بهترین فیلم‌های عاشقانه‌ی ایرانی قبل و بعد از انقلاب

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۲۰ دقیقه
بهترین فیلم های عاشقانه ایرانی

در این مطلب قصد داریم فهرست کاملی از فیلم‌های عاشقانه ایرانی در اختیار علاقه‌مندان سینمای ایران قرار دهیم. در بخش اول به معرفی بهترین فیلم‌های عاشقانه ایرانی بعد از انقلاب می‌پردازیم و در ادامه به سینمای رمانتیک ایران قبل از انقلاب خواهم پرداخت.

بهترین فیلم‌های عاشقانه ایرانی بعد از انقلاب

خیلی‌ها شکایت می‌کنند که تنوع ژانر در فیلم‌های ایرانی کم است. اگر قرار باشد بهترین فیلم‌های کمدی یا بهترین فیلم‌های ترسناک ایرانی را انتخاب کنیم کارمان سخت خواهد بود، اما در عوض موقع انتخاب بهترین فیلم‌های عاشقانه ایرانی دستمان باز است.

سینمای ایران به پیروی از ادبیات همیشه به داستان‌های عاشقانه اهمیت داده است. به خصوص اگر در دل داستان‌های رمانتیک می‌توانسته به مشکلات اجتماعی هم اشاره کند.

البته بعد از انقلاب و در دهه‌ی ۶۰ تقریبا سینمای عاشقانه در ایران از بین رفت. تنها فیلم عاشقانه‌ی آن سال‌ها را ممکن است «هامون» داریوش مهرجویی در نظر بگیرند که عشق هامون به مهشید مشهور بود؛ اما واقعیت این است که هامون بیشتر تصویری از طبقه‌ی متوسط روشنفکر بود تا یک داستان عاشقانه‌ی صرف.

اما دهه‌ی هفتاد بهترین دهه برای فیلم‌های عاشقانه ایرانی شد. جامعه‌ی ایرانی پوست انداخته بود و می‌شد از قصه‌های عاشقانه برایش تعریف کرد.

داستان فیلم‌های عاشقانه در سینمای ایران خوشبختانه در دهه‌ی هشتاد هم تداوم پیدا کرد اما در دهه‌ی نود فقط یک سری فیلمساز مستقل با برداشت‌های متفاوت از عشق سراغ ساخت چنین فیلم‌هایی رفتند.

خواستگاری

بهترین فیلم های عاشقانه ایرانی خواستگاری

کارگردان: مهدی فخیم‌زاده
بازیگران: هادی اسلامی، ثریا قاسمی
محصول ۱۳۶۸

یک کمدی رمانتیک بامزه و البته متفاوت در سینمای ایران؛ چون قصه‌ی عاشقانه‌اش بین یک زوج مسن اتفاق می‌افتد.

یک طرف قصه پیرمردی با بازی درخشان هادی اسلامی است که چند فرزند و نوه دارد و همسرش سال‌ها پیش فوت کرده و طرف دیگر زن مسن همسایه است که او هم مدت‌ها پیش شوهرش را از دست داده است.

پیرمرد به زن علاقمند می‌شود و می‌خواهد با از ازدواج کند. بچه‌های مرد به جز یکی از دخترهایش مخالف هستند اما در نهایت راضی می‌شوند. حالا مشکل اصلی پسر غیرتی پیرزن است. مخالفت‌ها آن‌قدر شدید می‌شود که در نهایت پیرمرد و پیرزن مجبور می‌شوند با هم فرار کنند.

عروس

بهترین فیلم های عاشقانه ایرانی عروس

کارگردان: بهروز افخمی
بازیگران:‌ نیکی کریمی، ابوالفضل پورعرب
محصول ۱۳۶۹

این اولین فیلم بعد از انقلاب بود که جرات کرد هم رابطه‌ای عاشقانه را به تصویر بکشد و هم از بازیگرانش ستاره‌های جذابی روی پرده بسازد.

فیلم داستان پسری به نام حمید است که از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده اما بی‌کار است و عاشق دختر متمولی به نام مهین می‌شود.

پدر مهین با ازدواج آن‌ها به دلیل بی‌پولی حمید مخالف است اما حمید به عشق مهین سعی می‌کند از هر راهی شده پولدار شود و وارد کار قاچاق دارو می‌شود.

وقتی وضع مالی وحید خوب می‌شود پدر مهین با ازدواج آن‌ها موافقت می‌کند. آن‌ها برای ماه عسل به شمال می‌روند اما در راه حمید با یک زن تصادف می‌کند و حاضر نمی‌شود در صحنه‌ی تصادف بماند و علی‌رغم مخالف مهین فرار می‌کند. مهین تصمیم می‌گیرد خودش به زن کمک کند و در این حین متوجه راز حمید هم می‌شود.

عروس فیلمی بود که مرتضی آوینی هم به آن علاقه داشت. علی‌رغم این که به دلیل چهره‌ی جوان‌پسندش در دهه‌ی شصت ممکن بود با مشکل مواجه شود حمایت آوینی از فیلم کمک بزرگی بود.

لیلا

لیلا

کارگردان: داریوش مهرجویی
بازیگران: لیلا حاتمی، علی مصفا، جمیله شیخی
محصول ۱۳۷۵

این فیلم عاشقانه یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران است.

فیلم با صدای قهرمان فیلم یعنی لیلا به عنوان راوی همراه است. لیلا تعریف می‌کند که چطور سال‌های قبل در مراسم شله‌زرد پزون با رضا، دوست برادرش آشنا و به هم علاقه‌مند می‌شوند و با یکدیگر ازدواج می‌کنند.

لیلا و رضا زندگی خوبی دارند و عاشقانه به یکدیگر علاقه‌مند هستند. رضا تک‌پسر خانواده‌ است و مادرش می‌خواهد زودتر بچه‌دار شوند تا اسم و رسم خانوادگی ادامه پیدا کند. اما آزمایش‌ها نشان می‌دهند که لیلا نازاست.

رضا می‌گوید از زندگی‌اشان همینطور که هست راضی است اما مادر رضا به لیلا فشار می‌آورد که اجازه بدهد او همسر دیگری اختیار کند تا برایش بچه بیاورد.

فیلم به لحاظ کارگردانی یکی از استیلیزه‌ترین کارهای مهرجویی است که معمولا در کارگردانی آثارش کمی شلختگی دارد.

«لیلا» شاید مهم‌ترین فیلم سینمای ایران در به تصویر کشیدن پیچیدگی‌های یک کاراکتر زن باشد.

درخت گلابی

بهترین فیلم های عاشقانه ایرانی درخت گلابی

کارگردان: داریوش مهرجویی
بازیگران: گلشیفته فراهانی، همایون ارشادی
محصول ۱۳۷۶

اقتباس مهرجویی از یکی از داستان‌های کتاب «جایی دیگر»، مجموعه داستان‌های کوتاه گلی ترقی، یکی از بهترین فیلم‌های سینمای ایران و فیلم‌های عاشقانه است.

محمود نویسنده‌ای است که کتابش نیمه‌کاره مانده و به نظر می‌رسد به لحاظ ذهنی نمی‌تواند آن را به پایان برساند. او به باغ پدری‌اش برمی‌گردد.

در باغ یک درخت گلابی وجود دارد که محمود با آن خاطره‌های زیادی دارد، اما امسال درخت گلابی  بار نداده است. محمود یاد خاطرات نوجوانی‌اش با میم دختر یکی از اقوام می‌افتد که دوستش داشته.

میم از محمود بزرگ‌تر بوده ولی هر دو عاشق ادبیات بوده‌اند و در باغ با هم نمایش اجرا می‌کرده‌اند. اما فعالیت‌های سیاسی محمود بین او و میم فاصله می‌اندازد.

درخت گلابی فیلمی بود که گلشیفته فراهانی را به سینمای ایران هدیه داد.

قرمز

قرمز

کارگردان: فریدون جیرانی
بازیگران: هدیه تهرانی، محمدرضا فروتن
محصول ۱۳۷۷

اول فیلم زنی را می‌بینیم که با پای برهنه از نرده‌ی وسط خیابان آن طرف می‌پرد. زن صورتش زخمی است. این حضور جنجالی هدیه تهرانی در نقش هستی در فیلم «قرمز» فریدون جیرانی بود.

هستی زنی است که از ازدواج سابقش یک دختر دارد. او با جوان ثروتمندی به نام ناصر ملک ازدواج کرده که دچار بیماری روانی شک است و دائم به همسرش مشکوک می‌شود.

هستی پرستار است و ناصر چند بار به بهانه‌ی رابطه‌ی هستی با پزشک‌های دیگر در محل کار او آبروریزی به راه انداخته و او را کتک زده است.

هستی برای حفظ زندگی به توصیه‌ی بقیه از پرستاری دست می‌کشد اما باز هم شک‌های ناصر و آزارهای او ادامه دارد.

در نهایت هستی با این که به نظر می‌رسد ناصر دیوانه‌وار عاشق اوست از ناصر جدا می‌شود. اما شبی ناصر برمی‌گردد و دختر هستی را به خانه‌ی پدری‌اش می‌برد.

شوکران

شوکران

کارگردان: بهروز افخمی
بازیگران: هدیه تهرانی، فریبرز عرب‌نیا
محصول ۱۳۷۹

محمود بصیرت دوستی دارد که قرار است معاون وزیر بشود. محمود دست راست این دوستش است. روزی با او تماس می‌گیرند که در تهران رفیقش تصادف کرده. محمود خودش را از شهرستان به بیمارستان تهران می‌رساند و در آنجا با سیما آشنا می‌شود که پرستار است.

سیما زنی مستقل است و برای محمود که همسرش و خودش مذهبی هستند زن جالبی به نظر می‌رسد و کنجکاوی او را برمی‌انگیزد. محمود با سیما وارد رابطه می‌شود و البته طبق عقایدش او را صیغه می‌کند.

سیما رفته رفته به محمود علاقه پیدا می‌کند و حتی لباس پوشیدنش را تغییر می‌دهد و چادر سرش می‌کند. اما محمود که به فکر پیشرفت در کارخانه است و به نظرش این رابطه به او ضربه خواهد زد می‌خواهد با سیما قطع ارتباط کند.

«شوکران» هم یکی از فیلم‌های جریان‌ساز سینمای ایران بود که البته جنجال‌های زیادی هم سر آن به پا شد؛ از اعتراض پرستاران به شیوه‌ی تصویر شدن پرستار در این فیلم تا گروه‌های اصولگرایی که به فیلم حمله کردند.

شام آخر

شام آخر

کارگردان: فریدون جیرانی
بازیگران: کتایون ریاحی، محمدرضا گلزار، هانیه توسلی
محصول ۱۳۸۰

فریدون جیرانی فیلم بحث‌برانگیز «شام آخر» را درباره‌ی یک مثلث عاشقانه بین مادر، دختر و یک پسر جوان ساخت.

میهن مشرقی استاد دانشگاه است و با وساطت دخترش ستاره پس از سال‌ها زندگی از همسرش جدا می‌شود. میهن با ستاره دخترش و دایه‌ی خودش به نام آفاق زندگی می‌کند.

ستاره سر کلاس‌های درس مادرش به پسری به نام مانی علاقمند می‌شود. ستاره هر کاری برای جلب توجه مانی می‌کند اما از بخت بد مانی عاشق میهن شده است.

میهن اول کار به دلیل تفاوت سنی به ابراز عشق پسر بها نمی‌دهد و از علاقه‌ی دخترش به او هم بی‌خبر است، اما در نهایت او هم به مانی علاقه پیدا می‌کند.

شوهر سابق میهن باعث اخراج او از دانشکده می‌شود. میهن و مانی در شرایطی که ستاره به شدت مخالف است با هم ازدواج می‌کنند.

در ماه عسل هستند که ستاره با رفتاری عجیب و غریب سر می‌رسد.

شام آخر یکی از آن فیلم‌های فریدون جیرانی است که در سبک مورد علاقه‌ی او ساخته شده؛ شبیه پاورقی‌های صفحات حوادث روزنامه‌ها. در این فیلم به جز گلزار که چنگی به دل نمی‌زند کتایون ریاحی و هانیه توسلی بازی دلچسبی دارند.

اشک سرما

بهترین فیلم های عاشقانه ایرانی اشک سرما

کارگردان: عزیزالله حمیدنژاد
بازیگران: گلشیفته فراهانی، پارسا پیروزفر
محصول ۱۳۸۲

یک سرباز با بازی پارسا پیروزفر به کردستان اعزام می‌شود تا منطقه‌ای را از مین‌ها پاک کند. شرایط خطرناک است چون کردهای کموله به شدت مشغول فعالیت هستند.

سرباز کارش را موفقیت‌آ‌میز انجام می‌دهد و در نتیجه نیروهای کموله یکی از اعضایشان به نام روناک را می‌فرستند تا او را بکشد.

وقتی روناک در تعقیب سرباز است بوران شدیدی رخ می‌دهد. روناک گیر می‌افتد و سرباز نجاتش می‌دهد. آن‌ها در یک غار با هم پناه می‌گیرند و علاقه‌ای بینشان به وجود می‌آید.

فیلم عزیزالله حمیدنژاد به دلیل نگاه انسانی و عاشقانه‌اش در دل یک فیلم جنگی مورد توجه قرار گرفت و طرفدار پیدا کرد.

شب‌های روشن

شب های روشن

کارگردان: فرزاد موتمن
بازیگران: هانیه توسلی، مهدی احمدی
محصول ۱۳۸۲

اقتباس آزاد سعید عقیقی از کتاب «شب‌های روشن» یا «شب‌های سپید» فیودور داستایفسکی یکی از عاشقانه‌های دوست‌داشتنی سینمای ایران را رقم زد و البته فرزاد موتمن را هم به عنوان یک کارگردان خوب و متفاوت به سینمای ایران معرفی کرد.

استفاده‌ی موتمن از جامپ‌کات‌های متعدد که باعث فاصله‌گذاری میان تماشاگر و کاراکترهای فیلم می‌شد در سینمای ایران کار بدیعی بود.

فیلم داستان دختری است که شبی از مزاحمت دیگران به یک استاد دانشگاه منزوی پناه می‌برد. استاد اول به دخترک اعتماد ندارد، اما کمی بعد دختر از قرار عاشقانه‌اش می‌گوید که باید سه شب راس ساعت یازده منتظر مردی شود که دوستش دارد.

استاد که ایمان راسخ دخترک به عشق را می‌بیند کم‌کم به او علاقه پیدا می‌کند و پیله‌ی تنهایی و کتاب‌هایش را می‌شکند.

سنتوری

سنتوری

کارگردان: داریوش مهرجویی
بازیگران: بهرام رادان، گلشیفته فراهانی
محصول ۱۳۸۵

افسوس که این فیلم دلنشین داریوش مهرجویی رنگ پرده‌ی سینما را به خودش ندید. فیلمی درباره‌ی رابطه‌ی عاشقانه‌ی علی و هانیه و رابطه‌ی عاشقانه‌ی علی با سازش.

علی، معروف به علی سنتوری، خانواده‌ی مذهبی بسته‌ اما ثروتمندی دارد که با ساز زدن او مخالف هستند. اما آنطور که خود علی می‌گوید ساز، ذهنش را باز می‌کند.

علی عاشق دختری به نام هانیه می‌شود که شیفته‌ی ساز زدن علی است و با هم ازدواج می‌کنند.

علی مدتی بعد معتاد و هانیه نسبت به او سرد می‌شود و با مرد دیگری ترکش می‌کند. علی از رفتن هانیه حالش خراب‌تر می‌شود و کارش به آوارگی می‌کشد.

صدای سنتور اردوان کامکار، صدای محسن چاوشی و بازی بهرام رادان مثلث درخشان فیلم «سنتوری» را تشکیل دادند.

چیزهایی هست که نمی‌دانی

چیزهایی هست که نمیدانی

کارگردان: فردین صاحب‌الزمانی
بازیگران: علی مصفا، لیلا حاتمی، مهتاب کرامتی
محصول ۱۳۸۹

«چیزهایی هست که نمی‌دانی» از آن فیلم‌هایی است که زمان اکرانش کمتر قدر دید اما حالا تبدیل به یک فیلم کالت شده.

داستان فیلم درباره‌ی یک راننده آژانس به نام علی است که کمتر با مسافرانش ارتباط برقرار می‌کند. او آدم کم حرفی است و یک بار زمان دانشگاه عاشق زنی شده بوده اما آنقدر سکوت کرده که در نهایت زن با مرد دیگری ازدواج کرده است.

یک شب زنی سوار ماشین او می‌شود و کم‌کم بین آن‌ها رابطه‌ای به وجود می‌آید. علی برای او از زندگی‌اش می‌گوید و زن البته مرموزتر است.

اسم فیلم از دیالوگی بین علی و زن آمده که این دیالوگ برای طرفداران فیلم خیلی مشهور است.

علی: خلاصه رفتیم کافه‌ی دنیس، فرید شروع کرد به هیپنوتیزم کردن تا این که نوبت رسید به من. منو خواب کرد و بچه‌ها شروع کردن به سوال کردن. همشون پیله کرده بودن که کیو دوست داری؟ منم هیچی نمی‌گفتم. تا این که خود سیما گفت علی یه چیزی بگو! مهم نیست چی باشه یه چیزی بگو. منم هیچی نگفتم! گفت اصلا یه چیز بی‌ربط بگو، بگو یه چیزهایی هست که تو نمی دونی.

خانم دکتر: گفتی؟

علی: نه! هیچی نگفتم. اینقدر هیچی نگفتم تا همه حوصلشون سر رفت… از خواب بیدارم کردن.

خانم دکتر: حوصله‌ی سیما هم سر رفته بود؟

علی: لابد. شش ماه نکشید با محمود چاخان ازدواج کرد.

خانم دکتر: لابد کلی هم حالت گرفته شد، نه؟ خب انتظار معجزه داشتی؟

علی: حالا کی گفته من منتظر معجزه‌ام؟ می‌دونی امروز دفعه‌ی دومه اینو می‌شنوم؟

خانم دکتر: خب پس یه کاری می‌کردی.

علی: اصلا تو اگه بودی چی‌کار می‌کردی؟

خانم دکتر: من که صاف بهش می‌گفتم.

علی: صاف بهش می‌گفتی؟

خانم دکتر: خب آره. مگه چیز عجیبیه ؟ خب تلفنی بهش می‌گفتم.

علی: تلفنی هم نمی‌تونستی بگی.

خانم دکتر: چرا. بیا. الو. سلام. می‌خواستم یکم باهات حرف بزنم. می‌خواستم از خودم برات بگم. یعنی راستش می‌خواستم بگم اون شب ولی نشد. شاید حالا یه وقت دیگه. شاید اصلا دیگه پیش نیاد. به هر حال می‌خواستم بگم که…

علی: دیدی نمیشه !

خانم دکتر: می‌خواستم بگم یه چیزهایی هست که نمی‌دونی.

عصبانی نیستم

عصبانی نیستم بهترین فیلم های عاشقانه ایرانی

کارگردان: رضا درمیشیان
بازیگران: نوید محمدزاده، باران کوثری
محصول ۱۳۹۲

اگر «نفس عمیق» فیلم نمونه‌ای برای جوانان دهه‌ی هشتاد بود، «عصبانی نیستم» رضا درمیشیان را می‌توان نماینده‌ی نسل جوان دهه‌ی نود دانست. فیلمی که شیوه‌ی فیلمبرداری دوربین روی دست و مدل جمع‌وجور پروژه‌اش با محتوای چریکی آن و قهرمانش به شدت سازگار است.

نوید در فعالیت‌های سیاسی سال ۸۸ از دانشگاه اخراج شده و حالا دانشجوی ستاره‌دار است. او به یکی از همکلاسی‌هایش به نام ستاره علاقه دارد. پدر ستاره مرد متمولی است و حاضر نیست دخترش را به نوید بی‌کار بدهد.

نوید و ستاره عمیقا یکدیگر را دوست دارند. کم کم نوید دچار فروپاشی عصبی می‌شود و دست به کاری می‌زند که نتیجه‌ی دردناکی برای همه دارد.

این فیلم دچار جنجال‌های زیادی شد و سرانجام پس از ۶-۷ سال در انتظار اکران بودن با یک سری اصلاحیه‌ی کوتاه به نمایش درآمد.

در دنیای تو ساعت چند است؟

در دنیای تو ساعت چند است

کارگردان: صفی یزدانیان
بازیگران: لیلا حاتمی، علی مصفا، زری خوشکام
محصول ۱۳۹۳

صفی یزدانیان را علاقه‌مندان سینما به عنوان منتقدی خوش سلیقه می‌شناسند. «در دنیای تو ساعت چند است؟» اولین فیلم بلند صفی یزدانیان بود. فیلمی با بافت بصری تحسین برانگیز که در آن صفی یزدانیان به هنرهای دیگر به خصوص نقاشی‌های امپرسیونیستی ارجاع داده بود.

فیلم داستان دختری به نام گلی است که بعد از مدت‌ها از فرانسه به زادگاهش رشت برمی‌گردد. آنجا با پسری به نام فرهاد ملاقات می‌کند که از زمان مدرسه عاشق او بوده.

فرهاد در این مدت به مادر گلی نزدیک می‌شود و خلاصه همه‌جا گلی را تعقیب می‌کند. زندگی او گلی است.

در نهایت با تلاش زیاد فرهاد بالاخره گلی او را می‌بیند. اصلا کل فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» بر مبنای زیبایی‌شناختی نقاشی‌های امپرسیونیستی شکل گرفته.

نکته‌ی فیلم بسط و گسترش قصه‌اش نیست. اینجا فقط لحظه‌های عاشقانه کاراکترهای اصلی ثبت می‌شود.

رنگ و نور دو المان مهم فیلم یزدانیان است که قاب‌های فیلم را غنی و چشم‌نواز کرده‌اند. یعنی باز هم به سنت نقاشی‌های امپرسیونیست حتی در ثبت لحظه‌ها هم بیشتر از واقع‌گرایی به چشم‌نوازی و غنای بصری دقت شده است.

بازار سنتی رشت به این تر و تمیزی نیست؛ با رنگ‌هایی که انگار زنده‌تر و تندتر از حالت طبیعی‌اشان هستند و مکمل شیرینی تصویر، آن دو گربه‌ای که از بالای دیوار سرک می‌کشند. اما برای ثبت این قاب همه چیز مهیا شده تا آن لحظه حالت کمال پیدا کند.

این که دوستداران فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» به جو و اتمسفر فیلم اشاره می‌کنند دقیقا تحت‌تاثیر همین جلوه‌ی بصری آن است.

بهترین فیلم‌های عاشقانه ایرانی قبل از انقلاب

قبل از انقلاب فیلم‌های عاشقانه ایرانی بیشتر به سمت پاورقی‌های عامه‌پسند روزنامه‌ها می‌رفتند. رقیب‌های عشقی و مردان بد در یک طرف ماجرا و مردان خوب در طرف دیگر قصه و زن‌های ساده‌دل و یک سری عناصر دیگر پای ثابت فیلم‌های عاشقانه ایرانی بود.

در دهه‌ی پنجاه سینمای عاشقانه ایران هم پوست انداخت و مدرن‌تر شد؛ از زاویه‌های دیگری به عشق نگاه کردند و حتی فیلمسازانی مثل بهرام بیضایی هم قصه‌های عاشقانه را در فیلم‌هایشان به تصویر کشیدند.

داش آکل

کارگردان: مسعود کیمیایی
محصول ۱۳۵۰

این فیلم اقتباس از داستان «داش آکل» از کتاب «سه قطره خون» صادق هدایت است.

داش آکل از اهالی شیراز و مرام و مردانگی او نقل محافل است. یکی از افراد مومن شیراز که در سفر با داش آکل همراه بوده وصیت می‌کند که بعد از مرگش داش آکل مامور رسیدگی به میراثش باشد. او دختری هم به نام مرجان دارد. دختر سنش کم است اما داش آکل عاشقش می‌شود.

داش آکل به دلیل تفاوت سنی، ازدواجش با دخترک را منافی مردانگی می‌داند و ترتیب عروسی او را با شخص دیگری می‌دهد.

کاکا رستم دشمن داش آکل است که دائم در غیاب او رجزخوانی می‌کند. شب عروسی مرجان، کاکا رستم با داش آکل درگیر می‌شود.

دشنه

کارگردان: فریدون گله
محصول ۱۳۵۱

یکی از فیلم‌های شاخص فریدون گله که بهروز وثوقی در آن بازی درخشانی دارد. او نقش عباس را بازی می‌کند که به عباس چاخان معروف است؛ چون دائم دروغ به هم می‌بافد.

عباس چاخان لکنت زبان دارد. او شبی با بنفشه آشنا می‌شود که در یک محله‌ی بدنام کار و زندگی می‌کند. آرزوی بنفشه این است که از آن محله خلاص شود و برای خودش یک چهاردیواری داشته باشد.

عباس اول ادای آدم‌های پولدار را درمی‌آورد و بنفشه هم باور می‌کند که او می‌تواند نجاتش بدهد. اما وقتی عباس به خاطر بدهی به زندان می‌افتد بنفشه از ممد دشنه پول قرض می‌کند تا او را آزاد کند؛ چون به او علاقه پیدا کرده است.

ممد دشنه نمی‌خواهد بنفشه از آن محله برود و در نتیجه بین او و عباس چاخان درگیری خونینی رخ می‌دهد.

رگبار

کارگردان: بهرام بیضایی
محصول ۱۳۵۱

این اولین فیلم بهرام بیضایی کارگردان بزرگ سینمای ایران است. البته فیلم رگبار در زمان خودش به لحاظ تجاری موفق نبود اما منتقدان آن را بسیار پسندیدند.

فیلم داستان یک معلم به نام آقای حکمتی است که در جنوب شهر معلم مدرسه می‌شود. آن هم مدرسه‌ای که در آن بچه‌های گردن کلفت کم نیستند. او همان اول کار یکی از آن بچه‌ها را از کلاس بیرون می‌کند.

عاطفه خواهر آن شاگرد مدرسه‌ای برای اعتراض پیش آقای حکمتی می‌رود و آقای حکمتی به او دل می‌بندد. اما قصاب محل به نام رحیم هم عاطفه را دوست دارد. از طرف دیگر مدیر مدرسه هم تمایل دارد حکمتی با دختر او ازدواج کند.

رابطه‌ی حکمتی و عاطفه علی‌رغم همه‌ی کارشکنی‌ها محکمتر می‌شود، اما حکم انتقال حکمتی می‌رسد.

شب غریبان

کارگردان: محمد دلجو
محصول ۱۳۵۴

فرزان دلجو، شهرام شب‌پره و فائقه آتشین بازیگران این فیلم هستند.

از اواسط دهه‌ی پنجاه، فرزان دلجو تبدیل به جوان اول سینمای ایران شد. او با چهره‌ای ظریف، شبیه بهروز وثوقی یا جوان‌ اول‌های پیش از آن نبود. فرزان دلجو متخصص بازی در فیلم‌های تین‌ایجری بود که «شب غریبان» هم یکی از آن فیلم‌هاست.

سیامک یک کیف‌قاپ و دزد خرده‌پاست که یک روز در اتوبوس کیف مردی را می‌زند. اما دختری به نام رضا روی دستش بلند می‌شود و کیف را از سیامک می‌دزدد.

سیامک بالاخره رضا را پیدا می‌کند که مریض است. او را به خانه‌ی مشترک خودش و دوستش نقی می‌برد و رابطه‌ی عاطفی بین رضا و سیامک شکل می‌گیرد.

آن‌ها سراغ موسیو می‌روند که تخصصش باز کردن گاو صندوق است و از یک بانک دزدی می‌کنند. اما عباس خالکوب که قبلا سیامک برای او کار می‌کرده آن‌ها را زیر نظر دارد.

همسفر

کارگردان: مسعود اسداللهی
محصول ۱۳۵۴

عاطفه عاشق مرد جوانی است که از او سوءاستفاده کرده ولی حاضر به ازدواج با او نشده است. او از دست پدرش فرار می‌کند و سراغ مرد می‌رود اما مرد از او در شرایط نامناسبی عکس می‌گیرد و تهدیدش می‌کند.

علی که به واسطه‌ی دزدی دایی‌اش رستم از خانه‌ی عاطفه پایش به آنجا باز شده از طرف پدر عاطفه ماموریت پیدا می‌کند که او را پیدا کند و به خانه بیاورد تا با عقد عاطفه با کسی که پدرش پیدا می‌کند از آبروریزی جلوگیری کنند.

در مسیر راه شمال به تهران علی و عاطفه به یکدیگر علاقه‌مند می‌شوند. این یکی از مهم‌ترین فیلم‌های فرهنگ عامه در دهه‌ی پنجاه است که تاثیر آن حتی تا سریال «پایتخت ۶» در نوروز ۹۹ هم روی خاطرات مردم باقی مانده بود.

نازنین

کارگردان: علیرضا داوودنژاد
محصول ۱۳۵۴

نیر دختر یتیمی است که با عمه‌ی پیرش در شمال کشور زندگی می‌کند. او از مردی که دوستش دارد باردار می‌شود و برای پیدا کردن او که سرباز است به تهران می‌آید. اما مرد به او اصرار می‌کند که سقط جنین کند.

در تهران سراغ دوست مرد می‌روند که او هم اوضاع درستی ندارد و کلاف رابطه‌ی دختر و مرد پیچیده‌ می‌شود. دوست مرد اصرار دارد که آن‌ها بچه را نگه دارند.

ماه عسل

کارگردان: فریدون گله
محصول ۱۳۵۵

رضا و مادرش ماه‌بانو با خان‌بابا و خانواده‌اش زندگی می‌کنند. رضا پدرش را نمی‌شناسد و گمان می‌کند که او مدت‌ها پیش مرده و مادرش هم خدمتکار معتمد خانواده‌ی خان‌باباست.

رضا با پسر خانواده، چنگیز رفاقت نزدیکی دارد و همیشه با مینو خواهر او کل‌کل می‌کنند. اما بعد از مدتی رضا و مینو عاشق یکدیگر می‌شوند.

خان‌بابا به شدت با این وصلت مخالف است. خان‌بابا می‌خواهد برای مینو نامزد دیگری دست و پا کند اما نامزد جدید خودش با ازدواج مینو و رضا موافق است.

مینو و رضا فرار می‌کنند و به ویلای خان‌بابا در شمال می‌روند. این وسط چیزهای دیگری هم از رابطه‌ی خان‌بابا و رضا دستگیرمان می‌شود.

این هم یکی از آن فیلم‌های دوست‌داشتنی فریدون گله است که هنوز بعد از سال‌ها یک فیلم دیدنی به شمار می‌رود.

غزل

کارگردان: مسعود کیمیایی
محصول ۱۳۵۵

این فیلم مسعود کیمیایی برخلاف دیگر آثارش چندان طرفدار ندارد. شاید چون فضای آن با بیشتر کارهای کیمیایی متفاوت است.

فیلم غزل داستان دو برادر به نام‌های حجت و زین‌العابدین است که جنگلبان هستند و روزی متوجه می‌شوند که چند نفر مخفیانه درخت‌های جنگل را قطع می‌کنند.

حجت در جست‌وجوی آن‌ها در جنگل با زنی به نام غزل روبه‌رو می‌شود و او را به کلبه‌ی خودشان می‌آورد.

هر دو برادر عاشق غزل می‌شوند و از آنجایی که دو برادر به هم وابسته هستند تصمیم می‌گیرند که این وسط غزل را از میان بردارند.

فریاد زیر آب

کارگردان: سیروس الوند
محصول ۱۳۵۶

عزت که نقش او را داریوش، خواننده‌ی محبوب آن سال‌ها، بازی می‌کند، جوانی بی‌کار است که با پدرش مشکل دارد. او بر سر کار و آینده‌اش با پدرش دعوا و خانه را ترک کرده است.

عزت شب‌ها را در یک تعمیرگاه ماشین می‌گذراند و روزها هم دله‌دزدی می‌کند. رفیق صمیمی او مرتضی به خواهر عزت علاقه دارد. عزت هم عاشق دختری به نام آذر شده که او را از دور دیده و تعقیبش می‌کند.

به نظر می‌رسد آذر زن متمولی باشد اما واقعیت اینجاست که در زندگی آذر گره‌های زیادی وجود دارد. عزت وقتی متوجه آن گره‌ها می‌شود می‌خواهد به او کمک کند.

در امتداد شب

کارگردان: پرویز صیاد
محصول ۱۳۵۶

فیلمی که بهمن فرمان‌آرا تهیه‌کننده‌اش بود و در زمان خودش انقلابی در سینمای ایران به پا کرد. فیلم ماجرای زن خواننده‌ای به نام پروانه است که از همسرش جدا شده و حالا با مردی متاهل رابطه دارد.

پروانه از طرف یکی از طرفدارانش که پسری جوان است دائم تعقیب می‌شود و نامه‌هایی دریافت می‌کند. بابک آنقدر سماجت به خرج می‌دهد که بالاخره پروانه او را می‌بیند و کم‌کم از او خوشش می‌آید.

آن‌ها رابطه‌ای را با هم شروع می‌کنند تا این که پروانه توسط مادر بابک مطلع می‌شود که بابک سرطان خون دارد و چیزی از عمرش باقی نمانده.

پروانه تصمیم می‌گیرد بابک را برای معالجه به خارج از ایران ببرد.

سوته دلان

کارگردان: علی حاتمی
محصول ۱۳۵۶

دو برادر ناتنی عضو یک خانواده‌ی قدیمی بزرگ و معتبر در تهران به نام ظروفچی هستند. حبیب برادر بزرگتر با بازی جمشید مشایخی بزرگ خانواده است و دیگری مجید با بازی بهروز وثوقی دچار اختلالات فیزیکی و ذهنی است.

مجید در مغازه‌ی کرایه‌ی ظروف برادرش کار می‌کند و عاشق عکس دختری است که در ویترین عکاسخانه دیده. داداش حبیبش او را به امامزاده داوود می‌برد تا شاید شفا پیدا کند.

مجید دوباره عاشق یکی دیگر می‌شود. حبیب به توصیه‌ی یکی از دوستانش به زنی پول می‌دهد تا مدتی با او معاشرت کند شاید مجید حالش بهتر شود.

مجید عاشق زن می‌شود اما نمی‌داند که او زن نجیبی نیست و همین هم باعث خشم حبیب و بد شدن حال مجید می‌شود.

بوی گندم

کارگردان: امیر مجاهد
محصول ۱۳۵۶

این مهم‌ترین همکاری فرزان دلجو با آیلین ویگن جلوی دوربین است که در چند فیلم همبازی شده‌اند. داستان سه دوست آس و پاس به نام‌های سیامک، اسی و تقی که نقش یکی را فرزان دلجو، دیگری را شهرام شب‌پره و سومی را ابراهیم حامدی بازی می‌کند.

سیامک با گندم آشنا می‌شود که خدمتکار یک هنرستان دخترانه است. اول کار هر دو خودشان را آدم‌های ثروتمندی جا می‌زنند اما بعد که نقشه لو می‌رود متوجه می‌شوند که به هم علاقه دارند.

گندم مشکل قلبی دارد و باید برای معالجه به اروپا برود. سیامک تصمیم می‌گیرد که از طریق توزیع مواد مخدر پولی به دست بیاورد و گندم را به خارج بفرستد، اما مردی که سیامک برایش کار می‌کند گندم را می‌شناسد و او را تهدید می‌کند. اوضاع به هم می‌ریزد.

بن بست

کارگردان: پرویز صیاد
محصول ۱۳۵۷

قهرمان فیلم دختر جوانی است که تا پایان فیلم اسمی ندارد و مری آپیک نقشش را بازی می‌کند. دختر با مادرش تنها در خانه‌ است و از حرف‌هایشان پیداست که برادری هم دارد.

یک مرد جوان با ظاهری متشخص مدتی است که سر کوچه‌ی آن‌ها می‌ایستد. دختر گمان می‌کند که مرد عاشقش شده و کم‌کم خودش هم عشق مرد را در سر می‌پروراند.

یک‌بار همکلام می‌شوند و به نظر دختر او مرد کتاب‌خوانده‌ی فهمیده‌ای است. دختر شروع می‌کند به خواندن کتاب‌های فاوست تا بتواند نظر مرد را جلب کند. این وسط با دوستش سوری هم مشورت می‌کند که چطور باید دل مرد را به دست بیاورد.

برادر دخترک روزی به خانه می‌آید. روزی که دختر تصور می‌کند مرد برای خواستگاری‌اش آمده معلوم می‌شود که او مامور ساواک بوده و می‌خواهد برادر دختر را دستگیر کند.

مرد برادر دختر را می‌برد. دختر در را می‌بندد و دوربین روی صورت مبهوت او زوم می‌کند و صدای شاملو می‌آید که: آی عشق! آی عشق! رنگ آبی چهره‌ات پیدا نیست.

این فیلم بر اساس داستان کوتاهی از آنتوان چخوف به نام «نقل از دفتر خاطرات یک دوشیزه» ساخته شده است.



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۵ دیدگاه
  1. پدرام.ی

    این را دیدم: «در دنیای تو ساعت چند است؟»

    خوب بود. سرکار خانم نصرالهی به عناصر دیداری فیلم اشاره کرده‌اند. کنار آن قرار دهید عناصر شنیداری (موسیقیایی) را که شخصاً کمتر تجربه کرده‌ام. بنابراین توصیه میکنم فیلم را با کیفیت خوب صدا و تصویر تهیه و تماشا کنید.

  2. عماد

    اگه نمیخواستید یا نمیتونستید عکس بزارید برای هیچ فیلمی نمیذاشتید.

    1. احسان

      جای تشکرته که به سینمای قبل از انقلاب هم توجه کردن!

      1. عماد

        شما منظور منو متوجه نشدی.خودتو ناراحت نکن

  3. رضا جلالی رضا جلالی

    از نظر من در دنیای تو ساعت چند است بهترین فیلم عاشقانه ایرانیه و حتی یکی از بهترین فیلمای تاریخ سینمای ایران… حیف که اونطور که باید ازش استقبال نشد، اما همیشه تو لیست من خواهد بود. فضای دل‌انگیز فیلم شما رو وارد یه دنیای جدیدی می‌کنه که دوست نداری ازش خارج بشی.

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X