بهترین فیلمهای سال ۹۷
چرخش مالی اکران سال ۱۳۹۷ سینمای ایران نزدیک به ۲۴۳ میلیاردتومان شد که بخش اعظمی از آن مدیون فروش خوب فیلم «هزارپا» ابوالحسن داوودی است و مهمتر از آن مدیون رضا عطاران که دو فیلم پرفروش صدر گیشه فیلمهایی با حضور او هستند و نشان میدهد که هنوز هم جادوی عطاران کار میکند. با این حال انتخاب بهترین فیلمهای سال ۹۷ کار آسانی نیست. برعکس دو سال پیش تقریبا هیچ شاهکاری روی پرده سینما نرفته و درنهایت فیلمها متوسط رو به خوب هستند و از بهترینهایشان میشود به یکی دو نکته اشاره کرد و بس.
طبق ارقام فروش گیشه سینماهای ایران و تقسیم آن بر متوسط قیمت بلیت تعداد بلیتهای فروخته شده چیزی معادل ۲۷ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر است که تعداد تماشاگران را در سال گذشته سینمای ایران نشان میدهد. این وسط تهران بیشترین سهم بلیت و تماشاگر را با ۱۳ میلیون به خودش اختصاص داده است. یعنی نزدیک به ۵۰ درصد فروش بلیت سینماها در تهران اتفاق افتاده است. البته که مقایسه آمار نشان میدهد در سه چهار سال اخیر تعداد تماشاگران تهرانی چندان تفاوتی نداشته و در عوض سهم شهرستانها از بازار فیلمهای سینمایی بیشتر شده است. با این مقدمه نگاهی داریم روی چند فیلم مهم سال ۹۷ از میان نزدیک به ۸۰ فیلم اکران شده در گروه اصلی سینماها. به نظر میرسد اگر میتوانستیم از میان دهها فیلم اکران شده در گروه هنر و تجربه بهترینها را انتخاب کنیم چه بسا دستمان بازتر بود و انتخابهای بهتری هم داشتیم گرچه بینندگان آن فیلمها کمتر بودند.
هزارپا
کارگردان: ابوالحسن داوودی
بازیگران: رضا عطاران، سارا بهرامی، جواد عزتی
ابوالحسن داوودی سالها بعد از کمدی «نان، عشق و موتور هزار» دوباره با «هزارپا» به حیطه کمدی برگشت. فیلم داستان دو رفیق خلافکار است که از گرفتن نوشیدنیهای الکلی تا دله دزدی، هر کاری بتوانند انجام میدهند. روزی یکی از آنها به نام رضا به طور اتفاقی خانم دکتری را پیدا میکند که به خاطر برادرش که در جنگ مفقود شده قسم خورده که همسر یک جانباز شود. از قضا رضا هم یک پایش را در تصادف از دست داده و طبعا به ذهنش میرسد که نقش یک جانباز را بازی کند تا به مال و منال خانم دکتر برسد.
فیلم به لطف شیرینی جواد عزتی و رضا عطاران بامزه و روان از کار درآمده. یکی از همان فیلمنامههای کمدی کلاسیک که آدمی را در موقعیتی قرار میدهد که به آن تعلق ندارد و از دل این تناقض موقعیتهای بامزه ایجاد میکند. وسط شوخیها چند سکانس جدی دارد که بیشتر حول کاراکتر سارا بهرامی میگردد و کمی فیلم را از ریتم میاندازد اما در کل کمدی سرحال بامزهای بود.
به وقت شام
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
بازیگران: بابک حمیدیان، هادی حجازیفر
درست که گریم داعشیها زیادی اغراق شده بود وکاراکترها کاریکاتوری شده بودند. درست که تبلیغات فیلم تا مرز مضحک شدن با آن ماجرای حضور با اسب در پردیس کوروش پیش رفت. درست که کاراکتر پدر با بازی هادی حجازیفر خیلی سطح و تختی از کار درآمده بود. با این حال در برهوت فیلم جنگی خوب «به وقت شام» ابراهیم حاتمیکیا هنوز هم فیلم قابل ملاحظهای است که نکات خوبی دارد.
جلوههای ویژه فیلم در حد استانداردهای جهان از کار درآمدهاند. به لطف کارگردانی حاتمیکیا داستان فیلم مهیج و پرکشش تا آخر نگهتان میدارد. موسیقی کارن همایونفر در احساساتی کردن مخاطب موثر است و بابک حمیدیان بعد از «چ» و «بادیگارد» نشان میدهد جزو آن دسته از بازیگرانی است که میتواند قهرمان فیلمهای حاتمیکیا باشد. همان اتفاقی که زمانی برای پرویز پرستویی افتاد.
صحنههای اکشن فیلم و صداگذاریاش خیلی خوباند و از آن فیلمهایی بود که تجربه دیدنش روی پرده سینما با صفحه کوچک تلویزیون خانه تفاوت داشت.
مغزهای کوچک زنگزده
کارگردان: هومن سیدی
بازیگران: نوید محمدزاده، فرهاد اصلانی، نوید پورفرج
تحسینشدهترین فیلم جشنواره فجر سال ۹۶ که به بخشی از جامعه میپردازد که کمترین کارگردانی با این دقت و ظرافت سراغش رفته است. فیلمی سبع و خشن در باب آشپزخانههای حاشیه شهر و آدمهایی که در آن بیغولهها پرورش پیدا میکنند.
خشونتی که از نسلی به نسل دیگر در اثر عوامل محیطی منتقل میشود به ظرافت تمام در فیلم به نمایش درآمده است. جنس خشونت و بدبختی کاراکترهای فیلم تحمیلی نیست تا مخاطب را احساساتی کند. هومن سیدی خیلی اصیل و درست، قصه و کاراکترهایش را پرداخت کرده تا همه چیز در عین واقعی بودن، دراماتیزه هم بشود.
بازی بازیگران به ویژه فرهاد اصلانی در نقش بزرگ گروه و سرکردهشان درخشان است. کاملا متفاوت با همیشه در قالب آدمی فرو رفته که هر چند در زندگی روزمره برایمان آشنا نیست اما به شدت باورپذیر از کار درآمده است.
نوید محمدزاده آن دوگانگی بین تلاش برای حل شدن در جامعه و یکجور معصومیت را خوب از کار درآورده و نوید پورفرج هم بار شوخطبعی تلخ فیلم را برعهده دارد.
بهترین فیلم سال گذشته «مغزهای کوچک زنگ زده» بود.
قانون مورفی
کارگردان: رامبد جوان
بازیگران: امیر جدیدی، امیر جعفری
یک کمدی متفاوت برای سینمای ایران که در عین حال که از شوخیهای کلامی و موقعیت و کمدی اسلپاستیک استفاده کرده همه آنها را در یک بستر فانتزی کنار هم جمع کرده است. کمدی بامزهای که با بازیهای خوب دو بازیگر اصلیاش، موقعیتهای کمیکی که به وجود میآورد، زمانبندی درست، فاصله به اندازه میان موقعیتهای کمیکی که نقطه عطف هستند توانست هم جزو فیلمهای پرفروش شود و هم مخاطبش را درست و تمیز بخنداند.
این میتواند یک نقطه عطف در کارنامه امیر جدیدی هم باشد که او را پیشتر در نقشهای جدی با رگههایی از شوخطبعی دیده بودیم و اینجا در نقش یک جوان چلمن مشنگ بار اصلی کمدی فیلم را به دوش میکشد.
بمب: یک عاشقانه
کارگردان: پیمان معادی
بازیگران: لیلا حاتمی، پیمان معادی، سیامک انصاری
فیلمی نوستالژیک درباره دهه شصت که البته در طراحی صحنه و لباس ناموفق است اما در به وجود آوردن فضا و حس و حال موفق عمل میکند. پیمان معادی در دومین تجربه کارگردانیاش بعد از «برف روی کاجها» فیلمی ساخته که قرار است هم عاشقانه باشد و هم دورهای از تاریخ ایران را روایت کند. دورهای که به خصوص شوخیهایش در مورد شرایط مدارس در دهه شصت در شبکههای مجازی هنوز هم دست به دست میشود.
واقعیت این است که آنچه پیمان معادی در فیلمش نشان میدهد فراتر از همان نشانههای دهه شصت نیست اما عاشقانه میان کودکان فیلمش دلنشین از کار درآمده و رابطه پرفراز و فرود زوج اصلی قصه هم هماهنگ با جنگ درست و پرتعلیق پیش میرود.
عصبانی نیستم!
کارگردان: رضا درمیشیان
بازیگران: نوید محمدزاده، باران کوثری
درباره فیلمی که چند سال پشت درهای بسته مانده بود و توقیف شده بود، چه میشود گفت؟ فقط بدانید که دلیل حضورش در این فهرست ربطی به توقیفی بودنش ندارد. «عصبانی نیستم!»
هنوز هم بهترین فیلم رضا درمیشیان است. خلوص و صداقتی در شیوه کارگردانی چریکیاش، در بازیهای احساساتی باران کوثری و نوید محمدزاده و در فیلمبرداری روی دست علی اظهری به چشم میخورد که باعث شده «عصبانی نیستم!» فراتر از یک فیلم سیاسی باشد. این فیلم نمونهای زندگی مردم ایران در دهه ۹۰ است. با همه پرخاشها و فاصلههای طبقاتی و عشقی که کمکم به خشونت میگراید.
آن پایان تلخ و ترسناک «عصبانی نیستم!» میتواند یک هشدار به جامعه ایرانی تلقی شود.
آشغالهای دوستداشتنی
کارگردان: محسن امیریوسفی
بازیگران: شیرین یزدانبخش، شهاب حسینی، هدیه تهرانی، صابر ابر، اکبر عبدی، حبیب رضایی
یک فیلم توقیفی دیگر که بعد از تلاشهای بسیار کارگردانش بالاخره توانست رنگ پرده سینما را به خودش ببیند. فیلمی با یک ایده درست درباره اینکه چطور مردم ایران مجموعهای از افکار و عقاید متفاوت هستند که باید آنها را در یک مجموعه کنار هم به عنوان ملت ایران پذیرفت و نمیشود دورشان ریخت.
فیلم محسن امیریوسفی با وجود ایراداتی که در کارگردانی داشت به خاطر قصه شیرین و مهربانش نظر تماشاگران را به خودش جلب کرد. بازیهای فیلم خوباند و به خصوص شیرین یزدانبخش در نقش منیر خانم درخشان است.
همه کاراکترها تیپ هستند و اینجا تیپسازی معنای منفی ندارد چون قرار است هر کدام از آنها نماینده یک گروه از جامعه ایران باشند.
عرق سرد
کارگردان: سهیل بیرقی
بازیگران: باران کوثری، امیر جدیدی، سحر دولتشاهی
فیلم در حقیقت از روی ماجرای نیلوفر اردلان ساخته شده است. فوتسالیست زن ایرانی که به دلیل نداشتن اجازه همسر نتوانست همراه تیم به مسابقات مهم برود. البته که فقط اصل قضیه ماجرای اردلان است. سهیل بیرقی حاشیههای دراماتیکی از جمله رابطه زن و مرد را به آن اضافه کرده که نمیدانیم تا چه حد منطبق برحقیقت است.
سهیل بیرقی در تجربه قبلیاش فیلم «من» آنارشیستیتر عمل کرده بود اما «عرق سرد» هم فیلم قابل توجهی است و به خصوص بازی امیر جدیدی در آن بسیار مورد توجه قرار گرفت که تا اواسط فیلم او را در نقش شوهر ظاهرالصلاح نمیتوانید تشخیص بدهید. باران کوثری هم در نقش اصلی خوب ظاهر شده. میتوانست یک درام ورزشی جذاب باشد اما در حال حاضر بیشتر درامی با معضلات اجتماعی شده که البته در این ابعاد هم نگاه تازهای دارد و جزو فیلمهای موفق سال گذشته محسوب میشود.
خوک
کارگردان: مانی حقیقی
بازیگران: حسن معجونی، لیلا حاتمی
یک کمدی متفاوت روشنفکرانه از مانی حقیقی با بازیهای درخشان به خصوص حسن معجونی که مبهوتتان میکند. با یک ایده به شدت بامزه. کارگردانی که چند کارش توقیف شدهاند و حالا بازیگر منبع الهامش هم رهایش کرده و با فیلمساز دیگری کار میکند. از طرف دیگر تعدادی از کارگردانان مطرح سینمای ایران تهدید به مرگ دریافت کردهاند اما کارگردان ما جزو این دسته نبوده. از طرفی باید خوشحال باشد و از طرف دیگر ناراحت است که او را به حساب نمیآورند.
شعلهور
کارگردان: حمید نعمتالله
بازیگران: امین حیایی
یک فیلم درجه یک از یکی از گزیدهکارترین کارگردانان سینمای ایران که همیشه در ساخت فیلمهایش وسواس دارد. اینبار نعمتالله روی یک سوژه ناب دست گذاشته است: عقده. اینکه عقدهها با آدمها چه میکنند. یک فیلم روانشناختی و در عین حال درامی وهم آلود که به جغرافیایی که در آن اتفاق میافتد میخورد.
امین حیایی یکی از بهترین بازیهای کارنامهاش را در نقش اول فیلم دارد. فیلمی پر از جزییات در شخصیتپردازی که همین آن را جذاب میکند.
از لحاظ بصری هم فیلم به جغرافیایی رفته که کارگردانان ما کمتر به آن سر میزنند: سیستان و بلوچستان و از جادو و جاذبههای آن استفاده کرده است.
شماره ۱۷ سهیلا
کارگردان: محمود غفاری
بازیگران: زهرا داودنژاد، بابک حمیدیان، احسان امانی و مهرداد صدیقیان
فیلم جمع و جوری است. نکتهاش این است که سوژه جسورانه جدیدی دارد و به همان اندازهای خودش را جدی میگیرد که باید. درنتیجه جزو فیلمهای خوب سال گذشته میتواند طبقهبندی شود.
چقدر جهت گیرانه انتخاب شده بود!
دیجی کالاعه دیگه
کدوم جهتی؟