آیا اخلاقی است که دوران کرونا در خانه بمانیم و مایحتاج خود را سفارش دهیم؟
به مردم توصیه میشود که این روزها در خانه بمانند تا از خود در برابر ویروس کرونا محافظت کنند و مقدار شیوع بیماری را کاهش دهند. اما آیا اخلاقی است که در خانه بمانیم و از دیگران بخواهیم مایحتاج زندگی را برایمان بیاورند؟ این پرسش مهم، عنوان مقالهای است که اخیرا در نشریهی «Wired» منتشر شده است. یادداشت حاضر نه پاسخ به این پرسش، بلکه فهم و نحوه مواجهه من با این پرسش است. به عنوان دانشجوی فلسفه و عضوی از خانواده دیجیکالا: بزرگترین فروشگاه اینترنتی کشور که در دوران کرونا با مهمترین چالش و دو راهی اخلاقی تاریخ خود مواجهه است و این چالش ارتباط عمیقی با همین پرسش دارد.
این پرسش، پرسش جدیدی نیست و صرفا مسئلهی حالا هم نیست: آیا اخلاقی است که آتشنشانانی بسوزند برای نجات ما؟ دیگرانی برای ما بجنگند و ما در خانه بمانیم؟ کادر درمان، مامورین امداد اجتماعی، خبرنگاران و عکاسان جنگ و دهها شغل و ماموریت دیگر که بالذات در معرض خطرات مهلک قرار دارند. پرسشهای اینچنینی علاوه بر فلسفه اخلاق در حوزههایی مانند روانشناسی تکاملی، ذیل مدخل «ایثار» بررسی آکادمیک میشوند. فارغ از بحثهای جدی آکادمیک که ادبیات غنیای هم دارد، به نظر میرسد ایثار پیشرانههای تکاملی دارد و افرادی این کنش اجتماعی را «انتخاب» میکنند.
«انتخاب» واژه کلیدی این تحلیل است. انگیزههای اخلاقی یا معنوی، به دست آوردن منزلت و ستایش اجتماعی، شادی و احساس معنا از کمک به هم نوع و انگیزههایی از این دست منجر به چنین «انتخابی» میشود. اما چه چیزی این انتخاب را مخدوش میکند؟ چه چیزی آن را از ایثار به استثمار افراد تغییر میدهد؟ زور فرمانده در جنگ، تهدید و ارعاب مقامات، اجبار کارفرما برای کار یا دست آخر نیاز شدید مالی و اجبارهای مشابه. اما به نظر میرسد اگر اینها نباشد و فرد خودش این کُنش را انتخاب کرده باشد ما علیالصول مشکل اخلاقی با پدیده نداریم.
بحث را محدود میکنم به شرایط فعلی کسبوکارها. اینکه کارفرما حق اجبار ندارد، بدیهی به نظر میرسد. سوال سختتر: آیا کارفرما اخلاقا میتواند کارکنان عملیات و ارسال را در شرایط «انتخاب» مذکور قرار دهد؟ با این واقعیت که میدانی این طبقه عموما نیازهای مالی شدید دارند. ماجرا برای کسبوکارها سمت دیگری هم دارد. مشتریانی داری که سالها از خدمات کسبوکار تو استفاده کردهاند و این مشتریان بودهاند که اعتبار و برند امروزت را ساختهاند. شرایط به گونهای شده است که امروز آنها به تو نیاز واقعی دارند و انتخاب دیگری هم ندارند. چه بگویی؟ بگویی در شرایط دشوار فعلی موقتا تعطیل است؟! پس تو کی باید به درد آنها بخوری و گرهای بگشایی؟
حقیقتا دوراهی دشواری است و پاسخِ یگانه، ساده و سرراست ندارد. مانند اکثر موقعیتها و دوراهیهای اخلاقی که پاسخ ساده ندارند و موضوع وجوه متکثر و گاها متضاد دارد.
ما در دیجیکالا چه کردیم؟ در همین شلوغیها و فشارها، چند روز بحث فلسفی کردیم و بعد تصمیم گرفتیم و تصمیمات را شفاف در قالب نامهای به همکاران ارسال کردیم. شغلهایی که میشد را دورکار کردیم. آنهایی هم که نمیشد را گفتیم اجباری نیست سر کار آمدن. قدردان آنهایی هستیم که میآیند.
این قدردانی را در عمل نشان میدهیم و آنها که امکان دورکاری ندارند و میآیند مزایای بیشتری دارند. استانداردهای بهداشت محیط و HSE را به حداکثر ممکن رساندیم و با ضدعفونی کردنهای پیاپی تلاش کردیم تا حد امکان مراقب سلامت همکاران عملیات باشیم. و از همه مهمتر سفارشها را محدود کردیم تا فشار بر کارکنان عملیات کم و شیفتها کوتاهتر و زمانهای استراحت بیشتر شود.
اما این محدودیت در سفارشگذاری و کم کردن سفارشهای ورودی تبعاتی هم دارد و نارضایتی بخشی از مشتریانی را به همراه خواهد داشت که بازه ارسالی برای سفارش خود دریافت نمیکنند و عملا نمیتوانند سفارشی ثبت کنند. چالش بزرگ برای برند احساس مشتریانی است که انتظار دارند این روزها باید در کنارشان بایستیم و تصور میکنند نایستادهایم.
تصمیم سختی بود. ما سلامت همکارانمان را اولویت قرار دادیم و «ایثار محدود شده و انتخابی» را برگزیدیم. مطمئن نیستیم تصمیم چقدر درست است ولی تلاش کردیم اخلاقی باشیم.
نکته ای که باید توجه داشت اینه: یک مامو ارسال روزانه چند بسته رو می تونه به افراد تحویل بده؟ بالفرض ۵٠ بسته. یعنی هر مامور می تونه از خروج ۵٠ نفر (صرفا اگر تک نفر در نظر بگیریم اما در واقعیت بیشتر) جلوگیری کنه. بنابراین نه تنها فعالیت یک نفر می تونه به حفظ جان صدها نفر منجر بشه، بلکه به طور غیرمستقیم به حفظ جان خانواده و نزدیکانش هم می تونه کمک کنه؛ چه بسا یکی از اون افرادی که برای خرید خارج می شه ناقل بیماری به یکی از اعضای خانواده ی خود مامور ارسال باشه.
وجه دیگه مساله به تمایل کارفرما برای گذشتن از سود خودش برمی گرده. کارکنان در چه شرایطی امکان ابتلای بیشتری داند? حمل و نقل، عدم استفاده از تجهیزات مناسب حفاظتی، قرارگرفتن در تماس نزدیک با افراد آلوده. حالا کارفرما چه میزانی تعهد احساس می کنه برای کنترل این پروسه? چقدر حاضره برای افرادی که خودروی شخصی ندارن هزینه کنه تا از حمل و نقل عمومی استفاده نکنن? تهیه ماسک و سایر لوازم چطور؟ غربالگری منظم کارکنان و هزینه های آزمایش و… چطور؟
پس این سوال هم مطرح می شه: کارفرما برای حفط منافع اقتصادی بلندمدت خودش (حفظ مشتری ها) حاضره از منافع کوتاه مدت (سود حاصل از فروش در مقطع فعلی) بگذره؟
در واقع حالت ایده آل اینه که تلاش حداکثری برای حفظ ایمنی کارکنان با تلاش حداکثری برای تامین نیروی کار و پاسخ به نیازهای مشتریان ترکیب بشه. سلامت جامعه و منافع بلندمدت اقتصادی در این حالت حفظ می شه و این سود مقطعی کارفرماست که قربانی می شه.