برای زایندهرود که دوباره زنده شد
سرچشمه زایندهرود برکهای است مدور که آن را چشمه جانان میخوانند. آب با سرعت زیادی در این برکه جوشش دارد و بعد به طرف شرق روان میشود و پس از طی مسافتی در حدود ۲۰ کیلومتر در ناحیه فریدن به چهلچشمه میپیوندد و از آن پس زایندهرود نامیده میشود. در گذشته، زایندهرود پس از طی مسافتی در حدود ۴۰۰ کیلومتر در انتهای دهستان رودشت واقع در ۱۴۰ کیلومتری شرق اصفهان به تالاب گاوخونی وارد میشد اما اکنون سالهاست که از گاوخونی چیزی به جز نام باقی نمانده است. زایندهرود چند سالی است که نقش خود را بعنوان شریان حیاتبخش شهر اصفهان از دست داده، این رودخانه که شانزدهمین رودخانه ایران از نظر مقدار و بهترین آنها از نظر ارزش آب است؛ از لحاظ وسعت حوزه آبیاری و زراعتی در بین رودخانههای مرکزی ایران بیهمتا توصیف شده است.
زایندهرود به دو دلیل زندهرود نامیده میشود؛ نخست آنکه در مسیر کوهستانی خود از چشمههای متعدد آب میگیرد و دوم اینکه جنس زمین بستر این رودخانه شیست است، خاصیت شیست آن است که آبهای زمینهای آبیاری شده پس از نفوذ در خاک به طور مجدد به خود زایندهرود برمیگردد و درست به همین دلیل است که گذشتگان معتقد بودند، هیچموقع خشکی کامل در بستر زایندهرود اتفاق نمیافتد اما اکنون چند عامل از جمله تغییر اقلیم، خشکسالی، کاهش شدید نزولات جوی، سدسازی و تغییر مسیر رودخانه باعث شده که زایندهرود روزهای بیزندگی را هم تجربه کند.
زایندهرود فراتر از یک رودخانه
اگر تاکنون به اصفهان سفر کرده باشید، لابد میدانید که زایندهرود بعنوان یک المان هویتبخش شهری تا چه اندازه برای اصفهانیها اهمیت دارد. حال پرسش اینجاست که جدای از شهر و شهرنشینها، چه افراد دیگری از بسته شدن آب زایندهرود تاثیر میپذیرند؟ کل حوضه تحتتاثیر این رودخانه مساحتی در حدود ۴۱٫۵۰۰ کیلومترمربع است که از ارتفاعات تقریبی ۳٫۹۷۴ متر آغاز و در نهایت به ۱٫۴۶۶ متر بالاتر از سطح دریا میرسد. حداکثر طول این رودخانه ۴۲۰ کیلومتر برآورد شده و دامنه تغییرات عرضی آن بین ۱۰ الی ۲۰ متر است. در برخی از درهها عرض این رودخانه حتی به ۸۰۰ متر هم میرسد. تخمینها حاکی از آن است که آب این رودخانه در مناطق شهری به ازای هر فرد، حدود ۲۴۰ لیتر در روز و در روستاها به ازای هر فرد ۱۵۰ لیتر در روز است. جریان آب زایندهرود نیز در هر ثانیه حدود ۳۸ مترمکعب است. بنابراین حوضه تحتتاثیر این رودخانه خیلی فراتر از حدی است که بتوان تصور کرد.
به طور تقریبی ۸۰ درصد از آب زایندهرود به مصرف کشاورزی، ۱۰ درصد برای مصارف انسانی اعم از آب آشامیدنی و سایر کاربردهای خانگی، ۷ درصد برای مصارف صنعتی اعم از فولاد مبارکه و ذوبآهن اصفهان و سایر کارخانهها همچون کارخانههای تولید مواد شیمیایی از نفت (Petrochemical)، تصفیهخانهها و نیروگاههای تولید برق و در نهایت ۳ درصد هم برای سایر کاربریها مصرف میشود. برداشت بیرویه از آب بالادست در محدوده سد تا پل کله که اغلب از طریق پمپاژ آب صورت میگیرد؛ انتقال آب سد زایندهرود به استانهای دیگر همچون یزد، کرمان، قم و کاشان؛ و در نهایت استقرار صنایع بزرگ سبب شده که بسیاری از روستاییان نواحی شرقی یا در اصل همان بخش پاییندست رودخانه مجبور به مهاجرت شوند و عده زیادی هم که در این منطقه باقی ماندهاند در عمل با مشکلات معیشتی دست و پنجه نرم کنند. بنابراین اهمیت جاری شدن آب در رودخانه زایندهرود تنها به دلیل هویتبخشی شهر اصفهان نیست بلکه یکی از مهمترین دلایل آن حمایت معیشتی حداقلی از کشاورزان نواحی پاییندست است. بر اساس تصمیم شورای هماهنگی حوضه آبریز زایندهرود، بنا بود آب سد زاینده رود از اواخر دیماه امسال برای کشاورزان شرق اصفهان رهاسازی شود اما به دلیل درخواست کشاورزان و ضرورت ساماندهی مسیر رودخانه این کار در نهایت به سوم بهمنماه موکول شد و انتظار میرود که این بازگشایی تنها به مدت ۲۲ روز دوام داشته باشد. در مجموع وضعیت کنونی زایندهرود هر روز بیشتر از گذشته به شرایط یک رودخانه فصلی نزدیک میشود و انتظار نمیرود که به این زودیها حداقل شرایط به گذشته پرآب بازگردد.
خطر کمآبی پلهای تاریخی اصفهان را هم تهدید میکند
یکی از نگرانیها و دغدغههای عمده در مورد بیآبی زایندهرود به احتمال تاثیرپذیری و حتی تخریب پلهای تاریخی برمیگردد. علت این تاثیرپذیری را هم باید در ملات بکاررفته در آنها سراغ گرفت. ساروج یکی از ملاتهای سنتی ایرانی است که از آن با عنوان ملات آبی نیز یاد میشود چرا که در اصل ماهیت وجودی آن با آب و رطوبت گره خورده است. در گذشته ساروج یکی از محکمترین ملاتها در ساختمانسازی بود. ساختار اصلی ساروج از ترکیب آهک با سیلیس فعال شکل گرفته است. سیلیس نوعی از کانیهای غیرفلزی سخت به رنگ سفید تا خاکستری تیره با فرمول شیمیایی SiO۲ و یکی از رایجترین ترکیبهای اکسیدی موجود در پوسته زمین است. از ساروج در پلهای قدیمی اصفهان نیز استفاده شده است و علت هم این بوده که وضعیت این پلها ایجاب میکرده که همیشه در ذیل آنها آب جریان داشته باشد. از آنجایی که ساروج در شرایط کمآبی به سرعت دستخوش کاهش حجم میشود، بنابراین کارشناسان ایجاد پارهای ترکها در پلهای تاریخی شهر اصفهان را با این مساله بیارتباط نمیدانند و باور دارند که ادامه روند خشکسالیها میتواند برای پلهای تاریخی اصفهان بسیار گران تمام شود.