این بازی خیلی جدیتر از این حرفهاست
یادداشت یکی دو هفتهی پیش من را دیدهاید؟ یادداشتی که من کنایی نوشتم، اما از هر سمت و سوی بخاطر آن بازخورد منفی دریافت کردم؛ یادداشتی که در آن میخواستم بگویم موضوعات مهمتری هم از گلکسی نوت ۷ وجود دارند و دغدغهی جوان این مملکت، گوشی هوشمند و تکنولوژی، یا حتی همان بازی هم که آنقدر از آن صحبت کرده بودم، نیست. میخواستم بگویم که دغدغههای ما، اینهایی نیستند که شما میگویید و من میخواهم در فرار از دغدغههای واقعی، به دنیایی مجازی پناه بیاورم. هفتهی پیش و در اختتامیهی المپیک امسال، صحنهای دیدم و به این نتیجه رسیدم فقط هم من نیستم که میخواهم به بازیهای ویدیویی پناه بیاورم و بازی، خیلی جدیتر از این حرفهاست.
نمیدانم المپیک امسال را دنبال میکردید یا نه؛ اینکه امسال مدال درست و درمان نگرفتیم به کنار، المپیک امسال حتی یک افتتاحیه و اختتامیهی خوب هم نداشت. «فردی مرکوری»، «میوز» و آن همه تصاویر زیبا کجا و برزیل امسال کجا. با این حال، فقط یک چیز المپیک امسال چشم من را گرفت: اختتامیهی المپیک کاری کرد تا من بیصبرانه منتظر المپیک ۲۰۲۰ توکیو باشم.
هیچ چیز نمیگویم. قبل از هر چیز ویدیوی زیر را ببینید.
باورتان میشود؟ نخست وزیر ژاپن لباس ماریو به تن کرده و از لولهی چاه به بیرون میپرد! ما ژاپنیها را به عنوان پرکارترین انسانهای دنیا میشناسیم. ژاپن تاریخ و فرهنگی چند هزار ساله دارد، اما این کشور به جای اینکه بخواهد سامورایی و کیمونو نشانتان دهد، برایتان بازی ویدیویی و انیمه آورده است. فکر نمیکنم پردغدغهتر از ژاپنیها در دنیا گیرمان بیاید، اما همین مردم هم دنبال زمانی میگردند تا بنشینند و بازی کنند.
کار به جایی رسیده که بازی ویدیویی از چند هزار سال تاریخ مهمتر شده است. «شینزو آبه» لباس ماریو پوشیده است که به شما بگوید بنشینید و بازی کنید.
بازی ویدیویی مهم است. در بین تمام رسانههای سرگرمی در دنیا، این صنعت بیشتر از همه میفروشد، حتی با اینکه از بقیهی رقبایاش چند برابر گرانتر است. فکر میکنید رکورد پرفروشترین سرگرمی دنیا در دست چه محصولی است؟ جیتیای پنج. خفنترین فیلم بلاکباستر هالیوودی حتی به رکورد فروش جیتیای۵ نزدیک هم نشده است.
تمام اینها را میبینیم، زحمتی که صدها نفر در مدت چند سال برای ساخت یک بازی میکشند را در نتیجهاش درک میکنیم، اما باز هم مینشینیم و بدون اینکه فکر کرده باشیم، بازی را به عنوان وسیلهای برای آلوده کردن ذهن پاک کودکانمان معرفی میکنیم.
حرفام را پس میگیرم؛ دغدغهی من این است که برای فرار از دغدغههایام، زمان کافی ندارم.
“تمام اینها را میبینیم، زحمتی که صدها نفر در مدت چند سال برای ساخت یک بازی میکشند را در نتیجهاش درک میکنیم، اما باز هم مینشینیم و بدون اینکه فکر کرده باشیم، بازی را به عنوان وسیلهای برای آلوده کردن ذهن پاک کودکانمان معرفی میکنیم.”
بنظرم یادداشتتون خیلی آرمانی و البته کاملا یک نظر شخصیه و غیرکارشناسیه.
غیر کارشناسی از این بابت که شما تخصص کافی در مورد محتوای بازی از نظر تاثیر بر خودآگاه و ناخودآگاه افراد خصوصا کودکان ندارید.
بنده نظر افراد رو تا حدی که از محدوده ی تخصصشون تجاوز نکنه میپذیرم؛ ( البته۹ اگه منو به عنوان یک مخاطب قبول داشته باشید )
در ضمن شینزو آبه هم به دنبال منافع کشور خودشه و همواره ازش به عنوان بزرگترین نخست وزیر ژاپن در زمینه انقلاب گردشگری در سرزمین آفتاب یاد میشه که تونسته از راه های مختلف توریست های زیادی رو به سرزمینش بکشونه و ارزآوری چشمگیری داشته باشه.
خب با این پیشینه ای که ازش سراغ دارم اصلا جای تعجب نداره که این شکل و شمایل رو برای خودش ساخته باشه.
بهتر ترتیب برای جلب گردشگر باید به آب و آتیش زد، شاید در زمان فعلی دیگه سامورائی ها پتانسیل گردشگری چندانی نداشته باشن ( هرچند من خودم عاشق و شیفته ی فرهنگ سنتی ژاپن خصوصا سامورائی ها هستم ) و باید تغییر مسیر به سمت کارکترهایی مثل کاریو داد.
به هر ترتیب، تجربه به من اثبات کرده ۹۹ درصد فعالیت های کمپانی های بزرگ و حتی دولت ها و حکومت ها، حتی اگر ظاهری به طور کامل خیرخواهانه داشته باشه بازم کاملا تجاری و اقتصادیه و فقط و فقط به فکر جیب خودشونن و اصلا هیچگونه انسانیتی در کار نیست.
امیرحسین عالی بود این مطلب و موضوعی که بهش پرداختی و اتفاق خاص و مهمی که حداقل تو کشور ما از رویداد المپیک دیده نشد. در مورد کمبود وقت هم شدیدا باهات موافقم و این یکی دو ماهی که پیش رو داریم ترافیک عجیبی از بازی های درجه یک داریم. منم عجیب دغدغه ی وقت دارم امیرحسین.
این حرف را میفهمم، چون وقتی بعد از یک روز کاری، بعد از تمام چیزهایی که میبینم، چیزهایی که هر روز به این ذهن فشار می آورد و فشار می آورد و همچنان این همه فکر دیگر باقی مانده که شاید نتوان هیچ جوابی برایشان پیدا کرد، میتوانم کنسولم را روشن کنم چند ثانیه، چند ساعت دنیایم را با دنیای مجازی این بازیهای یکی کنم.
میدانم که دنیای مجازی هیچگاه نمیتواند دنیای واقعی را بگیرد اما خوب است که که حداقل میدانم میتوانم خودم قهرمان داستان خودم بشوم و در کنار این همه چیز بی تغییر، چیزهایی را پیدا کنم که خودم همه را تغییر بدهم.
هر چقدر هم که بگویید این حرف ها بد است، این ها فرار از واقعیت است، این ها مشکلات این قرن جدید است؛ تنها یک چیز را میگویم، من دنیای واقعی را فراموش نکرده ام، هنوز دارم میدوم اما دنیای بازیها جایی است برای خودم که من را برای روزهای دیگر زندگی ام آماده میکند.
بخاطر همین ها تمام این حرف های این مقاله را می فهمم.
برای فرار از دغدغه هایت کافی است بخواهی و آنوقت میفهمی چقدر وقت داری که به بازی کردن بپردازی!
بعلاوه این حرفتان را قبول ندارم که مثلا فیلم دیدن یا بازی کردن با دغدغه داشتن منافات دارد، حتی اگر از آدم های بسیار باسوادی این حرف را بشنوم آنرا ساده بینانه تلقی خواهم کرد.
موضوع مهم تر این است که دغدغه ات را داشته باشی، و در این میان دنیای مجازی میتواند حتی به دغدغه مند بودن من یا شما یا هرکس دیگری بسته به دغدغه اش کمک هم بکند.
در آخر نیز فکر میکنم در این نوشته زود نتیجه گیری و مقداری هم نمک آنرا زیاد کرده اید!
دوستانی که مدام نظرات منفی رو سرازیر میکنین دو حالت داره یا شما این حالی که نویسنده عرض میکنه رو درک نکردین یا اینکه همچنان به عقاید فسیل گرایانتون نسبت به بازی ها چسبیدین در هر دو صورت خواهشا مقاله رو نقد کنین نه نویسنده مقاله رو
درسته هرکس عقیده ایی داره ولی حقیقت هم چیز خوبیه وللا چیزی که عیان تو کشور ما همینه که هنوز فکر میکنن بازی کردن باعث کند ذهنی و خراب شدن ذهن میشه اونم بی هیچ استدلال منطقی ایی
متاسفانه خیلی ها هنوز فرهنگ بازی رو هم درک نکردن و فک مینن درجه سنی پشت بازی ها یه جک هست و یا استاندارد های سلامتی برای چشم رو موقع بازی رعایت نمیکنن و نتیجه اش رو ربط میدن به کلا بد بودن بازی ها
کاملا موافقم ، با بخش بخش این متن
من دیدگاه نویسنده رو تقریبا قبول دارم. بازی ها امکان انتقال خیلی خیلی بالاتری نسبت به بقیه ابزارها و رسانه ها دارن. علت هم اینه که یه بازی کننده تمام اعضا و جوارح و تمرکز خودش رو روی بازی کامپیوتری خودش میذاره تا بتونه مراحل باز ی رو به اتمام برسونه. تا حالا ندیدید که یه بچه یا حتی یه آدم بزرگسال وقتی میشینن پای بازی چطور دنیای اطراف خودشون رو فراموش میکنن؟ حتی نیاز به آب و غذا رو هم فراموش میکنن. حتی وقتی دستشویی شون میگیره هم به خودشون میگن ” بذار این مرحله رو تموم کنم ، بعدش میرم ”
.
در هر حال مابقی رسانه ها از این نظر عقب تر هستن. گرچه این مساله چندان هم از نظر وجدانی و اخلاقی شاید درست به نظر نیاد.
مگه ایران خارجِ که ما بتونیم هر کاری بخوایم بکنیم و بریم دنبال چیزی که میخوایم و دغدغه خودمونو انتخاب کنیم چون اگر بریم تو جامعه ای که دوست داریم پدرمون در میاد.الان من ۱۶ سالمه یه همکلاسی جدید اومده تو کلاسمون از هند که علاقه داشته به برنامه نویسی، برنامه نویسی و کار با کامپیوترش فوله و فکر میکنم که چجوریه که این که هندیه انقدر با سواده!:|
بحث دغدغه شد که هرجور من فکر میکنم نمیشه به جز اینا(وب گردی و..) کاری کرد!
الان من برم بیرون چیکار؟
ببینم چند نفر دارن پکی مون بازی میکنن؟یا دو نفر دارن کلش پلی میدن:|؟
یا اصلا اینا رو وللش ببینم که چهار تا جوون افتادن دنبال دخترا؟
بحث بحث اینا نیست وضعیت واقعا خرابه و دغدغه ای نمیشه داشت چون هر کاری کنیم درصدی به افکار و عقاید ما صدمه وارد میشه!
شما هنوز تو سنی نیستی که دغدغه داشته باشی دغدغه یعنی فشار روانی و روحی ناشی از خستگی از اینکه هنوز یه بازی هست که من نمی تونم انجام بدم چرا ؟چون وقت ندارم چون پول ندارم شاید و… اون کسی که برنامه نویسی یاد میگیره عاشق اونو اونی که پوکومون گو بازی میکنه هم همینطور در ضمن بری بیرون چیکار!تو نت برنامه نویسی ۰ تا ۱۰۰ هستا که یاد بگیری مشکل اینه که قشر ما فقط تا پول بده یاد میگیره (در غیر اینصورت نمی خواد یاد بگیره )
شما برو دنبال بازی یا برنامه نویسی یا همین که خودت گفتی …): ولی اخر چی؟اگر عاشق اون کار نباشی فقط وقتو هزینه کردی پولو زندگیتو
اقای میرزایی امیدوارم این دغدغه از ما دور بشه امیدوارم هر زمان دلمون خواست بازی کنیم امیدوارم روزی برسه که همه بدونن::::::::::::::::
گیم یک فرهنگه
و گیمر یک با فرهنگ
وقتی نویسنده با ارزیابی منفی شخصی سعی میکنه پیامی رو منتقل کنه، حس بدی بهم دست میده و یاد آدمهای قدیمی و متجاوزی میافتم (متجاوز به روح و روان و شخصیت) که با القا ترس از بدی ها سعی در کنترل دیگران دارند.
“بازی را به عنوان وسیلهای برای آلوده کردن ذهن پاک کودکانمان معرفی میکنیم”
به شخصه مقاله های عاری از قضاوت یا مقاله هایی که صرفا احساس نویسنده رو منتقل میکنن بیشتر میپسندم.
پس بهتره شما به سراغ مقالات بخش “یادداشت” نیاید! چون یادداشت در مجله دیجی کالا، “صرفا” محلی برای بیان تفکر و احساس نویسنده هست.
آقای میرزایی متن شما به دل نشست و چیزی جز واقعیت نگفتید. ما ایرانی ها شاید پشیمان ترین مردمان جهان باشیم؛ فرقی نمی کنه در چه موضوعی؛ روزی به صنعت گیم ایمان پیدا می کنیم که برای جبرانش دیگه زمان نیست. ما صادر کننده مواد خام با ارزش ولی ارزان هستیم و وارد کننده تکنولوژی های کم قیمت ولی گران!
پ.ن: کاش در سن نوجوانی بیشتر Vice city بازی می کردم!!!