اینترنت اشیا؛ آشنایی با یک مفهوم ناآشنا
تصور کنید که کلیدتان را جا گذاشتهاید و از خانه خارج شدهاید، ناگهان زنگی متفاوت از گوشیتان به صدا در میآید. درواقع، درب هوشمند خانه، عملیات قفل در را ۳۰ ثانیه به تاخیر انداخته و به شما این فرصت را داده به داخل خانه پریده و کلید خود را بردارید. در مورد آیندهای دور صحبت نمیکنیم؛ فقط سادهترین مثال از پیچیدهترین مفهوم سالهای اخیر را برایتان به تصویر کشیدیم.
اگر از طرفداران تکنولوژی بپرسید به نظرشان جهش بعدی تکنولوژی را در چه میبینند، احتمالا پاسخهای متفاوتی را خواهید شنید. برخی از سرعت باورنکردنی انتقال دادهها میگویند، برخی هم به تجاری شدن سفر به فضا اشاره میکنند. شاید عدهی زیادی از مردم کوچه و بازار همچنان در مرحلهی حیرت باقی مانده و بهجای پیشبینی آینده، به تحسین دستاوردهای امروزی اکتفا کنند و بهطور مثال با طرفداری از یک برند خاص، از باریکتر شدن یک گوشی به وجد بیایند.
یک بار دیگر سوال خود را تکرار میکنیم: «جهش بعدی تکنولوژی در کدام بخش است؟». شاید سادهترین راه برای رسیدن به جواب، بررسی خطمشیهای اصلی شرکتهای بزرگ دنیای تکنولوژی باشد. این روزها، گوگل، اپل، مایکروسافت و سامسونگ بیش از هر چیز، روی چه ویژگیهایی در محصولات و سرویسهایشان تاکید میکنند؟ احتمالا اکثر صاحبنظران اتفاقنظر دارند که ترجیعبند همهی صحبتهای غولهای دنیای تکنولوژی، دو چیز است: «اینترنت اشیا» (Internet of Things) و «رایانش ابری» (Cloud Computing). تقریبا در تمامی کنفرانسهای این شرکتها این دو مفهوم حضور دارند. جدیدترینشان هم سامسونگ است. این شرکت در رویداد IFA 2015 تمام تمرکز خود را روی مفهوم اینترنت اشیا گذاشت. این شرکت اعلام کرد که تا سال ۲۰۲۰ تمام محصولاتش به قابلیت اینترنت اشیا مجهز میشوند. گویا آیندهی تکنولوژی با این پدیده گره خورده است.
تا پیش از این، تصور عموم مردم این بود که تنها این انسانها هستند که قرار است با ابزارهایی که در اختیار دارند توسط شبکهی اینترنت به هم متصل شوند و شخصا از قابلیتهای آن بهره ببرند. اما بیش از یک دهه است که مفاهیم جدیدی شکل گرفته. این مفاهیم در چند سال اخیر در قالب محصولات هوشمند به بازار راه پیدا کردهاند. اکنون در مورد ایدهای صحبت میکنیم که بر اساس آن هر شی فیزیکی قادر است با اتصال به اینترنت یا به کمک سایر ابزارهای ارتباطی، با سایر اشیا تعامل داشته باشد.
عبارت اینترنت اشیا، برای اولین بار در سال ۱۹۹۹ توسط «کوین اشتون» (Kevin Ashton) مورد استفاده قرار گرفت. او جهانی را توصیف کرد که در آن هر چیزی، ازجمله اشیای بیجان، برای خود هویت دیجیتال داشته باشند و به کامپیوترها اجازه دهند آنها را سازماندهی و مدیریت کنند. در آن ابتدا که «کوین اشتون» عبارت اینترنت اشیا را پایه نهاد، احتمالا تنها استفاده از چیپهای شناسایی مبتنی بر فرکانسهای رادیویی، موسوم به RFID را در ذهن داشت.
پس از گذشت حدود ۱۵ سال، ایدهی بنیادین «کیوین اشتون» جنبههای عملیتر و گستردهتری به خود گرفته است. اساس داستان این است که دستگاهها (اشیا) در یک پلتفرم عظیم با کمک حسگرهای مختلف به جمعآوری اطلاعات پرداخته و از طریق ترکیبی از تکنولوژیهای ارتباطی زمان خود (بهطور مثال زمانی RFID و زمانی Wi-Fi) با یکدیگر به تبادل داده بپردازند.
اینترنت اشیا بخشی جداییناپذیر از آیندهی اینترنت است. پروتکلهای ارتباطی جدید هم بهعنوان بنیاد این شبکهی پیچدرپیچ ایفای نقش میکنند. وظیفهی این پروتکلها این است که تعامل و یکپارچگی کامل اشیای مجازی و فیزیکی جهان پیرامونمان را تضمین کنند. کامپیوترها، گوشیها، تلویزیونها، حسگرها، خودروها، یخچالها، حتی بستههای غذا و دارو، در این شبکهی متشکل از اشیا قرار میگیرند.
از سوی دیگر، موضوع رایانش ابری مطرح است. این مفهوم دست در دست اینترنت اشیا دارد؛ زیرا بخش عظیمی از دادههای شبکه عظیم مورد نظر ما، بر روی سیستمهای ذخیرهسازی ابری (Cloud Storage) قرار دارد. پردازش این دادهها هم عمدتا بر روی سرورهایی پرقدرت، خارج از دستگاههای ما (اشیای پیرامونمان) صورت میگیرد. به همین خاطر، آیندهی اینترنت اشیا در گروی پیشرفتهای هر چه بیشتر در حوزهی رایانش ابری است.
بد نیست چند سناریوی احتمالی در مورد اینترنت اشیا را با هم مرور کنیم. فروشگاهی را تصور کنید که دیگر بههیچوجه نگران تمام شدن محصولاتش نیست، چون سیستم کنترل هوشمند انبار در هر لحظه از موجودی تمام محصولات باخبر است و حتی کار سفارش را هم خودش انجام میدهد. دنیایی را تصور کنید که در آن بتوان یخچالتان را طوری تنظیم کنید که وقتی تعداد تخممرغهای داخلش به دو عدد رسید، بهصورت خودکار سفارش خرید تخممرغ به فروشگاه نزدیک خانهتان ارسال شود؛ یا اینکه بتوانید روشن یا خاموش بودن اتو یا اجاق گازتان را بهوسیلهی تلفن هوشمندتان از محل کار چک کنید.
حالا بیایید کمی از کلمات پیچیده و آیندهی نیامده فاصله گرفته و بهطور خلاصه دستاوردهای حال حاضر دنیا در این زمینه را مرور کنیم. از مهمترین شرکتهایی که جاهطلبانه به این حوزه وارد شدهاند میتوان به گوگل، اپل، مایکروسافت، سامسونگ و اینتل اشاره کنیم. بهطور مثال دو شرکت گوگل و اپل بیش از هر چیزی به فکر آماده کردن پلتفرم خود هستند؛ شرایطی که در آن محصولات و سرویسهایشان به شکلی بهینه با اشیای محیط پیرامون تعامل داشته باشد.
از زمانیکه گوگل شرکت «نست» (Nest) را خرید، بیش از ۱۵ ماه میگذرد. شرکت نست در زمینهی ترموستاتهای هوشمند فعالیت داشت. تیم فنی این شرکت به موتور محرکهی بخش دستگاههای هوشمند گوگل تبدیل شده است. گوگل سیستم عامل جدیدی را برای اینکار معرفی کرده. این سیستم عامل، «بریلو» (Brillo) نام دارد و قرار است اکوسیستم گوگل برای تحقق اینترنت اشیا را تکمیل کند.
اپل هم وعده داده که پلتفرم «هومکیت» (HomeKit) خود را به قابلیتهای جدیدی مجهز کند که کنترل گسترهی زیادی از لوازم خانگی را به دست بگیرد. دستگاههای امنیتی، حسگرهای حرکتی، کنترلکنندههای میزان کربن دیاکسید و دستگاههای کنترل سایهی پنجره، از جمله دستگاههایی هستند که «هومکیت» توانایی کنترل آنها را خواهد یافت. «هومکیت» پلتفرمی است که با دستگاههای هوشمند خانگی جفت شده و به دستگاههای اپل اجازه میدهد آنها را کنترل کنند.
درحالیکه گوگل و اپل بیشتر روی توسعهی پلتفرم اینترنت اشیا کار میکنند، سامسونگ با تکیه بر دایرهی گستردهی محصولاتش، از زاویهای متفاوت به موضوع نگاه میکند. این شرکت در بازار محصولات الکترونیکی مصرفی نفوذ زیادی دارد و با یک تغییر کوچک در هریک از دستگاههای تولیدیاش میتواند آنها را به بخشی از اینترنت اشیا تبدیل کند. سامسونگ، اخیرا برای نشان دادن رغبتش در این حوزه، چند گجت جالب را معرفی کرده. برای نمونه، این شرکت دستگاه کوچکی با نام «اسلیپسنس» (SleepSense) ساخته. این وسیله، اطلاعات مربوط به سلامتی فرد را جمعآوری کرده و از طریق اپلیکیشنی اختصاصی به کاربر گزارش میدهد.
«اسمارتهاب» (SmartHub) هم یکی دیگر از تلاشهای سامسونگ در این زمینه است. اسمارتهاب در واقع نقش «مرکز هوشمند خانگی» سامسونگ را بازی خواهد کرد و از طریق یک اپلیکیشن، راهکارهایی امنیتی را در اختیار افراد قرار میدهد.
اما داستان به همینجا ختم نمیشود. شرکتهایی که رویای دنیای متصل را در سر دارند، یکی دو تا نیستند؛ تقریبا تمامی بزرگان تکنولوژی برنامههای گستردهای برای اینترنت اشیا دارند. دهها شرکت نوپا هم با ایدههای خلاقانه خود سعی دارند ابعاد ناشناختهای را به این بازی جدید وارد کنند.
آقا دستت درد نکنه خیلی خوب بود.
اگر فلسفه این فناوریها این هست که ما وقت بیشتری برای بقیه کارهامون داشته باشیم کاملا اشتباه هست. چون از وقتی اینترنت و فناوریهای جدید اومدند ملت وقت سر خاروندن را هم ندارند. تهدید حریم خصوصی هم روز به روز بیشتر میشه.
نکته دیگر اینکه ما همیشه برای زندگی بهتر دنبال تکنولوژی جدیدتر هستیم و غافل از اینکه زندگی بهتر با تکنولوژی جدیدتر بدست نمیاد. اگر اینگونه بود میزان رضایت مندی از زندگی بایستی بیشتر و اختلافات و دعواها کمتر می شد.
در سیستم سنتی شما یک کاری را مثلا در ۴ ساعت انجام میدهید ولی همانکار در سیستمهای امروزی مبتنی بر فناوری اطلاعات شاید بشه در حد ۲۰ دقیقه ولی به این نکته توجه داشته باشید که کمبود وقت برای سر خاراندن از آنجا ناشی می شود که حالا که همه چی راحت شده مردم می خواهند تو همه جا باشند و چندین کار مختلف را همزمان در روز انجام بدهند در حالی که قبلا از صبح تا شب فقط درگیر یک کار ساده بودند.
به عبارت ساده تر حالا که فناوری اطلاعات فرآیندها را راحت تر کرده مردم می خواهند چند تاهندوانه با یه دست بردارند ولی اگر همون یکدونه هندوانه همیشگی (روش سنتی) خودشونو بخواهند بردارند اونجاست که مزیت های فناوری اطلاعات به خوبی دیده میشود.
کاش عمر نوح رو داشتم
به نام سلام.جناب محمد زرین صدف،به نکته های نو و قابل تاملی اشاره نمودید،حسن انتخاب این موضوع و پر دازش هنرمندانه ی شما نگاه مرا به محیط پیرامون خودم باز تر و شیرین نمود.سپاسگزارم و قطعا مقاله ی بعدی شما را نیز مطالعه خواهم کرد.درود بر شما.