خالق دوستداشتنیترین ملودیهای سینما درگذشت
انیو موریکونه که یکی از بزرگترین آهنگسازان جهان بود و به خصوص برای قطعات زیادی که برای آثار سینمایی ساخته بود شناخته میشد، در سن ۹۱ سالگی درگذشت. او بدون شک تحسین شدهترین و پرکارترین آهنگساز تاریخ سینما بود که موسیقی فیلمهایی مثل «خوب، بد، زشت»، «به خاطر چند مشت دلار»، «دستهی سیسیلیها» و «سینما پارادیزو» کارهایی هستند که برای آنها شهرت جهانی پیدا کرد.
این آهنگساز و رهبر ارکستر ایتالیایی برای بیش از ۵۰۰ فیلم و سریال تلویزیونی موسیقی متن ساخته است. این تازه به جز صدها آهنگ کلاسیکی است که در دوران معاصر برای اجرای ارکسترها ساخت.
موریکونه نوامبر ۱۹۲۸ در رم متولد شد. پدرش آهنگساز و نوازندهی ترومپت بود و اولین معلم موریکونه در موسیقی شد. نبوغ موریکونه با موتسارت قابل مقایسه است چون او هم ۶ ساله بود که اولین آهنگش را ساخت. ۱۲ ساله بود که وارد کنسرواتوار شد. برنامهی تحصیلی چهار سالهی هارمونی را در شش ماه به پایان رساند.
انیو موریکونه از سال ۱۹۴۶ آهنگسازی را شروع کرد. اول آهنگساز در سایه بود به این معنا که بدون اسم برای کسب درآمد برای آهنگسازان بزرگ موسیقی میساخت ولی در دههی ۶۰ برای ساخت موسیقیهای وسترن اسپاگتیهای ایتالیایی به کارگردانی سرجیو لئونه (همکلاسی قدیمیاش) و سرجیو کوربوچی بود که به شهرت رسید.
استفاده از تمهایی که تداعیگر غرب وحشی بود و سازهای عجیب و کمتر شنیده شدهای مانند زنبورک کنار سازهای ارکسترال ویژگی منحصربهفرد کارهایش بود. آخرین کار سینماییاش مربوط به سال ۲۰۱۵ میشود که «هشت نفرتانگیز» کوئنتین تارانتینو بود و برای موسیقی متن این فیلم بعد از ۵۵ سال جایزهی اسکار را از آن خودش کرد.
شاخصترین آثار انیو موریکونه در سینما
غیرممکن است که از میان صدها قطعهی موسیقی که موریکونه ساخته بهترینهایشان را انتخاب کنیم. واقعیت این است که ما هنوز بسیاری از قطعات موریکونه برای ارکسترها را نشنیدهایم و حتی خیلی از موسیقی متنهایی که ساخته هم به گوشمان نخورده است. او آهنگسازی است که قطعات مهجورش هم درخشان هستند و به همین دلیل نمیتوان با اطمینان بهترین آثار موریکونه را انتخاب کرد ولی چند قطعهای که در ادامه میآید جزو شاخصترین کارهایش هستند.
یک مشت دلار (A Fistful of Dollars)
اولین همکاری انیو موریکونه با سرجیو لئونه سال ۱۹۶۴ در فیلم «یک مشت دلار» اتفاق افتاد. داستان یک هفتتیرکش سرگردان که وسط دو خانوادهی رقیب گیر میافتد در شهری که به خاطر حرص و طمع و انتقام چند پاره شده است. این جا موریکونه یک موسیقی جدید برای وسترن میسازد. هنوز از صدای زنبورک خبری نیست اما موسیقیاش متفاوت و گاهی شوخطبعانه است.
به خاطر چند دلار بیشتر (For a Few Dollars More)
اوایل دههی هشتاد یک آدم خبیث توسط کلنل مورتیمر مورد تعقیب قرار میگیرد. در حین این تعقیب و گریز کلنل با یک جایزهبگیر جوان (با بازی کلینت ایستوود) آشنا میشود. برای اولینبار صدای زنبورک مشهور موریکونه در این فیلم به گوش میرسد. موسیقی به خاطر «چند دلار بیشتر» هیجانانگیز و منحصر به فرد است.
خوب، بد، زشت (The Good, the Bad and the Ugly)
موریکونه و سرجیو لئونه سال ۱۹۶۶ مشهورترین همکاریشان را انجام دادند. «خوب، بد، زشت» تبدیل به مهمترین فیلم لئونه شد. مثلث سه مرد که دو تا از آنها یعنی بلوندی و توکو با هم کار میکنند. این وسط کاراکتر دیگری به نام انجل آیز داریم که برای پول دست به هر کاری میزند و دنبال گنجی است که به دست یکی از سربازهای جنگ داخلی آمریکا مخفی شده. سه مرد به دنبال این گنج با هم درگیر میشوند. موسیقی اولیهی موریکونه برای این فیلم فقط بر مبنای دو نت بود که صدای کفتار را تداعی کند. ایدهای شوخطبعانه برای یک وسترن اسپاگتی درخشان. بعدتر برای آن دوئل درخشان پایانی قطعهی ارکسترال بزرگتری ساخت که شبیه اپرا بود.
روزی روزگاری در آمریکا (Once Upon a Time in America)
این آخرین همکاری انیو موریکونه و سرجیو لئونه محصول سال ۱۹۸۴ یکی از بزرگترین فیلمهای تاریخ سینماست که هر چند سال یکبار نسخهی کاملتر آن عرضه میشود. موریکونه فقط در ساخت موسیقی وسترن استاد نبود در فیلم «روزی روزگاری در آمریکا» موسیقی او یادآور نوستالژی و حسرت گذشتهها و اثری به غایت لطیف است. متناسب با موضوع فیلم که در سه برههی زمانی مختلف زندگی قهرمانش روایت میشود. قهرمانی که سالها مورد تعقیب گنگسترها بوده و بعد از مدتی طولانی به نیویورک برمیگردد در حالی که دوستان و عشق زندگیاش را از دست داده است.
حرفهای (Le professionnel)
سال ۱۹۸۱ نقطهی اوج همکاری موریکونه با فیلمسازان فرانسوی است. او پیشتر در دههی شصت و هفتاد برای فیلمهایی مثل «دستهی سیسیلیها» و «ای مثل ایکار» (در ایران با نام ترور به نمایش درآمد) هر دو ساختهی هانری ورنوی موسیقی ساخته بود. «حرفهای» فیلمی با مایههای سیاسی همکاری موریکونه با ژرژ لوتنر است. داستان یک مامور اطلاعات فرانسه که دستور دارد رئیس جمهور دیکتاتور یک کشور آفریقایی را ترور کند اما کمی بعد متوجه میشود که به او خیانت کردهاند و تصمیم به انتقام میگیرد. موسیقی حزنانگیز موریکونه با ارکستر سازهای زهی نوای یک رویای از دست رفته است. آرمانی که به باد رفت.
سینما پارادیزو (Cinema Paradiso)
فیلم جوزپه تورناتوره محصول ۱۹۸۸ در ستایش سینما بود. در روستای کوچکی در ایتالیا پسربچهای به نام توتو با آپاراتچی سینما به اسم آلفردو رفاقت میکند. آلفردو با اصرار توتو او را با آپارات آشنا میکند. در حادثهی آتشسوزی آلفردو چشمانش را از دست میدهد. توتو درگیر یک عشق نافرجام میشود و به اصرار آلفردو به رم میرود تا درس بخواند. ملودی موریکونه برای این فیلم یکی از عاشقانهترین آثار اوست. در ستایش عشق و در ستایش سینما.
چرا انیو موریکونه در تاریخ سینما تاثیرگذار بود؟
یک دلیل این که موریکونه را جزو آهنگسازان اثرگذار سینما میدانیم به کارنامهی کاری پر و پیمانش برمیگردد. موریکونه تقریبا برای هر نوع ژانری در سینما موسیقی متن ساخته است و خالق صدها ملودی ماندگار است.
اگر چه تمهای موسیقیاش برای هر اثر کاملا منطبق با محتوای آن فیلم است اما به طرز غریبی ویژگی مولف بودنش را هم حفظ کرده و اگر مخاطب کارهایش باشید سریع میتوانید تشخیص بدهید که فلان موسیقی ساختهی موریکونه است یا نه.
نکتهی مهم دیگر این است که مهم نیست کار موریکونه روی یک شاهکار سینمایی به گوش برسد یا یک فیلم متوسط یا حتی ضعیف، موسیقی موریکونه به خودی خود میتواند یک نقطه قوت برای هر اثر سینمایی باشد. بدون شک خیلی از آثاری که موسیقی متنشان را ساخته فیلمهای ضعیفی هستند اما کاری به این نداشت که فیلم یا کارگردانش چقدر مطرح و معتبر است. موریکونه همیشه بهترین چیزی را که در توان داشت ارائه میداد.
جملهی معروفی میان دوستداران موریکونه وجود دارد که میگوید: «آلفرد هیچکاک، برنارد هرمان را داشت. فلینی، نینو روتا و دنیا انیو موریکونه را دارد.»
مورد سوم که از همه مهمتر است دربارهی موسیقی موریکونه است. او آهنگساز ملودیهاست. ساخت ملودی سختترین کار دنیاست. آهنگها را میشود روی اصول موسیقی کلاسیک و گامها و آرپژها ساخت اما در ساخت ملودی علاوه بر اصول آهنگسازی نیاز به قریحه و استعداد ذاتی است. شاید بشود به شعر تشبیهش کرد. اگر ذوقش را نداشته باشی و از درونت الهام نگیری یک مشت واژهی بیمعنای دنبال هم خواهد بود که فقط وزن و قافیه و ردیف دارد.
کمتر آهنگسازی در دنیا وجود دارد که ذهنش توانایی تولید این همه ملودی ماندگار را داشته باشد. ملودیهایی که به طرز غریبی تازه و جدید هستند. گسترهی الهام هیچ آهنگسازی در سینما به اندازهی موریکونه باز نیست. تقریبا از همهی ژانرهای موسیقی از کلاسیک گرفته تا جاز و بلوز و حتی راک برای ساخت قطعاتش الهام میگرفت و استفاده میکرد.
قطعاتی که ساخته میتواند همهی سلیقهها را ارضا کند از مردم عام گرفته تا کسانی که خودشان در موسیقی دستی بر آتش دارند. ملودی مشهور «خوب، بد، زشت» را همهی مردم میتوانند با سوت بزنند و در طبقهبندی کارهای عامهپسندش قرار میگیرد اما همین قطعه سازبندی جدید و ساختارشکنانهای دارد که برای هر محقق موسیقی مطالعه دربارهی آن جالب خواهد بود. یا برعکس موسیقی فیلمهای «دسته سیسیلیها» یا «ای مثل ایکار» خیلی خاص است و بعید است که هر گوشی بتواند آنها را به عنوان یک قطعه موسیقی جداگانه دوست داشته باشد اما وقتی روی فیلم هستند مردم عادی را هم مجذوب میکنند.
تاثیر موریکونه حتی تا قلمروی موسیقی پاپ هم گسترش یافت و خیلی از تمهای ملودیهای او (به عنوان مثال «خوب،بد،زشت») با ریمیکس دوباره ضبط شدند و فروش افسانهای هم داشتند.
گروههای مختلف موسیقی در ژانرهای متنوع، کارهای موریکونه را هنوز اجرا میکنند بیآنکه گذر زمان ذرهای از تاثیر آنها کم کرده باشد. دورترین موسیقی به آثار موریکونه مثلا میتواند ژانر پانک باشد اما حتی گروه پانکی به اسم Modern Eon تحتتاثیر کارهای موریکونه آهنگهایشان را میسازند. موریکونه روی گروههای موسیقی زیادی تاثیر گذاشته که سبکشان هیچ ربطی به هم نداشته: از کلاسیک بگیرید تا اپرا و راک و جاز یا حتی متال.
چیزی که باعث میشود موریکونه از همهی آهنگسازان دیگر دنیای سینما متمایز شود جهانشمول بودنش است. مهم نیست در چه زمان و جغرافیایی زندگی میکنی، موریکونه شبیه آهنگسازان بزرگ کلاسیک مثل باخ (که بهنظر میرسد بیشتر از هر آهنگساز کلاسیک دیگری رویش تاثیر داشته) از ظرف زمان و مکان فراتر میرود و ملودیهایش مخاطب را تسخیر میکند.
موریکونه فقط در سینما یک چهره تاثیرگذار نیست. ملودیهای او جدا از تصویر هم اثرگذار و از نظر موسیقایی شگفتانگیزند. رنه فلمینگ، خواننده مشهور اپرا در آمریکا و از اعضای افتخاری آکادمی سلطنتی موسیقی یکی از کسانی بود که در سال ۲۰۰۷ در کنار بزرگان دیگر موسیقی مانند آندرهآ بوچلی و یویو ما آلبومی منتشر کردند تحت عنوان «ما همه موریکونه را دوست داریم».
فلمینگ دربارهی تاثیر موریکونه میگوید: «نه تنها صنعت سینما، بلکه صنعت موسیقی در حوزهی وسیعی عمیقا مرهون کمال و خلاقیت این آهنگساز فوق العاده است که آثارش گونههای بسیاری را در بر میگیرد. طبیعت خاطره انگیز کار او تخیل دیداری را به طور چشمگیری افزایش میدهد و در ژرفای احساسات ما طنین انداز میشود.»
شگفتانگیز است که یک آهنگساز چهطور در ذهنش اینقدر ملودی داشت و با این که خودش به موسیقی کلاسیک ارکسترال علاقمند بود در عین حال تا این حد پذیرای چیزهای جدید در موسیقی بود و میتوانست با ترکیب آنها هر دفعه یک نوای جدید و گاهی عجیب و غریب خلق کند و حتی به برخی قطعاتش فضای کاملا مدرن ببخشد. (و با این حال آن امضای مشترک رمانتیک کارهایش همیشه برقرار باشد).
یکی از دلایلی که موریکونه و قطعاتش هیچوقت کهنه نمیشوند همین علاقهی او به تجربهی دنیاهای مختلف در عین صاحب سبک بودن است.
سال ۲۰۱۶ وقتی اسکار بهترین موسیقی متن را برای فیلم «هشت نفرتانگیز» به انیو موریکونه دادند کوئنتین تارانتینو روی سن رفت تا از جانب او جایزه را بگیرد. تارانتینو در وصف موریکونه گفت: «موریکونه فقط یک آهنگساز فیلم بزرگ نیست. او در کنار شوبرت، بتهوون و آهنگسازهای کلاسیک آهنگساز بزرگی است». جملهی درستی بود و نشان میدهد که چهقدر جهان هنر از نبودن او دچار فقدان خواهد شد.
- پادکست ۱۰ موزیک برتر انیو موریکونه
مرحبا به شما. گفتار آموزنده ای بود.
ویکی پدیای فارسی هم مقاله بسیار خوبی برای موریکونه دارد که علاقمندان میتوانند استفاده کنند.
انسان های خوب،همیشه یادشان جاوید است.
برترین موسیقی فیلم هارو بنظرم انیو موریکونه ساخته
ب خصوص ک دانش بسیار زیادی درمورد موسیقی داشته و میدونسته از چ سازی کجا باید استفاده بشه
روحش شاد ????
سراسر خاطرست آثار ایشون. یادشون گرامی
عالی بود ، ممنون ک موسیقی هاش رو هم گذاشته بودید