گزارش ویژهی تایم: انرژی بینهایت، برای همیشه، برای همه (بخش آخر)
ظاهرا حق با روستوکر بود. بخش خصوصی توانست با استفاده از فناوری متفاوت، خیلی سریع به نتایجی امیدوار کننده برسد. بخش خصوصی شجاعت امتحان روشهای جدید را دارد. لابرژ میگوید: «من تصمیم گرفتم استارتاپی برای پژوهش در زمینهی همجوشی هستهای راهاندازی کنم. البته که اوایل به نظر ایدهای احمقانهای میآمد، ولی فکر میکنم هدف درستی را برای زندگیام انتخاب کردم.» لابرژ نیز به تکصدایی موجود در تحقیقات همجوشی بدبین است. او میگوید: «نکته اینجاست که وقتی دانشمندان پژوهش در همجوشی را آغاز کردند، روشهای مختلفی برای رسیدن به هدف امتحان شد. از میان راههای مختلف، یکی دو روش به نسبت خوب جواب داد و این باعث شد دیگر دانشمندان دست از روشهای خود بکشند و روی همین یکی دو راه متمرکز شوند. بنابراین اکنون تعداد زیادی روش رها شده داریم. روشهای رها شدهای که استارتاپها دوباره میتوانند سراغ آنها بروند.» روشی که خود او سراغش رفته، «همجوشی مغناطیسی هدف» (Magnetized Target Fusion) نام دارد. خیلی ساده بخواهیم بگوییم، این روش بدین صورت عمل میکند که گردابی از فلز مذاب ایجاد میشود، در قسمت مرکزی آن که بر اثر نیروی گریز از مرکز خالی شده پلاسما ریخته میشود و سپس گرداب فشرده میگردد. بر اثر فشردگی گرداب، پلاسمای درون آن نیز فشرده میشود و در نتیجه دمای آن بالا میرود و همجوشی رخ میدهد.
لابرژ نتوانست برای انجام این کار بودجهی دولتی بگیرد، بنابراین به سمت سرمایهگذاران خصوصی رفت و شرکت جنرال فیوژن را تاسیس کرد. اکنون جنرال فیوژن ۶۵ کارمند دارد و یکی از شرکتهای کوچکی است که در رسیدن به نقطهی سر به سر مصرف و تولید انرژی، با دیگر استارتاپها رقابت میکند. اکنون این شرکت توانسته ۹۴ میلیون دلار جذب کند و نمونههای آزمایشی زیرسامانههای اصلی رآکتور همجوشی را ساخته است. از این زیرسامانهها میتوان به یک محفظهی کروی برای قرارگیری گرداب فلز مذاب و ۱۴ ابزار بزرگ که کار فشرده سازی گرداب را انجام میدهند، اشاره کرد. دربارهی رآکتور تریآلفا گفته بودیم که شکل و شمایلی هالیوودی دارد، ولی این یکی از آن هم هالیوودیتر است. لابرژ میگوید: «پیشرفت دانشمندانی که با توکامکها کار میکنند خیلی کند است. ولی ما دوست داریم سریعتر پیشبرویم و فکر میکنم که میتوانیم این کار را انجام دهیم.»
«هلیون انرژی» که یکی دیگر از استارتاپها در این زمینه است، تا کنون چهار نسل از رآکتورهای آزمایشی خود را ساخته است. روش آنها تا حدی شبیه به تریآلفا است و دو حلقهی پلاسما را در یک محفظهی مرکزی به یکدیگر برخورد میدهند؛ با این حال آنها این کار را در بازههای زمانی خیلی کوتاه و متناوب انجام میدهند و تودهی پلاسما را به مدت زمان زیاد حفظ نمیکنند. هلیون انرژی بر ساخت رآکتوری کوچک به اندازهی یک کامیون تمرکز کرده و میخواهد خیلی سریع آن را درست کند. آنطور که در وبسایت این شرکت آمده، اصلا بعید نیست هلیون انرژی بتواند تا ۶ سال آینده یک رآکتور کاملا اقتصادی بسازد. جالب اینجاست که شرکت هلیون انرژی به گزارشگر تایم گفته بود که سر پرسنلاش بسیار شلوغ است و نمیتوانند در نوشتن این گزارش همکاری کنند.
به طور کلی شرکتهای خصوصی زیادی در زمینهی همجوشی فعالیت میکنند. از آن جمله میتوان به «ایندستریال هیت» (Industrial Heat) و «توکامک انرژی» (Tokamak Energy) اشاره کرد. جالب اینجاست که قسمتی از شرکت «لاکهید مارتین» (Lockheed Martin) که در اصل یک شرکت سازندهی هواپیماهای نظامی است، رآکتوری به نام «رآکتور همجوشی فشرده» (Compact Fusion Reactor) میسازد. رآکتوری که میتواند در قسمت بار یک کامیون جا شود. آنها ادعا کردهاند که تا چهار سال آینده یک نمونهی آزمایشی از آن را میسازند.
کدام عنصر برای همجوشی بهتر است؟
وقتی میخواهید همجوشی هستهای انجام دهید، بهتر است هستهی کدام اتمها را انتخاب کنید؟ تا به حال معمولا دو ایزوتوپ هیدروژن، یعنی دوتریوم و تریتیوم انتخاب میشدند. کار کردن با این اتمها سادهتر است چرا که در دمای به نسبت کم ۱۰۰ میلیون درجهی سانتیگراد دچار همجوشی میشوند. تقریبا همهی شرکتهایی که نام بردیم، از این اتمها استفاده میکنند. ولی حتی به کارگیری این اتمها نیز خالی از مشکل نیست. یک مسئله این است که تریتیوم، ایزوتوپی به نسبت نادر است. دوم اینکه واکنش دوتریوم-تریتیوم در کنار تولید پسماند ایزوتوپی از هلیوم، یک نوترون هم باقی میگذارد. این به خودی خود مشکلزاست، چرا که وقتی تعداد زیادی نوترون آزاد را به سمت چیزی پرتاب میکنید، در نهایت پرتوزا میشود. بدین ترتیب شما نیاز خواهید داشت که مرتب قسمتهایی از رآکتور را به دلیل پرتوزا شدن تعویض کنید.
بیندرباور انتقادهای زیادی را به استفاده از دوتریوم و تریتیوم وارد میکند. او میگوید: «اصلا فرض کنیم که پروژهی ITER با موفقیت به اتمام برسد. حتی آن زمان هم باید سالهای زیادی را صرف یافتن موادی برای ساخت قسمتهای مختلف رآکتور بکنیم که بتواند در آن اوضاع جهنمی بمباران شدید نوترونی، ۶ تا ۹ ماه دوام آورد.» مهندسان هم اکنون نیز در حال کار کردن روی راهحلهایی هستند. گرداب فلز مایع در رآکتور جنرال فیوژن ترکیبی از سرب و لیتیوم است که میتواند نوترونهای آزاد را جذب کند. تازه این کار جایزه هم دارد، یعنی اینکه وقتی نوترونها به لیتیوم برخورد میکنند، تریتیوم بوجود میآید.
رآکتور شرکت هلیون انرژی، دوتریوم و هلیوم ۳ را همجوشی میدهد. این باعث میشود نوترونهای آزاد کمتری تولید شود. با این حال مشکل اینجاست که این همجوشی به دمای بیشتری احتیاج دارد و هلیوم ۳ هم خیلی نادر است. شرکت تریآلفا قصد دارد که در آینده، پروتونها (همان هستهی هیدروژن) را با بورون ۱۱ همجوشی دهد. این واکنش هیچ نوترونی تولید نمیکند و هر دو عنصر در طبیعت فراوان هستند. بیندرباور میگوید: «ما همیشه میگوییم که اگر کسی میخواهد نیروگاه ما را بخرد، میتوانیم به صورت مادامالعمر سوخت آن را مجانی تامین کنیم.» ولی مشکل بزرگ این واکنش آنجاست که همجوشی پروتون-بورون ۱۱ به دمای وحشتناک بالای ۳ میلیارد درجهی سانتیگراد احتیاج دارد؛ به همین دلیل است که هیچ کس به جز تریآلفا دوست ندارد سراغ این ایده برود.
کسی نمیداند در این دما پلاسما چگونه رفتار میکند. در ضمن تقریبا همه به ایدهی تریآلفا بدبین هستند و چالشهای مهندسی همجوشی دوتریوم و تریتیوم را ترجیح میدهند. «دنیس وایت» (Dennis Whyte) مدیر مرکز همجوشی و علوم پلاسما در MIT است؛ او میگوید: «همین الان ایجاد فرایند همجوشی، حتی با دوتریوم و تریتیوم کار بسیار مشکلی است. هر عنصر دیگری را که میخواهیم انتخاب کنیم، باید ببینیم همجوشی دادن آن چند برابر سختتر از دوتریوم و تریتیوم است.» لابرژ نیز همینطور فکر میکند: «انگار قبل از اینکه یاد گرفته باشیم راه برویم، بخواهیم بدویم. یا حتی قبل از اینکه بتوانیم راهبرویم، بخواهیم پرواز کنیم. میتوان گفت همین الان شرکت جنرال فیوژن خیلی بلندپرواز است که میخواهد همجوشی انجام بدهد، ولی تریآلفا دیگر واقعا به طرز دیوانهواری بلندپرواز است.»
بیندرباور که روحیهای نترس و شجاع دارد، از این چالش هم احساس ترس نمیکند. او قصد دارد در گام بعدی، رآکتوری بسازد که بتواند به دمای مورد نظر برای همجوشی پروتون و بورون ۱۱ برسد. او فکر میکند که دما در شتابدهندههای ذرات میتواند به تریلیونها درجه برسد. بیندرباور اینطور ادامه میدهد: «رسیدن به دماهای بالاتر آنقدرها هم سخت نیست. ممکن است غیرممکن به نظر برسد، چرا که میلیاردها درجهی سانتیگراد خیلی زیاد است. ولی میتوان برای رسیدن به این دما، از روشهایی خیلی شبیه به آنچه در اجاق مایکروویو استفاده میشود، بهره برد.»
همهی کسانی که روی همجوشی هستهای کار میکنند، فکر میکنند که به زودی با ورود انرژی همجوشی هستهای، وضعیت دنیا از این رو به آن رو میشود. گزارشگر تایم از بیندرباور میپرسد که چقدر امیدوار است در زمان حیات خود بتواند یک نیروگاه همجوشی هستهای که به بهرهبرداری رسیده را ببیند. او پاسخ میدهد: «خیلی. از نظر علمی من خیلی امیدوار هستم.» او فکر میکند وقتی دمای پلاسمای ماشین او به ۳ میلیارد درجهی سانتیگراد میرسد، میداند چه اتفاقی میافتد. بنابراین تصور میکند که امکان رسیدن به این دما وجود دارد. بیندرباور ادامه میدهد: «در هیچ کجای فیزیک گفته نشده که رسیدن به این دما غیر ممکن است. فقط باید آن را امتحان کرد.»
بیندرباور دربارهی بعضی استارتاپها که فکر میکنند تا چهار یا پنج سال دیگر رآکتور اقتصادی خود را میسازند، میگوید: «بعضیها میگویند که میتوانند تا پنج سال دیگر یک رآکتور اقتصادی کامل بسازند. من میدانم که این کار غیر ممکن است. البته آدم منفینگری نیستم؛ من هم دوست دارم این کار را انجام بدهم و تا جایی که ممکن است داریم سریع کار میکنیم تا بتوانیم زودتر یک رآکتور اقتصادی بسازیم، ولی میدانم که بیشتر از پنج سال طول میکشد.» وقتی گزارشگر تایم از او دربارهی زمان بهرهبرداری از رآکتور اقتصادی تریآلفا میپرسد، او پاسخ میدهد: «این درست نیست که چون همیشه گفتیم ۳۰ سال دیگر آماده میشود، واقعا باز هم ۳۰ سال طول بکشد. با این حال آمادگی اینکه زمان دقیقی به شما بگویم را ندارم. میتوانم بگویم که در X سال آینده رآکتوری اقتصادی خواهیم داشت. در سه یا چهار سال آینده به جایی میرسیم که به جای ریسکهای علمی، ریسکهای مهندسی انجام میدهیم. در عرض یک دهه نیز قسمتهای مختلف کار به قدری از بلوغ میرسند که میتوان نخستین قدمها را برای اقتصادی شدن برداشت.»
نسبت انرژی خروجی به انرژی ورودی یک نیروگاه همجوشی هستهای اقتصادی باید بین ۱۵ تا ۲۰ به یک باشد. اکنون هدف ITER، رسیدن به نسبت ۱۰ به یک است. این درحالیست که تا به حال هیچ رآکتوری نتوانسته حتی به نقطهی سر به سر انرژی و نسبت یک به یک برسد. یعنی اینکه انرژی مصرفی آن بیشتر از انرژی خروجیاش است. به نظر میرسد به قول نیل آرمسترانگ که اولین قدم را روی ماه گذاشت، اینها جهشهایی بزرگ برای بشر باشند.
بیلگیتس اکنون در کمپینی سعی میکند مردم را از تخریب زیستمحیطی ناشی از مصرف بیش از حد انرژی آگاه کند. او ۲ میلیارد دلار از بودجهی بنیاد خود را در این راه سرمایهگذاری کرده است و میگوید: «ما نیاز به نوآوریهایی داریم که بتوانیم با آنها به انرژیهایی ارزانتر از سوختهای هیدروکربنی امروزی دست یابیم. نوعی انرژی که آلایندگی آن صفر و دست کم به اندازهی منابع انرژی امروزی قابل اعتماد باشد. ما به یک معجزهی انرژی احتیاج داریم.» خود بیل گیتس در شرکت «تراپاور» (TerraPower) که بر روی نسل بعدی نیروگاههای شکافت هستهای کار میکند، سرمایهگذاری کرده است.
اینکه آیا آیندهی انرژی دنیا در رآکتورهای همجوشی هستهای رقم میخورد یا خیر را نمیدانیم. ولی همچنان که این فناوری پیش میرود، آیندهی آن برای ما ملموستر میشود. حتی پروفسور «استوارت پراگر» (Stewart Prager) که مدیر آزمایشگاه فیزیک پلاسمای پرینستون است و به نظرش بخش خصوصی اعتماد بنفسی خیلی زیاد و غیر واقعی در این مورد دارد، فکر میکند که رسیدن به این فناوری کاملا امکانپذیر است. او میگوید: «من فکر میکنم که رسیدن به این فناوری اجتنابناپذیر است. ممکن است نتوانیم تا ۱۰ سال آینده تولید انرژی اقتصادی از همجوشی هستهای داشته باشیم، ولی فکر میکنم این امر در دههی ۲۰۴۰ محقق بشود.» استفاده از نیروی همجوشی هستهای چیزی است که وقتی محقق شود، از جمله دستاوردهای فوقالعاده بزرگ بشر به حساب خواهد آمد. چیزی در حد و اندازهی پرواز با هواپیما و فرود روی کرهی ماه. این دو نیز از جمله کارهایی بودند که تا کسی آنها را انجام نداده بود، غیر ممکن به نظر میرسیدند.
بخش قبلی را میتوانید از این لینک بخوانید
منبع: هفتهنامهی تایم؛ نسخهی دوم نوامبر ۲۰۱۵
انرژی نقطه صفر؟لطفا کمی بیشتر از کارهات توضیح بده من برای کارهای ایندم به انرژی بی پایان شدیدا نیاز دارم(واقعا جدی دارم صحبت میکنم)لطفا راهنماییم کن
با تشکر
ممنون. هر سه قسمت جالب بود.
اما…
وقتی از واژه انرژی بی نهایت صحبت می شود دانشمندان بلندپرواز ولی واقع گرا به یاد انرژی های سیال کوانتومی می افتند که بیان آن خود مقاله ای جداگانه می طلبد.
فقط همین را بگویم که قدرتمند ترین و وسیع ترین و در دسترس ترین انرژی رایگان در سراسر این عالم، انرژی نقطه صفر zero point energy است. این انرژی با دهها نام در جهان شناخته میشه ومیزان این انرژی اونقدر زیاده که اگر هر خانوار در کره زمین به اندازه یک نیروگاه هسته ای چند ده گیگاواتی برق مصرف کند از مقدار آن انرژی در عالم ذره ای کاسته نمی شود. این انرژی ۱۰۰ درصد رایگان ، پاک و بی خطر است و برعکس نیروگاه های هسته ای که هم هزینه و هم توان اجرایی بالایی را می طلبد، کاملأ ساده و عملی بوده و برای مثال هزینه راه اندازی یک نیروگاه کوچک ۵۰ کیلو واتی تنها ۷ میلیون تومان است. این نیروگاه کوچک می تواند برق خانه یا کارگاه شما را تا هر زمان که شما بخواهید تامین کند. جالب است؟ نه؟ خداوندقبل از آفرینش، به فکر همه موجوداتش در سراسر این عالم بوده است. نفت و گاز اگرچه راحت بدست می آیند اما باید انرژی بین مولکولی آن را استخراج کرد در حالی که انرژی نقطه صفر را استخراج نمی کنند بلکه آن را مهار می کنند. مهار می کنند چون این انرژی به میزان زیاد و کاملأ وسیع در سراسر این عالم گسترده شده. افراد زیادی در این حوزه فعال بودند اما همه آنها محدوده خاصی از رزونانس ها را مهار می کنند. اما من باور دارم میشه طیف بسیار گسترده ای از امواج انرژی نقطه صفر را مهار کرد.
گفتم بد نیست این بند آخر را هم اضافه کنم:
من سالیان سال است که روی پروژه ای عظیم در زمینه انرژی نقطه صفر با توان ۱۰۰ مگاوات کار می کنم که اگر دیجی کالا تمایل داشت می تونم جزئیاتی از طرح را مجله دیجی کالا صرفأ برای ایجاد علاقه در میان جوانان علاقمند به علوم فیزیک کوانتوم قرار دهم.
به طبع این موضوع هم به یکی از موضوعات مورد علاقم تبدیل شد که تا سالیان آینده اخبار و مقالاتش رو پیگیری کنم.
جز یک تشکر و قدردانی ویژه از آقای مهدی مومن زاده کار دیگری از دستم ساخته نیست.
ممنون و سپاس بسیار
جالب بود.مرسی
باتشکر از شما آقای مومن زاده عزیز
یه سوال داشتم
از لحاظ نظری و همچنین عملی آیا امکان ساخت دستگاهی که فقط با یه نیروی اولیه به صورت دائمی وهمیشگی انرژی تولید کنه وجود داره؟
البته این درست که این حرفم خلاف قواعد پایه فیزیک و ترمودینامیکه.
اما یه جایی خونده یا شنیده بودم که این کار امکان پذیره اما آزمایشات و اختراعاتی که منجر به طراحی و ساخت این ماشین ها میشن توسط سرمایه دارهای انرژی و نفتی(ودلایل سیاسی) مخفی نگه داشته میشه و رسانه ای نمیشه.(جدای از بحث توهم توطئه)
کلیپ زیر رو هم نمدونم دیدید یا نه با وجود سادگیش تا حدودی ادعای بالا رو تایید می کنه.
ممنوم میشم نظرتون رو بگید.
http://www.aparat.com/v/3BFDf
مستندی به نام بقا محصول سال ۲۰۱۱ از شبکه یک پخش شده این موضوع وموضوعات مرتبط دیگری رو بررسی می کرد این موردی رو که شما میگید اولین بار تسلا اختراع کرد تو این مستند اشاره میکنه که که پیمانکار شرکت برق که کابل های برق کشیو تولید میکرد حق ثبت اختراع تسلارو خرید واین اختراع انقلابی به زباله دان تاریخ رفت اشاره به انرژی آزادی که در زمین سرگردانه و فقط باید مهار شه داره
یک مستند دیگه از شبکه مستند پخش میشد که نشون میداد فردی در آمریکا فقط با دست کاری سیستم سوخت رسانی خودرو یک ماشین کاملا معمولی رو کاری کرده بود در هر صد کیومتر یک لیتر مصرف میکرد سازو کارشم این بود که بنزینو بخار میکرد بعد بخار بنزینو مصرف میکرد
نه گیربکس عوض شده بود نه آیرودینامیک خاصی داشت ماشینش
شاید بودجه داشت و به اون فرد اجازه میدادن ،ماشینی با مصرف سوخت حتی کمتراز این میساخت او هم سرنوشت خوبی نداشتو به قتل رسوندنش تمام تحقیقاتشم از بین بردن گفتن یه سانحه بوده
حتی یه فیلم هالیوودی هم بود که نشون میداد فردی که موتوری ساخته بود که با آب کارمیکرد،افرادی که از طرف شرکتای نفتی بودن بهش هشدار میدادن که بیخیال شه طرف سماجت کرد تیکه تیکش کردن انداختنش تو دریا
از این جور موارد زیاد بوده که اسنادی هست که نشون میده صحت دارن ولی اون یه درصد که تمام ثروت دنیا دستشونه و سعی میکنن خودشونو آدمای بشر دوستی نشون بدن تمایلی به عمومی شدنش ندارن
این راکتورهای جوش هسته ای با تمام خوبیشون باز هم در انحصار این میلیاردرها خواهند بود سرمایه گذاری وپیگیریشون صحت حرف منو نشون میده و برای انتقال تکنولوژی، ساخت و پشتیبانیشون صدها میلیارد دلار به جیب خواهند زد ونفت قرن آینده در نیمه های این قرن حاضر معرفی و بهره برداری خواهد شد ومنافع خانوادهای میلیاردر هارو در صده ی آتی تامین خواهد کرد
و اینجاست که یه سوال پیش میاد آیا انرژی فسیلی باعث سعادت بشر شد یا بدبختی او؟ تنها مشکلی که سوخت فسیلی به وجود آوورد فقط آلودگی بود یا میلیون ها کشته برای جنگ سر نفت و مردومو برده ی خودش کرد و هزار بد بختی دیگه
باعث شد تمام نوع بشر تبدیل به برده هایی بشن که انرژی تمام زندگی اونا شده ؟ خودتونو یه لحظه بدون برق یا سوخت تصور کنید برای آنی تمدن ساخته ی دست بشر از هم خواد پاشید
و باز هم انرژی های نو در راستای تحقق خواسته های اون یه درصد که دارن برده داری نوین میکنند خواد بود
اگر مستند بقارو ببینید کاملا روشن میشید دوستان
مباحث مطرح شده و آنچه در مستند بقا نشان داده شده بیشتر از شایعات و داستانهای مطرح شده شکل گرفته شده (درست مثل شایعات و مستندات بسیار زیادی که در مورد ارواح و بشقاب پرنده و … ساخته شده اند). مثلا در مستند به کسی که یک ماشینی که هرگز دیده نشده ولی گفته شده ۱ لیتر بنزین مصرف می کرده اشاره شده، و بعد هم خودش به قتل می رسه و همه چیز هم نابود میشه و حتی با وجود دانستن ایده هیچ کسی نمی تونه نمونش رو بسازه (هری پاتر طوری !).
اصولا خوبه کمی از این ایده تنفر از میلیاردرها، یا این بدبینی نسبت به سرمایه دارها یا شرکتهای سرمایه دار تکنولوژی محور دست بکشیم و عادلانه قضاوت کنیم. یه مثال ساده رو در نظر بگیرید:
فرض کنید ماها یک جمع ۱۰۰۰ نفری هستیم که هر کدام ۱۰ واحد پول داریم. از میان ما فقط ۱ دانشمند و مخترع وجود دارد. یک شیوه که در دیدگاه عمومی عادلانه به نظر می رسد این است که همه ۱۰۰۰ نفر از سهم برابر استفاده کنند و تا پایان عمر زندگی ساده و نرمالی داشته باشند. اما به طبع پیشرفتی در کار نخواهد بود (همان داستان قبایل سرخ پوستها در آمریکا یا زندگی های قبیله ای در سایر نقاط که با وجود پیشرفت های انسانی و بینش عمیقشون متاسفانه از لحاظ تکنولوژی زندگی در همان سبک اولیه و بدوی باقی می ماندند).
نگرش دیگر به طبع بی رحمانه به نظر می آید و آن اینکه سهم هر کس از زندگی فقط ۵ واحد پول باشد و ۵ واحد باقی مانده از هر نفر که ناگهان تبدیل به سرمایه عظیم ۵۰۰۰ واحدی می شود در اختیار آن دانشمند و مخترع قرار گیرد. این ایده که در نگاه عادی بیرحمانه است، در نهایت بزرگترین لطف به بشریت و نسلهای آینده خواهد بود. توجه کنید که در اینجا بحث من اصلا در مورد فلسفه زندگی یا ایدئولوژی سعادت بشری یا خوشبختی نیست. بحث صرفا در خصوص پیشرفت های علمی و تکنولوژیک است که با وجود آنکه گاهی اعتراف میکنیم زندگی را سخت و انسان را از طبیعت و آرامش دور کرده، اما برای حرکت به جلو گریزی از آن نیست.
در میان هر چند میلیون انسان ۱ نفر دانشمند، مبتکر، مخترع و یا پیشرو وجود دارد و همین ۱ نفر می تواند تمام آن نسل و نسل آینده را که بیشتر و بزرگتر هم خواهند بود به جلو ببرد. پس باید سهم بیشتری از ما داشته باشد. بسیاری از ما اگر حتی پول زیادی هم داشته باشیم صرفا به خرید ویلا، ماشین های گرانتر و ملک های بیشتر ، خرید سکه و از این دست موارد دست می زنیم. فقط عده کمی هستند که با اندک سرمایه ای اقدام به تاسیس یک شرکت دانش محور یا تحقیقاتی می کنند. اگر این افراد نبودند، ما امروز در جنگل زندگی می کردیم و با شمشیر و نیزه در حال شکار بودیم (گو اینکه هنوز آنقدرها هم از این وضعیت فاصله نگرفته ایم!)
فرزاد جان دمت گرم
باور کن آدمهایی با سطح شعور تو نادراند…
خیر دوست عزیز.
خوشبختانه جهان بر مبنای علوم بنیادی کار میکنه.
E=M(C(power 2
همونطور که این فرمول نشون میده، انرژی بدون جرم (به صورت ساده ماده معنا کنیم) وجود ندارد. اصولا آنچه در مستندات یا نوشته ها یا صحبتهای عامی، از اون به کار کردن خود به خودی، دائمی و یا بدون نیاز به سوخت اشاره میشه، در واقع پایه بر این دیده داره که ما مثلا چون هوا یا عناصر موجود در آن را با چشم نمی بینیم، آن را اشتباها ماده در نظر نمی گیریم، پس اگر چیزی بر اساس اون انرژی تولید کنه رو به اینصورت توصیف می کنیم و تصور می کنیم از هیچی انرژی تولید می شود !!!
با این تصور، همین تکنولوژی همجوشی هسته ای در آینده همین کار را خواهد کرد، هیدروژن به عنوان یکی از فراوانترین عناصر آزاد که در جهان یافت می شود شناخته شده و با استفاده از آن می توان انرژی بسیار زیادی تولید کرد. اما همانطور که می بینید، خود هیدروژن یک ماده محسوب می شود و تصور اینکه چیزی همینطوری به صورت خود به خود و بدون نیاز به ماده ای تولید انرژی کند موضوعی غیر علمی محسوب می شود.
به فرض محال هم اگر چنین بود همان سرمایه داران انرژی که نام بردید لزومی نداشت آن را نابود کنند. چرا که شرکتها و کارخانجات سرمایه خود را از طریق فروش محصولات به دست میاورند که برای انرژی مورد نیاز باید هزینه گزافی پرداخت کنند. حال آنکه اگر این هزینه رایگان باشد باز هم آن سرمایه داران محصولات را حتی با سود بیشتر به مشتری می فروشند و عملا سرمایه بیشتری به دست می آورند! فراموش نکنیم که در این مورد اتفاقا صاحبان سرمایه تلاششان برای انرژی ارزانتر بیشتر است تا مثلا مردم عادی مثل ما، چرا که سودی که از بابت سایر کسب و کارها حاصل میکنند بسیار بیشتر از سرمایه گذاری در سیستمهای تولید انرژی می باشد (مقایسه کنید سود سالانه یک شرکت مثل مایکروسافت، آمازون، گوگل، اپل یا سامسونگ را با کل درآمد سالانه فروش نفتی کشور به عنوان یکی از بزرگترین کشورهای نفت خیز جهان !)