امپراطوری اپ (فصل چهارم/ بخش اول)

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۶ دقیقه

فصل چهارم – بخش اول

فرصت طلایی اپ شما

چگونه می‌شود اپ‌های موفق ساخت

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

از اندیشه‌ی انسان‌ها طلای بیش‌تری می‌توان استخراج کرد تا از زمین.

– ناپلئون هیل

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

امپراطوری اپهرسال شب عید، علاوه بر این‌که طوری جشن می‌گیریم که انگار آخرالزمان رسیده و به قدری خوراکی می‌خوریم  که گویا آخرین خوراکی‌های باقی مانده در کره‌ی خاکی هستند، رفیق‌ام «گرِگ» لیستی از اهداف‌ا‌ش برای سال جدید، تهیه می‌کند.

همیشه و بدون استثنا، اولین هدف‌اش برای سال جدید  ورزش کردن و ساختن هیکل بی‌نقصی است که از سال اول دانشکده به آن ‌طرف دیگر نداشت‌. او از روز اول ژانویه طوری افکارش مشغول رژیم و باشگاه و هیکل جدیدش و این‌که ظاهرش چه تاثیری بر زندگی‌اش خواهد داشت می‌شود که انگار قرار است همه‌ی این‌ها همین امسال برای‌اش عوض بشوند.

سال به سال، شاهد این هستیم که گرِگ بدون هیچ برنامه‌ی فکر شده‌ی مناسبی به باشگاه محل می‌رود و می‌خواهد فقط با این کار نتیجه‌ی دل‌خواه‌اش را به‌دست بیاورد. هرچند، برای یکی دوماه کمی تغییر می‌کند اما این تلاش‌ها ناپایدارند. او خسته و دل‌سرد می‌شود. حسابی از خودش بدش می‌آید و دست از فعالیت می‌کشد. هدف‌اش برای سال جدید دوباره از بین می‌رود و بقیه‌ی سال به خودش می‌گوید: “من از عهده‌اش بر نمی‌آیم؛ این کار من نیست.” در حالی ‌که شاید فقط چند اینچ تا رسیدن به هدف‌اش فاصله دارد.

آیا شما هم نمونه‌ای از همین افراد را دور و برتان دیده‌اید؟

در ستایش امپراطوری اپ

میلیون‌ها دلار درآمد داشته باشید در حالی‌که در سفر دور دنیا هستید؟ خب، برای این موضوع یک کتاب هست که همین الان در حال خواندن آن هستید. من نتیجه­‌ی فوق‌­العاده‌ی استراتژی‌های چاد را در اپ استور دیده‌­ام. فرصت یک کارآفرین برتر شدن را بقاپید و به جمع رو به رشد پولدارها بپیوندید.

– «تایفون کارادنیز»، رییس شبکه‌ی درآمدزایی «اپ آیفون»

دقیقا همین ماجرا برای اپ‌آفرینان تازه‌کار هم اتفاق می‌افتد. آن‌ها عجولانه، با امیدهای فراوان و تصور پول‌‌دار شدن وارد بازار کار می‌شوند؛ بدون این‌که متوجه باشند هرکاری روش و نظام مخصوص به خودش را دارد. شما چه بخواهید یک شکم شش تکه‌ی سفت داشته باشید، چه یک کسب و کار اپلیکیشن چند میلیون دلاری، باید شور و شوق‌تان را با برنامه‌ریزی و نظم، هدایت کنید؛ وگرنه با اولین نشانه‌های مشکلات دست از همه چیز می‌کشید. بسیاری از اپ‌آفرینان بعد از این‌که اولین اپ‌شان با شکست مواجه می‌شود، درست جایی نزدیک به پیشرفت و موفقیت، دست از کار می‌کشند.

اما شما نباید جزو این دسته باشید. نکات این فصل مثل یک مربی خصوصی، شما را در مسیر درست هدایت می‌کند و استراتژی‌هایی را به شما یاد می‌دهد که بتوانید ایده‌های خوبی برای ساخت‌ یک اپ موفق داشته باشید. شما یاد ‌می‌گیرید که به طور مداوم ایده‌های‌تان را تجزیه و تحلیل و غربال کنید تا بتوانید همیشه ایده‌های پول‌ساز ارایه بدهید.

آیا تمام ایده‌های‌تان موفق و پول‌ساز خواهند بود؟ نه؛ به احتمال زیاد نه. به‌هرحال، می‌توانم به شما اطمینان بدهم که اگر این روند را پیش بگیرید، مجبور نخواهید بود بخاطر آن کوزه‌ی پر از طلا در انتهای رنگین‌کمان با یک «لِپرِکان» (Leprechaun) کشتی بگیرید. (یکی از معروف‌ترین افسانه‌های قدیمی که درباره‌ی رنگین‌کمان گفته می‌شود این است که در انتهای آن یک کوزه پر از طلا وجود دارد که یک لِپرِکان از آن نگهبانی می‌کند. لِپرِکان (Leprechaun) یک موجود افسانه‌ای در اساطیر ایرلند است که به شکل پیرمردی کوچک اندام با کت و کلاه سبز به تصویر کشیده می‌شود.)

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

عاشق ایده‌ی خودتان نشوید

مطمئن‌ام شنیده‌اید که می‌گویند: “هرچیزی مشتری خودش را دارد.” بسیاری از توسعه‌دهندگان فکر می‌کنند که این در دنیای اپ هم صدق می‌کند؛ اما در واقع این‌طور نیست.

آن‌ها یک اپ می‌سازند و توقع دارند کسی یا کسانی خیلی زود آن‌ را ببینند و دانلود کنند. این اتفاق به ندرت می‌افتد. ابتدا شما باید بفهمید که مردم به چه چیزی علاقه دارند و کدام گروه از اپ‌ها را دانلود می‌کنند؛ سپس بر اساس این اطلاعات اپ خودتان را بسازید.

اگر به موضوع خاصی علاقه داشته باشید، نقطه‌ی خوبی است که از همان‌جا جستجو در اپ‌ها را شروع کنید. این مساله که شما از انجام کارتان لذت ببرید خیلی عالی است؛ چرا که اشتیاق و پشتکار بیش‌تری برای موفق شدن خواهید داشت و این یک شرایط ایده‌آل خواهد بود. اما به‌خاطر داشته باشید که این‌جا قرار است فقط یک نقطه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی شروع باشد. اگر در بازار تقاضایی برای ایده‌ی شما نبود، بی‌خیال‌ا‌ش بشوید. از طرف دیگر، اگر بازار نسبت به موضوع مورد علاقه‌تان تمایل نشان داد، می‌توانید روی ساختن اپ‌هایی در همان حوزه تمرکز کنید.

چطور بفهمید که بازار اپ‌تان را دوست داشته است؟ فقط به جدول اپ‌های برتر نگاهی بیاندازید. آیا آن‌ها شبیه همانی هستند که می‌خواهید به لیست‌تان اضافه کنید؟ اگر جواب‌تان مثبت است، خب پتانسیل برنده شدن را دارید؛ وگرنه، به جستجو ادامه دهید. همین‌ قدر ساده.

وقتی شما در مسیر اپ‌های موفق گام برمی‌دارید، شانس بهتری برای پیشرفت دارید؛ زیرا این اپ‌ها ثابت کرد‌ه‌اند که طرفدارها و کاربرهای ابتدایی را دارند.

هرچه از اهمیت دنباله‌روی از اپ‌های موفق بگویم، باز هم کم است. این‌که مردم عاشق ایده‌ی خودشان بشوند، حتی اگر بازار آن را نپذیرد، آسان است. اما این یکی از پرهزینه‌ترین اشتباهاتی است که می‌توانید مرتکب شوید.

توسعه‌دهندگان مدام به این اشتباه دچار می‌شوند. آن‌ها برای ایده‌های جدیدشان کلی وقت و انرژی می‌گذارند و روی ساختن اپ تمرکز می‌کنند. وقتی که تلاش‌شان نتیجه نمی‌دهد، بجای این‌که به خواست بازار توجه کنند، دوباره سراغ ایده‌های جدید و امتحان نشده می‌روند. گاهی آن‌قدر این چرخه را ادامه می‌دهند تا در نهایت بی‌پول و از بازی اپ خسته می‌شوند. و این ماجرایی ا‌ست که نباید برای شما پیش بیاید.

اپ Pocket Dream Girl یکی از این ایده‌های فوق‌العاده‌ است که متاسفانه موفق نبود. این اپ که توسط یکی از دوستان‌ام ساخته شد این امکان را به کاربر می‌داد که صورت دختر دل‌خواه‌ا‌ش را با ترکیب کردن مو، چشم‌ها، بینی و دهان بیش از ۲۰ زن، بسازد و نهایتا کاربر می‌توانست بیش از ۱۵۰.۰۰۰ چهر‌ه‌ی زنانه بسازد.

در ابتدا وقتی درباره‌ی این ایده شنیدم، فکر کردم که اپ خوب و موفقی خواهد بود. قبل از شروع کار، باید تحقیقات لازم را انجام می‌دادم و می‌فهمیدم که هیچ تقاضایی در بازار برای این نوع اپ وجود ندارد و قیدش را می‌زدم. اما دوستم چنان از ایده‌ی خودش خوشش آمده بود که بدون تحقیق در بازار، اپ را ساخت. نتیجه‌ی نهایی خیلی خوب بود، اما همان‌طور که می‌توانید حدس بزنید، اپ شکست خورد.

می‌خواهید شما و اپ‌های‌تان از این اشتباه در امان باشید؟ پس به خواسته‌های بازار توجه کنید. در این صورت مطمئن باشید که جای‌تان امن است.

یکی دیگر از تله‌هایی که باید مراقب‌اش باشید، منحرف شدن از مسیر اصلی‌تان توسط دیگران است. بنا به تجارب من، اولین شرط پول درآوردن به عنوان یک اپ‌آفرین این است که به نقشه‌ی خودتان بچسبید و به نصیحت‌های هرکس که موفقیتی در حرفه‌ی اپ نداشته، گوش ندهید. به طور کل، دوستان‌تان، خانواده‌تان و هم دوره‌ای‌های‌تان فکر می‌کنند که در این حرفه یک کارشناس‌اند. اغلب حتی بزرگوارانه به شما ایده‌هایی نو پیشنهاد می‌دهند و ضمانت می‌کنند که این یک فکر بکر پول‌ساز است.

به هرحال، به‌نظر من این شور و اشتیاق همیشه گمراه‌کننده است. نصیحت‌های دیگران معمولا بر اساس فانتزی‌هایی است که بر اساس تحقیق از جامعه‌ی کوچک اطراف‌شان که شامل نامزد، پسرعمو یا همکارشان می‌شود، به آن بال و پر داده‌اند. نمی‌توانم بگویم چند بار شنیده‌ام که دیگران به من می‌گویند “این ایده حسابی پول‌دارت خواهد کرد.” یا “من بهترین ایده‌ی اپ را دارم، باید حتما انجام‌ا‌ش بدهی؛ مطمئن باش پول‌دار خواهی شد.

در حالی‌که حمایت دیگران مشوق بسیار خوبی است، اما نباید گذاشت مانع از درک درست شما از موقعیت بشود؛ وگرنه دچار مصیبت جیب خالی خواهید شد. در این زمینه با دوستان و خانواده‌تان مثل همانی که هستند برخورد کنید: مشتری. بگذارید اپ‌های‌تان را امتحان کنند و به شما بازخورد بدهند. به‌خصوص اگر دموگرافی یک‌سانی با شما دارند. با این حال، اگر در این صنعت انسان‌های موفقی نیستند، اصلا پذیرای نصیحت‌شان در خصوص کسب و کار نباشید.

نصیحت‌ها و پیشنهادهای دیگران تله‌ای است که به راحتی گرفتارتان می‌کند. چرا که هرگاه از شما می‌پرسند “مشغول چه کاری هستی؟” به طور ناخودآگاه تعداد زیادی سوال، نصیحت و پیشنهاد به سمت شما سرازیر می‌شود؛ چون همه به این صنعت هیجان‌انگیز علاقه‌مند هستند. هرکسی ایده‌ی میلیون دلاری خودش را دارد و می‌خواهد مطمئن باشد شما به آن توجه می‌کنید. شما باید هوشیار باشید. به نقشه‌ی بازی خودتان بچسبید و تمرکزتان روی ایده‌ی خودتان باشد؛ از مفهوم تا تکامل آن. بگذارید در مسیر جدیدتان، بر اساس داده‌های کاربردی و واقعیات حرکت کنید، نه بر طبق نظرات و ذهنیات دیگران.

خرید کتاب از دیجی‌کالا



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۶ دیدگاه
  1. شازده

    خیلی ممنون بابت شروع ترجمه فصل ۴
    خسته نباشید.

  2. امين

    سلام. ممنون از ترجمه‌ی مطالب.
    یه سؤال از همه‌ی دوستانی که این مطالب رو دنبال می‌کنن دارم؟

    چرا همه‌ی موضوعات کارآفرینی اینچنینی و کسب درآمد زیاد و راحت، نهایتاً به تولید نرم‌افزار مربوط میشه؟ مگه همه‌ی نیازهای آدما، نرم‌افزاره؟ مگه تنها کار دنیا، تولید برنامه برای گوشی و کامپیوتره؟

    میری یه کتاب میخری با عنوان بهترین راه دستیابی به موفقیت، یا اصول کارآفرینی نمونه یا همچین چیزایی، یا مثلاً میری یه مطلب با این موضوع از اینترنت دانلود می‌کنی، یا یه تبلیغ در مورد یه فرد موفق می‌بینی که ماهی چند ده میلیون درآمد داره، بعد اومده روش کارش رو توی اینترنت گذاشته برای دانلود، مثلاً ۲۰ هزار تومن. دانلودش می‌کنی.
    بعد از کلی بحث‌های فلسفی و روانشناسی و مدیریت بازار و … که وجه اشتراک همه‌ی راه‌های موفق کسب درآمده، میرسی به این قسمت که آخرش با فروش چه چیزی باید به پول رسید؟ آخه حرف که پول نمیشه! آخرش میبینی که ته همشون یه چیزه:
    «شب که می‌خوابی فکر کن که چه اپلیکیشنی بسازی؟»
    دقت کنید، تولید اپلیکیشن.

    آخه فقط باید برنامه‌ی کامپیوتری و موبایلی ساخت؟
    آخه تنها کالای دنیا، اپلیکیشنه؟
    آخه اگه یه بدبختی برنامه نویسی بلد نباشه باید بره بمیره؟
    این همه کتاب می‌خونی که آخرش برسی به تولید برنامه‌ی کامپیوتری؟
    درسته که موبایل تمام زندگی مردم رو گرفته، اما دیگه توی این دوره و زمونه، این نیاز مردم نیست که به شرکت‌ها میگه چه برنامه و محصولی بسازید، بلکه این شرکت‌ها هستند که به مردم می‌گن این نیاز شماست. اینطوری برای خودشون بازار درست می‌کنن.
    این یه کلک بزرگه.
    همه‌ی این راهکارها، همون اوّلش باید بگن که محور فعالیتشون، تولید نرم‌افزاره. وگرنه یه نوع فریبه. کلی عنوان‌های قلمبه سلمبه به خودشون میدن و دهها صفحه حرفای قشنگ میزنن که آدم فکر می‌کنه آخر همین ماه میلیاردر میشه، بعد وقتی می‌خوای اجراش کنی، میبینی باید بری اَپ بنویسی.
    یکی از همین آقایون که تلویزیون رسمی ایران هم خیلی تبلیغش کرد و کارآفرین برتر هم شد و روش کارش رو فروشی توی اینترنت گذاشته بود و توی تلویزیون اصلاً نگفت که چه محصولی تولید می‌کنه، دقیقاً همین طور بود. هفتاد صفحه کتابش رو که میخوندی، توی صفحه‌ی آخرش میگه که باید بری اپلیکیشن بسازی و فلان طور عرضش کنی.
    آخه آدم حسابی، اگه راست میگی بگو چطوری اپلیکیشن بسازیم. روش برنامه نویسی آیفون و اندروید رو یاد بده. الگوریتم رو یاد بده. سیستم رو یاد بده. این رو که همه میدونن اگه یه محصول تولید کردن، باید خوب بازاریابی کنن. حالا خدا بهتون داده، بازا اپلیکیشن داغ داغه. اونی که اپلیکیشن نویسی بلد نیست چه کار کنه؟
    این کسایی که اپلیکیشن نویسی بلدن، فکر می‌کنن همه باید مادرزاد اپلیکیشن نویسی بلد باشن و تنها مسأله‌ای که می‌مونه اینه که امروز در مورد چه موضوعی اپلیکیشن بنویسیم و کجا اون رو عرضه کنیم و چطوری تبلیغش کنیم و با رقبا چطور رفتار کنیم؟
    این فرض، کاملاً غلطه.
    بدون استثنا اوّل همه‌ی این مطالب میگن که اگه شما به تمام اصول این کتاب عمل کنید، حتماً و تضمیناً درآمد بسیار زیادی به دست خواهی آورد، به سفر و تفریح میری در حالیکه مرتب حساب بانکیتون در حال پر شدنه، و از این حرفای قشنگ. اما آخرش یه ترمز بزرگ جلوت میذارن و اونم تولید اپلیکیشنه، که البته هر کسی بلد نیست.
    بعدشم می‌گن تقصیر خودته که این قسمت مطلب رو نمی‌تونی انجام بدی. دنیا دنیای آپه.
    امپراطوری آپه.

    آخه این درسته؟

    1. lio

      به این دلیل که کارآفرینی یا بطور کلی موفقیت در هر کاری نیاز به ایده پردازی، طراحی ، تحلیل نیاز ها و…. داره که این مجموعه در واقع مهندسی نرم افزار نامیده میشه . دقت کن که مهندسی نرم افزار الزامن ربطی به برنامه های کامپیوتری نداره . نرم افزار مثل روح برای هر “طرحی” می مونه . بعنوان مثال یکی از روش های شناسایی خطا در چرخه ی طراحی و تولید در مهندسی نرم افزار از روشی استفاده میکنه که یک شرکت کشتی سازی ژاپنی برای کارهای خودش ابداع کرده بود.
      اما برنامه های کامپیوتری بهترین تجلی از مهندسی نرم افزار محسوب میشه و الا مهندسی نرم افرار در هر مساله ایی بکار برده میشه.

  3. Morteza561

    خیلی عالی بود.هم متن کتاب هم ترجمه زیبا و روان شما. واقعا ممنونم ازتون بابت ترجمه. مشتاقانه منتظر ادامش هستم …

  4. امیرمحمد

    واقعا دستتون دردنکنه
    خیلی عالی بود

  5. محمد

    واقعا از شما برای انتخاب و ترجمه این کتاب ممنونم.

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X