امپراطوری اپ (فصل پنجم/ بخش اول)

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۱ دقیقه

فصل پنجم – بخش اول

آن‌ها کار هستند و شما اندیشه

چطور برنامه‌نویس‌های ماهر استخدام کنیم؟

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

باهم بودن یک شروع است؛ باهم ماندن پیشرفت و در کنار هم کار کردن  کامیابی است.

– هنری فورد

‌‌‌‌‌‌‌‌‌

امپراطوری اپصبر کن ببینم؛، اگر برنامه‌نویسی بلد نیستی پس چطور انتظار داری اپ بسازی؟”  کلمات‌ا‌ش لایه‌های اعتماد به نفس‌ کاذب‌ا‌م را شکافت و مرا گیج و گنگ سوال‌اش کرد.

به سرعت و با حالت تدافعی جواب دادم: “خب، یک نفر را استخدام می‌کنم.” او بدون لحظه‌ای مکث جواب داد: ” قبول، اما چطور می‌خواهی آن‌ها را پیدا کنی؟”

باز هم جواب‌‌ام چندان قانع‌کننده نبود. خاطرم هست که چقدر ناامید شده بودم و از این‌که درباره‌ی ایده‌ی اپ میلیون دلاری‌‌ام در اتاق انتظار دکتر، با پیرمردی ۸۸ ساله که حتی نمی‌دانست آیفون چیست، لاف زدم، حسابی پشیمان بودم. با تمام این احوال، حق با او بود. من اصلا نمی‌دانستم درباره‌ی چه حرف می‌زنم. اما به فکرم رسید که حتما راه حلی برای این مساله هست و باید همه‌ی راه‌ها را بررسی کنم.

همان روز، برای ادامه‌ی روند درمان‌ا‌م به ورمونت پرواز کردم و به خانه‌ی پدری‌ام رفتم. در حالی ‌که بخاطر مکالمه‌ای که چند ساعت پیش داشتم حسابی حالم گرفته شده بود، شماره‌ی جدید مجله‌ی «مک ورلد» (Macworld) که کلی مقاله در‌باره‌ی اپل و راهنمایی درباره اپ‌ها دارد را خریدم. همین‌طور که مشغول ورق زدن‌ا‌ش بودم یک آگهی نظرم را به خودش جلب کرد: “ایده اپ خود را به پول تبدیل کنید”. این آگهی یک شرکت توسعه دهنده‌ی اپ بود که خدمات توسعه‌ی اپ‌های آیفون به مشتریان‌اش ارایه می‌داد. بخت با من یار بود. با خودم فکر کردم: “بهت نشون میدم، منتقدِ منفی بافِ اتاق انتظار!

در ستایش امپراطوری اپ

میلیون‌ها دلار درآمد داشته باشید در حالی‌که در سفر دور دنیا هستید؟ خب، برای این موضوع یک کتاب هست که همین الان در حال خواندن آن هستید. من نتیجه­‌ی فوق‌­العاده‌ی استراتژی‌های چاد را در اپ استور دیده‌­ام. فرصت یک کارآفرین برتر شدن را بقاپید و به جمع رو به رشد پولدارها بپیوندید.

– «تایفون کارادنیز»، رییس شبکه‌ی درآمدزایی «اپ آیفون»

در همین حین که من در حال بررسی تمام اطلاعاتی بودم که در آگهی آمده بود، خلبان شروع به گفتن جملات معروف “خانم‌ها، آقایان… ممنون که پرواز ما رو انتخاب کردین…” کرد و زمانی که آگهی را کامل خواندم و هیجان‌زده سرم را بالا آوردم، خلبان در حال گفتن کلمات پایانی‌ “‌به صندلی خود تکیه بدهید، و در آرامش از پروازتان لذت ببرید.” بود. احساس کردم این کلمات نه‌تنها برای مسافرین آن پرواز، بلکه برای کسب و کار اپ من هم بود که کم‌کم وقت اوج گرفتن‌ا‌ش فرا می‌رسید.

چند روز بعد، فهمیدم که آن شرکت توسعه دهنده فقط دو ساعت تا محل اسکان من در ورمونت فاصله دارد. در آن دوران، من هنوز ذهنیت قدیمی کار املاک را داشتم که امور مربوط به کار و تجارت باید به صورت حضوری انجام بشوند. برای همین تصمیم گرفتم این مسافت را طی کنم تا یک جلسه‌ی حضوری با آن‌ها داشته باشم.

«جان»، مالک شرکت به من خوش‌آمد گفت و من هم با او و کل گروه‌ا‌ش دست دادم. نگاه همه به من دوخته شده بود و همین حسابی مرا هول کرد. با خودم فکر کردم شاید این فکر خوبی نباشد. صدای منفی‌باف درون‌‌ام را می‌شنیدم. دست‌پاچه و معذب پشت میز نشستم و شروع به صحبت در‌باره‌ی ایده‌ام کردم و توضیح دادم که چیزی درباره دنیای اپ نمی‌دانم؛ اما بسیار مشتاق یاد گرفتن هستم.

«کوین»، مدیر پروژه به من گفت: “جای نگرانی نیست، ما به شما کمک می‌کنیم.” بعد از چند دقیقه صحبت در‌باره‌ی این‌که اپلیکیشن‌‌ام چطور کار می‌کند و مدت زمان کار و هزینه‌ها، اعتماد به نفس‌ا‌م بیش‌تر شده بود و راحت‌تر صحبت می‌کردم.

در آن بعد از ظهر آفتابی جمعه، وقتی دفتر را ترک می‌کردم، سرم را بالا گرفته بودم و با اطمینان راه می‌رفتم. صحبت با آن‌ها باعث شد روند کار برایم واضح‌تر شود و تمام سختی‌هایی که تا همان روز صبح پیش رویم می‌دیدم، ناگهان محو شوند. ذهن‌ام باز شده بود و افکارم تبدیل به امواج غیرقابل کنترل خلاقیت شده بودند. فرصت‌های بی‌شماری در مقابل‌ام ظاهر شده بودند. پیش خودم گفتم: “اول از این کار شروع می‌کنیم و بعد سراغ بعدی می‌رویم.” انواع و اقسام ایده‌ها به ذهن‌ام هجوم آوردند و بالاخره کسانی را داشتم که آن‌ها را عملی کنند. خب، مشکل حل شد. حالا قدم بعد.

به عنوان یک اپ‌آفرین، اگر ندانید که آیا ایده‌ی اپ شما قابل اجرا است یا نه، به راحتی به بن بست می‌رسید. بهترین ویژگی برنامه‌نویسان این است که آن‌ها برای شما همیشه جواب دارند. بجای این‌که جلوی خلاقیت‌تان را بگیرید، یک آدم کاردان استخدام کنید تا پشت‌تان گرم باشد. من در مورد اولین گروه توسعه‌دهنده‌‌ام بسیار خوش‌شانس بودم و همین‌طور بخاطر تجربیات‌ مختلف‌‌ام؛ چه خوب و چه بد. یاد گرفتم که چطور افراد متخصص را استخدام کنم. در این فصل شما یاد خواهید گرفت که چطور توسعه‌دهندگان را پیدا، استخدام، مدیریت یا اخراج کنید و همچنین یاد خواهید گرفت که مجموعه‌ای بسازید تا بتوانید فرصت‌ها را به واقعیت تبدیل کنید.

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

اهمیت برنامه‌نویس‌ها

در فصول قبل، طبق اصول خاصی مشغول تحقیق در بازار شدید و از مطالب فصل قبل استفاده کردید تا بتوانید سه ایده‌ی اپ فکر شده و عالی داشته باشید. حالا چه؟ اگر یک برنامه‌نویس هستید یا علاقمند به این کار باشید ممکن است با خود فکر کنید: “چه عالی، خودم می‌توانم اپ‌هایم را کد نویسی کنم” یا “خودم یاد می‌گیرم که چطور برای اپ‌ها کد نویسی کنم”. ممکن است چند کتاب هم در زمینه‌ی برنامه‌نویسی بخرید و تا نصفه شب به کمک ماگی پر از قهوه کد نویسی کنید.

خب، بعید نیست که بتوانید این کار را خودتان انجام دهید؛ اما من شدیدا مخالف این کارم. این خیلی مهم است که شما این آزمون و خطاها را کنار بگذارید و هرچه زودتر اپ‌تان را وارد بازار کنید. کد نویسی اپ خودتان، به خصوص اگر هم‌زمان در حال یادگیری هم باشید، زمان زیادی از شما تلف می‌کند. در این شرایط احتمال این‌که گیر کنید و قید این کار را بزنید خیلی زیاد است.

همچنین، این روند برای طولانی مدت و ساختن و بروزرسانی هم‌زمان چند اپ اصلا جواب‌گو نیست. در نهایت، هدف این است که زمان بیش‌تری برای خودتان داشته باشید و از دست ساعات طولانیِ کارِ سخت خلاص شوید.

یکی دیگر از دلایل برون‌سپاری کار توسعه اپ این است که بتوانید روی وظیفه‌تان به عنوان مالک این کسب و کار تمرکز کنید. این یعنی، چشم‌تان را از بخش‌های کلیدی کسب و کارتان مثل تحقیق در بازار، بازاریابی، ارتباطات و غیره بر ندارید. اما اگر تمام وقت‌تان را در سنگرتان بگذرانید قادر به این کار نخواهید بود. شما هیچ وقت نمی‌بینید که «دونالد ترامپ» (Donald Trump) (ابر تاجر، ابر ستاره‌ی رسانه‌ای و یکی از چهره‌های مهم صنعت املاک و مستغلات آمریکا) در طبقه‌ی چهل‌ام آسمان خراش جدیدش، کلاه ایمنی به سر به اطراف برود و میخ‌ها را چکش‌کاری ‌کند؛ می‌بینید؟!

باید تصمیم بگیرید که روی کارهای سطح بالای شرکت‌تان متمرکز باشید؛ نه روی جزییات ریز اجرایی. برنامه‌نویس‌ها شالوده‌ی کسب و کارتان هستند و این امکان را برای شما فراهم می‌کنند که اپ‌های‌تان را سریع‌تر بسازید و آسان‌تر پیش بروید و کاپیتان کشتی خودتان باقی بمانید.

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

در برنامه نویس‌ها دنبال چه خصیصه‌ای باشیم

از آن‌جایی که برنامه‌نویس‌ها نقش بسیار مهمی در تجارت شما دارند، باید در خصوص‌ انتخاب‌شان خیلی با احتیاط و هوشیار باشید. همان‌طور که هرگز کار ساختن خانه‌ی رویایی‌تان را به هرکسی نمی‌سپارید، باید در انتخاب کسی که می‌خواهد بنای مجازی امپراطوری موبایل شما را پایه‌ریزی کند خیلی دقت و اهمیت به خرج بدهید.

وقتی نوبت به انتخاب برنامه‌ریزها می‌رسد، باید به نکات خاصی توجه کنید مثل: «تجربه»، «ارتباط»، «گروه»، «قیمت» و «حوزه‌ی علاقمندی‌ها».

‌‌‌‌‌‌‌‌‌

تجربه

اولین چیزی که باید بسنجید، میزان تجربه‌ی برنامه‌نویس است. کار کردن با برنامه‌نویسانی که تجربه‌ی کار روی اپ‌های زیادی را ندارند، اصلا ایده‌ی خوبی نیست. گاهی اوقات، وقتی برنامه‌نویسان تازه کارند، قیمت‌ کار پایینی پیشنهاد می‌دهند. این مثل تجربه‌ی پرواز با هلیکوپتری است که خلبان‌ا‌ش فقط چند بار با آن پرواز کرده و من به هیچ وجه پیشنهادش نمی‌کنم.

وقتی با برنامه‌نویسان جدید مصاحبه می‌کنم اولین سوال‌ام درباره‌ی اپ‌هایی است که قبلا ساخته‌اند. اگر یک عکس با من هزار سخن بگوید، یک اپ ده هزار سخن می‌گوید. اپ‌های برنامه‌نویس‌ها را دانلود کنید و کیفیت کارشان را بسنجید. آیا جذاب و روان است یا کند؟ آیا ظاهری حرفه‌ای دارند یا زیر خط استانداردها هستند؟

گاهی آن‌ها قراردادهای عدم افشا (NDA) امضا کرده‌اند و نمی‌توانند به شما بگویند که روی چه اپ‌هایی کار کرده‌اند و گاهی هم روی بخشی از اپ کار کرده‌اند. بدون در نظر گرفتن این‌ها، شما در نهایت باید عملکرد محصول‌شان را ببینید. وگرنه، به جستجو ادامه بدهید مگر این‌که بخواهید بدون آزمون رانندگی ماشین‌ را بخرید.

وب‌سایت برنامه‌نویسان می‌تواند یکی دیگر از ابزار سنجش کارشان باشد. خصوصا شرکت‌های توسعه‌دهنده که معمولا نمونه کارهای‌شان را روی وب‌سایت‌شان به‌نمایش می‌گذارند. این وب‌سایت‌ها باید شامل برخی اپ‌هایی که قبلا ساخته‌اند باشد و همچنین این اطمینان را به شما بدهند که کاملا در این زمینه کارآمد و قابل اعتمادند. کیفیت وب‌سایت نشان‌دهنده‌ی کیفیت اپ آن‌ها خواهد بود. برنامه‌نویسان مستقل معمولا وب‌سایت جذابی ندارند؛ اما اگر سابقه‌ی اپ‌های‌شان نظر شما را جلب کرد، به بررسی بیش‌تر ادامه بدهید.

در هنگام استخدام برنامه‌‌نویسان، از آن‌ها معرف بخواهید. حداقل با یک نفر که قبلا با این برنامه‌نویس کار کرده صحبت کنید. حتی من ترجیح می‌دهم دو یا سه نفر باشند، که معمولا امکان‌پذیر نیست. اما خب چرا امتحان نکنیم؟ البته در مورد برنامه نویسانی که در وب‌سایت‌های توسعه‌دهنده مثل oDesk  یا Freelancer معرفی شده‌اند این موضوع خیلی مهم نیست. کار بررسی توسعه‌دهندگان در این وب‌سایت‌ها بسیار آسان‌تر است؛ چرا که شما می‌توانید جزییات آماری بازدهی کارهای پیشین آن‌ها را در سایت مطالعه کنید. در این سایت‌ها نظرات و امتیازات مشتریان قبلی را هم خواهید دید و همین می‌تواند تعیین‌کننده باشد که آیا آن‌ها فرد مناسب برای همکاری هستند یا نه.

بعد از ارزیابی مهارت‌های کلی برنامه‌نویس‌ها، باید مطمئن شوید که تجربه‌ی لازم و کافی را برای کامل کردن پروژه‌ی اپ شما دارند. من معمولا این کار را بعد از بررسی‌های اولیه و در مصاحبه‌ی دوم، انجام می‌دهم و از آن‌ها می‌خواهم که یک قرارداد عدم افشا (NDA) با من امضا کنند. با دیدن کارهای قبلی آن‌ها می‌توانید میزان مهارت‌های آن‌ها را بررسی کنید، اما در نهایت حتما باید مطمئن شوید که برنامه‌نویس منتخب‌تان مهارت‌های خاصی را که مناسب با پروژه‌ی اپ شماست، داشته باشد.

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

ارتباط

حتی اگر دستمزد توسعه‌دهندگان در کشور‌های دیگر کم‌تر باشد، مساله‌ی زبان می‌تواند مشکل‌ساز باشد. با برنامه‌نویسانی کار کنید که با شما هم‌زبان هستند. باید قادر باشید که با توسعه‌دهنده‌ی خودتان ارتباط موثر برقرار کنید. ممکن است این برای‌تان هزینه‌بردار باشد؛ اما در ازای آن، کاری با کیفیت بالاتر و سردرد کم‌تر نصیب‌تان می‌شود. آیا این یعنی شما هیچ‌گاه نباید با کسانی ازدیگر کشورها کار کنید؟ البته که نه؛ اما حتما مطمئن شوید که آن‌ها زبان مادری شما را روان صحبت می‌کنند.

انتظار دیگری که من از برنامه‌نویسان دارم راهنمایی فنی است. وقتی که من کارم را شروع کردم، یک مبتدی تمام عیار بودم. اما خوش شانس بودم و با گروهی از برنامه‌نویس‌ها کار می‌کردم که در تمام طول کار نکات و اصطلاحات فنی را به من آموزش می‌دادند. همه‌ی برنامه‌نویس‌ها حتی اگر اپ‌های خوبی بسازند، در این کار خبره نیستند. مطمئن شوید که اولین برنامه‌نویسان‌تان قادر و مشتاق هستند که مسایل را به زبان غیرتخصصی برای‌تان توضیح بدهند.

همان‌طور که در این زمینه تجربه کسب می‌کنید، به راهنمایی و آموزش کم‌تری احتیاج خواهید داشت؛ اما در ابتدا، این کار لازم است. به محض این‌که با یک برنامه‌نویس صحبت کنید متوجه می‌شوید که آیا این کار را ناخودآگاه انجام می‌دهد یا نه. آن‌ها از شما سوال‌هایی می‌پرسند و آموزش‌تان می‌دهند تا درک قابلیت‌های اپلیکیشنی که می‌خواهید بسازید برای‌تان راحت‌تر شود. این خیلی مهم است. برنامه نویسان نباید تنها منبع آموزش شما باشند. بنابراین برای یادگیری هرآن‌چه که در این کسب و کار به دردتان می‌خورد، به خودتان متکی باشید.

یکی دیگر از ویژگی‌های مهم، سرعت عمل است. شما به طور مختصر خواندید که این صنعت به سرعت رو به تغییر است. گاهی تاخیری هفت روزه موجب تفاوت چند هزار دلاری می‌شود. باید قادر باشید در حین کار تغییرات لازم را انجام دهید؛ بنابراین به برنامه‌نویسانی نیاز دارید که تا آن‌جایی که ممکن است، سریع الانتقال باشند. اگر با کسانی کار می‌کنید که سرشان خیلی شلوغ است، پس حتما تغییرات لازم را انجام دهید تا برنامه نویسانی را بیابید که الویت‌شان شما باشد. همیشه و به‌خصوص در حین انجام پروژه، حواس‌تان به کارکردشان باشد. هیچ‌گاه خطایی را نادیده نگیرید و اگر مشکلی بود حتما گوش‌زد کنید.

به هرحال، این در مورد شما هم صدق می‌کند. برنامه‌نویس‌ها هم مثل من و شما انسان هستند و اگر فکر کنند که وقت‌شان در حال تلف شدن است، خسته و بی‌انگیزه می‌شوند. اگر چیزی از شما می‌خواهند، خیلی زود برای‌شان فراهم کنید. همان‌قدر که از آن‌ها توقع دارید، شما هم سرعت عمل بالایی داشته باشید. اوایل من به سخت‌گیری برای برنامه‌نویسان‌‌ام و فراهم نکردن آن‌چه لازم دارند، معروف بودم.

همچنین، صدای کنترل‌گر درون‌تان را ساکت کنید و مدام کارشان را چک نکنید. شما باید بر همه چیز از دور نظارت داشته باشید؛ اما تماس‌ها و کنترل‌های افراطی سرعت برنامه‌نویسان را کم و آن‌ها را دل‌زده می‌کند. من معمولا از آن‌ها می‌پرسم که دوست دارند هر چند وقت یک‌بار در مورد پرو‌ژه صحبت کنیم. یک برنامه تهیه کنید که برای هر دو طرف مناسب باشد و طبق آن پیش بروید.

یک قدم مهم دیگر این است که حواس‌تان به اختلاف ساعت خودتان و برنامه‌نویس‌تان باشد. این اختلاف زمان را به حداقل برسانید؛ چرا که ممکن است باعث وقفه در ارتباط‌ شما بشود. اگر زمان بیداری شما مصادف است با زمانی‌که برنامه‌نویس‌تان پادشاه سوم را هم خواب دیده، پس حفظ رابطه با او بسیار سخت خواهد بود.

یکی از نابغه‌ترین برنامه‌نویس‌هایی که در گذشته با من کار می‌کرد ساکن آلمان بود و هرگاه من در ایالت‌های غربی بودم، اختلاف ساعت ۹ ساعته ارتباط  ما را با یکدیگر تقریبا غیرممکن می‌کرد. وقتی که او محل کارش را در ساعت ۵ عصر ترک می‌کرد، اینجا تازه ۸ صبح بود. البته که او می‌توانست برای زمان استثنا هم قایل شود، اما این شرایط ناپایدار بود. برخی شرکت‌های برون‌سپاری روزهای کاری کارمندان‌شان را طوری تنظیم می‌کنند که با آمریکا مطابق باشند؛ اما اگر شما حداقل سه تا چهار ساعت در روز زمان بیداری و ارتباط با یکدیگر ندارید، پس سراغ کس دیگری بروید.

خرید کتاب از دیجی‌کالا

 



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۲ دیدگاه
  1. شازده

    سلام.
    خیلی ممنون از ترجمه خوبتون.
    واقعا با خوندن هر بخش من بیشتر مشتاق میشم.
    سپاس از شما

  2. مجازنما

    این سری مطالب شما واقعا عالی هستن

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X