امپراطوری اپ (فصل دهم/ بخش اول)
فصل دهم/ پایانی – بخش اول
کروز کنترل
چطور کسب و کارتان را روی غلتک بیندازید؟
“ارزش هر چیز به میزان زمانی است که برایاش صرف میکنید.”
«هنری دیوید تورآ»
بنگ! ترق! بوم!
صداهایی که از دریاچه میآمد مثل صدای شاتر دوربین کانن از کشتی دزدان دریایی قدیمی بود.
“روشناش کن.”
“حرکت!”
صدای خنده و شوخیها سکوت شب را شکسته بود و من تمام مسیر لنگرگاه را مثل دیوانهها دویده بودم تا به جمعیت ملحق شوم و سپس ایستادم و کمی خم شدم تا نفسام به حالت عادی برگردد.
بالای سرم را نگاه کردم تا این لحظات زیبا را از دست ندهم. آتش بازی خیلی حرفهای و زیبایی که درست مثل آنچه در شهرهای بزرگ و در مناسبتهای خاص میبینید، راه انداخته بودند. انفجارهای پشت سر هم صورت پدر و مادر ۸۰ سالهام را که با هیجان و بهت آسمان را نگاه میکردند، روشن میکرد. سمت راستام، دوست دوران دبیرستانام «متی جی» و باقی اعضای خانوادهام با چشمانی درخشان و خیره به آسمان و لبخندی به پنهای صورت ایستاده بودند.
در ستایش امپراطوری اپ“میلیونها دلار درآمد داشته باشید در حالیکه در سفر دور دنیا هستید؟ خب، برای این موضوع یک کتاب هست که همین الان در حال خواندن آن هستید. من نتیجهی فوقالعادهی استراتژیهای چاد را در اپ استور دیدهام. فرصت یک کارآفرین برتر شدن را بقاپید و به جمع رو به رشد پولدارها بپیوندید.”
– «تایفون کارادنیز»، رییس شبکهی درآمدزایی «اپ آیفون»
از وقتی ۱۸ ساله شده بودم، رویای اجارهی کمپی کنار دریاچه در طول تابستان و دعوت تمام دوستان و اعضای خانوادهام از آروزهایام بود. اما هرسال، رویای من بهخاطر کمبود پول و وقت و البته به دلیل تردیدهای من دور از دسترس بهنظر میآمد. من پشت کوهی از کاغذ گم شده بودم و راه دیگری برای کار کردن به ذهنام نمیرسید. معمولا، روز چهارم جولای (روز استقلال ایالات متحده) و اغلب تعطیلاتام را کار میکردم و با اینکه دلتنگ تفریحات هیجانانگیزی که اطرافام رخ میداد بودم، تظاهر میکردم که اصلا عین خیالام نیست.
اما امسال کاملا فرق داشت. در حالیکه از کوههای «ویستلر» کانادا با هلی-اسکی پایین میآمدم، بهخاطر آوردم که چهارم جولای نزدیک است. پس فورا به دستیارم «کیت» بینظیر، زنگ زدم تا یک کمپ کنار دریاچهای فوقالعاده پیدا و همه چیز را برای دوستان و خانوادهام برنامهریزی و آمادهی پذیرایی کند.
اینکه بتوانم وقتام را با دوستان و خانوادهام بگذرانم بدون اینکه نگران کار باشم برایام بسیار با ارزش بود. بعد از این همه سال، متوجه شده بودم زندگی یعنی چه. من هیچوقت حال خوبی که آن هفته داشتم را فراموش نخواهم کرد.
حتی بعد از اینکه کسب و کار اپلیکیشن من راه افتاده بود و پول خوبی از آن عایدم میشد، حدود یک سال طول کشید تا بتوانم سیستمی راهاندازی کنم که این امکان را به من بدهد تا درحالیکه از سبک زندگی رویاییام لذت ببرم، تجارتام را در حالت «کروز کنترل»، اداره کنم. همان روز عصر، کمی بعد، برای لحظاتی فکرم درگیر شرکت اپلیکیشنام شد. یادم آمد که باید به برنامهنویسام تکست بدهم تا بعضی از Nag Screenهایمان را که مورد تایید اپل واقع شده به سمت اپهای جدیدمان هدایت کند. آن زمان او در آلمان بود و تغییرات را انجام داد. من کاملا این موضوع را فراموش کردم و مشغول لذت بردن از روزم شدم.
صبح روز بعد، همینطور که در تخت دراز کشیده بودم و اعداد و ارقام را با آیفونام چک میکردم، دیدم فروش روز قبلام از ۴۰ درصد به حدود ۲.۵۰۰ دلار رسیده! همهاش هم بخاطر همان یک حرکت بود که فقط دو دقیقه وقتام را گرفت. این یک حرکت فوقالعاده بود.
داشتن گروهی قابل اعتماد که بشود با خیال راحت روی بودنشان حساب کرد، موجب آرامش است. من مجبور نیستم که از ۹ صبح تا ۵ بعد از ظهر در دفتر کارم باشم؛ چرا که هم گروهیهایام به کارها رسیدگی و مرا حمایت میکنند. در همین حین، میتوانم در حالی که تقریبا یک نیم کره از اعضای گروهام دورم و مشغول آتشبازی در کنار دریاچه هستم، به ایدههای جدیدی فکر کنم و آنها را در مسیر عملی شدن قرار بدهم.
قبل از اینکه سیستمام را راهاندازی کنم، با محول کردن امور به دیگران و برون سپاری مشکل داشتم و هیچ راه حل موثری برای چک کردن کسب و کارم نداشتم. همینکه فهمیدم چطور برون سپاری کنم و بخشهای مهم و حیاتی کارم را زیرنظر بگیرم، همه چیز عوض شد. بعد از آن دیگر میتوانستم هر روز با آیفونام کسب و کارم را پیگیری کنم؛ آمار و ارقام را چک کنم و گروهام را مدیریت کنم. حتی اگر در تعطیلات به سر میبردم.
در این فصل، به شما راههایی را که بتوانید مثل من کسب و کارتان را در حالت کروز کنترل قرار بدهید نشان خواهم داد تا بتوانید هر آنچه که در زندگی آرزوی انجام دادناش را داشتید، انجام بدهید. یادتان هست؟ اصلا به همین دلیل وارد این شغل شدیم.
رها کنید
شما تا کنون در مورد چندین ایدهی اپ تحقیق کردهاید؛ تعدادی اپلیکیشن منتشر کردهاید؛ آنها را بازاریابی کرده و از آنها درآمد داشتهاید. هدف این است که بدون اضافه کردن کار بیشتری به همین روند، کسب و کارتان را گسترش دهید. این کار با استخدام یک تیم امکانپذیر میشود. تیم مورد اعتماد شما کمک میکنند که از زمانتان به بهترین نحو استفاده کنید. در حالیکه در صف زیپلاین در کاستاریکا هستید، به این فکر هستید که همسرتان را برای تعطیلات به پاریس ببرید، یا چیزی را از لیست خریدتان حذف کنید. کسب و کارتان هم طبق برنامههایتان پیش برود.
آرامش بهخاطر دانستن این موضوع که شما میتوانید روی بقیه حساب کنید تا کار شما را سر وسامان بدهند، فوق العاده ارزشمند است. تلاشتان حسابشدهتر میشود و با توجه به اینکه چه قسمتهایی از کارتان نیاز به توجه شما دارند برایشان زمان میگذارید و به این صورت وقت آزادتان را به حداکثر میرسانید. همین موضوع به طرز شگفتآوری آرامش و انرژی مثبت بیشتری به ذهنتان میدهد و کار کردن دیگر شبیه به گذشته برایتان سخت نیست. وقتی به این مرحله برسید، ممکن است حتی پلهها را چندتا یکی طی کنید. من میدانم، چرا که اینکار را انجام دادهام.
پیشنهاد من برای شما این است که از کسانی که با کار یا تجارتشان ازدواج کردهاند، دوری کنید. کارآفرینان قدیمی و صاحبان کسب و کار معتقدند که روش کار همین است. خودم هم قبلا در همین دام افتاده بودم؛ اما شما برای بهره بردن از کسب و کار اپلیکیشن، از کنترل کردن دست بردارید و از بسیاری جنبههای کارتان طلاق بگیرید.
ما دوست داریم فکر کنیم که نمیتوانیم یا نباید چشمپوشی کنیم؛ اما این فقط برای قسمتهای خاصی از کسب و کارتان است. نکتهی مهم اینجاست که باید آن بخشهای حیاتی را شناسایی کنید و باقی مسایل را به دیگران محول کنید.
چه موقع باید گروهتان را بزرگتر کنید؟ اول، مثل هر استارتاپ دیگر، اول باید عرق جبین بریزید تا کارتان به حد لازم پیشرفت کند. بهتر است که با برنامهنویسهایی که استخدام کردهاید همگام شوید تا اولین اپهایتان را بسازید و مدیریت کنید. در مرحلهای که درآمد و کار و بارتان به اندازهی کافی روبهراه شد، نیاز خواهید داشت که به آن سر و سامان بدهید. تعیین یک زمان مشخص برای آن دشوار است، اما من متوجه شدهام که بسیاری از مردم بیش از حد صبر میکنند. آنها گمان میکنند زمانی باید به گروهشان عضو جدید اضافه کنند که پول زیادی درآورده باشند یا به یک درآمد ماهیانهی مشخص رسیده باشند.
من به شما پیشنهاد میکنم که هرچه زودتر اینکار را انجام دهید. حتی اگر به لحاظ مالی برایتان کمی سخت باشد؛ چرا که میتوانید با استفاده از وقت آزادی که از این طریق نصیبتان میشود درآمدتان را دو یا سه برابر کنید. راه دیگری که کمک میکند برای استخدام نیروی جدید اقدام کنید پرسیدن این سوالها از خودتان است:
– آیا من باعث کند پیش رفتن روند کارم هستم؟ آیا استخدام نیروی جدید باعث رشد و پیشرفت سریعتر میشود؟
– آیا من بهجای تمرکز روی قسمتهای مهم وکلیدی کارم، زمان زیادی را صرف انجام کارهای کوچکی میکنم که دیگری هم میتواند انجامشان دهد؟
اگر جوابتان به این سوالها بله است و سرمایهی لازم را هم دارید، زمان آن رسیده که به کسب و کارتان سر و سامانی بدهید و وقتتان را صرف انجام وظایفی بکنید که پول بیشتری برایتان داشته باشد.
اعضای گروهتان را مشخص کنید
هدف نهایی این است که افرادی کارآمد و قابل اعتماد استخدام کنید. از اصولی که در فصل ۵ برای استخدام برنامهنویسها گفتم استفاده کنید و نهایت تلاش کنید تا بهترین انتخاب را انجام دهید. بسیاری از آن اصول برای استخدام دیگر متخصصین کاربردی هستند. من معمولا با برنامههای کاری پاره وقت شروع میکنم. همیشه یک تا سه ماه دورهی آزمایشی را در نظر میگیرم و البته کارمندانام را هم در جریان این امر میگذارم. اگر در طول دورهی آزمایشی از عملکرد آنها خیلی راضی باشم آنها را عضو دایمی گروه میکنم وگرنه به آنها میگویم که مناسب همکاری با یکدیگر نیستیم و به سراغ گزینههای بعدی میروم.
چشمانداز اعضای گروه شما باید در راستای چشمانداز شما باشد؛ وگرنه، آنها میتوانند باعث کارخرابی در شرکت شما بشوند و ناهماهنگی آنها مثل ویروس همهگیر میشود. شما میتوانید از کاندیدهای استخدام، آزمونهایی از قبیل تست شخصیتشناسی «مایرز-بریگز» (MBTI) بگیرید؛ بدین ترتیب میتوانید تشخیص دهید که شخصیت فرد مورد نظر با اعضای گروهتان هماهنگی دارد یا نه. در امر استخدام اعضای گروه سهلانگاری نکنید. ممکن است بتوانید نیروی ارزان پیدا کنید، اما همین میتواند باعث کیفیت پایین کار یا حوادثی بشود که هزینهی بیشتری به شما وارد کند.
علاوه بر برنامهنویسها و طراحان گرافیک، شما به کسانی که باقی مسایل تکنیکی مثل آنالیز آمار و ارقام، بازاریابی اپلیکیشنهایتان، انجام کارهای اجرایی، ادمین و رسیدگی به سیستمها را انجام بدهند، نیاز دارید. به یک حسابدار و وکیل وارد به امور که در زمان نیاز فورا کنارتان باشند هم نیاز دارید.
یک گروه کامل اپلیکیشن هشت جایگاه شغلی دارد: برنامهنویس، طراح گرافیک، مدیر پروژه، مدیر بازاریابی، تحلیلگر اطلاعات و آمار، دستیار تکنیکی، حسابدار و وکیل. بستگی به نیازهایتان و تواناییهای اعضا گروهتان، میتوانید کسی را استخدام کنید که در چند رشته متخصص باشد. همینکه تجارتتان پیشرفت میکند، ممکن است برای هر جایگاه به چند نفر نیاز داشته باشید.
به تب بازار اندروید بهتر از اپل
خیلی عالی بود
با سلام
ابتدا تشکر کنم از خانم قمری که این کتاب رو با ترجمه خوبشون برای ما قرار دادند….
میخواستم بدونم که با توجه به اینکه اپل محدودیت هایی برای ایران قرار داده ، آیا ما میتونیم اپلیکیشن هامونو به اپل بدیم؟؟؟؟
البته تحریم ها تا یکی دو هفته دیگه برداشته میشه…
آیا محدودیت ها از بین میره؟؟؟
اولین مشکل برای توسعه دهندگان اپل نداشتن کارتهای اعتباری بین المللی مثل ویزا کارت و مستر کارت است و این مساله ربطی به تحریم هایی که قراربرداشته بشه نداره و همچنان این مشکل باقی خواهد ماند.مشکل بعدی نداشتن استور بخصوص ایران هست – به نظر من اپل رو فراموش کنید تو ایران زیاد جواب نمیده در عوض توی بازار اندروید خیلی بهتر میتونید فعال بشید