استیو بالمر؛ مدیر عامل سابق مایکروسافت، احساساتی، عشق بسکتبال، جوگیر!
مخالف و موافق زیاد دارد؛ از نظر بعضی او مدیر یک شرکت بزرگ است که علیرغم عدم حضور در جمع موسسان، توانسته خود را در جمع ثروتمندترینها جا کند؛ اما عدهای دیگر با اشاره به نمونهی خرید بخش موبایل نوکیا معتقدند او مانعی بزرگ بر سر پیشرفت مایکروسافت بوده و تصمیمات نسنجیدهاش طی این سالها به وجههی شرکت آسیب زده؛ حتی «استیو جابز» زمانی گفته بود تا بالمر بر مایکروسافت مدیریت میکند این شرکت پیشرفت نخواهد کرد. با دیجیکالا مگ و بیوگرافی «استیو بالمر» (Steve Ballmer) همراه باشید.
«استیو آنتونی بالمر» در ۲۴ مارچ ۱۹۵۶ در شهر دیترویت آمریکا به دنیا آمد. پدرش سوییسی بود و در شرکت فورد موتورز سمت مدیریتی داشت. مادرش اما اصالتا اهل بلاروس بود. بالمر در خانوادهای با وضع مالی مناسب بزرگ شد. در ۱۹۷۳ در دورههای آمادگی و مهندسی دانشگاه لاورنس شرکت کرد. مدرک متوسطهاش را از دبیرستان خصوصی دیترویت گرفت. استیو علاقهی زیادی به ریاضیات داشت و در امتحانات سراسری، بالاترین نمره را در این درس گرفت؛ درنهایت هم موفق به دریافت بورس تحصیلی برای دانشگاه شد. بالمر در حال حاضر عضو هیات امنای همان دبیرستانی است که خود در آنجا تحصیل کرده.
با بورسی که داشت به دانشگاه هاروارد رفت و با درجهی عالی در رشتهی «ریاضیات کاربردی و اقتصاد» لیسانس گرفت. او در دانشگاه مدیر تیم راگبی دانشجویی هاروارد شد و همزمان در روزنامه کار میکرد. از قضای روزگار اتاقش در خوابگاه، طبقهی پایین اتاق «بیل گیتس» (Bill Gates) بود. هر سال در هاروارد یک مسابقهی ریاضیات در میان دانشجویان علاقهمند برگزار میشد که حامی آن انجمن ریاضیات آمریکا بود. استیو بالمر جزو بالاترین رتبهها در آن مسابقه شد، حتی بالاتر از بیل گیتس!
بعد از دانشگاه دو سالی در شرکت بزرگ «پرکتل اند گمبل» (Procter & Gamble) کار کرد. در آنجا دستیار مدیر تولید بود. یکی دیگر از اتفاقات جالب توجه در طول حضور بالمر در این شرکت، همکار شدنش با «جفری ایملت» (Jeffrey R. Immelt) بود که بعدا مدیر عامل شرکت جنرال الکتریک شد. برای ادامه تحصیل به دانشگاه تجارت استنفورد رفت اما آن را به اتمام نرساند و در ۱۹۸۰ درس را نیمهکاره گذاشت و برای همکاری با بیل گیتس راهی مایکروسافت شد.
دوران مایکروسافت
استیو بالمر در ۱۱ ژوئن ۱۹۸۰، سیامین کارمند مایکروسافت و اولین مدیر تجاری این شرکت شد. بیل گیتس از همان آغاز به بالمر حقوق ۵۰ هزار دلاری و سهامداری در مایکروسافت را پیشنهاد کرد. وقتی در سال ۱۹۸۱ مایکروسافت به عنوان یک شرکت رسما به ثبت رسید، ۸ درصد از شراکت به بالمر تعلق گرفت. البته بالمر بعدا در سال ۲۰۰۳ بخشی از سهاماش را فروخت و در آن سال تنها ۴ درصد از سهام مایکروسافت را نگه داشت. در همان سال شیوهی واگذاری سهام به کارکنان را هم عوض کرد.
بالمر در طول ۲۰ سال حضورش در مایکروسافت هدایت بخشهای مختلفی را به دست داشت؛ از واحد فنی «توسعهی سیستمعامل» تا بخش «فروش و پشتیبانی». بالمر از سال ۱۹۹۲ به بعد همزمان که بر فروش و پشتیبانی نظارت میکرد معاون اجرایی شرکت هم بود. همچنین او هدایت تیم توسعهی فریمورک .NET را هم بر عهده داشت. بالمر از جولای ۱۹۹۸ تا فوریهی ۲۰۰۱ به عنوان رییس (متفاوت از مدیر عامل) مایکروسافت خدمت میکرد و عملا دومین فرد شرکت بعد از بیل گیتسِ مدیرعامل بود.
مدیرعاملی
در ژانویهی سال ۲۰۰۰، بالمر رسما به عنوان مدیر عامل معرفی شد. بالمر رتقوفتق امور مالی و مسایل روزانه را بر عهده گرفت ولی گیتس کماکان هم رییس هیات مدیره بود و هم با سمت معمار ارشد نرمافزار بر آیندهی فنی شرکت احاطه داشت. اما بالاخره در۲۰۰۶ بیل گیتس سمت خود در واحد معماری نرمافزار را واگذاشت و تنها کرسی خود در هیات مدیره را نگهداشت. این اتفاق دست بالمر را باز کرد تا بتواند تغییرات مدیریتی کلانی را که همیشه در نظر داشت در مایکروسافت پیاده کند.
وقتی او رهبری مایکروسافت را بهدست گرفت سر وکلای شرکت حسابی شلوغ بود؛ پروندهی حقوقی بزرگی از طرف دولت ایالات متحده علیه این شرکت در جریان بود؛ بهعلاوه شرکتهای رقیب هم با مساعد دیدن اوضاع شکایتهای متعددی از مایکروسافت کرده بودند.
گیتس روحیهای جنگجو داشت و حاضر نبود کوتاه بیاید ولی بالمر نظر دیگری داشت؛ او معتقد بود بهتر است با وارد مذاکره شوند و بالاخره راهحلی میانی برای خاتمهی این دعاوی پیدا کنند. او حلوفصل این پروندهها را در اولویت کاری خود و شرکت قرار داد. بالمر یک بار دراینباره گفت: «وجود پروندهی شکایت، آن هم از طرف دولت واقعا بد است و هیچطور نمیتوان در این شرایط راحت کار کرد. کلا همهچیز را تحتالشعاع قرار میدهد. مردم فکر میکنند اینکه دولت شاکی شما باشد تا زمانی که به خودتان و کاری که میکنید ایمان داشته باشید فقط از نظر روانی مشکل پیش میآید؛ درصورتیکه کل وجودتان و همهی کارها را با مشکل مواجه میکند.»
از زمانی که بالمر عنان کار را بهدست گرفت تمام جزییات و مسائل تجاری را از پیش میخواست تا همه محصولات جدید پیش از تولید، تایید شوند؛ درست برعکس رویهی سابق که هرچیز که به نظر جالب میرسید و ترند میشد به سراغش میرفتند و به کار میگرفتند.
در سال ۲۰۰۵ بالمر «کوین ترنر» (Kevin Turner) را از والمارت دعوت به کار کرد. او پیشتر مدیر عامل Sam’s Club بود و قرار شد در مایکروسافت نقش مدیر عملیاتی را بر عهده بگیرد. ترنر به خدمت گرفته شد تا بخشهای فروش، بازاریابی و واحدهای خدمات مایکروسافت را هدایت کند و به امور جاری شرکت سروسامان دهد.
بالمر بعد از بازنشستگی بیل گیتس با جدیت مایکروسافت را از شرکتی که فقط روی رایانههای شخصی متمرکز بود دور کرد و افقهای تازهای برای آن متصور شد. او شرکت را به بخشهای مختلف تقسیم کرد و مسوولان هر بخش را واداشت بر اساس توانمندی نفراتشان زمینهای را به خود اختصاص دهند. مجلهی «بیزینس ویک» در آن زمان نوشت: «حالا [مایکروسافت] قطعا بهترین خط تولید را در طول تاریخ خودش دارد.»
در ۲۰۰۹ و بعد از استعفای کاملِ بیل گیتس از دخالت در امور روزمرهی شرکت، بالمر برای اولین بار مراسم مایکروسافت در نمایشگاه CES را اجرا کرد. بالمر میخواست مایکروسافت به سمت راهبردی بر مبنای محاسبات ارتباطی پیش برود؛ به همین خاطر هم اسکایپ را خرید. با هدایت استیو بالمر درآمد سالانهی مایکروسافت از ۲۵ میلیارد دلار به ۷۰ میلیارد دلار رسید و این در حالی بود که سود خالص شرکت با رشد ۲۱۵ درصدی تا ۲۳ میلیارد دلار بالا رفت. در همین زمان سود ناخالص مایکروسافت به ۷۵ سنت در هر دلارِ حاصل از فروش رسید که دو برابر این شاخص برای گوگل و آیبیام بود. در زمان تصدیاش همزمان با افزایش سود مایکروسافت، سهام بالمر از این شرکت نیز به ۱۶.۴ درصد رسید. رقمی که از مدیران عامل جنرال الکتریک با ۱۱.۲ و آیبیام با ۲ درصد بیشتر بود.
بیشتر رشد درآمد مایکروسافت مدیون مجموعههای ویندوز و آفیس بود؛ البته در سالیان بعد بالمر بدون توجه به رقبای ارزانتری مانند سیستمهای عامل مبتنی بر GNU/Linux و همچنین سرویس گوگل داکس بر روال همیشگی درآمدزایی شرکت اصرار داشت و همین موضوع مایکروسافت را آسیبپذیر کرد. هرچند او سعی کرد مجموعهی تحت امرش را به کسبوکارهای دیگر هم وارد کند؛ بخش دیتا سنتر را راه انداخت که در محاسبات سال ۲۰۱۱ حدود ۶.۶ میلیارد دلار ارزش پیدا کرد. همچنین وارد دنیای بازی و سرگرمی شد و خدمات و محصولات ایکسباکس را معرفی کرد (بالغ بر ۸.۹ میلیارد دلار)؛ مورد اخیر تلاشهای سونی (پلیاستیشن) و دیگر کنسولهای بازی برای دور انداختن ویندوز از صنعت سرگرمی را ناکام گذاشت. این کارها حتی در به کارگیری بیشتر خرید قبلی شرکت (اسکایپ) هم بسیار موثر بود.
علاوه بر اینها او شرکت را به سمت ارایهی محصولات برای شرکتها [و نه فقط مصرفکنندگان عادی] سوق داد و از این طریق یک کسبوکار جدید ۲۰ میلیارد دلاری بنا کرد. کسبوکاری که شامل محصولات و خدمات جدیدی مثل Exchange، Windows Server ، SQL Server، SharePoint ،System Center و Dynamics CRM میشد. هر کدام از این محصولات در ابتدا بهسختی مورد پذیرش قرار میگرفتند؛ اما مایکروسافت بالاخره موفق شد تکتک آنها را در بازار جا بیندازد.
کنار هم قرار گرفتن اجزای مختلف و چندبخشی بودن به مایکروسافت کمک کرد اتکای خود روی رایانههای شخصی را کمتر کند و آماده ورود به دنیای بهاصطلاح پساپیسی (Post-PC) شود. به همین دلیل بود که در سال ۲۰۱۳ علیرغم عدم موفقیت ویندوز فون ۸ و ویندوز ۸ در فروش و افزایش سهم، در کل مایکروسافت با ۱۹ درصد افزایش سود، سال مالی را به پایان رساند؛ چراکه بخش تجاری شرکت بهعلاوهی آفیس ۳۶۵، سرورها، بخش ابزارها و خدمات ابری هر کدام سهم بیشتری از ویندوز در سبد درآمدی مایکروسافت به خود اختصاص دادند.
بالمر در سالهای آخر تصدیگری خود با انتقادات زیادی دربارهی عقبافتادگی مایکروسافت در بسیاری از فناوریهای مصرفی جدید مواجه شد و او را واداشت تا به تبلتها، تلفنهای هوشمند و دستگاههای پخش موسیقی توجه بیشتری نشان دهد؛ اما نتایج اصلا راضیکننده نبودند. مایکروسافتِ بالمر هرچند با تاخیر زیاد و مدتها بعد از اپل و گوگل، در موارد متعددی در زمینهی تلفنهای هوشمند، صفحات لمسی، خودروهای هوشمند و حتی نوعی مچبند هوشمند وارد شد اما هرجا بیم لطمه به منابع بزرگ درآمدی شرکت یعنی ویندوز و آفیس رفت این پروژهها نیمهکاره رها شدند؛ این درست همان دامی است که «لری پیج» (Larry Page) و «سرگی برین» (Sergey Brin)، موسسان گوگل، از افتادن در آن ترس داشتند و کوشیدند با تاسیس آلفابت، خود را از ریسکناپذیری دور کنند. هرچند در ۱۹ ژوئن ۲۰۱۲ استیو بالمر بالاخره در مراسمی که در هالیوود و شهر لسانجلس برگزار شد تبلت/پیسی مایکروسافت یعنی «مایکروسافت سرفیس» (Microsoft Surface) را معرفی کرد و سنگ بنای محصولی را گذاشت که هنوز در حال بهتر شدن است و هر نسل که میگذرد به تکامل بیشتری میرسد.
با این حال ارزش سهام مایکروسافت در آن دوره با رکود مواجه شد. به تبع در آوریل ۲۰۱۲ مدیر ریسک سرمایهگذاری از بالمر خواست تا از سمتش کنار رود. او معتقد بود ادامهی حضور بالمر بر صندلی مدیر عاملی روی سهام مایکروسافت اثر سوء میگذارد. از این به بعد هجمهها به بالمر شدت گرفت. در همان ماه «آدام هاتانگ» نویسندهی مجلهی فوربز، استیو بالمر را «بدترین مدیر عامل یک شرکت سهامی عام آمریکایی» خطاب کرد و گفت او باعث عقب ماندن مایکروسافت از پرسودترین و البته پررشدترین فناوریهای بازار شده؛ اشارهی او به موبایل، موسیقی، تبلتها و کلا محصولات و خدمات هوشمند همراه بود.
در ۲۳ آگوست ۲۰۱۳ مایکروسافت اعلام کرد که بالمر ظرف ۱۲ ماه آتی بازنشست خواهد شد. به همین خاطر قرار شد کمیتهی ویژهای که در آن بیل گیتس هم حضور داشت در این مدت برای تعیین مدیر عامل بعدی شرکت تصمیم بگیرد.
فهرستی از افراد بالقوه فراهم شد اما تمام آنها پیشتر مایکروسافت را ترک کرده بودند: «جیم آلچین»، «برد سیلوربرگ»، «پال ماریتس»، «ناتان میرولد»، «گرگ مافی»، «پیت هیگینز»، «جف ریکس»، «جی آلارد»، «روبی بیچ»، «بیل ویگت»، «ری ازی»، «باب ماگلیا» و «استیون سینوفسکی». مدیر عملیاتی شرکت، کوین ترنر، از نظر خیلیها طبیعیترین گزینه بعد از بالمر بود؛ خصوصا که او چند وقتی بود بهشدت جلوی سیاستهای بالمر میایستاد و او را به نداشتن آیندهنگری و شم اقتصادی متهم میکرد. اما نهایتا در ۴ فوریهی ۲۰۱۴ این نام «ساتیا نادلا» (Satya Nadella) بود که از اعلامیهی کمیتهی تعیین مدیر عامل در آمد و او به عالیترین مقام اجرایی مایکروسافت رساند. به گفتهی برخی منابع، انتخاب او با توصیه و نظر مثبت شخص بیل گیتس انجام شده. از این تاریخ به بعد استیو بالمر رسما از سمت خود کنار رفت؛ البته او از سال ۲۰۰۱ ریاست هیات مدیرهی شرکت چندملیتی «اکسنچر» (Accenture) را هم بر عهده داشت و هنوز در این سمت فعالیت میکند.
شخصیت
بالمر به شخصیت پرشور و هیجاناش مشهور است و با همین روحیه به کارمندان و شرکای شرکت انگیزه میداد. اجراهای آتشین او در مراسمهای مختلف مایکروسافت همیشه سوژهی رسانهها بود و ویدیوهایش در اینترنت دستبهدست میشد.
یکی از بارزترین آنها به همایش توسعهدهندگان ویندوز ۲۰۰۰ مربوط میشود که در آن با تکرار کلمه «دولوپرز» (توسعهدهندگان)، جمعیت را به وجد میآورد.
در مراسم MIX 08 که در سال ۲۰۰۸ میلادی برگزار شد طی یک مصاحبه پرسش و پاسخ با «گای کاوازاکی» یکی از حضار از بالمر خواست مثل کاری که در هشت سال پیش در همایش توسعهدهندگان کرد این بار با کلمه «وب دولوپرز (توسعهدهندگان وب)» انجام دهد.
او هم در جواب گفت: «… من برای این کارها همیشه آمادهام… پس میخواهی این را بشنوی وب دولوپرز، وب دولوپرز …» بعد هم همه تشویقش کردند.
روابط با بیل گیتس
بنابر گزارش وال استریت ژورنال در اوایل دوران انتقال قدرت (۲۰۰۰) از بیل گیتس به بالمر تنشهایی بین آنها وجود داشت. به گفتهی شاهدان حتی یک بار وقتی گیتس با عصبانیت زیاد در یکی از جلسات حضور یافت بین او و بالمر مشاجرهی لفظی شدیدی در گرفت؛ در این جلسه گیتس از عملکرد برخی کارکنان ناراضی بود و بالمر از کارمندان دفاع کرد. ظاهرا بعدا از این اتفاق بالمر از کردهی خود پشیمان میشود و بعد از رفتن بیل گیتس میگوید: «من قرار نیست سر هر چیزی به او نیاز داشته باشم؛ روال کار همین است؛ بله از او استفاده میکنم ولی به او نیازی ندارم» ظاهرا بهخاطر کنار گذاشتن بالمر از مدیر عاملی مایکروسافت (بالمر، گیتس را پشت این مساله میدانست) ایندو دیگر با هم صحبت نمیکنند.
بازنشستگی
هرچند بالمر در سال ۲۰۰۸ اعلام کرده بود یک دهه دیگر هم در مسند رهبری مایکروسافت خواهد ماند. اما ناگزیر در ۲۰۱۳ و بعد از ضررهای زیادی که شرکت سر خرید بخشهای خدمات و محصولات نوکیا و همچنین نسل اول تبلتهای سرفیس متحمل شده بود استعفا داد. بعد از استعفای او ارزش سهام مایکروسافت به شرایط قبل از سقوط بازگشت.
او پس از کنارهگیریاش اعتراف کرد از اینکه در دههی اول ۲۰۰۰ میلادی به ویندوز موبایل توجه کافی نکرده و باعث شده مایکروسافت جایگاه بسیار ناامیدکنندهای در این حوزه داشته باشد پشیمان است.
بالمر برای آخرین بار در سپتامبر ۲۰۱۳ در جلسهی مدیران شرکت کرد و نهایتا در آگوست ۲۰۱۴ از هیات مدیره هم خارج شد و به روابط فعال خود با مایکروسافت خاتمه داد. او عاشق مایکروسافت بود و به قول خودش مایکروسافت پسر چهارماش بود؛ جدایی این پدر و فرزند هم در نوع خود جالب بود.
در ۲۴ دسامبر ۲۰۱۴ روزنامهی «سیاتل تایمز» گزارش داد سازمان درآمد داخلی آمریکا که در مسائلی چون فرارهای مالیاتی شرکتها ورود میکند افرادی چون استیو بالمر، «کرگ موندی»، «جف رایکس» و چند تن دیگر را برای ادای شهادت دربارهی ممیزی مالیاتی شرکت مایکروسافت فراخوانده. البته این بررسی، محدود به مایکروسافت نبود و بسیاری از شرکتهای بزرگ ایالات متحده را هم شامل میشد.
روابط با شرکتها و نرمافزارهای رقیب
اپل
بالمر بعد از معرفی آیفون گفت: «آیفون هیچ شانسی برای تصاحب سهم زیادی از بازار ندارد؛ هیچ شانسی» او دو سال بعد در همایشی در نیویورک قیمتگذاری اپل را نقد کرد و گفت: «اوضاع به ضرر آنها ]اپل[ شده؛ این شرایط [بد] اقتصادی به این موضوع کمک کرده. ۵۰۰ دلار اضافه برای یک رایانه پرداختن، آن هم با سختافزار یکسان، ۵۰۰ دلار بیشتر پرداختن برای اینکه یک لوگو رویش باشد؟ به نظرم در این وضعیت اقتصادی مجاب کردن طبقهی متوسط برای چنین پرداختهایی سختتر شده.»
نرمافزارهای رایگان و متنباز
بالمر هستهی رایگان لینوکس را سرطانی خطاب کرد که به هرچه میچسبد آن را آلوده میکند. او مدتها با پروانهی عمومی GNU مخالفت کرد و همیشه بهنوعی با نرمافزارهای متنباز عناد داشت.
گوگل
در سال ۲۰۰۵ مایکروسافت شکایتی علیه گوگل تنظیم کرد. علت این شکایت، استخدام یکی از معاونان مایکروسافت به نام «کای-فو لی» بهوسیلهی گوگل بود؛ طبق قرارداد او با مایکروسافت، حداقل یک سال پس از خروجش از مایکروسافت نمیبایست در هیچیک از شرکتهای رقیب مشغول به کار میشد. یکی دیگر از کارکنان مایکروسافت که او هم آنجا را به مقصد گوگل ترک کرده بود در دادگاه حاضر شد و تعریف کرد وقتی بالمر از ماجرای رفتن او به گوگل باخبر شد بهشدت بر آشفت و صندلیاش را به سمت دیگر دفتر پرت کرد و فریاد زد این گوگل را میکشم.
بالمر در مورد اندروید هم نظر مساعدی نداشت؛ در ۲۰۱۱ و در جریان نشست وب ۲٫۰ در سانفرانسیسکو گفت: « برای استفاده از ویندوز فون لازم نیست متخصص رایانه باشید اما برای استفاده از تلفن اندرویدی لازم است… هیجانزده شدن در مورد اندروید برایم سخت است.»
ورود به دنیای ورزش
در مارچ سال ۲۰۰۸ شهردار وقت سیاتل اعلام کرد که یک گروه سرمایهگذار محلی که بالمر هم جزو آنها بود در مرحلهی اول ۱۵۰ میلیون دلار نقدا پرداخت کردهاند؛ آنها در مجموع ۳۰۰ میلیون دلار برای باشگاه بسکتبال این شهر هزینه خواهند کرد و آمادگی دارند باشگاه «سیاتل سوپرسونیک» را بهطور کامل خریداری کنند. اما این معامله به سرانجام نرسید و تیم سیاتل سوپرسونیک به شهر اکلاهاما فروخته و منتقل شد و به «اکلاهاما سیتی ثاندر» تغییر نام داد.
در سال ۲۰۱۲ بالمر یکی از سرمایهگذارانی بود که میخواستند با ساخت یک ورزشگاه جدید تیم سابق شهرشان (سیاتل سوپرسونیک) را به زادگاهش برگردانند. در ژانویهی ۲۰۱۳ بالمر به اتفاق یک سرمایهگذار دیگر رهبری سرمایهگذاران را برای خرید تیم «ساکرامنتو کینگز» بر عهده گرفتند. قرار بود این معامله با عدد تقریبی ۶۵۹ میلیون دلار انجام شود که این بار هم توافق نهایی حاصل نشد.
نهایتا بالمر در تلاش سوم و این بار تنهایی، در سال ۲۰۱۴ تیم «لسانجلس کلیپرز» (Los Angeles Clippers) را به مبلغ ۲ میلیارد دلار خرید. این مبلغ در ردهی دوم پرهزینهترین معاملات ورزشی در تاریخ آمریکای شمالی قرار گرفت. البته فرآیند خرید کمی طول کشید ولی نهایتا در آگوست ۲۰۱۴ با تایید دادگاه کالیفرنیا این خرید رسمیت یافت و استیو بالمر از آن تاریخ مالک این تیم بسکتبال آمریکایی شد.
ثروت
بالمر دومین نفر بعد از «روبرتو گوزوتا» است که بر پایهی دریافت سهام شرکت به عنوان کارمند به عوض بخشی از حقوق و مزایا به یک میلیاردر در آمریکا بدل میشود. بالمر بر اساس آمار مجله معتبر فوربز با ۲۲.۲ میلیارد دلار ۳۵امین ثروتمند دنیا است. او در سال ۲۰۰۹ در سمت مدیر عامل مایکروسافت در مجموع ۱۲۷۶۶۲۷ دلار دریافت کرد که ۶۶۵۸۳۳ دلار آن حقوق پایه، ۶۰۰ هزار دلار دیگر پاداش نقدی و ۱۰۷۹۴ دلار هم مزایای دیگر بود.
زندگی شخصی و امور خیریه
استیو بالمر در ۱۳۶۷ با «کانی اسنایدر» (Connie Snyder) ازدواج کرد. حاصل ازدواج آنها سه پسر است. منزل خانوادهی بالمر در ایالت واشنگتن و در شهر «هانتس پوینت» قرار داد.
بالمر کمی بعد از بازنشستگی به اتفاق همسرش ۵۰ میلیون دلار به دانشگاه «ارگان» اهدا کرد. این مبلغ در کمک به تحقیقات در زمینهی سلامت عمومی و کمکهزینهی دانشجویان صرف خواهد شد. همچنین او یک هدیهی مالی بزرگ هم به دانشگاه هاروارد داد تا برای خرید لوازم جدید مصرف شود. بالمر پیشتر هم به همراه بیل گیتس ۱۰ میلیون دلار به این دانشگاه کمک کرده بود.
حالا که بیشتر با استیو بالمر آشنا شدید چه نظری دربارهی او دارید؟ کوتاه شدن دست مایکروسافت از صنعت موبایل را صرفا تقصیر او میدانید یا نظر دیگری دارید؟ دربارهی روش سهامدار کردن کارکنان در شرکتها چه نظری دارید؟ آیا این شیوه به افزایش کیفیت کاری میانجامد یا فقط باعث خدشهدار شدن اقتدار و اختیارات مالکان اصلی شرکت میشود؟ فکر میکنید چنین شیوههایی در ایران هم کاربرد دارد؟
شبکهی اجتماعی استیو بالمر:
اصلن باورم نمی شه ریاضی این بهتر از بیل گیتسه
جالبه. نظرش در مورد گوگل و آیفون خیلی جالب بود.
یک چیز جالب در موردش اینه که جا پای بیل نزاشت ولی همون طور افراط کرد و رقبا رو کم دید. ماکروسافت خیلی بزرگه و نیاز به یه دید بلند مدت داره. نمیشه با تصمیم های مقطعی پیش بردش. تو طولانی مدت زمین میخوره. گوگل و اپل کاری نکردند که بخان ازش برگردن. پروژه های ناموفق داشتند ولی قبل از اینکه از موفقیتش مطمعن نشن بهش اتکا نکردند.
اتکا به ویندوز موبایل و یا صنعت گجت هایی مثل موبایل و تبلت قبل از جا انداختنشون بین مردم و قبل از اینکه برنامه بلند مدت براشون داشته باشی مثله اتکا به دنیای آفلاینه بیله.
ایشون یکی از بزرگترین مدیران دنیا و مایکروسافت محسوب میشه ، در زمانی که بیل گیتس هم مدیرعامل مایکروسافت بود، بار مدیریتی شرکت بیشتر به دوش بالمر بوده و بیل گیتس بیشتر به مسائل تکنیکی می پرداخت تا مدیریتی .
به نظرم انتقادهایی که به مایکروسافت و بالمر مثل ماجرای خرید نوکیا و مسائل دیگه وارد میشه منصفانه نیست، چون بالمر ( و همینطور مایکروسافت) حاضر نبود به هر قیمتی به سود اقتصادی برسه، اعتقادش بر این بود که محصول اونها باید کاری برای مشتری از پیش ببره و به سود کسب و کارش کمک کنه تا مایکروسافت با فروش اون محصول یا خدمت به مشتریان حقیقی یا سازمانی بتونه سودی کسب کنه !
در واقع سعی می کرد کاری که درسته رو انجام بده و به معنی واقعی کلمه به مشتری خدمت رسانی کنه ، نه اینکه به دنبال منفعت طلبی از ترند هایی در جامعه و بازار بوجود میاد باشه !
خرید نوکیا و همه ی مسائل مربوط به نوکیا و تولید تلفن همراه توسط مایکروسافت هم منافعی در پی داشته و هم ضررهایی رسونده که الزامن ارتباط مستقیم با بالمر نداره ، خود مساله ی خرید نوکیا که طرح بالمر بود گام بزرگی محسوب میشه اما اقدامات نسنجیده و استفاده نادرست از برند نوکیا و ..جای انتقاد زیادی داره
اینکه مایکروسافت خودش گوشی تولید کنه و با سازنده های تلفن همراه وارد رقابت بشه و از طرفی دیگه از سازنده های تلفن همراه که رقیبش محسوب میشن توقع داشته باشه تا سیستم عامل ویندوزفون رو روی گوشی هاشون نصب کنن با عقل جور در نمیاد!
( اما در مورد سرفیس، محصولی تولید کرد که با عث شد همه ی رقبای تولید کننده تبلت ها و نوت بوک های ویندوزی دنباله روی مایکروسافت باشن و الگویی برای اونها شد، حتی اپل هم با تولید محصول مشابه از مایکروسافت پیروی کرد . به احتمال زیاد برای سرفیس فون هم همین طرح رو دارند ، امیدوارم موفق بشن )
در ضمن استیو بالمر با در اختیار داشتن چهار درصد از سهام توییتر ، بزرگترین سهام دار اون هم محسوب میشه
انسان بسیار بزرگیه. اگه امروز ما راحت با ویندوز ۱۰ کار می کنیم ( و البته قبل تر با ایت، سون و ایکس پی) قطعا به خاطر مدیریت استیو بالمر بوده. تو قضیه ی ویندوزفون هم، نمیشه گفت کاملا تقصیر بالمر بوده، نبوغ استیو جابز بسیار بالا بود. اگر شاهکار جابز نبود، مطمئنا الان ویندوزفون رقیب اندروید و جایگزین آی او اس در دنیا می بود.
ویندوز ۱۰ و ۸ هنوز هم که هنوزهاز کیفیت و سرعت به پای ویندوز ۷ نمیرسن
تنها برتری این دو ویندوز اینه که تم های جذابی رو دارند
اخ بدم میاد از این موجود اه اه اه نذارین زندگی نامشو خداروشکر رفت از مایکروسافت….ساتیا خیلی عاقل تر از اینه…خیلی شبیه ترامپه البته واسه مایکروسافت خخخ