از یوزپلنگهای ایران چندتا باقی مانده است؟
در هفتهای که گذشت، شاهد موج خبری تکاندهندهای بودیم که احساسات و عرق ملی میهنی همگان را به نوعی تحتتاثیر قرار داد. یوز آسیایی، گونه پرچم و شاخصترین عضو حیاتوحش ایران بنا به روایتهای مختلف از همین گوشه و کنار، با سرعت هر چه تمامتر به سمت سراشیبی انقراض میتازد. ظرف چند روز گذشته انواع کاریکاتورها، انواع مقالات احساسی، انواع کامنتهای تند و تیز همه از رفتن همیشگی یوزها گفتند و گله کردند. همه دنبال پاسخ درست و البته عدهای هم در این میان معترض، شاکی، مدعی، قاضی و کارشناس شدهاند. اما همه این خبرها چطور بوجود آمد؟
وضعیت زیستگاههای یوز در چه حال است؟
مدیر عامل انجمن یوزپلنگ ایرانی روز دوشنبه مورخ ۸ شهریور، در دانشکده ریاضی دانشکده شهید بهشتی در جمع خبرنگاران گفت: «وضعیت یوزهای آسیایی خیلی بیشتر از آنچه که تصور میکردیم، بحرانی است. از سال ۱۳۸۶ که روز یوزپلنگ ایرانی بعنوان روز ملی پیشنهاد شد تا امروز که دهمین سال برگزاری این مراسم است، شاهد برگزاری مراسمهای متعدد و فراگیری آن بودهایم. علیرغم اینکه وضعیت یوزها در زیستگاههای جنوبی چندان مساعد نیست اما در زیستگاههای شمالی شرایط به نوعی بهتر است. در طی ۳ سال گذشته (از سال ۹۳ تاکنون) کلیه یوزهای مادهای که در زیستگاههای شمالی (پارک ملی توران و پناهگاه حیاتوحش میاندشت) تصویربرداری شدهاند، به این ترتیب بوده که در فاز اول پایش حداقل ۲ ماده را در زیستگاه جنوبی (زیستگاههای استان یزد) تصویربرداری کردیم منتهی الان ۳ سال است که هیچ تصویری از آنها بدست نیامده و هیچ زادآوری در زیستگاههای جنوبی ثبت نشده است یعنی نه دوربینهای تلهای و نه محیطبانان گزارشات مستقیمی نداشتهاند. البته گزارشهایی از مشاهده مادر و تولهها بوده اما تایید نشده است.»
تصویربرداری از یوزها که به واسطهی بینایی قوی حتی میتوانند طعمه خود را از بین یک گله و ضعیفترینها انتخاب کنند؛ نه تنها مستلزم تجربه بلکه در عین حال صرف وقت کافی جهت نصب دوربینهای تلهای در جایگاه مناسب است. رمز موفقیت این ابزار را هم باید در عملکرد آنی سنسورهای مادون قرمز و حساسیت آنها جستجو کرد که باعث شده تا محققان و حتی مردم عادی شاهد ثبت تصاویری از حضور نادرترینها در محدودههای جغرافیایی مختلف باشند.
مرتضی اسلامی دهکردی در ادامه سخنان خود افزود: «در زیستگاههای شمالی هم وضعیت خیلی نگرانکننده است. ما در خود زیستگاه میاندشت در سال گذشته ۷ فرد (۳ ماده و ۴ نر) را شناسایی کرده بودیم که متاسفانه اردیبهشت ماه امسال یک ماده در جاده سمنان-مشهد (محور عباسآباد) در اثر تصادف با خودرو کشته شد. تلف شدن این فرد که مادر حداقل ۴ یوزپلنگ و مادربزرگ ۳ یوز دیگر بود، از بسیاری جهات نگرانکننده است. این یوز ۳ بار زادآوری کرده و یکی از تولههایش هم ۳ بار دیگر زادآوری داشت و در لحظه تلف شدن هم با یک توله بوده. توله این یوز در چند نوبت در حاشیه جاده مشاهده شد اما بعد دیگر اطلاعاتی از وضعیت آن در دست نیست، از آنجایی که این توله به سن استقلال نرسیده بود لذا بقای آن ۵۰/۵۰ است و ما نمیدانیم که توانسته زنده بماند یا خیر؟ در میاندشت یک تلفات دیگر هم داشتهایم که مربوط به یک یوز ماده با ۳ توله بود که در تصاویر اخیر فقط ۲ توله ثبت شده. بنابراین با احتساب یکی از تولههای همین یوز که ماده است، ما الان دو تا یوز ماده داریم که آن توله هم معلوم نیست به سن بلوغ برسد یا خیر. در پارک ملی توران هم موسسه میراث پارسیان، بر اساس تصاویر و مقایسه جثهها احتمال میدهند که یکی از یوزها ماده بوده باشد که آنهم البته مطمئن نیستیم.» لازم به ذکر است که عبارت ۲ عدد ماده یوز در کشور، بعداً از جانب انجمن یوز اصلاح گردید و همزمان سایر کارشناسان از جمله مدیر پروژه ملی یوز نیز به عدم دقت دوربینهای تلهای در برهه کنونی اشاره کرده و یادآور شدند که به دلیل عدم اطمینان کافی میبایست کمی محتاطانهتر در مورد نماد ملی صحبت شود.
اسلامی در عین حال به الگوی ارتباط بین زیستگاهی یوزها اشاره کرد و گفت: «ارتباط میان پناهگاه حیاتوحش میاندشت و پارک ملی توران به نوعی برای ما موثق شده یعنی به نظر میآید که یوزهای میاندشت به طور مرتب به توران رفت و آمد دارند چرا که یکی از تولههای نری که در میاندشت تصویربرداری شده، در نزدیکی پارک ملی توران تلف شد. یا همین ماده اخیر در جاده شمال پارک ملی توران کشته شد. محدوده بین این دو زیستگاه حفاظتشده نیست به طوری که تا الان ۵ ماده فقط در همین محور عباسآباد کشته شدهاند. این آمار بیانگر وضعیت اورژانسی است و به همین دلیل ما یک کمپین را برای حفاظت از یوزها راهاندازی کردهایم که امیدواریم بتواند توجهات لازم را جلب کند.»
واکنشها نسبت به آمار
صحبتهای مرتضی اسلامی در میان اصحاب رسانه و جامعه بازتاب بسیار گستردهای داشت. افسوس، خشم، طغیان و قضاوتهای جانبدارانه شمهی کوچکی از یک روایت ساده بود که در هفته گذشته نهتنها جامعه محیطزیست بلکه کل جامعه ایرانیان را متاثر ساخت. بدیهی است که یکی از مهمترین دلایل تاثیرگذاری پیامهایی از این دست، اثربخشی بر احساسات عامه مردم است. زمانی هم که بحث احساسات و عرق ملی به میان میآید، طبیعتاً همه ما به نوعی غیرمنطقی میشویم و اینجاست که باید ترمز احساسات کشیده شود و حرفها بوی منطق داشته باشند. تجربه اخیر بخوبی نشان داد که همان اندازه که کارشناسان در انتقال خبر به جامعه میبایست هوشیار عمل کنند، اصحاب رسانه نیز موظف به هوشیاری و عدم درج هر گونه ادعایی ولو خیرخواهانه هستند.
خبر کم شدن یوزها، به هیچوجه خبر جدیدی نیست چرا که این یک امر مسلم است که هر چقدر یک جمعیت کوچکتر میشود، بیشتر هم در برابر تاثیرات ترکیبی تنوع جمعیتی، تغییرات زیستمحیطی، کاهش تنوع ژنتیکی و استرسهای ناشی از درونآمیزی که باعث زادآوری کمتر و افزایش نرخ مرگ و میر میشوند؛ آسیبپذیر میشود.
کارنامه پروژه یوز رونمایی شد
هومن جوکار که از سال ۹۱ تاکنون سمت مدیریت پروژه ملی یوز آسیایی را برعهده دارد، روز چهارشنبه ۱۰ شهریور به همراه مرتضی اسلامی در سالن گردهمایی سازمان حفاظت از محیطزیست میزبان اصحاب رسانه بود. جوکار در شروع سخنان خود گفت: «علیرغم هر آماری که از جمعیت یوز آسیایی داده شود، به هر حال وضعیت این زیرگونه بحرانی است. روش تخمین جمعیت از طریق دوربینهای تلهای بنا به دلایل متعدد که نهتنها در ایران بلکه حتی در آفریقا هم ثابت شده، از دقت کافی برخوردار نیست و به همین علت نمیتوان بر چنین آماری تکیه کرد و فقط میتوان از آن ایده گرفت. در حال حاضر تمرکز ما بر استفاده از به روزترین روش تخمین جمعیت یعنی ردپای ژنتیکی است که بواسطهی آن به راحتی روابط خویشاوندی میان یوزها نیز تعیین خواهد شد. در حالیکه در مورد دوربینهای تلهای به دو دلیل مهم که یکی مخفیکاری یوز ماده و دوم اجتناب آن از نزدیکی به یوز نر در فصول غیر جفتگیری است، تنها ۱۰ درصد کل عکسها مربوط به جمعیت مادهها میشود و این رقم از نظر علمی داده قابل استنادی نیست و صرفاً میتواند ایده دهنده باشد.»
روش ردپای ژنتیکی امروز یکی از روشهای محبوب تخمین جمعیت در سرتاسر دنیاست. درست همانطور که ۱۴ سال پیش نهتنها در ایران بلکه در کل دنیا، دوربینهای تلهای مقام افتخاری را در گردآوری اطلاعاتی از جمله پراکندگی و فرض تخمین جمعیت بدست آوردند، امروز استخراج DNA از مدفوع یا سایر آثار حیاتی است که میتواند روابط خویشاوندی را مشخص کند و با صراحت بگوید که هر یوز دقیقاً چه جایگاهی از نظر روابط خویشاوندی با سایرین دارد.
ایمنسازی محور عباسآباد، مهمترین اولویت سازمان حفاظت از محیطزیست
جوکار در مورد تلفات محور عباسآباد جاده سمنان- مشهد چنین گفت: «متاسفانه ۶ یوزی که در این جاده از دست دادیم، افراد بسیار مهمی بودند. توجه داشته باشید که ۵ فرد از این ۶ فرد را ما در تنها دو تصادف از دست دادیم و به نوعی واقعاً شوکه شدیم. ما امروز میدانیم که یوزها بشدت وابستگی گروهی دارند یعنی وقتی یک مادر در جاده تلف میشود، فرزندان آن هم به سمت جاده میآیند در حالیکه ما این را قبلاً اصلا نمیدانستیم و در مورد تلف شدن یوز ماده اخیر هم درست بر مبنای همین تجربه موفق عمل کردیم. ما یک هفته تمام بعد از تصادف مادر در محل گشتزنی ممتد داشتیم تا توله را از جاده دور کنیم.»
وی در مورد پروسه ایمنسازی جاده افزود: «سال گذشته بواسطهی یک تحقیق جامع که البته بر مبنای آزمون و خطا بود، توانستیم دلایل فنی برای حفاظت از یک طول مشخص از جاده عباسآباد را به وزارت راه ارائه دهیم که خوشبختانه هم مورد تایید قرار گرفت و ما اکنون منتظر هستیم تا سازمان حفاظت محیطزیست و وزارت راه پس از مکاتبات بسیار که خوشبختانه به نتیجه هم رسیده است، فاز اول این پروژه را که شامل بهسازی ۳۲ زیرگذر و فنسکشی تقریباً ۱۲ کیلومتر از جاده است، آغاز کنند. تیم پروژه در عین حال درصدد است که آخرین امیدها برای ارتباط با زیستگاههای جنوبی (یزد) را هم زنده نگاه دارد.»
از خردادماه امسال تیمی متشکل از کارشناسان راهی نایبندان و طبس شده تا طی ۳ فاز منطقه را با دقت بررسی کنند. این بررسیها بر اساس مصاحبه با چوپانان و بررسی نقاط نمایه خواهد بود و هرجایی هم که نمایهای مشاهده شود، دوربینگذاری خواهد شد. جوکار ضمناً یادآوری کرد که از دو ماه پیش دکتر ابتکار دستور تامین اعتبار برای استقرار یک ذخیرهگاه طبیعی را در این منطقه صادر کرده است.
جوکار در خاتمه سخنان خود به زیستگاه دربند در نزدیکی کرمان اشاره کرد که تاکنون بواسطهی حضور اشرار در این منطقه، هیچ پایشی در آن انجام نشده است. گزارشاتی از حضور یوزها در این منطقه هست که البته مستند نیستند. طبق رایزنیهای پروژه قرار شده که مردم محلی منطقه با پروژه ملی یوز در این زمینه همکاری کنند و دوربینهای تلهای پروژه را در منطقه نصب کنند.
آیا امیدی به نجات یوزها هست؟
انقراض دو گونه ارزشمند حیاتوحش ایران (شیر ایرانی و ببر مازندران) زنگ خطری جدی است که اتهام آن متوجه تخریب زیستگاه، مسموم کردن طعمه، شکار بیرویه، کم شدن طعمه است. بذل کمترین توجه قطعاً میتوانست مانع انقراض ابدی این دو گونه باارزش در سرزمین ما شود. در بدبینانهترین حالت میتوان گفت که شرایطی کم و بیش مشابه نیز انتظار یوزپلنگهای آسیایی را میکشد اما از طرفی نمیتوان تاثیر اطلاعرسانی گسترده و تلاشهای دستاندرکاران امر حفاظت را در این وادی نادیده گرفت. نجات یوزپلنگ آسیایی از ورطه هلاک بدونتردید یکی دیگر از امتحانات بزرگ طبیعت ایران زمین است. این بار سایه گیوتین بر سر زیرگونهای است که زیستگاههایش از حداقل جاذبههای سکونتی برای انسان برخوردارند اما در مقابل مشکل اصلیاش یعنی تعارضات انسانی بالاخص آمار بالای تصادفات جادهای هنوز به قوت خود باقی است.
خانم حیدری سلام
ما تعدادی از دانشجویان یزدی دوستدار محیط زیست هستیم که مطالب شما را پیگیری میکنیم و استفاده میکنیم.
همان طور که احتمالا در جریان هستید رها کردن پسابهای فاضلاب در بیابان نزدیک دروازه قرآن یزد چند سالی است باعث شده تا سطح زیادی از بیابان به تالاب تبدیل شود و این تالاب که حاصل عدم توانایی مدیریت پساب است به عنوان تفرجگاه مردم مورد استفاده قرار گرفته است. آنچه من و دوستانم را در مورد این مسئله ناراحت و نگران میکند موارد زیر است:
۱- در چند سال اخیر خشکسالی در یزد شدت یافته به حدی که باغهای طزرجان و ده بالا و اسلامیه و شهرستانهای حومه یزد به سرعت رو به خشک شدن میروند حال اینکه هرچند مقدار اندکی از آب تالاب صرف فروش به کشاورزان میشود اما عمده آب یا بخار میشود یا به دل کویر میرود و پساب این آب که از سد چادگان به زحمت و با هزینه گزاف به این منطقه منتقل شده عملا تلف میشود.
۲- مشاهده آن همه آب مناسب برای پرورش ماهی و کشاورزی در کنار آن همه زمین بایر، میتواند نشان از بی تدبیری مسئولین باشد و مایه تاسف است.
۳- زیست بوم جدیدی که در منطقه بیابانی ایجاد شده همچون مشاهده گونه های جدید در استان البرز که مقاله ای را به همین موضوع اختصاص داده بودید نگران کننده است.
۴- در صورتی که شایعه افزایش تشعشعات هسته ای در یزد به دلیل معادن اورانیوم صحت داشته باشد، بیشترین غلظت این تشعشات در فاضلاب است. تالاب پساب یزد هم فرصتی است برای اطمینان یک باره مردم از صحت این شایعات و هم در صورتی که این شایعات صحت داشته باشد، تهدیدی است تا اکوسیستم جانوری منطقه را مورد خطر قرار دهد و مردمی که از اندک محصولات کشاورزی تغذیه شده از این پسابها استفاده میکنند را در معرض خطرات جدی قرار دهد.
خانم حیدری پیگیری این اتفاق خیلی برای ما حقیقتا از اهمیت بالایی برخوردار است، امیدوارم هرطور شده پیام ما به شما منتقل شود و در صورت نیاز هم اگر لازم بود برای کمک در خدمت هستیم.
بافق زیستگاه امن یوزپلنگ اسیایی
به نظر من در کنار سایر پیشنهادات خوبی که دوستان داده اند باید پروژه ضربتی سریعا برای حفظ یوزپلنگ آسیایی در اسارت شروع شود. تا موقعی که شرایط رفع خطرات فعلی بطور کامل فراهم شود با توجه به شرایط کشور ما بسیار طول می کشد و ممکن است بسیار دیر شود. باید خبرگان امر حداقل دو جفت از دو منطقه اصلی جمع کنند و جدا از هم تکثیر شوند و بعد چند لاین جهت جلوگیری از هم خونی و مشکلات آن ایجاد شود و بعد از اینکه به تعداد کافی رسیدند به باغ وحش ها منتقل شوند و زمینه برای بازگرداندن تعدادی به مرور به محلهای حفاظت شده طبیعی محدود شده فراهم شود تا حداقل از نظر ژنتیکی منقرض نشود. اگر فکر کنیم که بدلیل دیسک ها و مشکلات حفظ گونه در اسارت اینکار را انجام ندهیم مثل وضعیت شیر و ببر ایرانی می شود که امروز حسرت می خوریم که حتی یک عدد در یک باغ وحش در کل دنیا از آن جهت تکثیر ژنتیکی یا حداقل ترکیب با زیرگونه های دیگر موجود نیست. متاسفانه ما در برخورد با شرایط بحرانی ترکیب سرعت و دقت را به هیچ وجه نداریم.
بله شیر ایرانی اخرین بار در حدود ۱۵۰سال پیش در منطقه کرخه(شمال خوزستان) دیده شده….و دیگه بعد از اون اثری ازش دیده نشده
کاشکی دیجیکالا یه سرمایه گذاری میکرد برای نجات این گونه، حتی میتونن یه چیزی مثل استارت آپ راه بندازن برای دریافت کمک های مردمی. از بقیه که بخاری بلند نمیشه 🙁
بخدا خیلی حیفه اگه منقرض بشه این حیون 🙁
پیشنهاد مهمی دارم
شنیدم برخی کشاورزها بعنوان نذری، برخی از علوفه شون رو می زارن بعنوان غذای اهو و گوزن ها
و اینکه اگه اهو و گوزن تو بیابان باشه. یوز هم غذا داره.
اگر موافقید. چرا کمپین ایی درست نشه تا مردم هر کدام به سهم خودشون مبلغی برای خرید علوفه پرداخت نکنن؟
شنیدم روری چند تن علوفه نیازه.
کافیه حساب کنیم ارزش علوفه یک گوزن برای یک هفته مثلا چقدره. یا یک ماه!
بعد مبلغی اعلام شه.
پیام کمپین:
برای حفظ یوز ایرانی، هزینه علوفه یک آهو رو تامین کنید.
یک هفته x تومن
یک ماه y تومن
یک فصل z تومن
هرکسی به وسع خودش پرداخت کنه.
اگه اینجا کسی هست که حضور فعال در حفظ محیط زیست داره. اینو پیگیری کنه.
اگر راه افتاد. ما همه جوره برای تبلیغات اقدام می کنیم.
شیر ایرانی کاملاً منقرض شده؟ 🙁
سلام و روزتون بخیر
خیر شیر ایرانی کاملا منقرض نشده هنوز جمعیت خیلی کوچکی از آن در جنگلهای گیر هندوستان وجود دارد. اما ما در طبیعت خودمون برای همیشه از دست دادیمش. در حال حاضر تلاشهایی از طرف باغوحش تهران جهت انتقال دو شیرایرانی باغوحشی تحت نظارت اتحادیه باغوحشها و آکواریومهای اروپا در جریان است. منتهی شیر های پرورش یافته در اسارت خیلی با نمونه وحشی فرق دارند ضمن اینکه در حال حاضر به هیچ وجه امکان تکثیر یا بازگرداندن آن به طبیعت ایران وجود ندارد. شاخص ترین گونه ای که ما از دست دادیم جز شیر ایرانی، ببر مازندران هست که متاسفانه در اینمورد دیگه حتی نمونه باغ وحشی هم نداریم.
ولی گرگ ها همچنان در حال افزایش اند !!!