آنتیتز یادداشت «جک ۳.۵ میلیمتری داری یا نه؟»
همکار و دوست عزیزم در یادداشتی با عنوان «جک ۳.۵ میلیمتری داری یا نه؟» به عنوان یک گیمر دوآتشه، از خبرهای تکراری و حوصلهسربری مثل «آیا آیفون بعدی جک ۳.۵ میلیمتری دارد؟» تبری جست. او به نکات جالبی اشاره کرد؛ نکاتی که وقتی خودم را در جایگاهش قرار میدهم و از پنجرهی او به قضایا نگاه میکنم کاملا با نویسنده همنظر میشوم. اما چطور است که میتوانم دقیقا با نظراتش موافق باشم اما درعینحال بتوانم یادداشتی دقیقا در مخالفت با او بنویسم. من میتوانم با پذیرفتن تمام نکات مدنظر همکارم، آنتیتزی را برای ایدهاش مطرح کنم.
هگل معتقد بود که در هر بحث و گفتوگو ما باید به شکل دیالکتیکی فکر کنیم. او میگفت این تنها راهی است که با آن میتوانیم اشتباهات بحث را دریابیم. به چه صورت؟ به این شکل که یک پدیده باید با پدیدهی متضادش برخورد کند. ابتدا کسی ایدهای مطرح میکند (تز)، سپس فرد دیگری نقیض آن ایده را پیش میکشد (آنتیتز) و درنهایت وضع سومی (سنتز) پدیدار میشود که احتمالا ما را به حقیقت نزدیکتر میکند.
چه موضوعی مهمتر از جک ۳.۵ میلیمتری؟
اصلا به موج خبرها و شایعات جک هدفون آیفون کاری ندارم. از تگ آیفون ۷ خیلی راحت ماجرا را پیگیری کنید. این وسط بد نیست نگاهی هم به نوشتهی «اپل، قاتل زنجیرهای تکنولوژیهای قدیمی» بیندازید. نکتهی من چیز دیگریست؛ میخواهم با بهره گرفتن از یک ماجرای خُرد، الگوی «تز، آنتیتز و سنتز» هگل را امتحان کنم. مجید نوردوست در یادداشتاش نوشت: «تازگیها ترندِ روز شده جک ۳٫۵ میلیمتری خروجی صدای آیفون ۷! …. تنوع و خلاقیت آنقدر در دنیای تکنولوژی منزوی شده که بودن و نبودن خروجی صدای ۳.۵ میلیمتری به یکی از بحثهای داغ روز آن تبدیل شده است…. به نظرم جادوی دنیای موبایل تاثیرش را از دست داده است.»
نقطهی ورود من به بحث اینجاست: آیا بودن و نبودن خروجی صدای ۳.۵ میلیمتری موضوع پیشپاافتادهای است؟ خیر. موضوع جک ۳.۵ میلیمتری چقدر مهم است؟ چیزی به اندازهی کل صنعت لوازم جانبی موبایل. جک ۳.۵ میلیمتری هدفون یک استاندارد کاملا جاافتاده است که دقیقا در دوران اوج خود بهسر میبرد. اکوسیستم عظیمی حول این فناوری قدیمی شکل گرفته و صدها تولیدکنندهی لوازم جانبی، محصولاتشان را بر اساس استانداردهای آن طراحی و تولید کردهاند. هدفونهایی که گاه قیمتشان به چندده میلیون تومان هم میرسد. حذف جک ۳.۵ میلیمتری و محدود کردن خروجی صدا به یک اتصال کاملا دیجیتال، بهطور مستقیم یا غیرمستقیم استودیوهای تولید موسیقی، نهادهای کپیرایت موسیقی، سرویسهای پخش موسیقی و خیل عظیم سازندگان هدفونها، اسپیکرها و دانگلها و غیره را تحت تاثیر قرار میدهد. حال تصور کنید ناگهان اپل از خیر این استاندارد بگذرد؛ احتمالا سامسونگ، هواوی و تمام تولیدکنندگان موبایل هم از این رویه پیروی کنند و در عرض چند سال (یا حتی چند ماه) چهرهی صنعت لوازم جانبی مربوط به سیستمهای صوتی موبایل تغییر کند. یعنی یکی از پرسودترین بخشهای دنیای موبایل پوست میاندازد.
اینهمه اتفاق تکنولوژیک در سال اتفاق میافتد. حالا اگر فردی بیاید و بگوید مهمترین رخداد سال حذف یا عدم حذف جک ۳.۵ میلیمتری است، پر بیراه نگفته. چیزی که از یک دریچه، غلط به نظر میرسد ممکن است از دریچهای دیگر کاملا منطقی باشد. احتمالا خیلی از شما اگر مطلب «جک ۳.۵ میلیمتری داری یا نه؟» را بخوانید با خود میگویید که نویسنده چه حرف درستی زده؛ جالب اینکه اگر با کمی تامل، دلایل بالای من را هم بخوانید شاید بگویید چه جالب، اینیکی هم حرفش غلط نیست. چهطور این اتفاق میافتد؟ دو ایدهای که بهظاهر متضاد هماند، در واقع خوراکی برای ایدهی نهاییاند. سنتزی (ترکیبی) که بهقول هگل ما را به حقیقت موضوع نزدیکتر میکند.
و این هم لب کلام: هیچ ایدهای همهجا و همهوقت درست نیست. ممکن است جایی حرفی را بشنویم و در آن لحظه با تمام وجود فکر کنیم که آن گفته چقدر درست و جهانشمول است؛ جالب اینجاست که مدتی بعد در زمان و مکانی دیگر، دقیقا برعکس آن کلامی که قبلا بهخاطرش هیجانزده شده بودیم، برایمان درست بهنظر میرسد.
من متن رو خوندم همه نظراتو هم خوندم، مطمئن هستم اکثر بچه ها متوجه موضوع نشدن من با عباس موافقم مقاله درباره زاویه ایه که به یک موضوع نگاه میشه یه چیز از زاویه ای غلط و از زاویه دگر درستهست، حتی خود محمد زرین صدف از یادداشت قبلی حمایت کرده جملات آخر معرکه هستن
فکر کم تو این نوشته بحث اصلی فراموش شده، ترند شدن یک موضوع نه چندان مهم، موضوعی که بیان کردید واقعا هیچ تغییر اساسی در صنعت موسیقیایجاد نمیکنه و تغییرات واقعاجزئی هستن و واقعا ایده خاصی پشتشون نیست، این قضیه نه فرایند فروش تغییر میده و نه فرایند تولید موسیقی و صوت پس نمیشه گفت این ترند ایده جدیدی داره که انقدر بخواد سروصدا کنه، من با نوشته قبلی کاملا موافقم
به نظر من عنوان مطلب آقای نوردوست بهانه ای برای اعتراض به این چرت و پرت هایی بود که هر روز تو این سایت های خبری تکنولوژی میخونیم
ربط دادن یه چیز ساده با دیالکتیک هگل کار هنرمندانه ای میخواد که نویسنده با سه پاراگراف از عهدش براومده، جای ستون فلسفه خالیه تو دیجیکالامگ. جالبه که مرکز ثقل مقاله جک هدفون نبود بلکه ترویج دیالوگ سازنده بود احتمالا خیلی ها موضوع رو نگرفتن چیز عجیبی هم نیست…..واقعا لذت بردم
عالی بود من صد در صد با شما موافقم…
مشکل اینجاست که جک هدفون تقریبا بین تمام شرکت ها استفاده میشده و اپل و غیر اپل نداشته
اما الان قراره با چه چیزی جایگزین بشه که همه شرکت ها استفاده میکنند؟
پو رت لایتنینگ که فقط اپل استفاده میکنه
اینجاست که بنظر من این کار فقط محدودیت ایجاد میکنه ب ای کاربران اپل مگر اینکه واقعا حساب شده باشه
مقاله فوق العاده زیبا هیجان انگیز و فلسفی بود، تو بحث تکنولوژی چنین دقت نظری تا حالا ندیده بودم. یادداشت ها عالین. این یادداشت از همه بهتر بود. از آقای زرین صدف ممنونم. وجودشون بین این جماعت نویسنده زرد لازمه.
ممکنه از دید کمپانی های دخیل در تولید تجهیزات صوتی مهم به نظر بیاد اما از دید ما که کاربر نهایی یا نهایتا دولپر هستیم اصلا موضوع جذابی نیست.من صد درصد به مقاله همکارتون رای میدم چون تو کار تولید هدفون و اسپیکر که تنها تاثیر پذیران این دیدگاه هستند, نیستم!