کنسرت گرینکو؛ تب تند ما، اجرای خوب، موسیقی متوسط و جوگیری

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۶ دقیقه
یوگنی گرینکو

نباید حتما پیانیست باشید تا متوجه شوید که یوگنی گرینکو چندان هم نوازنده‌ی درجه یکی نیست. قرار نیست با موسیقی به صورت حرفه‌ای آشنا باشید تا تشخیص بدهید که حتی آهنگساز ویژه‌ای هم نیست. اکثر قطعاتش بسیار کوتاهند و بسیار ساده. با این حال ستاره‌ی اقبالش به خصوص در ایران و ترکیه درخشیده است. کنسرت پنجشنبه و جمعه‌اش در تالار بزرگ وزارت کشور از مدت‌ها پیش سولد اوت شد و دو بار اجرایش را تمدید کردند. از تشویق‌های کسانی که در سالن حضور داشتند و فضای اینستاگرام بعد از کنسرت هم معلوم بود که به همه خوش گذشته است.

برای ما مهم‌تر از یوگنی گرینکو کسانی هستند که این برنامه‌ها را در ایران ترتیب می‌دهند. عمارت روبه‌رو که گرینکو به دعوت آن‌ها به ایران آمده بود. یا رامین صدیقی و نشر هرمس که دو بار در سال فستیوال «نمایش دست‌ها» را با نوازنده‌های درجه‌ی یک بین‌المللی برگزار می‌کنند یا سازباز که شب‌های جز را اجرا کرده است. آن‌ها که تلاش می‌کنند در ایران بتوانیم شاهد کنسرت‌هایی در حد و اندازه‌ی اجراهای بین‌المللی باشیم.

چرا و چطور این آهنگساز و نوازنده‌ی جوان ۳۵ ساله تا این حد در ایران مورد توجه قرار گرفت؟ به گمانم همه چیز از دو قطعه‌ی «والس» و «جان مریم» شروع شد. اولی از آن قطعات ساده و شیرینی است که جان می‌دهد برای این که وقتی دارید کاری انجام می‌دهید، می‌نویسید، قهوه‌تان را می‌خورید یا در شبکه‌های اجتماعی می‌چرخید بگذارید روی تکرار تا برای خودش پخش شود. قطعه‌ی ساده و شیرین و دلچسبی است که البته هیچ پیچیدگی ندارد ولی یک‌جور هنر عامه‌پسند است. یعنی هم عموم مردم می‌توانند از آن لذت ببرند و هم وجهه هنری‌اش را دارد. نمونه‌ی ساده‌تر کاری است که چند دهه پیش‌تر ریچارد کلایدرمن با قطعات کلاسیک می‌کرد. تنظیمات پاپی از آن‌ها ارائه می‌داد که هم مردم عادی بتوانند از آن لذت ببرند و هم به هر حال برداشت تازه‌ای از قطعات پیچیده‌ی کلاسیک بود. کلایدرمن موسیقی کلاسیک را با تنظیم خودش میان مردم آورد و حالا گرینکو قطعاتی می‌سازد که بسیار ساده‌تر هستند اما ملودی روان و شیرینی دارند که می‌توانید با سوت زیر لب بزنید.

جدای از این آهنگ‌های شیرین دلچسب برگ برنده‌ی دوم یوگنی گرینکو کشف آهنگ «جان مریم» بود. برای ما آهنگ نوستالژیک دوست‌داشتنی است که با صدای محمد نوری جان گرفت. قطعه را کامبیز مژدهی ساخته و عطا‌ء‌الله خرم برای پیانو تنظیمش کرده است. نکته‌ی جالبش اینجاست که حتی همین قطعه‌ی نه چندان پیچیده را گرینکو برای اجراهایش ساده‌تر کرده است. هر کسی کمتر از یک سال کلاس پیانو رفته باشد «جان مریم» یکی از اولین قطعاتی است که در مهمانی‌ها می‌نوازد. تازه‌ با نت‌های تزیینی بیشتر و حرکات اضافه‌تر روی پیانو که قطعه را پر و پیمان‌تر به گوش می‌رساند. اما برای ایرانیان ویدیوی کوتاه پسر جوان پیانیست روسی که با شوق و ذوق «جان مریم» می‌زد و در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌گشت هیجان‌انگیز بود. احتمالا این که بدون تلاش توانستیم یک قطعه موسیقی ایرانی را صادر کنیم لذت زیادی داشت. تصور این که یک هنرمند خارجی شیفته‌ی همان قطعه‌ای شده که بچه‌های ما با پیانو می‌زنند و آن را در رپرتوار کنسرت‌هایش در کشورهای مختلف گنجانده است باعث شد سراغ بقیه‌ی قطعاتش برویم و از آن‌جا که همه‌ی قطعاتش همان حال و هوای شیرین «جان مریم» ما را دارند خیلی زود ساوندکلاد و اینستاگرام کاربران ایرانی پر شد از کارهای یوگنی گرینکو.

همه‌ی این‌ها دلایلی است که چرا سالن وزارت کشور پر از علاقمندانی بود که اسمش را فریاد می‌زدند. اما به عنوان کسی که یک‌بار اسفند ماه سال گذشته فقط برای کنسرتش در سالن بوستانچی به استانبول رفتم باید بگویم که دلیل رضایت از کنسرتش بیشتر از قطعاتش به این برمی‌گردد که پرفورمر درجه یکی است. و خدا می‌داند که مردم ما عاشق موزیسین‌ها و هنرمندانی هستند که اصطلاحا به آن‌ها مردمی می‌گوییم. آن‌هایی که شوخ‌طبع‌اند و روی سن شوخی می‌کنند و حتی کمی خجالتی و محجوب هستند و گرینکو همه‌ی این ویژگی‌ها را در اجرایش دارد. حتی انگلیسی حرف زدن دست و پا شکسته‌اش با لهجه‌ی روسی انگار باعث نزدیکی بیشتر میان او و شرکت‌کنندگان در کنسرتش در ایران و ترکیه می‌شود.

بگذارید با یک حقیقت روبه‌رو بشویم. این آقای گرینکوی ما برخلاف مثلا لودیکو اینائودی که اوایل سال گذشته به ایران آمد یا حتی ریچارد کلایدرمن هنرمندی در قواره‌های بین‌المللی نیست. اجراهایش محدود است به روسیه (آن هم نه در سالن‌های بزرگ اصلی مخصوص موسیقی کلاسیک) و بیشتر شهرهای ترکیه و حالا هم ایران. در تورهایش خبری از شهرهای مهم اروپا نیست. جایی که به هر حال مهد موسیقی کلاسیک محسوب می‌شود.

نه پیانو زدنش خیلی شگفت‌انگیز است و نه گیتار زدن و درامز نواختنش. بامزه این که خودش پیام یکی از کاربران اینستاگرام را استوری کرده بود که به فارسی نوشته بود: «وی گیتار هم می‌زد در حد همه‌ی بچه‌های دهه‌ی شصت» و البته گرینکو نکته‌ی شوخ‌طبعانه‌ی این کامنت فارسی را نگرفته بود که در حقیقت طعنه‌ای بود به گیتار زدن ساده‌اش.

اما اجرایش در تالار وزارت کشور برای ما که دست‌مان از کنسرت‌های استاندارد بین‌المللی کوتاه است یک اتفاق بود. گرینکو همیشه مسئول صدا و نور کنسرتش را با خودش می‌برد و باید بگویم که نور و صدای تالار وزارت کشور صدها بار بهتر از آن سالن بوستانچی در قسمت آسیایی استانبول بود. همین جا این نکته را فهمیدیم که اگر بخواهیم در سالن‌های خودمان هم می‌توانیم صدا و نور خوب و استاندارد داشته باشیم.

به علاوه گرینکو و گروهش اجرای شوخ‌طبعانه‌ای دارند هر چند کسانی که تجربه‌ی کنسرت‌های گرینکو را در خارج از کشور داشته‌اند به وضوح دیشب متوجه می‌شدند که گروه و نوازنده‌هایش انگار کمی نگران و عصبی بودند که این حس آن‌ها برای نام و اعتبار ما جای تاسف دارد. در شرایطی که اجرای استانبول با شوخی‌های گرینکو با عوامل گروهش گرم می‌شد، در تالار وزارت کشور خبری از آن شوخی‌ها نبود و همه‌شان خیلی رسمی موسیقی‌شان را اجرا کردند. تازه بعد از این که مردم چند بار نام گرینکو را صدا زدند و جمله‌های انگلیسی تشویق‌آمیز خطاب به او گفتند یخش کمی آب شد. برای او که بیشتر پرفورمر خوبی است تا نوازنده و آهنگساز این فاصله‌ی میان اجرای وزارت کشور تا اجراهای ترکیه باعث شد که آن جا نوازنده‌ی بهتری به نظر برسد.

همین جا باید از گروه چهار نفره‌ی نوازنده‌های گرینکو هم گفت. نوازنده‌های ویولن، ویولا، ویولنسل و آکاردئون که بی‌اغراق کارشان از خود گرینکو بهتر است و نوازنده‌های زبده‌ای هستند. سه زن و یک مرد که به جز نوازنده‌ی ویولنسل (که البته او هم نسبت به کنسرت استانبول آرامتر شده بود) مشخص بود که انگار جو برای آن‌ها هم سنگین است.

همه‌‌ی این‌ها را نوشتم ولی به عنوان کسی که کنسرت گرینکو را یک‌بار خارج از کشور و یک‌بار داخل ایران تجربه کرده می‌گویم که آن حس و حال اجرایش در وزارت کشور به مراتب جذاب‌تر از اجرای استانبول بود. این جا بود که کنار هموطنانم موقع نواختن «جان مریم» چنان هیجان‌زده شدیم که نوازنده‌ی بیچاره هول کرد و شروع قطعه را دو بار اشتباه زد. این جا بود که همه با هم دم گرفتیم و سالن وزارت کشور از نوای «نازنین مریم» پر شد. فقط در وطن خودمان است که یک کنسرت ساده‌ با نور و صدای خوب و اجرای دلچسب می‌تواند این همه حس و شور و حال خوب به وجود بیاورد.

طبعا من هم مثل همه‌ی آن‌هایی که این دو شب در وزارت کشور حضور داشتند جوگیر شدم. موسیقی به هر حال جادوی خودش را دارد که تسخیرت می‌کند اما جادوی گرینکو بیشتر از موسیقی ساده‌اش از اجرای خوبش می‌آید و از کاراکتری که دارد.

اما نکته‌ی اجرای وزارت کشور گرینکو نبود. به نظرم برای ما مهم‌تر از یوگنی گرینکو کسانی هستند که این برنامه‌ها را در ایران ترتیب می‌دهند. عمارت روبه‌رو که گرینکو به دعوت آن‌ها به ایران آمده بود. یا رامین صدیقی و نشر هرمس که دو بار در سال فستیوال «نمایش دست‌ها» را با نوازنده‌های درجه‌ی یک بین‌المللی برگزار می‌کنند یا سازباز که شب‌های جز را اجرا کرده است. آن‌ها که تلاش می‌کنند در ایران بتوانیم شاهد کنسرت‌هایی در حد و اندازه‌ی اجراهای بین‌المللی باشیم. وگرنه که یک‌بار با فاصله موسیقی گرینکو را بشنوید، می‌بینید که آن‌قدرها هم تاثیرگذار نیست.

عکس از: سینا گلستانه

بیشتر بخوانید: سفر به دل استانبول با کنسرت تریوی تکسیم



دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۴ دیدگاه
  1. مهدی

    نصرالهی نظرت محترمه!

  2. فائزه

    البته معنای هنر انقدرا هم پیچیده نیست، هنر صرفا توانایی ساخت آثار پیچیده و سخت و عجیب نیست . اتفاقا برعکس! هنر اعجاز سادگیه و هنرمند فردیه که با ساده ترین اثر، پیچیده ترین احساسات را در روح مخاطبش برانگیخته میکنه، کاری که گرینکو به خوبی از پسش براومده و عملا تونسته احساسات یک فرد عادی جامعه رو به اندازه یک موسیقیدان و احساسات یک موسیقیدان رو به اندازه یک فرد عادی به کار بگیره، که این دقیقا تعریف یک هنرمنده. حالا اینکه یکی صرفا موقع نوشتن و صرف قهوه تحت تاثیر موسیقی گرینکو قرار میگیره یا اینکه یکی دیگه قطعه جان مریم رو دیده و شنیده و جوگیر شده که واو یه هنرمند جوان روس در چنین فضایی این اثر معروف ایرانی رو اجرا کرده، چیزی از ارزش اثار اون هنرمند کم نمیکنه. ضمن اینکه افرادی که هنرمند رو در کنسرتش و از روی میزان استرس یا شوخ طبعی و خجالتی بودن و نبودن اون قضاوت میکنن، قطعا برای درک اثر هنری به کنسرت نرفتن و قصدشون گذروندن وقت و منتشر کردن چند استوری بوده.

  3. mirana

    موافقم . من هم شب اول بودم و واقعا متوجه تیم موضوغ شدم که شیرینی موسیقی او هستش که ما رو جذبکرده نه نوازده خوب بودنش.
    به هر حال خود منم یه جورایی به گرینکو مدیونم و با آهنگ والسش تونستم اجرای هنرجویی دلپذیری داشته باشم که مردم شهرم به عنوان نوازنده خوب پیانو بشناسنم (نخندید لطفا خخخ ) .البته والس رو با ادیت فراوان اجرا کردم تا اجرای پخته ای بشه

  4. پدرام

    سولد اوت!؟

    لطفاً این کار را با نوشتار فارسی انجام ندهید.

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X