چرا باید در هفته سه روز تعطیل باشیم؟
اگر تعطیلات آخر هفته سه یا حتی چهار روز باشد، چه میشود. اگر اکثر روزهای هفته را به جای کار به فعالیتهای مختلف اختصاص بدهیم چطور؟ دوست داشتید بیشتر وقتتان را وقف فعالیتهای غیر کاری و مورد نظر خودتان میکردید؟
بدیهی است که دستیابی به چنین چیزی به قیمت کاهش مصرف و افزایش مشکلات اقتصادی تمام میشود. بعضی از مدافعان نظام کاری معتقدند که رسیدن به سلامت و خوشبختی با تداوم کار ممکن میشود، نه با کاهش آن. کار کردن ما را سالمتر و خوشحالتر میکند.
اما با این حال، ایده کمتر کار کردن، نه تنها شدنی است، بلکه اساس یک استاندارد بهتر برای زندگی به حساب میآید. ما آنقدر منفعل کار کردن و سلطهی آن را در زندگیمان پذیرفتهایم که درک کردن این ایده برایمان سخت شده است.
تعداد زیادی از مطالعات تبعات ساعات کاری طولانی مدت را برای انسان نشان دادهاند. این تاثیرات شامل سلامت جسمی و روانی کمتر میشود. ساعات کاری طولانی مدت میتواند خطر سکته، بیماری سرخرگهای قلبی و دیابت نوع ۲ را افزایش دهد.
از طرف دیگر، با کار کردن زیاد، نمیتوانیم برای دوستان و خانواده وقت بگذاریم. علاوه بر این، ما وقت نخواهیم داشت تا کارهایی را انجام دهیم که زندگی را برای ما ارزشمند میکنند.
زندگی اغلب ما بیش از حد با کاری که انجام میدهیم گره خورده و این باعث میشود که ما وقت یا انرژی نداشته باشیم که دنبال روشهای دیگری برای زندگی بگردیم. به طور خلاصه، ظرفیت ما برای شکوفایی استعدادها و پتانسیلهایمان به خاطر کارمان محدود میشود.
کار ما را آزاد نمیکند، بلکه برعکس دست و پای ما را میبندند و شناخت و کشف کردن خودمان را دشوار میکند. همهی این موارد نشان میدهد که ما نیاز داریم که کمتر کار کنیم. باید به دنبال روشهای دیگری از زندگی بگردیم که کمتر بر محور کار قرار دارند.
اگر در این میان، تمرکزمان را روی حذف کار سخت و بدنی بگذاریم، بهتر میتوانیم مزایای کار را بفهمیم. کمتر کار کردن کمک میکند که نه تنها بهتر کار کنیم، بلکه بیشتر از زندگی لذت ببریم.
طی قرن اخیر، پیشرفت در تکنولوژی به طور پیوسته افزایش یافته و بهرهوری را بیشتر کرده. اما تمام دستاوردهای بهرهوری بیشتر به ساعت کاری کمتر منجر نشده است.
عدم پیشرفت در کاهش ساعت کاری در نظامهای سرمایهداری مدرن نفوذ ایدئولوگ و قدرت را نشان میدهد. از طرف دیگر، افزایش مصرفگرایی هم عامل قدرتمند و موثری در ساعت کاری زیاد بوده است.
قشر کاری جامعه مدام ترغیب میشوند که بیشتر بخرند و در نتیجه باید بیشتر کار کنند تا بتوانند از نظر مد و فشن به روز باشند و از دیگران پیشی بگیرند. افزایش نابرابری و اختلاف طبقاتی هم روی فرهنگ ساعت کار تاثیر داشته است.
هزینه جانی ساعت کاری زیاد همانطور که در بالا اشاره شده، سلامت جسمی و روانی و رفاه کمتر کارکنان است. اما تاثیرات منفی برای کارفرمایان هم وجود دارد که شامل بهره وری و سود کمتر میشود.
برای اینکه بتوانیم ساعات کاری را کاهش دهیم و از تعطیلات سه روز برای آخر هفته لذت ببریم، باید جامعه را به شکل دیگری تصور کنیم، طوری که نظام کاری حاکم دگرگون شود. باید از ایده کمتر کار کردن به عنوان بهبود کیفیت زندگی استقبال کنیم.
منبع: Science Alert
خانم زهرا غلامی ممنون از ترجمه و تالیف خوب مقاله تون
چه مقاله ی خوبی و چقدر به موقع! دقیقا همین چند روز پیش تصمیم گرفتم که دیگه ۴ روز در هفته کار کنم و ۳ روز دیگه رو به کارهای دیگه اختصاص بدم. همین الانش هم یک روز کاملم رو وسط هفته به خواهرزاده ی نازنینم اختصاص می دم. حالا تصمیم گرفتم ۱ روز کامل دیگه رو هم به خودم و یه روز دیگه رو هم به خانوادم اختصاص بدم.
من قبلا خیلی کار می کردم جوری که هیچ وقتی نداشتم برای خودم و مخصوصا خانوادم که دیوانه وار عاشقشونم. الان که کارمو کمتر کردم همچنان اندازه گذشته پول درمیارم ولی واقعا از زندگیم راضی ترم.
بی نهایت ممنون بابت این مقاله ی خوب
این مطلب به درد مردمی میخوره که مردمش حداقل حقوقش ۴ هزار دلار میباشد
ن مهندسی که عمرشو گذاشته پای مطلبی و ۳ میلیون بهش حقوق میدن
سلام
به نظر من چون این مطلب برگرفته از یک مطلب خارجی است اصلا با حال و هوای ایران جور در نمیاد
در کشوری که نه وضع کارکردن مردمش درسته (هرکسی تو بخش غیرتخصصی خودش مشغوله) و نه وضع اقتصادی و معیشتی مردم، چطور میشه توقع داشت که سه روز آخر هفته رو به تعطیلات بریم.
به نظر من اگر کسی در حرفه مورد علاقه خودش مشفول به کار بشه خطر سکته که وجود نخواهد داشت هیچ، از کارش لذت هم میبره. اما در عوض کار در بخش های اداری و سازمانها که بدون علاقه است و کارمندان افسرده مدام قصد دررفتن از زیر کار و سرکار گذاشتن ارباب رجوع هستند، احتمالا باعث سکته میشه
من به دو روز در هفته هم قانع هستم … قوانین کار شرایط سختی رو برای پرسنل ایجاد میکنن وگرنه همه دوست دارن در هفته ۳ روز استراحت داشته باشن … یه جورایی فقط کار میکنیم و لی هدف اصلی کار که رفاه بیشتر در زندگی هست محقق نمیشه.
دلت خوشه ها عزیز من!هفته ای سه روز تعطیلی!من تا همین چند هفته پیش جایی(ی مجتمع تجاری تفریحی تو شمال) کار میکردم که روزانه باید حداقل ۱۲ ساعت کار میکردی بدون حتی یک روز مرخصی،گاها تا یک ماه و بیشتر هم میشد که از مرخصی خبری نبود،روزهای تعطیلی و شهادت و عید و … هم نه تنها تعطیل نبود بلکه اوج بازار بود و باید حتما سرکار میرفتی، چندهزار نفر مثل من اونجا مشغول به کار بودن…خانم هایی رو میدیدم که با ماهانه حداقل دستمزد اونجا کار میکردن! زندگی کاملا ماشینی،وقتی خونه میای اینقدر خسته ای که فقط نهایت بتونی دوتا قاشق غذا بخوری!
حتی وقت انجام کارهای واجبتم مثل حمام رفتنم برات نیست! کدوم عدالتی اینو میطلبه؟
حتی وقت نداری یک ساعت با خانواده ت باشی!
بنظر شما همچین وضعیتی چه فاصله ای بین زن و شوهر میتونه ایجاد کنه؟چقدر میتونه باعث و بانی بی عاطفگی و طلاق و … بشه!
مردی که وقتی خونه میرسه اینقدر خسته ست که حال حرف زدن نداره چطوری با خانواده ش خوش باشه و از زندگی لذت ببره!
امیدوارم خداوند خودش آخر و عاقبت همه ما ها رو ختم بخیر کنه،
می دونم شبیه شعاره!
اما به قولی ، هر نسلی میتونه برای خودش تصمیم بگیره دیگه!
پدر مادرهای ما اونجوری تصمیم گرفتن آخر عاقبت ما و خودشون این شد!
حالا ما باید ببینیم واسه خودمون و بچه هامون چه می کنیم!
آیا ۵۰ سال بعد وقتی همچین مطلبی میاد رو آنتن دله همه اینجور پره و گلایه می کنن یا نه میان به نویسندش می گن اون دوره دیگه گذشته، الان می تونیم با ۱۶ ساعت کار در هفته میتونی (((زندگی))) کنی نه مثل ۵۰ سال پیش (الانه ما) با ۶۰ ساعت کار فقط((( زنده))) بمونی!
دله خانم غلامی درسته خوشه اما احتمالا نه به وضعیت من و شما ، این مطلب و می ذاره که حداقل بدونیم دنیا دست من و تو نیس!
از سر کردن تو برف ترس دست برداریم!
یا قبول شرایط با مسئولیت یا تغییر شرایط با مصدومیت! نکته داره ها!
چی گفتم!
بله موافقم، البته شدنی بودنش شرایط خاص خودشو میطلبه!
نمیخوام حرف های خارج از خط قرمزی بزنم ولی وقتی ما بیست سال میتونیم یک مدل ماشین تولید کنیم و با قیمت گزاف دست مشتری بدیم و بگیم همینه که هست خب چرا واسه پنجاه سال دیگه نشه همچین کاری کرد!!!
مسلماشدنش نیازمند تغییر ایدئولوژیه وگرنه تو یک جامعه ای که به سمت لیبرالیسم پیش بره همیشه باید باشن افرادی که نه هفتگی بلکه روزانه ۱۶ ساعت کار کنن!
نمیخوام ناامیدانه صحبت کنم ولی باید شرایط و واقعیت ها رو هم در نظر گرفت! منم امیدوارم واقعا به یک چنین روزی برسیم هرچند خودمونم شاید اون موقع نباشیم ولی فعلا فقط میشه در حد یک فانتزی شیرین بهش نگاه کرد،
ببخشید اگه پرحرفی کردم،
به امید روزی که فقر از هر نوعش ریشه کن شه
به امید فردایی بهتر .
آقا مهدی
یا ما کسیا می ذاریم سر کار یا کسی ما را می ذاره سره کار! اینم نکته داره ها!
اما بالاخره(( ما)) همیشه یه طرف قضیه هستیم دیگه ، پس میشه معادله(همون شرایط واقعی ) را به هم زد!
مسلما یاما داریم ماشین میخریم یا داریم میفروشیم ، اگه فکر می کنیم یه جای کار می لنگه خوب نباید این کارو بکنیم!
حرف واسه گفتن زیاده ، ما هم کارمون درسته ، اما مشکل فقط مغازمونه که بد جاییه!
از سر سوختن دل نقل قولی از شاعر:
در هیچکس همت و… وثبات نیست جان کندن است زندگی ما حیات نیست….