پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل یازدهم/بخش دوم)
کشورهای منطقهی اسکاندیناوی بسیار پیشتر از اغلب کشورهای دنیا در زمینهی ساخت و توسعهی سامانههای بیسیم پیشقدم شدند و در این زمینه با جدیتی بیشتر به فعالیت پرداختند. انگیزهی آنها از این کار تنها از نیاز مبرمشان به سامانههای بیسیم برمیخاست. در این کشورها توسعهی شبکههای ثابت و زمینی از میان کیلومترها دشت صخرهای و برفی کاری بود بسیار دشوار و هزینهبر. شبکههای مخابراتی در باقی کشورهای اروپایی به سیاق سابق ادامه داشتند. یعنی در هر کشور اپراتوری وابسته به دولت آن کشور، خدمات مخابراتی ملی را به کاربران و مصرفکنندگان ارائه میداد. اما این مسئله در اسکاندیناوی مصداق نداشت. سوئدیها، فنلاندیها، نروژیها و دانمارکیها میخواستند که با تلفنهای همراه خودروی خود کار کنند و بتوانند موقع عبور از مرز کشورهای دیگر و ورود به آنها، دسترسیشان به تلفن همراه از میان نرود. در چنین فضایی بود که هستهی اولیهی خدمات رومینگ کاشته شد. شرکت تلفن همراه نوردیک در سال ۱۹۸۱ تأسیس شد.
این شرکت مفهوم تلفن را در ذهن کاربران آن عوض کرد و آن را به چیزی بدل ساخت که هم میبایست و هم میتوانست از مرز رد شود و آنسوی مرز کشور مبداء هم مورد استفاده قرار گیرد. شرکت تلفن همراه نوردیک ذهنیت کاربران تلفن همراه را تغییر داد. تا پیش از آن مردم فکر میکردند که تلفن همراه وسیلهای است که در سطح محلی کاربرد دارد و میتوان بهکمک آن با دیگران ارتباط بقرار کرد، اما با تلاش شرکت تلفن همراه نوردیک همه پذیرفتند که این ابزار را میتوان در نقاطی دیگر و برای مصارفی گستردهتر بهکار برد و استفادههای فراوانی از آن داشت. در حقیقت هدف اصلی شرکت انامتی این بود که سامانهای بسازند تا «هر کسی بتواند با هر کسی که خواست، تماس بگیرد.» شبکهی ساخت شرکت انامتی با کمک کامپیوتر، اطلاعات دریافتی از هر کاربر را ذخیره و تحلیل میکرد تا بفهمد که هر شخصی که از خدمات رومینگ استفاده میکند، در هر لحظه دقیقاً در چه محلی به سر میبرد. سامانهای که شرکت انامتی به راه انداخت، بدل به نخستین شبکهی خودکار موبایلی شد. این سامانه بعدها الگو و سرمشقی برای تمام شبکههای پیشرفتهی بیسیم به حساب آمد و شبکههایی که در آینده ساخته شدند، از سامانهی ساخت انامتی الگوبرداری کردند.
ایگر میگوید: «این سامانه برخی ویژگیهای منحصربهفرد دارد که بسیار مهم هستند و اثری جدی دارند. مردم کشورهای منطقهی اسکاندیناوی، در زمینهی طراحی به ارزشهایی مشترک اعتقاد دارند و پایبند هستند. تکنولوژیهای تازه را هم زودتر میپذیرند و به کار میگیرند. یکی از مهمترین مسائلی که در این زمینه رخ داد، این بود که کشورها حاضر شدند تا منافع ملّی خود را کنار بگذارند و بهخاطر راحتی کار کاربران، از منافع ملیشان چشمپوشی کنند. برای مثال در زمینهی ارائهی خدمات رومینگ میان کشورهای مختلف این منطقه، همین اتفاق رخ داد و کشورها از منافع ملی خود چشمپوشی کردند.» هیچ مایهی تعجب نبود که این سامانهی گستردهتر که در نقاطی بیشتر میشد به آن دسترسی داشت، بسیار محبوب شد و جای خود را در میان کاربران باز کرد. درواقع این سامانه چنان محبوب شد و جا افتاد که نهایتاً بدل به الگویی شد جهانی برای سامانههای ارتباطی تلفن همراه که قرار بود تا چند سال دیگر تمام دنیا را تحت سیطرهی خود در آورند.
در سال ۱۹۸۲ مهندسان مخابرات اروپا و همچنین مدیران ارشد این حوزه در نشست کارگروه ویژهی تلفن همراه دور هم گرد آمدند. هدف آنها از برگزاری این نشست، این بود که برای آیندهی سامانههای تلفن همراه در قارهی اروپا تصمیم بگیرند و سامانهای یکپارچه را بر کل قاره حاکم کنند. آنها میخواستند ببینند که آیا اصلاً انجام چنین کاری از لحاظ فنی و سیاسی ممکن است یا اینکه موانعی بسیار بر سر راه قرار دارند و از این عمل جلوگیری میکنند. کمیسیون اروپا در نظر داشت که خدماتی مشابه با خدمات شرکت انامتی را در اختیار کاربران قرار دهد. البته خدمات انامتی محدود به کشورهای حوزهی اسکاندیناوی بود، اما کمیسیون اروپا میخواست این خدمات را در تمام کشورهای عضو اتحادیهی اروپا ارائه دهد. امور عظیم و بزرگمقیاس اداری که برای رسیدن به مرحلهی اجرا، باید روندی کُند و اداری را از سر بگذرانند، چندان جذابیتی ندارند و کمتر پیش میآید که با شوروشوق از این مسائل صحبت کنیم، اما جیاسام یا سامانهی جهانی ارتباطات همراه، از آن مواردی است که بسیار موفق شد و همکاریهای تنگاتنگ حوزهی سیاسی، نتیجه داد و دستاوردی شگرف به ارمغان آورد.
جیاسام پروژهای بود که اتحادیهی اروپا با اهداف سیاسی دست به اجرای آن زد. این هدف سیاسی را میشود بهتر از هر جای دیگر، در قابلیت رومینگ جیاسام دید.
یک دهه زمان برد تا سامانهی جهانی ارتباطات همراه در اروپا به مرحلهی آزمایش برسد، جزئیات فنی آن کاملاً اجرا شود و سیاستها و قوانین لازم در کشورهای مختلف در هماهنگی با دیگر کشورها به مرحلهی تصویب برسد، اما حتی همین بازهی ده ساله هم زمانی مناسب بود برای محققکردن این امر شگرف. امری که خود مستلزم همکاریهای عمدهی فنی و مذاکرات گستردهی سیاسی بود. اگر بخواهیم همهی ماجرا را بهشدت ساده کنیم و از پیچوتاب آن بکاهیم، در خلاصهترین شکل باید بگوییم که در آن دوره، عدهای بودند که میخواستند کشورهای اروپا بیش از پیش با یکدیگر متحد شوند و قدرتشان افزایش یابد، از طرف دیگر، عدهای بودند که اعتقاد داشتند کشورها باید استقلال خود را حفظ کنند و مستقلتر شوند. جیاسام را در آن دوره، ابزاری میدیدند برای افزایش اتحاد میان کشورهای عضو اتحادیهی اروپا. برای همین هم بود که کمیسیون اروپا زمامدار اجرای آن شد و جیاسام را مدیریت کرد. ایگر میگوید: «جیاسام پروژهای بود که اتحادیهی اروپا با اهداف سیاسی دست به اجرای آن زد. این هدف سیاسی را میشود بهتر از هر جای دیگر، در قابلیت رومینگ جیاسام دید. جیاسام هم درست مانند انامتی بود و قابلیت رومینگ داشت. یعنی میشد از همان پایانه در شبکههای مختلف استفاده کرد. قابلیت رومینگ هرچند که قابلیتی گرانقیمت به حساب میآمد، اما آن را جزو اولویتهای اصلی برنامه قرار دادند، چرا که همین قابلیت رومینگ بود که اتحاد سیاسی را به رُخ همگان میکشید.» شهروندان کشورهای مختلف عضو اتحادیهی اروپا، میتوانستند از هر نقطهای با دیگر شهروندان کشورهای عضو اتحادیه تماس بگیرند یا هنگام سفر به کشوری دیگر، به خانهی خودشان زنگ بزنند و صحبت کنند. اینگونه مرز میان کشورهای مختلف و گوناگون کمرنگتر از حالت عادی بهنظر میرسید و همه احساس میکردند که انگار ساکن یک محلهاند و همسایهی یکدیگر هستند.
عاقبت در سال ۱۹۹۲ از سامانهی جیاسام بهرهبرداری شد. در آن زمان هشت کشور از کشورهای عضو اتحادیهی اروپا تحت پوشش جیاسام قرار گرفتند. طی سه سال بعد از آغاز بهرهبرداری جیاسام، خدمات آن به تقریباً تمام کشورهای عضو اتحادیهی اروپا گسترش پیدا کرد و باقی کشورها نیز تحت پوشش این شبکه در آمدند. جیاسام که درواقع سامانهی جهانی ارتباطات همراه نام داشت، بهزودی به مرحلهای رسید که نام آن، واقعاً شایستهاش بود. در پایان سال ۱۹۹۶، جیاسام در ۱۰۳ کشور جهان مورد استفاده و بهرهبرداری قرار گرفته بود. ایالات متحدهی آمریکا نیز در میان این ۱۰۳ کشور بود. در آن زمان، جیاسام تنها شبکهی ارتباطی مناسب و همهگیر به حساب نمیآمد. امروزه جیاسام تقریباً در همهجای دنیا به کار میرود. تقریباً ۹۰ درصد تمامی مکالمات تلفن همراه در ۲۱۳ کشور دنیا، همه و همه تنها از طریق شبکههای جیاسام انجام میشوند. بازار ایالات متحدهی آمریکا یکی از معدود بازارهایی است که جیاسام در آن رقیبهایی دارد. شرکتهای وریزون و اسپرینت از سامانهی دیگری استفاده میکنند. این سامانه دسترسی چندگانهی تقسیم کدی یا سیدیامای نام دارد. از سوی دیگر شرکتهای تیموبایل و ایتیاندتی از جیاسام بهره میبرند. شما بهراحتی میتوانید بفهمید که آیا تلفن همراه شما هم از سامانهی جیاسام بهره میبرد یا نه. سامانهی جیاسام برای فعالشدن نیاز به تراشهای ریز برای تشخیص هویت کاربر دارد. این تراشه را میشود بهراحتی از دستگاه تلفن همراه در آورد یا داخل آن قرار داد. این تراشه سیمکارت نام دارد.
اگر کشورهای عضو اتحادیهی اروپا تمایلی به یکپارچهسازی سامانههای استفاده از تلفن همراه نداشتند، اگر اعضای این اتحادیه بهدنبال این نبودند تا با استفاده از شبکههای تلفن همراه اتحاد میان خودشان را تقویت کنند، به احتمال خیلی زیاد هیچوقت شاهد رشد شدید و فراگیر تلفنهای همراه نمیبودیم و این تلفنها به این سرعت همهگیر نمیشدند. منتقدان بخشهای مختلفی از سامانهی جیاسام را مورد نقدهای بسیار شدید قرار دادهاند و معتقدند که بعضی از قسمتهای این سامانه بیش از حد پیچیده است. عدهای نام آن را گذاشتهاند «غول عظیمالجثهی نرمافزاری» و بعضیها هم به جیاسام میگویند «پیچیدهترین سامانهای از زمان احداث برج بابل بدین سو، ساخته شده است». اما شاید این توصیفات نه کسر شأن و انتقاد از جیاسام، که بیان حقیقت باشد. چرا که بهمدد جیاسام، شبکههایی استاندارد و فراگیر در تقریباً تمامی نقاط دنیا گسترده شده که به مدد آن، «هر کسی میتواند با هر کسی که خواست، تماس بگیرد». این دستاورد کوچکی نیست. دستاوردی است مهم و حیاتی.
گسترش و توسعهی شبکههای بیسیم مخابراتی، تنها با پشتیبانی حکومتها و دولتهای مختلف محقق شد، اما اتصال تلفنهای همراه ما به اینترنت، چیزی نبود جز پژوهشی بلندپروازانه در محیطهای علمی و پژوهشی. مدتها پیش از اینکه اینترنت به معنای امروزیاش نزد همگان رایج شود و جای خود را پیدا کند، اینترنت بیسیم یا همان وایفای وجود داشت. درواقع وایفای در همان زمانی ساخته شد که آرپانت داشت شکل میگرفت. آرپانت هم مخفف همان سامانهای است که نام کاملش میشود سازمان پروژههای تحقیقاتی پیشرفتهی شبکه. ساخت شبکهی اینترنت بیسیم به سال ۱۹۶۸ و دانشگاه هاوایی برمیگردد. استادی به نام نورمن ابرمسن[۱] در آن سال و در آن دانشگاه برای انجام کارهای خود به مشکلی بزرگ برخورد. مشکل او این بود که دانشگاه تنها یک دستگاه کامپیوتر داشت، آن یک دستگاه کامپیوتر را هم در پردیس مرکزی دانشگاه هاوایی، واقع در جزیرهی هونولولو مستقر کرده بودند. اما بسیاری همکاران و دانشجویانی که با ابرمسن کار میکردند، در دیگر دانشکدهها و پردیسها مستقر بودند و در جزیرههای دیگر مجمعالجزایر هاوایی کار میکردند. در آن زمان برای وصلکردن کامپیوتر به اینترنت، باید حتماً کابل اترنت را به آن متصل میکردند. پروفسور ابرمسن هم اصلاً امکان آن را نداشت تا چندصد کیلومتر کابل اترنت را اینطرف و آنطرف مجمعالجزایر با خودش بکشد و از زیر آب بگذراند تا بتواند کامپیوترهایی را در جزایر دیگر، به کامپیوتر پردیس مرکزی دانشگاه در هونولولو متصل کند.
آرپانت شبکهای است که بعدها تغییر و تحول یافت و به چیزی بدل شد که امروزه ما بهعنوان اینترنت میشناسیم.
قبلاً و در زمینهی خدمات رومینگ و شبکههای بیسیم، دیده بودیم که چطور سرزمین برفی و کوهستانی اسکاندیناوی مردمان آن منطقه را مجبور کرد به فکر ساخت تکنولوژیهای تازه بیفتند. مشابه همین اتفاق در مجمعالجزایر هاوایی نیز رخ داد. در اینجا اقیانوس آرام ابرمسن را مجبور کرد که ذهنش را به کار بیندازد و دستبهدامن قوهی خلاقیتش شود. اعضای گروه ابرمسن ایدهای داشتند. آنها میخواستند از وسایل ارتباطی رادیویی استفاده کنند و بهوسیلهی امواج رادیویی، اطلاعات را از جزیرههای کوچک به کامپیوتر مستقر در هونولولو بفرستند و بعد، دوباره اطلاعات را از کامپیوتر مستقر در پردیس مرکزی دانشگاه، بهکمک امواج رادیویی، بفرستند برای پژوهشگران و دانشجویانی که در دیگر جزیرهها سکونت دارند. این پروژه بعدها آلوهانِت نام گرفت. نامی بسیار متناسب و درخور برای آن. آلوهانت نمونهی اولیهی وایفای بود. نام کامل آلوهانت درواقع ارتباطات افزایشی برخط منطقهی هاوایی بود. اعضای گروه حروف اولیهی کلمات انگلیسی آن را به هم چسباندند و آلوهانت را ساختند. آرپانت شبکهای است که بعدها تغییر و تحول یافت و به چیزی بدل شد که امروزه ما بهعنوان اینترنت میشناسیم. بهنظرم بسیار منصفانه است که آلوهانت را هم نمونهی اولیهی چیزی بدانیم که امروزه با نام وایفای همهجا شناختهشده است.
در آن زمان تنها راه دسترسی به سامانهای مخصوص تحلیل اطلاعات، یعنی همان کامپیوتر، این بود که کاربر از طریق کابل و خطوط اختصاصی و ارتباط اصطلاحاً دایلآپ به کامپیوتر مذکور وصل شود. ابرمسن در سال ۱۹۷۰ مقالهای نوشت تا روند اولیهی پیشرفت کار را به گزارش خوانندگان برساند. او در این مقاله نوشت که «هدف ساخت آلوها سیستم این است تا شیوهای جایگزین در اختیار طراحان سیستمها قرار دهد و موقعیتهایی را معین کند که در آن موقعیتها، استفاده از ارتباطات رادیویی بر شیوههای رایج ارتباطی از طریق سیم، ارجحیت داشته باشد.» این مقاله، نوشتهای است صادقانه و نشان میدهد که گروه بر اساس نیازهای قبلی بهسوی یافتن راه حل رفتهاند. در اینجا نیز درست مانند صفحهی لمسی ابداعی ای. ای. جانسن، کارآییهای بالقوهی این تکنولوژی در آینده نادیده گرفته شده یا اینکه نشان میدهد خالقان آن، تکنولوژی ساختهشدهی خود را دستکم گرفتهاند.
وقتی کانالی رادیویی در اختیار کاربران قرار میگرفت و چند نفر میخواستند از آن استفاده کنند، مجبور بودند آن را در میان خودشان به نحوی مناسب تقسیم کنند. در جایی مانند هاوایی این کانالهای رادیویی حتی کمیابتر هم بودند و بهآسانی گیر نمیآمدند. شیوهی کار این بود که یا از لحاظ زمانی دسترسی به تجهیزات را میان خود تقسیم کنند و هر کاربر، مدت زمانی مشخص به آن دسترسی داشته باشد، یا اینکه به هر یک از کاربران فرکانسی مخصوص اختصاص دهند. بعد همین اطلاعات را در اختیار ایستگاههای دیگری قرار دهند که میخواهند با ایستگاه اصلی ارتباط برقرار کنند. آنوقت هر دو طرف بر اساس زمانی مشخص یا بر اساس فرکانسی از پیش معین، میتوانستند با یکدیگر مرتبط شوند.
کامپیوتر و تجهیزاتی که در اختیار دانشگاه هاوایی بود، چندان تعریفی نداشت و برای همین سرعت انتقال اطلاعات به حداقل میرسید و دادهها با سرعتی حلزونی ردوبدل میشدند. با تمام این اوصاف، سازندگان آلوهانت در ساخت آن خلاقیتی شگرف به خرج داده بودند. مهمترین جنبهی خلاقیت آنها، استفاده از دو کانال یواچاف سرعت بالا بود. یکی از این کانالها آپلینک بود و دیگری دونلینک. تمام ظرفیت کانال در اختیار تمام کاربرانی بود که داشتند از آن استفاده میکردند. یعنی با این اوصاف اگر دو نفر همزمان میخواستند از این سامانه استفاده کنند، نقل و انتقال اطلاعات قفل میشد و به بنبست میخورد. در چنین وضعیتی، کاربر مجبور میشد برای انجام کار خود، دوباره تلاش کند. این سامانه بعدها با نام پروتکلهای دسترسی تصادفی شناخته شد. در سامانهی آرپانت هر گره کامپیوتری در هر زمان میتوانست به صورت مستقیم با گرهی دیگر متصل شود. گره دیگر در انتهای همان کابلی قرار داشت که به گره اول وصل شده بود. امکان هم داشت که ارتباط دو گره از طریق مدار اقماری باشد. ابرمسن در مقالهی خود نوشت: «آلوهانت با آرپانت متفاوت است. در آرپانت هر گره میتواند در هر زمان تنها و تنها مستقیماً با گرهی دیگر ارتباط بگیرد که به سوی دیگر کابل یا مدار اقماری وصل است. اما در سامانهی آلوهانت تمام گرههای کاربری میتوانند با فرکانسی یکسان به هاب اصلی وصل شوند.»
در سال ۱۹۸۵، کمیسیون ارتباطات فدرال ایالات متحده، سامانهی صنعتی، علمی و پزشکی را برای مصارف کاربران عمومی به راه انداخت. این سامانه بهصورت مخفف با نام آیاسام نیز شناخته میشود. کمیسیون ارتباطات فدرال برای این مصارف، فرکانسهای مخصوصی اختصاص داد. نهادها و سازمانها و افرادی نیز که علاقهمند بودند، رو به استفاده از آن آوردند. در دههی ۱۹۹۰، تعدادی از شرکتهای بزرگ فعال در این حوزه گرد هم جمع شدند و بر سر سامانهای استاندارد و یکپارچه به توافق رسیدند و نامی بسیار بیمعنا بر آن گذاشتند. این شرکتها، نام «کیفیت بیسیم» را برگزیدند. مخفف آن میشد وایفای. قصد شرکتها از انتخاب چنین نامی، این بود که در ذهن مخاطبان خود، عبارت هایفای را زنده کنند. هایفای اصطلاحی بود که سالها پیش به تجهیزات باکیفیت گیرندهی صدا گفته میشد و از این راه، میخواستند مشتریان نسبت به این محصول جدید، همان حس خوبی را داشته باشند که نسبت به محصولات هایفای داشتند. اینگونه بود که وایفای پا به جهان گذاشت.
[۱] Norman Abramson