پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل دهم/بخش ششم)
استیو جابز در نخستین نطق رونمایی از آیفون، از عبارت «اپ قاتل» استفاده کرد. همین عباراتی که خود او در آن سخنرانی بیان کرده، نشان میدهند که اپ قاتل از نظر جابز چه معنایی دارد.
جابز در آن سخنرانی گفت: «میخواهیم تلفن را از ابتدا اختراع کنیم. اپ قاتل چیست؟ اپ قاتل، قابلیت برقراری تماس است! واقعاً برقراری یک تماس تلفنی ساده با بیشتر تلفنها کار بسیار دشواری است. از بس دشوار است که آدم تعجب میکند.» بعد در ادامه به تماشاچیان و حضار توی سالن نشان داد که اپل، دستگاهی ساخته که با آن، بهسادگی میشود فهرست مخاطبان را مرتب کرد و به آن نظموترتیب داد. میشود بهآسانی به پیغامهای صوتی دسترسی داشت و ضمناً ویژگی تماس تلفنی چندنفره را هم به همه نشان داد.
بیایید دوباره با هم مرور کنیم. بنا بر تصور اپل، نخستین دستگاه آیفون، همان آیفون اصلی قرار بود این ویژگیها را داشته باشد:
– آیپادی باشد با صفحهی عریضتر و فرامین لمسی
– تلفن باشد
– وسیلهای ارتباطی باشد و به اینترنت وصل شود
این ایده که برای هر کاری «نرمافزاری روی آیفون هست»، ایدهای است بسیار انقلابی. اما چنین ایدهای از همان ابتدا جایی در تصورات خالقان آیفون نداشت و اصلاً به فکرشان هم نرسیده بود.
جابز در مصاحبه با نیویورک تایمز گفته بود: «آدم که نمیخواهد تلفن همراهش بشود شبیه کامپیوتر رومیزی.» ضمناً گفته بود: «لازم نیست که تلفن همراه، بستری باز و آزاد باشد.» جابز در همان روز رونمایی از آیفون به استیون لیوای، خبرنگار حوزهی تکنولوژی، گفته بود: «آدم هیچ خوشش نمیآید که تلفن همراهش ناگهان از کار بیفتد. چرا که صبح همان روز، مثلاً سه تا نرمافزار روی تلفنش نصب کرده و یکی از آن سه تا، با تلفن نساخته و آن را از کار انداخته است. شرکت سینگیولار[۱] هیچ خوش ندارد که ببیند تمام شبکهی ساحل غربی آمریکایش بهخاطر یک نرمافزار ایراددار از کار افتاده است. از این لحاظ اگر بخواهیم نگاهش کنیم، این دستگاه بیشتر از آنکه شبیه به کامپیوتر خانگی باشد، به آیپاد شباهت دارد.»
نخستین دستگاه آیفونی که به بازار عرضه شد، ۱۶ نرمافزار داشت. دو عدد از این برنامهها را مهندسهای اپل با همکاری مهندسهای شرکت گوگل طراحی کرده و نوشته بودند. چهار نرمافزار از میان این ۱۶ نرمافزار که کاربردیتر از باقی بودند، در پایین صفحه قرار داشتند. این چهار نرمافزار عبارت بودند از نرمافزارهای مخصوص برقراری تماس یا همان فون[۲]، نرمافزار مخصوص فرستادن و دریافت ایمیل یا همان میل[۳]، نرمافزار سافاری[۴] مخصوص مرور صفحات اینترنتی و همچنین نرمافزار آیپاد[۵]. باقی نرمافزار بر روی صفحهی اصلی آیفون قرار داشتند و عبارت بودند از نرمافزار مخصوص ارسال پیامک یا همان تکست[۶]، نرمافزار تقویم بهنام کلندر[۷]، نرمافزار مخصوص مرور عکسها یا همان فوتوز[۸]، نرمافزار مخصوص کار با دوربین یا همان کمرا[۹]، نرمافزار مخصوص دسترسی به یوتیوب با همین نام، نرمافزار مخصوص مرور قیمت سهام با نام استاکس[۱۰]، نرمافزار مخصوص نقشهها یا همان گوگل مپس، نرمافزار دسترسی به پیشبینی وضعیت آبوهوا یا همان ودر[۱۱]، نرمافزار مخصوص ساعت با نام کلاک[۱۲]، نرمافزار ماشینحساب یا همان کلکیولیتر[۱۳]، نرمافزار مخصوص یادداشتبرداری به نام نوتس[۱۴] و نهایتاً نرمافزار دسترسی به تنظیمات تلفن همراه یا همان ستینگز[۱۵]. در آن هنگام هیچ نرمافزار دیگری در دسترس نبود و کاربر نمیتوانست نرمافزار تازهای از جایی دانلود کند، چون اصلاً جایی برای دریافت نرمافزار تازه وجود نداشت. کاربر حتی نمیتوانست محل قرارگیری نرمافزارها را روی صفحهاش تغییر دهد یا آنها را پاک کند. نخستین آیفون دستگاهی بود مهرومومشده و کاملاً محصور که نمیشد هیچ تغییری در آن به وجود آورد و آن را دستکاری کرد.
نخستین دستگاه آیفونی که به بازار عرضه شد، ۱۶ نرمافزار داشت.
در آن زمان و در میان قابلیتهای نخستین نمونهی آیفون، جابز بر چیزی تمرکز کرد که بیشترین شباهت را به ویژگیهای امروزی آیفون دارد. همین ویژگی کاربردی آیفون اولیه بود که باعث شد این تلفن همراه تا این حد نزد کاربران محبوب شود. آن ویژگی نیز چیزی نبود جز گنجاندن نرمافزار مرورگر سافاری بهمنظور مرور صفحات اینترنتی. استیو جابز با شوروشوق فراوان پیگیر سافاری بود و بر گنجاندن آن در دستگاه تأکید میکرد. در آن زمان، بیشتر ترفنهای همراه هوشمند تنها به «بچهاینترنت» دسترسی داشتند. بچهاینترنت، نوعی از اینترنت بود که در آن کاربر تنها میتوانست محتوای متنی صفحات اینترنتی را ببیند و به باقی امکانات چندرسانهای آن دسترسی نداشت. درواقع بچهاینترنت در مقایسه با خود اینترنت که پر بود از امکانات و مطالب چندرسانهای، نوعی سایهی رنگورورفته و بیجان بهحساب میآمد. استیو جابز در مراسم رونمایی از نخستین آیفون، نرمافزار سافاری را گشود و بعد هم صفحهی اصلی وبسایت روزنامهی نیویورک تایمز را باز کرد و داخل وبسایت روزنامه کمی به گشتوگذار مشغول شد. با این کار به همه نشان داد که میشود با سافاری واقعاً در اینترنت گشت و صفحات اینترنتی را درست همان طوری دید که واقعاً هستند. اما جابز در آن زمان اصلاً و ابداً به این فکر نمیکرد که به برنامهنویسهایی خارج از اپل اجازه بدهد که از بستر تازهی آیفون استفاده و نرمافزارهای خودشان را عرضه کنند.
اندی گرینین[۱۶] که در آن زمان مهندسی ارشد بوده و بر روی ساخت آیفون کار کرده، میگوید: «استیو مستقیماً به ما دستور داد و اعلام کرد که قرار نیست به هیچ برنامهنویس طرف ثالثی اجازه بدهیم که بر روی دستگاه ما کار کند و برایش برنامه بنویسد. دلیل اصلی او هم این بود که آیفون، پیش از آنکه هر چیز دیگری باشد، در وهلهی اول یک دستگاه تلفن است. دلیل دوم او هم این بود که هیچ نمیخواست برنامهنویسی کلهخراب، بنشیند و برنامهای بنویسد که به نحوی تلفن را از کار بیندازد. چون ممکن بود که بهخاطر برنامهی آن شخص، تلفن کاربر از کار بیفتد و درست در همان وقت، موقعیتی اضطراری پیش بیاید که کاربر مجبور شود با شمارههای نجات و اضطراری تماس بگیرد، اما بهخاطر آن برنامه، تلفنش از کار افتاده باشد و قادر به این کار نشود. بروز چنین مسئلهای اپل را زیر سؤال میبرد و دردسر ایجاد میکرد.»
جابز با تمام وجودش از تلفنهای همراهی که در اثر نقص عملکرد، باعث میشدند تماس تلفنی قطع شود، متنفر بود. احتمالاً بنا به همین دلیل در آن اوایل، تا این حد تأکید داشته که آیفون بیش و پیش از هر چیز، یک تلفن همراه باشد و بشود بهآسانی با آن تماس تلفنی برقرار کرد.
برت بیلبری میگوید: «بعضی وقتها که پیش استیو بودم، ناگهان تلفنهای همراه معمولی تماسشان قطع میشد.» بیلبری تا سال ۲۰۱۳ مدیر ارشد بخش تکنولوژیهای پیشرفتهی شرکت اپل بود. بیلبری در توصیف چنین موقعیتهایی میگوید: «ناگهان رفتارش از حالت خیلی عادی و معمولی تغییر میکرد و بهشدت عصبانی میشد، چرا؟ چون تلفن همراهش عیبوایرادی به هم زده یا تماسش را قطع کرده بود. اصلاً زیر بار این قبیل چیزها نمیرفت و خوش نداشت از این اتفاقها بیفتد. اگر تلفن نوکیایش، حالا درست خاطرم نیست نوکیا بود یا هر تلفن همراه دیگری که داشت، میگفتم، اگر تلفن همراهش وسط مکالمه ناگهان عیب میکرد و تماس قطع میشد، احتمالش خیلی زیاد بود که تلفن را پرت کند و بکوبد به دیوار و دربوداغانش کند. چندین بار دیده بودم که تلفن همراهش را به اینطرف و آنطرف پرت میکند. از دست تلفنهای همراه خیلی اعصابش خرد میشد. برای همین هم بود که نمیخواست برنامهنویسهایی خارج از شرکت، برای تلفن ساخت اپل برنامه بنویسند. هیچ نمیخواست تلفنش عیبوایرادی به هم بزند و از کار بیفتد.»
اما برنامهنویسها به تلاشهای خودشان برای نوشتن برنامهای مخصوص آیفون ادامه دادند و دست از کار نکشیدند. آنها حتی پیش از رونمایی رسمی از آیفون و عرضهی آن به بازار، دستبهکار شده بودند. عدهی زیادی از این برنامهنویسها، سالها میشد که داشتند برای مک برنامه مینوشتند و بسیار مشتاق بودند که هرچه زودتر بتوانند نگاهی به سازوکار آیفون بیندازند. آن هم آیفونی که از ظاهرش برمیآمد قرار است دستگاهی انقلابی باشد و همهچیز را تغییر دهد. این دسته از برنامهنویسان در پستهای وبلاگی و یادداشتهایی که در رسانههای اجتماعی مینوشتند، شرکت اپل را خطاب قرار میدادند و از مدیران اپل میخواستند که به برنامهنویسان اجازه دهند به آیفون دسترسی داشته باشند.
استیو مستقیماً به ما دستور داد و اعلام کرد که قرار نیست به هیچ برنامهنویس طرف ثالثی اجازه بدهیم که بر روی دستگاه ما کار کند و برایش برنامه بنویسد.
چند هفته پیش از رونمایی از نخستین دستگاه آیفون، اپل میزبان مراسم سالانهی نشست برنامهنویسان بود. این برنامه در سنفرانسیسکو برگزار میشد و جابز در این مراسم بالاخره اعلام کرد که تصمیمش عوض شده و برای آیفون، نرمافزار خواهند ساخت. قرار شد که با استفاده از موتور سافاری، نرمافزارهایی مبتنی بر وب ۲.۰ بنویسند که «ظاهر و عملکردشان درست مانند نرمافزارهای اصلی خود آیفون باشد.»
جان گروبر احتمالاً معروفترین وبلاگنویسی است که به اخبار و مسائل مربوط به شرکت اپل میپردازد و راجع به آن مطلب مینویسد. او در عین حال برنامهنویس هم هست. گروبر در همان زمان در یادداشتی نوشت که «این حرف جابز هیچ به مذاق برنامهنویسان خوش نیامد و از همان لحظهی اول، برنامهنویسها مخالف آن هستند.» دقیقاً همین اتفاقی افتاد که گروبر میگوید. او در توضیح مسئله، نوشته بود که «آدم نمیتواند چرتوپرت تحویل برنامهنویسجماعت بدهد… استیو جابز گفت نرمافزارهای مبتنی بر وب. یعنی اینکه تنها میشود از طریق اینترنت به آنها دسترسی داشت؛ ضمناً هیچ آیکونی هم روی صفحهی اصلی آیفون نخواهند داشت؛ تازه هیچ فضایی را هم روی حافظهی اصلی دستگاه به خودشان اختصاص نخواهند داد. اما نگفت که اگر نرمافزارهای مبتنی بر وب اینقدر خوب هستند و نوشتنِ نرمافزار مبتنی بر وب، از نوشتن نرمافزار معمولی بهتر است، پس چرا خود اپل سراغ چنین روشی نرفته تا نرمافزارهای اصلی آیفون را هم مبتنی بر وب بنویسند؟» گروبر یادداشت وبلاگی خود را با عباراتی تلخ که ناراحتی از آن میبارید، به پایان برد. او نوشت: «اگر تمام پیشکشیتان به ما برنامهنویسها، ساندویچی است از گند و کثافت، خب صراحتاً بگویید حقیقت همین است و چیز دیگری نیست. فقط نیایید و برای ما ادا در نیاورید که چقدر بخت یارمان بوده که این ساندویچ گیرمان آمده و اصلاً نگویید که قرار است ساندویچتان، ساندویچی باشد خوشمزه.»
حتی مهندسهایی که بر روی ساخت آیفون کار کرده بودند هم با نظر گروبر موافقت داشتند. گرینین میگوید: «با این حرف انگار اپل آمد و سر بحث را با برنامهنویسان اینترنتی باز کرد. آخر معنایش انگار میشد اینکه “پس گفتید نرمافزارهای اینترنتی هم واقعاً نرمافزار هستند دیگر، مگر نه؟” برای همین داد همهی برنامهنویسها به هوا رفت و همهشان یکصدا گفتند که “گورتان را گم کنید، ما میخواهیم برنامههای واقعی بنویسیم.”»
از همانجا بود که برنامهنویسها حسابی ناراحت شدند. از آیفون در اواخر ماه ژوئن سال ۲۰۰۷ رونمایی شد. در آن هنگام بیشتر شرکتهای سازندهی تلفنهای همراه هوشمند، به برنامهنویسان طرف ثالث اجازه داده بودند تا برای تلفنهای همراهشان برنامه بنویسند. عدهای برنامهنویس هم برای آیفون برنامههای مبتنی بر نت نوشتند، اما اگر استیو جابز آن برنامهها را میدید، حتماً میگفت گند زدهاند. اتفاقی که در واقعیت هم افتاده بود و بیشتر برنامههای مبتنی بر وب ۲.۰ آیفون، مفت نمیارزیدند. بیلبری میگوید: «استیو یک ویژگی عجیب داشت. اینکه از هر ده باری که حرف میزد، نُه بارش چیزهای خارقالعاده و شگفتانگیز میگفت و یک بارش بالکل چرتوپرت به هم میبافت و چرندوپرند تحویل میداد. اما خب، کسی هم جرئت نداشت آن یک بار را به رویش بیاورد و همهمان پیش خودمان میگفتیم “یعنی چه کسی میخواهد به او بگوید که اشتباه کرده؟”»
هکرهای خوشفکر و توانمند بهدنبال بهدستآوردن فرصتی برای ساختن نرمافزارهای واقعی، رو آوردند به هککردن سیستمعامل آیاواس. هدف آنها از این عملیات هککردن، تنها این بود که بتوانند نرمافزاری واقعی بسازند و آیکون آن نرمافزار را روی صفحهی اصلی آیفون ببینند.
هکرها تقریباً بلافاصله بعد از عرضهی آیفون، شروع کردند به تلاش برای شکستن قفل آن. در ادامه بیشتر به این مسئله خواهیم پرداخت. حقیقت امر این است که آیفون، یکی از قدرتمندترین دستگاههای پردازشگری بهحساب میآید که تا امروز ساخته شده. دستگاهی کوچک که بهآسانی میشود آن را اینطرف و آنطرف برد. اما باید حتماً عدهای هکر ماهر و حرفهای وارد عمل میشدند و کارهایی میکردند تا کاربران بتوانند واقعاً از تمام پتانسیلهای این دستگاه استفاده کنند. تلاشهای این هکرها دائماً در کانون توجه وبلاگنویسان و بعضاً رسانههای پرمخاطب و جریان اصلی قرار میگرفت. همین پوشش خبری مداوم به مردم و حتی مدیران شرکت اپل نشان داد که عموم کاربران، محتاج نرمافزارهایی هستند که طرفهای ثالث آنها را بنویسند و الزاماً از جانب خود شرکت اپل منتشر نشوند.
وقتی درخواست عامهی مصرفکنندگان و کاربران آیفون تا این حد بارز و واضح جلوهگر شد، مدیران و مهندسهایی که در شرکت اپل مسئول ساخت آیفون بودند، کمکم به جابز اصرار کردند و به او فشار آوردند تا در برابر نظر عموم کوتاه بیاید و اجازه دهد که برنامهنویسانی خارج از اپل، برای آیفون برنامه بنویسند. در این میان کسی که بیش از همه به جابز برای صدور این اجازه اصرار میکرد، اسکات فورستال[۱۷] بود. فورستال در آن زمان، معاون ارشد نرمافزارهای آیاواس در شرکت اپل بود. در همان شرکت اپل و قبل از این ماجراها، مهندسهای سازندهی سیستمعامل اصلی آیفون و طراحان نرمافزارهای ثابت و نصبشده روی آن، اعلام کرده بودند که بهتر است راه را برای برنامهنویسان طرف ثالث گشود تا آنها هم بیایند و برای این دستگاه برنامه بنویسند. هنری لامیرو[۱۸]، معاون بخش مهندسی نرمافزار آیاواس به من میگوید: «فکر میکنم همهمان میدانستیم که بالاخره یک روز باید چنین کاری بکنیم.» اما خود لامیرو میافزاید که در آن اوایل بسیار شتاب داشتهاند و میخواستهاند هرچه زودتر آیفون را تماموکمال بسازند و آمادهی عرضه به بازار کنند. لامیرو در توصیف آن دوران میگوید که «وقت نداشتیم تا چارچوبی درستوحسابی برای رابط برنامهنویسی کاربردی تدارک ببینیم و همهی مشکلات آن قسمت را هم حل کنیم.» رابط برنامهنویسی کاربردی، مجموعهای است از دستورالعملها، برنامههای ثابت و ابزارهای استاندارد و متناسب که برای ساخت نرمافزار تعریف میشوند و در اختیار برنامهنویسان قرار میگیرند. لامیرو میگوید: «ما در کار خودمان بسیار مهارت داشتیم، برای همین باید حسابی حواسمان را جمع میکردیم که چه چیزی را میخواهیم در دسترس عموم مردم قرار بدهیم.»
نیتین گاناترا[۱۹] میگوید: «در آن اوایل، تلفن همراه را داشتیم بر اساس الگوی آیپاد میساختیم و پیش میرفتیم. هر کاری که میشد با آیپاد کرد، میشد با آیفون هم انجام داد و امکاناتی تعبیه کرده بودیم که همهی کاربریهای آیپاد، روی آیفون هم در دسترس باشد.»
[۱] Cingular
[۲] Phone
[۳] Mail
[۴] Safari
[۵] iPod
[۶] Text
[۷] Calendar
[۸] Photos
[۹] Camera
[۱۰] Stocks
[۱۱] Weather
[۱۲] Clock
[۱۳] Calculator
[۱۴] Notes
[۱۵] Settings
[۱۶] Any Grignon
[۱۷] Scott Forstall
[۱۸] Henri Lamiraux
[۱۹] Nitin Ganatra