پاورقی دنبالهدار کتاب «یگانه دستگاه: تاریخچه مخفی آیفون» (فصل هشتم/بخش دوم)
دوربین دو مگاپیکسلی اولیهای که شرکت اپل روی نخستین نمونهی آیفون کار گذاشت، نه نشان از خلاقیتی شگرف داشت و نه اصلاً قرار بود نشاندهندهی نوآوری در حوزهی ساخت دوربین باشد.
یکی از اعضای عالیرتبهی گروهی که نخستین آیفون را ساختند، به من میگوید که «طرز تفکرمان در اصل اینگونه بود که همهی تلفنهای همراه دیگر دوربین دارند، پس بهتر است که ما هم توی این یکی، دوربین بگنجانیم.» البته معنای این حرف، این نیست که اپل اهمیتی به کیفیت دوربین تلفن همراه خود نمیداده است، اما باید دانست که در آن هنگام، منابع شرکت تا حد زیادی مصرف شده بودند و رو به کاهش داشتند و ساخت دوربینی باکیفیت، در اولویت قرار نداشت. پشتیبان و حامی اصلی ساخت آیفون، در آن زمان دوربین آن را جزو ویژگیهای مهم و اساسی دستگاه نمیدانست؛ جابز در سخنرانی اصلی خود در رونمایی از آیفون، تقریباً هیچ اشارهای به دوربین آن نکرد.
در حقیقت وقتی آیفون به بازار عرضه شد، نقدهای زیادی به دوربین آن وارد کردند و دوربین آیفون را پایینتر از حد معمول آن دوران بهشمار آوردند. دیگر شرکتهای سازندهی تلفن همراه، نظیر نوکیا، در سال ۲۰۰۷ و در ساخت تلفنهای معمولی و غیرهوشمند خود، از تکنولوژی بسیار پیشرفتهتری برای دوربین بهره میبردند و دوربینهای بسیار باکیفیتتری در تلفنهای همراه خود میگنجاندند. تازه وقتی آمار مصرفکنندگان و مشتریان آیفون بالا رفت و نرمافزارهای عکاسی و ویرایش عکس نظیر اینستاگرام و هپیستمتیک رواج گسترده یافتند، اپل متوجه توان بالقوهی نهفته در دوربین تلفن همراه شد. امروزه که شرکتهای سازندهی تلفنهای همراه هوشمند، با یکدیگر وارد رقابتی نفسگیر و بسیار پایاپای شدهاند، ساخت و ارائهی دوربین باکیفیت هم به عاملی بسیار مهم و تعیینکننده بدل گشته؛ دوربینهایی بسیار باکیفیت و صدالبته بسیار بسیار پیچیده.
در حقیقت وقتی آیفون به بازار عرضه شد، نقدهای زیادی به دوربین آن وارد کردند.
گرهم تونرند[۱]، مدیر بخش ساخت دوربین شرکت اپل، در مصاحبهی خود در سال ۲۰۱۶ در برنامهی تلویزیونی ۶۰ دقیقه گفت که نقشهی ساخت دوربین آیفون، شامل «بیش از دویست قطعهی مجزاست.» تونزند در همین مصاحبه گفت که در حال حاضر ۸۰۰ نفر کارمند در بخش دوربین شرکت اپل، تنها یک وظیفه دارند و آن هم ارتقای سطح کیفیت دوربین است. دوربین آیفون ۶، دوربینی است ۸ مگاپیکسلی که پردازندهی سونی دارد و مدول اپتیکی ثباتدهندهی تصویر و همچنین از پردازندهای برای تحلیل سیگنال تصویری استفاده میکند که ساختهی خود شرکت اپل و انحصاری آن شرکت است. البته این تنها یکی از دوربینهای توی آیفون است، چرا که هر دستگاه آیفون از دو دوربین برخوردار است. یکی دوربین اصلی و پشتی آن و دیگری دوربینی که اصطلاحاً به آن «دوربین سلفی» میگویند.
این تصور که دوربین بهتر، تنها با ساخت و تعبیهی لنزهای بهتر، بهدست میآید، تصوری است اشتباه. درواقع بسیار بسیار اشتباه… دوربین بهتر، با تعبیهی حسگرهای بهتر و بهکارگیری نرمافزارهای دقیقتر است که ساخته میشود.
برت بیلبری[۲] در اتاق هیئتمدیرهی شرکت اپل نشسته بود و سعی میکرد که سر خود را همین طور پایین نگه دارد. مایک کالبرت که در آن زمان رئیس او بهحساب میآمد، سمت راستش نشسته و اتاق تا نیمه پر بود. همگی منتظر آغاز جلسه بودند و هر کسی، بهجز استیو جابز، سر جای خود نشسته بود.
بیلبری میگوید: «استیو داشت با سرعت جلو و عقب میرفت و همگی ما نشسته بودیم سر جای خودمان و تمام تلاشمان را میکردیم که یکوقت حواس او را بهسمت خودمان پرت کنیم. بیقراری میکرد، چون یکی از کسانی که قرار بود که در جلسه حضور داشته باشد، دیر کرده بود. ما هم همه سر جای خودمان نشسته بودیم و توی دلمان میگفتیم که به ما نگاه نکنی ها، به ما نگاه نکنی ها.» اخلاق بد استیو جابز وقتی اعصابش خرد میشد، زبانزد خاصّ و عام بود.
یک نفر از حضار توی سالن جلسه، لپتاپی را روی میز کنفرانس گذاشته بود. بالای لپتاپ، یک دوربین آیسایت[۳] نصب شده بود. جابز یک لحظه سر جای خود ایستاد و بهسمت او برگشت و به دوربینی نگاه کرد که روی لپتاپ نصب شده و خیلی گلدرشت بود و توی ذوق میزد. بعد گفت: «این خیلی بدریخت است.» آیسایت یکی از محصولات تولیدی خود شرکت اپل بود، اما حتی این مسئله هم باعث نشد که استیو جابز خشم خود را بر سر آن محصول خالی نکند. بیلبری میگوید: «استیو از آن دوربین آیسایت خوشش نیامد، چون اصلاً از زگیل و چیزهای زگیلمانند خوشش نمیآمد. او فقط چیزهایی را میپسندید که ظاهری شستهرفته و مرتب داشته و از ابتدا، در طراحی دستگاه تعبیه شده باشند.»
بر حسب اتفاق همین دوربین آیسایت را هم تونی فدل و اندی گریگنن[۴] بههمراه گروهی از طراحان و سازندگان دیگر ساخته بودند. فدل و گریگنن همان کسانی بودند که بعدها نقشی حیاتی در ساخت آیفون ایفاء کردند. آن کارمند بیچارهای که داشت از دوربین آیسایت استفاده میکرد، ناگهان خشکش زد.
بیلبری میگوید: «از قیافهاش میشد خواند که دارد پیش خودش فکر میکند که الآن باید چه حرفی بزند. انگار فلج شده باشد. من هم در آن لحظه بدون اینکه حتی پیش خودم فکر کنم که چه دارم میگویم، برگشتم و گفتم “من میتوانم درستش کنم.»
عجب.
بیلبری میگوید: «استیو برگشت طرف من و حالتش جوری بود که انگار میخواست بگوید بسیار خوب، رو کن ببینم چه در چنته داری. در همین لحظه رئیسم، مایک کالبرت، کف دستش را محکم به پیشانیاش زد و گفت “بفرما، عالی شد.”»
دستگاه جدید آیمک داشت کمکم آمادهی عرضه میشد و اپل هم میخواست تمام پردازندههای خود را تعویض کرده و از تراشههای ساخت شرکت اینتل استفاده کند… این مسئله، عملیاتی بود بسیار گسترده و کاملاً محرمانه که داشت تمام منابع مالی شرکت را به خود اختصاص میداد و مصرف میکرد. همه میدانستند که جابز نگران این است که بهرغم استفاده از تراشههای اینتل، ویژگیهای جذاب و جدید چندانی به محصولات اضافه نشوند و امکان استفادهی تبلیغاتی از آنها وجود نداشته باشد. البته این نگرانی او، سوای از معماری تراشهی جدید شرکت اینتل بود. جابز از بابت معماری جدید تراشه هم پیش خود نگران بود که مبادا این تراشهی تازه چندان توجه مردم را به خود جلب نکرده و مایهی حیرت و شگفتی آنها نشود. برای همین دلایل بود که بهدنبال چیزی میگشت تا به آیمک تازه بیفزاید و جذابیت آن را افزون کند.
آیمک داشت کمکم آمادهی عرضه میشد و اپل هم میخواست تمام پردازندههای خود را تعویض کرده و از تراشههای ساخت شرکت اینتل استفاده کند.
جابز بهسمت بیلبری رفته. اتاق در سکوت مطلق به سر میبرده. در همان لحظه جابز گفته: «بسیار خوب، بگو ببینم، چهکار میتوانی بکنی؟» بیلبری هم جواب داده: «خب میتوانیم داخل دستگاه سیماس کار بگذاریم و…»
جابز پریده وسط حرف بیلبری و گفته: «میدانی چطور باید این کار را انجام بدی؟»
بیلبری به خودش مسلط شده و گفته: «آره.»
جابز هم با بیقراری زیاد گفته: «میتوانی نمونهی اولیهاش را نشانم بدی؟ مثلاً تا دو هفته دیگر میتوانی جمعوجورش کنی؟»
بیلبری میگوید: «من هم گفتم که بله، میتوانم تا حدود دو هفتهی دیگر آمادهاش کنم. در آن لحظه دوباره صدای برخورد کف دست مایک را با پیشانیاش شنیدم. درست کنارم نشسته بود.»
بیلبری میگوید که کالبرت بعد از جلسه، بیلبری را کناری کشیده و به او گفته است که «هیچ میدانی داری چهکار میکنی؟ اگر نتوانی تا دو هفتهی دیگر آمادهاش کنی، اخراجت میکند.»
[۱] Graham Townsend
[۲] Brett Bilbrey
[۳] iSight
[۴] Andy Grignon