[ویدیو] در روز سوم نمایشگاه صنایع دستی چه گذشت
در اولین جمعهی خرداد ماه سال ۹۵ نمایشگاهی برگزار شده بود که احتمالا برای اصحاب هنر جزو مهمترین رویدادهای سال بهشمار میرود؛ بیستوششمین دوره از نمایشگاه صنایع دستی. در این نمایشگاه از همان روز شروع به کار اتفاقات جالبی افتاده است. یکی از این اتفاقات جالب هم دیروز افتاد؛ در روز جمعه ساعت شروع کار نمایشگاه با روزهای دیگر تفاوت داشت و افرادی که خودشان را از ظهر و حتی پیش از آن به منطقهی برگزاری نمایشگاه رسانده بودند، برای شروع کار نمایشگاه ساعتها بهانتظار نشستند. ازدحام و انتظار مردم پشت درهای ورودی و در ایستگاه مترو برای باز شدن در و شروع به کار نمایشگاه تبدیل به مسالهای آزاردهنده شده بود.
البته در بدو ورود به نمایشگاه و در حیاط اصلی مصلای تهران که نمایشگاه صنایع دستی در آنجا برگزار شده بود، با صحنههای زیبایی هم مواجه میشوید. تعدادی از عشایر دعوت شده به این نمایشگاه محیطی را برپا کردهاند که شبیه به چادرهای بومی خودشان است و مردم میتوانند داخل چادرها بنشینند و از غذاها و شیرینیهای گرم و تازهای که همان جا کنار چادرها پخته میشود، استفاده کنند.
ازدحام جمعیت در ابتدای ورودی ساختمان شبستان برای کسانی که میخواستند از قسمتهای مختلف نمایشگاه بازدید کنند، آزاردهنده بهنظر میرسید. اولین غرفهای که بعد از ورود به شبستان بهچشم میخورد، غرفهی فروشگاه اینترنتی دیجیکالا است. محلی که نقطهی طلاقی هنر و دنیای دیجیتال بهنظر میرسد.
از غرفهی سفالگری یزد شروع میکنیم و با تعداد زیادی کوزه، کاسه و بشقاب سفالی لعابدار روبهرو میشویم که ظرافتشان افراد زیادی را مجذوب خود کرده است. هر چه در نمایشگاه جلوتر میرویم با هنرهای گوناگون که از استانهای مختلف گرد هم آمدهاند مواجه میشویم. هر کدام از اینها هنر بخشی از ایران را به نمایش گذاشتهاند. از سفال، سرامیک، ملیله، خاتم، آبگینه، میناکاری، نساجی، منبت، معرق چوب، قلم زنی، فرش و پارچههای دست بافت، حصیربافی و سنگتراشی گرفته تا هنرهای فاخر شامل آثار نفیس خوشنویسی، دستنویسهای قدیمی و اشیای زینتی.
یکی از نکات جالب نمایشگاه اینجا بود که افرادی که در غرفههایشان مشغول خلق آثار هنری بودند، به بازدیدکنندگان آموزش هم میدادند که این کار با استقبال مردم خصوصا کودکان مواجه شده بود.
سراسر فضای نمایشگاه صنایع دستی تهران پر است از بازی رنگ و نور؛ با هرقدم که در این نمایشگاه برمیدارید احساس غرور بیشتری میکنید؛ چرا که ذوق فرهنگی و غرور ملی در تمام فضای نمایشگاه موج میزند. مردم کشورمان هنرمندان بزرگی هستند که اینجا در این فضای کوچک نمایشگاه بخشی از این همه هنر و استعدادشان را بهنمایش گذاشتهاند.
در حین بازدید با یکی از کارشناسان رشتهی صنایع دستی گفت و گوی کوتاهی داشتیم. این کارشناس از اینکه گروهی شروع به حمایت از صنایعدستی و هنرمندان این رشته کردهاند، ابراز خوشحالی میکرد. او اعتقاد داشت برگزاری این نمایشگاهها بستری را برای آشنایی هرچه بیشتر و گرایش مردم به این رشتهی هنری فراهم میکند.
از دیگر نکاتی که در جریان این نمایشگاه جلب توجه میکرد حضور تعداد زیادی عکاس و خبرنگار بود. جالبتر آنکه افراد مختلف در ردههای سنی متفاوت در حال عکاسی از فضای نمایشگاه، آثار هنری و غرفهدارانی بودند که لباسهای محلی بر تن داشتند. البته از گرفتن عکسهای سلفی پیدرپی هم نباید چشمپوشی کرد.
البته هوای گرم داخل سالن، نبودن تهویهی مناسب و از همه عجیبتر عدم تهیهی کاتالوگ کاملی که اطلاعات غرفهها را در اختیار بازدیدکنندگان قرار بدهد، کمی دور از انتظار بود.
به راه خودمان ادامه میدهیم و در میان این همه زیبایی قدم میزنیم تا به غرفهی نساجی میرسیم؛ پیرزنی در حال کار با یکی از دستگاههای پارچهبافی است و در حین انجام کار به تمام سوالاتی که بازدیدکنندگان مطرح میکنند، پاسخ میدهد.
هر لحظه سروصدا، هیاهو و جمعیت در محوطهی نمایشگاه بیشتر میشد که ناگهان صدایی از بلندگوی نمایشگاه پخش شد و خبر از اتمام ساعت کار نمایشگاه داد. آنچنان غرق در دنیای رنگارنگ هنر دستی شده بودیم که گذر زمان برایمان غیر قابل باور بود.
روز سوم برگزاری بیستوششمین دورهی نمایشگاه صنایع دستی با حضور تعداد زیادی از بازدیدکنندگان که برای مشاهدهی صنایع دستی کشور مدتها در صف ایستاده بودند، به پایان رسید.
واقعا عالی بود.