در نمایشگاه خودرو کلاسیک برج میلاد چه گذشت؟
“جشنواره نمایش موتور و خودروهای کلاسیک” از ۷ خرداد تا ۵ تیر در محوطه برج میلاد برگزار شد. در این نمایشگاه، صاحبان خودروهای کلاسیک گرد هم آمدند تا اتومبیلهایشان را برای علاقمندان به نمایش بگذارند. در ادامه با گزارش تصویری از این نمایشگاه همراه باشید.
در نمایشگاه خودروهای کلاسیک، عموما نباید به دنبال خودروهایی با فناوریهای پیچیده و آپشنهای پر زرقوبرق باشید؛ چراکه این اتومبیلها دنیای دیگری دارند. هر برند و هر مدلی یک شخصیت کاملا متفاوت نسبت به دیگری دارد. اگرچه تعداد بازدیدکنندگان این نمایشگاه چشمگیر نبود ولی اکثر افرادی که در این مراسم حاضر شده بودند، علاقه زیادی به دنیای خودروهای کلاسیک داشتند.
بازدیدکنندگان در بدو ورود به سالن نمایشگاه، روبروی یک مرسدسبنز واقعا کلاسیک درمیآمدند. لفظ واقعا را از این بابت میگویم که این چند وقته، عدهای از دوستان به هر خودرو قدیمی لطف زیادی دارند و لغت کلاسیک را برای همهی آنها به کار میبرند.
فرقی هم نمیکند که این خودرو چقدر قدیمی باشد، ۲۰ سال یا ۱۰۰ سال! دیگر کم مانده تا چند سال دیگر برای محصولات وطنی دهه هفتادی هم بگویند کلاسیک؛ مثلا پراید کلاسیک مدل ۱۳۷۴ یا پژو جیالایکس مدل ۷۱ خیلی کلاسیک!
این اتومبیل، مرسدسبنز 220A مدل ۱۹۵۲ میلادی بود. با این که چیزی حدود ۶۵ سال از سن این اتومبیل میگذشت اما مالک آن، این اتومبیل کلاسیک را بسیار سالم و تمیز نگه داشته است. این پیرمرد آلمانی به یک موتور ۶ سیلندر خطی مجهز شده؛ پیشرانهای که با حجم ۲۱۹۵ سیسی، میتوانست در بهترین حالت توانی معادل ۸۵ اسببخار را تولید کند که امروزه این نسبت حجم و توان موتور، عدد خندهداری شمرده میشود!
با گشتن در سایتهای خودرویی، شتاب صفر تا صد ۲۰ ثانیهای را برای این خودرو پیدا کردیم. شاید ۲۰ ثانیه برای آن دورهای که دغدغهی دیر رسیدن و پشت ترافیک ماندن وجود نداشت، شتاب زیادی هم بود! از توجه علاقمندان و سلفی گرفتن آنها با این آلمانی کلاسیک به راحتی میشد متوجه محبوبیت ویژه آن را نسبت به سایر خودروها شد.
کمی آن طرفتر، یک خودرو کلاسیک و ارزشمند دیگری از برند مرسدسبنز حضور داشت. این خودرو ۱۹۰ SL نام داشت و متولد سال ۱۹۶۱ میلادی بود. خودرویی که با چهره جذاب و دلنشین توانسته بود نظر بسیاری از بازدیدکنندگان را به خود جلب کند. علاقمندان برای دقایقی به دور از تلگرام و اینستاگرام هم شده، به این اثر هنری زیبا خیره شده بودند و با خودشان میگفتند: “عجب ماشینی، دم طراحش گرم!”
این اتومبیل روباز دوستداشتنی از خانواده SL مرسدس بود که به کد شاسی W121 شهرت دارد. این اتومبیل بین سالهای ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۳ تولید شد. پیشرانه این اتومبیل از نوع ۴ سیلندر ۱.۹ لیتری است. شاید عدد و رقم این مشخصات امروز کم به نظر برسد اما به لطف طراحی ساده اما دلنشین و زیبای این خودرو، دیگر کسی به فکر حجم موتور و مشخصات فنی نمیافتد!
حال نوبتی هم باشد، نوبت به خودروهای آمریکایی میرسد. خودروهایی که با طراحی خشن و با ابهت، جذبه بیحد و مرزی دارند؛ مخصوصا اگر از جنس فورد موستانگ باشند!
در حقیقت، فرنگیها آن را با لفظ ماستنگ خطاب میکنند اما چه کنیم که بسیاری از کلماتی که به زبان فارسی ورود پیدا کردهاند، دستخوش تغییراتی از جمله عوض شدن تلفظ شدهاند. از خانواده موستانگ، سه نماینده حاضر بود. دوتای آنها با رنگهای سبز و مشکی کنار هم قرار داشتند.
موستانگی که لباس سبز بر تن کرده بود، از یک پیشرانه ۷ لیتری از شرکت راش بهره میبرد که میتوانست حداکثر توان ۵۶۰ اسببخار را تولید کند. به لطف همین پیشرانه قدرتمند شرکت راش، صاحب این اتومبیل ادعا کرده بود که این فورد موستانگ ۱۹۷۰ میلادی، تنها نمونه موجود در ایران است.
فورد موستانگ مشکی هم دهه شصتی بود، البته از نوع میلادی. موستانگ مدل ۱۹۶۶ فستبک به یک پیشرانه ۸ سیلندر مجهز شده بود تا توان ۲۰۰ اسببخار را تولید کند.
کمی آن طرفتر یک فورد موستانگ مشابه و همسن ولی از نوع کوپه پارک شده بود. این خودروها همگی از نسل اول خانواده موستانگ بودند. نسل اول فورد موستانگ از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۳ میلادی تولید شد و تا امروز ۶ نسل از این سری به بازار عرضه شده است.
در این مراسم، یک خودرو سبز رنگ، هوش و حواس آدم را میبرد. شورولت کوروت استینگری (Stingray) مرا به یاد خودرو هیجانانگیز فیلم “سریع و خشن ۸” میانداخت. این آمریکایی ساخت سال ۱۹۷۳ بود و از یک پیشرانه ۸ سیلندر بهره میبرد. این خودرو جزو سومین نسل کوروت بود و عموما از آن با کد C3 یاد میشود. تا امروز هفت نسل از کورت با کدهای C1 تا C7 معرفی و به بازار عرضه شده است.
در پشت این کوروت چراغمخفی، پلیموت باراکودا (Plymouth Barracuda) به چشم میخورد. همان خودرو نارنجی رنگ و تمیزی که ظاهر آن ما را به یاد اسباببازیهای زمان بچگی میاندازد. سری باراکودا اولین بار در سال ۱۹۶۴ تولید شد و در لیست محصولات شرکت پلیموت قرار گرفت. متاسفانه سری باراکودا بعد از ۱۰ سال، در سال ۱۹۷۴ میلادی از خط تولید کنار رفت. خودروهای آمریکایی زیادی آنجا بودند اما دیدن سه خودرو آمریکایی از دنیای مختلف در نوع خودش جالب بود.
دو مدعی سرعت، شتاب و اصالت هم آنجا حاضر بودند تا هر علاقمند خودرویی را جذب خودشان کنند. خودروهایی که ساخت کمپانیهای بزرگی بودند که برای داشتن هر مدلی از این شرکتهای سازنده باید بسیار ثروتمند باشیم. فراری ۳۰۸ GTB مشکی رنگ یکی از خودروهای شاخص این رویداد بود. این اتومبیل متولد سال ۱۹۷۷ میلادی بود و از یک پیشرانه ۸ سیلندر خورجینی بهره میبرد.
ظاهر این اتومبیل مرا به یاد بازیهای نیدفور اسپید قدیمی میانداخت. این مدل فراری همانند بسیاری از خودروهای این شرکت جزو اتومبیلهای پیشرانه وسط محسوب میشد.
در کنار این فراری، پورشهای با چهره ساده و مظلوم به چشم میخورد. گول ظاهر مظلومش را نخورید، چراکه این پورشه ۹۱۱ مدل ۱۹۷۷ میلادی یک پیشرانه ۲.۷ لیتری ۶ سیلندر تخت داشت که میتوانست حداکثر توان ۱۸۵ اسببخار را تولید کند. عدد کمی است؟ اما شتاب صفر تا صد همین پورشه ۴۰ سال پیش، ۷ ثانیه اعلام شده است!
حرف از خودروهای آلمانی به میان آمد، سری به خودروهای بامو زدیم. بامو زردرنگی در این نمایشگاه جلب توجه میکرد. از آن جایی که این خودرو به عنوان اتومبیلهای مسابقهای اجازه تردد در شهر را ندارد، شانسی برای ملاقات در دیگر روزهای عادی نداشتیم. این بامو ۲۰۰۲ مسابقهای در قلب خود پیشرانه S14 داشت. پیشرانههای سری S14 در گستره حجمهای ۲، ۲.۳ و ۲.۵ لیتر تولید شدهاند. در ادامه میتوانید تصویری از موتور S14 را ببینید.
تمام این پیشرانهها از نوع ۴ سیلندر خطی هستند. توان پایینترین حجم این پیشرانه ۱۹۰ اسببخار و بالاترین آن، ۲۳۵ اسببخار اعلام شده و این یک پیام برای من داشت. مهندسانی که این پیشرانه را تولید کردهاند، واقعا توانمند بودند؛ پیشرانهای که در سالهای ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۰ میلادی تولید شد، میتوانست از حجم نسبتا کم موتور، خروجی بسیار بالایی تحویل دهد که هنوز بسیاری از شرکتها توانایی ساخت چنین موتوری را ندارند.
بعد ۲۰۰۲، سه تفنگدار میدان ر ا دیدم. اتفاقا هر سه هم متعلق به سری ۳ بودند! دو خودرو جلویی جزو اولین نسل سری ۳ بودند. خودرویی که با کد اتاق E21 شناخته میشود. بامو قرمز رنگ، مدل ۳۲۰ و متولد سال ۱۹۷۷ میلادی بود. ماهان، یکی از مسئولان این نمایشگاه به من گفت این یکی از نادرترین اتاقهای E21 بازار است. چراکه این خودرو تنها ۳۶ هزار کیلومتر راه رفته است!
کنار این E21 سرپا، برادر کوچکتر و هم نسلشش دیده میشد که کیت مخصوص بدنه، رنگ نقرآبی و برفپاککنهای روی چراغش جذابیت دوچندانی به آن میداد. این بامو ۳۱۵ در سال ۱۹۸۲ میلادی تولید شده بود. هر دو خودرو، پیشرانههای ۴ سیلندر داشتند. مدل ۳۱۵ به پیشرانه ۱.۶ لیتری با توان ۷۴ اسببخار و مدل ۳۲۰، به پیشرانه ۲ لیتری ۱۰۷ اسببخاری مجهز شده بودند. در ادامه میتوانید تصاویری از نمونه کوپه و قدرتمند اتاق e30 راببینید.
بعد این دو، نوبت به سومین نماینده بامو میرسد. خودروی محبوبی که دومین نسل سری ۳ است. کد اتاقش E30 است و طراحی پختهتری نسبت به E21 دارد. اگرچه E21 خودرویی دو در است اما در کلاس اتومبیلهای سدان قرار میگیرد (با کلاس کوپه اشتباه گرفته نشود). این بامو ۳۱۶ مدل ۱۹۸۴ میلادی از یک پیشرانه ۴ سیلندری با کد موتور M10B18 بهره میبرد که توان ۹۰ اسببخار و گشتاور ۱۴۰ نیوتونمتر را تولید میکرد. اطلاعات روی کاغذ حکایت از شتاب ۱۲.۲ ثانیهای و حداکثر سرعت ۱۷۵ کیلومتر بر ساعت را برای این اشتوتگارتی میکردند.
از جذبه خودروهایی که آنجا بود، متوجه گذر زمان نشدم. عقربههای ساعت حوالی ساعت ۱۲ شب را نشان میداد که از زمان کم باقی مانده حکایت میکرد. موقع بازگشت، نگاهم به یک موتورسیکلت بینظیر افتاد؛ کاوازاکی. این موتورسیکلت H2R یک پیشرانه ۴ سیلندر داشت که با توان ۳۲۶ اسببخار و حداکثر سرعت ۴۲۰ کیلومتر بر ساعت، به عنوان سریعترین موتورسیکلت دنیا شناخته میشود.
از میان خودروهای کلاسیک این نمایشگاه، شما طرفدار کدامیک هستید؟
]وقتی فورد باشه
ماستنگ هم باشه
560 اسب هم باشه
کلاسیک هم باشه
…..
ممنون از گزارش خوبتون ولی کاش میشد یکم گسترده تر باشه شایدم بهتر بود عکس های بیشتری در گزارش درج میکردید و از پونتیاک های ترنس ام فایر برد و غیره هم کمی تعریف میکردید
باید گفت که تمام خودرو های کلاسیک دنیای خودشون رو دارن البته از کلاسیک منظورم ۱۹۸۰ و ۷۰ به قبله که بی ام و اتاق سری E30 1984 هنوز یجورایی کلاسیک محسوب نمیشه و تغریبا هم سنه همین پژو ۴۰۵ تولید داخله خودمونه البته با امکانات بیشتر :)) و میشه تو مسابقات دریفت با موتور های تعویض و تیون شده کشور خودمون دید و یه جورایی فعلا بین کلاسیک و نسل جدید معلقه بگذریم…
خیلی دوست داشتم بیام این نمایشگاه رو ولی با دیدن عکسها الان حس میکنم چیزی رو هم از دست ندادم بخاطر اینکه اونطوریم که بنظر میاداز طرز چینش ماشین ها نمیشده از داخل اونها بازدید کرد
همونجور که گفتین، ماشینای کلاسیک یه دنیای دیگه ای دارن
من داییم یه کاپریس و یه بنز معماری داره و خوب میفهمم که چقدر فرق داره دنیاشون
واقعا دنیای خیلی خوبیه و ۱۰۰ می ارزن به این ماشینای داخل
ممنون مطلب قشنگی بود
راستش از اینکه راجبه موتور سیکلت ها هم نوشتین خیلی خوشحال شدم چون معمولا هیچ جا اهمیت زیادی بش نمیدن
واسه همین من طرفدار موتور کاوازاکی هستم
چطور میتونیم از وجود چنین نمایشگاه های با ارزشی باخبر بشیم!!!
وقتی تموم شده خبراش ب ما میرسه…
با عرض سلام خدمت کاربران و دوستان عزیز دیجی کالا
میخواستم بگم این مطلب بسیار دیر گذاشتید و در سایر مجلات ماشین در همون روز این رویداد پوشش دادند
لطف کنید عکساتون به صورت جهات مختلف عکس بگیرید چون همه ی مجلات ماشین عکس های همچنین کامل و از جهات گوناگون نمایش میدهند
باتشکر
واای خدای من ای کاش میدونستم که همچین نمایشگاهی در تهران برپاست؛حتما از مرند(همسایه تبریز!! )به تهران می اومدم.فقط بخاطر ماستنگ…