نقد فیلم سونامی؛ آن لحظه دردناک «بباز» لعنتی!
فیلم سونامی میلاد صدرعاملی از آن ویدیوی دردناکی که در شبکههای اجتماعی دست به دست شد الهام گرفته است. وقتی مربی علیرضا کریمی کنار تشک به او میگوید «بباز» که دور بعد به حریف اسراییلی نخورد.
هرچقدر آن ویدیوی چند ثانیهای دلخراش است و اشک آدم را درمیآورد «سونامی» فیلم بی حس و حالی از کار درآمده که البته به عنوان اولین فیلم کارگردان جوانش قابل قبول است.
در ریویوی فیلمهای جشنواره خطر لو رفتن داستان وجود دارد.
اینکه میلاد صدرعاملی جهان خودش را در «سونامی» دارد و تحتتاثیر دنیای فیلمسازی پدرش نیست یک اتفاق فرخنده است. اینکه سراغ ساختن درام ورزشی رفته که در سینمای ایران کمتر ساخته شده باز هم تصمیمی تحسینبرانگیز است. ایراد اینجاست که درام ورزشی باید روح و جو رقابت داشته باشد. نفس تماشاگرش را یک جاهایی بگیرد. اتمسفر هیجان بر آن حاکم باشد و میلاد صدرعاملی در خلق این فضا موفق نبوده است.
بخشی از ماجرای «در نیامدن فیلم» به انتخاب بازیگران برمیگردد. مربی و مرشد و راهنمایی که یکبار در زندگیاش خطا کرده علیرضا شجاعنوری است. بازی شجاعنوری کلا سرد و فاصلهگذارانه است. برای این نقش به گرما و کاریزمایی نیاز است که مثلا کلینت ایستوود در «عزیز میلیون دلاری» داشت. در فرمول چنین فیلمهایی حضور یک مربی باتجربه که به ورزشکار روحیه و آموزش میدهد جزو نقاط جذاب درام است. «سونامی» از چنین کاراکتری بهره نمیبرد.
بعد رابطههای عاشقانه دو قهرمان قصه، با بازی بهرام رادان و مهرداد صدیقیان، گنگ و مبهم از کار درآمده است. بازیها سرد هستند. حتی مهرداد صدیقیان که بهترینشان است نمیتواند بار فیلم را به دوش بکشد. رابطه او با ترگل که قرار است نقطه عطف داستان فیلم را رقم بزند و ماجرایی از خیانتها و حرکات غیراخلاقی در ورزش باشد، خیلی دم دستی و سطحی برگزار میشود. کاراکتر رعنا آزادیور جای مانور زیادی داشت و در حال حاضر تقریبا تبدیل به هیچی شده است.
با این حال میلاد صدرعاملی به جز انتخاب بازیگران اشتباه و درامی که به اندازه کافی چالشبرانگیز نیست، در کارگردانی نکات فنی اولین فیلمش نسبتا موفق ظاهر میشود. جزو معدود فیلمهای جشنواره که هر چند پلانهای اضافهای مثل رفتن بهرام رادان دم در مدرسه باران دارد، اما زمانش متناسب با داستان لاغرش است.
از آن فیلمهایی است که نمیشود دربارهاش زیاد حرف زد. هیچ نکته خاصی نه در درام دارد و نه در کارگردانی. تماشاگرش را برانگیخته نمیکند. هیچ حس خاصی در مخاطبش برنمیانگیزد با این حال نمیشود تلاش فیلمساز را نادیده گرفت که سعی کرده از درامهای معمول سینمای ایران فراتر برود و به یک ایده جذاب البته کلاسیک سینما فکر کند. رقابت و دو راهی میان اخلاق و جوانمردی با موفقیت و پیروزی.
مشکل فقط اینجاست که این دوراهی برای تماشاگر تاثیرگذار نیست. خیلی ساده برگزار میشود بدون آنکه دلمان برای قهرمانان فیلم به لرزه دربیاید. یک فیلم نزدیک به دو ساعت کارکرد آن سی ثانیه ویدیوی علیرضا کریمی را ندارد که مربیاش با درد میگوید: بباز علیرضا. بباز.
برای آگاهی از آخرین اخبار و اطلاعات جشنواره فیلم فجر به صفحه ویژه جشنواره فیلم فجر ۹۷ در دیجیکالا مگ بروید.