نقد فیلم سه کام حبس؛ زیبایی‌شناسی چاه فاضلاب!

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۴ دقیقه
نقد فیلم سه کام حبس
در نقد فیلم سه کام حبس خطر اسپویل وجود دارد!

افتتاحیه‌ی جشنواره‌ی فیلم فجر ۹۸ با فیلم سامان سالور بود. با کف انتظارات به دیدن فیلم «سه کام حبس» سامان سالور نشستم. فیلمسازی که با دومین فیلمش یعنی «چند کیلو خرما برای مراسم تدفین» مورد توجه قرار گرفت و بارقه‌هایی در او دیده شد اما بعد از آن حتی یک فیلم متوسط هم ندارد. با این حال «سه کام حبس» از آن چه تصور می‌کردم فیلم عقب‌مانده‌تر و بدتری بود.

تنها چیزی که یک ربع اول فیلم امیدوارتان می‌کرد شاید تا پایان فیلم را بشود تحمل کرد بازی محسن تنابنده بود که آن هم از وسط فیلم تبدیل به یکی از عوامل زجر تماشاگر می‌شود. مجید و نسیم زن و شوهر جوانی هستند که فقیرند اما در ظاهر به نظر می‌رسد که از آن خانواده‌های کوچک خوشبختی باشند که مشکل‌شان فقط فقر است. در ادامه البته انواع و اقسام بدبختی‌ها سرشان می‌آید که فیلمساز ثابت کند چه آدم‌های بی‌خود و کثیفی هستند!

منطق درام فیلم از فرط روی هوا بودن و بدی حیرت‌انگیز است. زن اول کار کاراکتر معصوم قصه است. از همه جا بی‌خبر. شوهرش حسابی گند بالا آورده و زن را توی دردسر انداخته است. بعد قصه زن را جایی می‌گذارد که بچه به بغل مواد می‌فروشد. حتی در سیاهترین فیلم‌های سینمای جهان هم ندیده‌ایم که زنی با نوزادش در بغل سراغ معتادها و خلافکارها برود. زنی که شخصیت‌پردازی عجیب و غریبی دارد. در حالی که می‌تواند خودش و بچه‌اش را از این منجلاب خلاص کند بیشتر و بیشتر در آن فرو می‌رود.

در حقیقت کل فیلم «سه کام حبس» شبیه همان استعاره‌ی گل درشت فیلم است که دو بار هم تکرار می‌شود. چاه فاضلاب آشپزخانه‌ی نسیم و مجید گرفته. یکی از عواملش هم ته سیگارهایی است که نسیم دور از چشم شوهرش می‌کشد و بعد آن را به فاضلاب می‌اندازد. همین را تسری بدهید به درام کل فیلم. با پنهان‌کاری مرد، تعفن و لجن تمام زندگی زن را فرا می‌گیرد.

با وجود این که فیلمساز به تئوری هر چه مصیبت و بدبختی بیشتر، بهتر اعتقاد دارد اما باز هم فیلم قابل تحمل می‌شد اگر فقط یک کاراکتر نرمال دوست‌داشتنی داشت. اگر شخصیت‌پردازی نسیم تا این حد روی هوا نبود و منطقی برای ژانگولر بازی‌هایش پیدا می‌کردیم. تنها کاراکتر فیلم که می‌شود تحملش کرد پرستار با بازی سمیرا حسن‌پور است. البته این هم تا قبل از سکانسی است که نسیم و فریبا روبه‌روی هم قرار می‌گیرند و راز فریبا برملا می‌شود.

و شاید از همه‌ی این‌ها می‌گذشتیم اگر کارگردان تصمیم نمی‌گرفت یک‌دفعه پای اسلحه و تیراندازی را به این شکل بی‌ربط به فیلمش باز کند.

البته اگر به این اندازه تماشاگران امیدواری نبودیم از همان نیم ساعت اول فیلم باید حدس می‌زدیم که از «سه کام حبس» فیلم در نمی‌آید. اثری که نیم ساعت اولش حتی دو تا پلان مرتبط متوالی وجود ندارد. پشت سر هم یک سری سکانس بی‌ربط می‌بینیم که احتمالا قرار است کارکردشان معرفی کاراکترها باشد اما در حقیقت هیچ اطلاعاتی خاصی به تماشاگر نمی‌دهند. این که زن چه‌طور مذهبی شده. اعتراض مرد به مذهبی شدنش چیست.

از آن بدتر تدوین و کارگردانی فیلم است. جای کات‌ اصلا وجود ندارد و در نتیجه روی بی‌ربط‌ترین نمای ممکن شاهد یک کات هستیم تا عملا و به معنای واقعی کلمه از یک سکانس به سکانس دیگر بپریم. برای نمونه فقط می‌توانم به سکانس بی‌کارکرد پشت در حمام اشاره کنم و کات عجیب و غریبی که روی در بسته‌ی حمام می‌خورد و بعد به سکانس حیاط وصل می‌شویم!

نشان دادن مصایب اجتماعی به خودی خود بد نیست. سلیقه می‌خواهد و منطق داستانی و زیبایی‌شناسی. با استعاره‌ی چاه فاضلاب نمی‌شود تماشاگر را در مصیبت کاراکترهای فیلم غرق کرد. برای روشن شدن حرفم این آخر کار یک مثال از یک سکانس فیلم می‌زنم. مرد روی تخت بیمارستان افتاده و از زن شیشه می‌خواهد. زن در حالی که ناله و نفرین می‌کند به مرد مواد می‌دهد و بعد هم یک لامپ را می‌شکند و به مرد کمک می‌کند تا مصرف کند. به حدی سکانس زشت و عذاب‌آوری است که حال تماشاگر بد می‌شود و از هر دو کاراکتر فیلم بیزارتر می‌شود.

این را مقایسه کنید با سکانسی که سال‌ها پیش در دهه‌ی هشتاد مهرجویی در فیلم «سنتوری» گذاشته بود. پدر علی سنتوری به خانه‌اش می‌آید و علی هم برای تحقیر پدر و هم خودویرانگری از پدر می‌خواهد مواد را به او تزریق کند. پدر با بازی درخشان مسعود رایگان در حالی که اشک می‌ریزد سوزن را در رگ پسرش فرو می‌کند در حالی که علی سنتوری زیر لب می‌گوید: مراقب باش. نره زیر پوستم. سکانسی که در آن سال‌ها برای ما تبدیل به نمونه‌ای برای رابطه‌ی عجیب و غریب پدر و پسری و رنج دوگانه‌ی هر دو شد.

تفاوت این دو سکانس در تلقی کارگردان از این است که فیلم چه کارکردی دارد؟ آیا باید زشتی‌ها را زشت‌تر نشان بدهد تا تماشاگرش را به زور تحت‌تاثیر قرار دهد یا معتقد است هنر یعنی انتقال مفهومی که می‌خواهی با نگاه زیبایی‌شناختی.

ارزشگذاری فیلم از چهار ستاره: بی‌ارزش

نقد فیلم سه کام حبس بازتاب دیدگاه‌های شخصی نویسنده است و لزوما موضع دیجی‌کالا مگ نیست.
آخرین اخبار و اطلاعات درباره‌ی فیلم‌های مختلف جشنواره را در صفحه‌ی ویژه‌ی جشنواره فیلم فجر ۹۸ بخوانید.

بیشتر بخوانید:
در روزهای جشنواره‌ی فیلم فجر ۹۸ نویسنده‌ی دیجی کالا مگ بشوید



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۳ دیدگاه
  1. کامیار

    این که این فیلم فوق العاده داستان تلخ و آزاردهنده ای داره دلیل نمیشه که این قدر نقد منفی بنویسید در موردش و خصوصا از بازی زیبا و بسیار تاثیر گذار بازیگری مثل آقای تنابنده گذشت. منتقد عزیز این فیلم زیبایی شناسی چاه فاضلاب نیست بلکه در تمامی جوامع بشریت متاسفانه زندگی هایی وجود داره که بالاخره یک روز مثل چاه فاضلاب بیرون میزنه و به جایی میرسه که گندش به همه جا سرایت میکنه که دیگه هیچ کس قادر به درست کردنش نیست.

  2. نسیم

    جالبه که دیدگاههارو حذف میکنید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

  3. نسیم

    دیدگاه شما به درد نخور ترین دیدگاهه چون اصلا متوجه نیستی تلخیو سیاهیو هرکاریشم که بکنی همچنان غیر قابل تغییره.شما که با یک بار دیدن فیلم نتونستی درکی از معنی و مفهومش داشته باشی یا ده بار ببین یا اصلا به خودت اجازه نقد نده معلومه که چشماتو بستی روی واقعیاته جامعت و سرخوشانه و بی قید زمانو سپری میکنی

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما