نتیجه برد – برد ورود سایتهای معتبر به حوزههای فرهنگی
در دورانی زندگی میکنیم که زندگی بدون شبکههای اجتماعی و بدون سایتها و نرمافزارهای مختلف، غیرقابلتصور به نظر میرسد. حضور این شبکهها در زندگی روزمره ما چه افراد عادی و چه آنهایی که از اهالی رسانه هستند، آنچنان زیاد شده است که دیگر ممکن نیست بتوان همچون شرایط پیشین به زندگی ادامه داد.
با توجه به این که سالها در فضای رسانه و روزنامهنگاری فعالیت کردهام، تاثیر شبکههای اجتماعی در کارم تجربه کردهام. وقتی شما تعداد زیادی فالوئر یا دنبالکننده در شبکههای اجتماعی داشته باشید که اخبار مربوط به شما را دنبال میکنند، به شیوه موثرتر و حتی بیشتر از رسانههای قدیمی همچون روزنامهها یا رادیو و تلویزیون میتوانید از این امکان برای اطلاعرسانی و جذب مخاطب بیشتر بهره ببرید. گاهی منتشر کردن تنها یک عکس در شبکههای اجتماعی میتواند از یک ساعت برنامه تلویزیونی یا رادیویی تاثیرگذارتر باشد! این تاثیر شامل تفسیرهای متعدد و بازخوردهای بیشتری است که بیواسطه با مخاطب صورت میگیرد. در این زمینه با تجربیات متعددی روبرو بودهام. برای مثال اخیرا قرار بود در دانشکدهای تدریس کنم اما دانشکده اطلاعرسانی لازم را انجام نداد و تصور بر این بود که متقاضیان آن کلاس چیزی بیش از ۲۰ نفر نباشند و با این تعداد کلاس برگزار خواهد شد. به دنبال اینکه من برگزاری این کلاس را روی صفحه اینستاگرام خودم گذاشتم، با تعداد زیادی مراجعهکننده روبرو شدیم که امکان این به وجود آمد که به جای یک کلاس، ۸ یا ۹ کلاس مشابه برگزار شود و این استقبال را نتیجه جادوی شبکههای اجتماعی میدانم! من همیشه دنیا را به قبل از الکتریسیته و بعد از الکتریسیته تقسیم میکنم که نه تنها تقسیمبندی من که تقسیمبندی بسیاری دیگر از کسانی است که در حوزه جامعهشناسی مدرن تحقیق میکنند.
دوران بعد از الکتریسیته را میتوان به دوران قبل و بعد از اینترنت تقسیم کرد و دوران اینترنت را باید به قبل و بعد از فیسبوک و دوران فیسبوک را باید به دوران قبل و بعد از شبکههای اجتماعی تقسیم کرد. البته دورههای این تقسیمبندیها در حال کوتاه شدن است. این نوع فناوری علیرغم این که زندگی را راحتتر کردهاند و حتی شیوه زندگی را تغییر دادهاند، در عین حال بسیار ترسناکاند زیرا نمیتوانیم پیشبینی کنیم در روزهای آینده چه اتفاقی خواهد افتاد و جهان به کدام سمت خواهد رفت! امیدوارم حضور تکنولوژی در جهان به ضد خودش تبدیل نشود و به جای اینکه زندگی را راحت بکند، روزی نرسد که زندگی را سختتر کرده باشد. مزایای خرید آنلاین آنقدر بدیهی است که لازم نیست من آنها را یادآوری کنم از جمله افزایش سرعت عمل و کاهش برخی از سفرهای درون شهری بیمورد که در نهایت به محیط زیست کمک میکند و میزان استفاده از کاغذ را پایین میآورد. خرید آنلاین با همه این مزایا، یک خطر بزرگ دارد و آن هم خریدهای بیمورد است درست مثل وقتی که برای خرید دو قلم جنس به فروشگاههای زنجیرهای میروید ولی با سبدی پر از خریدهایی که واقعا احتیاج ندارید، برمیگردید. خرید آنلاین به واسطه راحت و جذاب بودن، این خطر را در خود دارند. سایتهایی هستند که معتبر نیستند و خدماترسانی خوبی ندارند و به تصور شما درباره خرید آنلاین لطمه میزنند ولی وجود بعضی از شرکتهای معتبر که در ارائه خدمات سریع هستند و این اطمینان را در شما ایجاد میکنند که جنس خریداری شده، داری کیفیت و مرغوبیت لازم است، میل خرید آنلاین را در شما افزایش میدهند.
شخصا با نوع دیگری از این سایتها مواجه بودهام که اتفاقا به سایت «دیجی کالا» بیارتباط نیست. چند هفته گذشته کتاب «برگ اضافی» من جز پیشنهادات شگفتانگیز این سایت بود و به گفته ناشر تعداد زیادی از کتاب فروخته شد. این اتفاق برای صنعت نشر بسیار مبارک است زیرا یکی از مشکلات بخشهای فرهنگی ارائه بد محصولات است و ورود سایتی مثل «دیجی کالا» به این حوزه، کمک موثری است که نتیجه آن برای هر دو طرف، برد- برد خواهد بود.
سلام
آقای ضابطیان، این بخش از صحبتهای شمابرای بنده قابل تامل است:
من همیشه دنیا را به قبل از الکتریسیته و بعد از الکتریسیته تقسیم میکنم .. دوران بعد از الکتریسیته را میتوان به دوران قبل و بعد از اینترنت تقسیم کرد … البته دورههای این تقسیمبندیها در حال کوتاه شدن است.
دورههایی که برای عبور از آنها نیازمند یک برنامهریزی و البته آموزش همگانی هستیم، برنامهریزی در مواجه با دورانهایی که پشت سر هم و بدون معطلی در حال آمد و شد هستند.