در ستایش بلیزارد

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۸ دقیقه

همین هفته‌ی پیش، شرکت و استودیوهای بازی‌سازی «بلیزارد» (Blizzard) که حالا نام «اکتیویژن» (Activision) را هم یدک می‌کشد، ۲۵ ساله شد. به بهانه‌ی تولد بیلزارد این استودیوی خوش‌نام و مولف تصمیم گرفتیم یک یادداشت گروهی تنظیم کنیم، تا ادای دینی باشد به ربع قرن تلاش بی‌نظیر در زمینه‌ی طراحی و ساخت بازی‌های درجه یک و تراز اول. بازی‌هایی که هرکدام‌شان در دل تاریخ صنعت بازی‌سازی ثبت شدند و استانداردهای جدیدی که تعریف کردند، بارها در سایر بازی‌ها، مورد استفاده قرار گرفت.

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

استارکرفت‌ساز کبیر!

فرهنگ حشمتی؛ سردبیر

خرداد سال ۱۳۷۹، اولین باری بود که برای خودم یک کامپیوتر دست و پا کردم. دو دلیل باعث شد به قدری از این موضوع خوشحال باشم که تمام امتحانات دوم راهنمایی‌ام را خراب کنم. دلیل اول این‌که برای بازی کردن دیگر نیازی نبود تا تمام شدن کار پدرم با کامپیوتر منتظر بمانم و دلیل دوم و صد البته محکم‌تر فقط و فقط یک بازی بود: StarCraft

وقتی برای اولین بار ویندوز ۹۸ را روی کامپیوترم دیدم، به سرعت سی‌دی StarCraft را داخل دستگاه گذاشتم و یک ماراتون چند هفته‌ای را شروع کردم. هیچ توجهی به خورد و خوراک، حمام و محیط اطرافم نداشتم و تا چند هفته درگیر StarCraft بودم. به قول برادرم، شبیه ساختمان اصلی Zergها شده بودم! با اینکه اکثر گیمرها، با «دیابلو» و «وارکرفت» با شرکت «بلیزارد» (Blizzard) آشنا شدند، ولی من به دلیل علاقه‌ی زیادی که به بازی‌های استراتژیک (RTS) داشتم، بعد از Command & Conquer و KKND، سراغ استارکرفت رفتم. دورانی بود که ساعت‌ام را روی ۴ صبح کوک می‌کردم تا حتی یک ساعت هم برای بازی کردن استارکرفت از دست ندهم. داستان بازی به‌قدری عالی بود که وقتی جنرال Mengsk، «سارا کریگان» را در میان انبوه زرگ‌ها رها کرد، حس نفرت و انتقام، کاملا در من شعله‌ور شده بود.

003

همه چیز استارکرفت یک طرف، موسیقی متن نمادین این بازی یک طرف. هنوز هم هر از گاهی به یوتیوب می‌روم و موسیقی‌های Terranها که مثل غذای روح برایم می‌مانند را گوش می‌کنم.

اینکه StarCraft بدون رقیب و با اختلاف زیاد، بهترین بازی استراتژیک آن زمان بود به کنار، هنوز هم اگر چند مورد انگشت شمار (مثل Supreme Commander) را کنار بگذاریم، هیچ بازی استراتژیکی به زیبایی، خوش‌ساختی و لذت بخشی استارکرفت ساخته نشده است. همه چیز در ساخت این بازی به بهترین نحو انجام شده؛ موسیقی متن بی‌نظیر است، داستان بازی عالی و گیم پلی‌ای که هر چقدر هم بازی کنید، خسته نمی‌شوید. بلیزارد از آن شرکت‌هایی است که به طرفداران و فرهنگ بازی‌سازی‌اش وفادار بود و در گذر زمان، ریشه‌هایش را از دست نداد.

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

برای بلیزاردی که نمونه‌ ندارد

وحید پولادی سوینی؛ دبیر ارشد خبر و سرگرمی

یک دهه‌ای می‌شود که دیگر مفهوم بازی و بازی کردن، برای کسی غریبه نیست. از همان زمانی که گوشی‌های هوشمند آمدند و «کندی کرش» شد محبوب دل‌ها. دنیای یک دهه‌ی اخیر آن‌قدر تکنولوژیک شده که حتی بازی‌های غیرموبایلی هم برای خودشان اسم و رسمی به‌هم زده‌اند؛ مثل همین Call of Duty یا مجموعه بازی‌های فیفا. اما در بین این‌همه بازی یک سری استودیوی بازی‌سازی هم هستند که برای شناختن‌شان باید واقعا گیمر باشی. این استودیوها محصولات الکی خوش نمی‌سازند و بازی‌های‌شان می‌آیند تا گوشه‌ای از تاریخ صنعت بازی و بازی‌سازی را دست بگیرند. خیلی سخت است که استودیویی بتواند با تمام بازی‌های‌اش تاریخ بسازد. حتی درست و درمان‌ترین استودیوها هم بین محصولات درجه یک‌شان چندتایی خراب‌کاری کرده‌اند. اما وقتی اسم «بلیزارد» (Blizzard) به میان می‌آید، خراب‌کاری و هرچیزی که بتوان به‌شکل جدی به‌عنوان یک نقص مطرح کرد، معنی ندارد.

بلیزارد را از زمانی می‌شناسم که اسم‌اش Silicon & Synapse بود. اولین عنوانی هم که از بروبچه‌های Silicon & Synapse تجربه کردم، «وایکینگ‌های گمشده» (The Lost Vikings) بود. بازی سال ۱۹۹۲ روی سیستم‌عامل DOS عرضه شد و سرجمع حجم‌اش به‌اندازه‌ی یک فلاپی ۳.۵ اینچی بود. نیازی نبود گیمر همه فن حریف باشی تا بفهمی وایکینگ‌های گمشده با بقیه‌ی بازی‌هایی‌هایی که در آن دوره عرضه می‌شدند، فرق دارد. بیش از همه هم دقت در جزییات و ریزه‌کاری‌‌های بکار رفته در بازی نظرم را به‌خودش جلب کرده‌ بود. برای این‌که بدانید وایکینگ‌های گمشده چه‌قدر خوب بود و در طراحی مکانیک‌ها و معماهای‌اش چه وسواسی به‌خرج داده شده بود، هیچ راهی وجود ندارد، جز تجربه‌ی خود بازی.

002

از همان روزی که با خودم پیمان بستم تا رمز مرحله‌ی آخر وایکینگ‌های گمشده (MSTR) را هیچ‌وقت فراموش نکنم، همیشه در حال انتظار برای عرضه‌ی بازی‌های جدید Silicon & Synapse یا همین بلیزارد جدید بود. انتظارهایی که بعضا تا مرز کشنده بودن پیش می‌رفتند، اما در نهایت چیزی تحویل‌مان داده می‌شود که نمی‌توانستیم در برابر وسوسه‌ی انتظار مجدد، طاقت بیاوریم.

بلیزارد فرمول‌های طلایی ساخت بازی را بلد است و از آن دسته بازی‌سازهایی است که می‌دانند هرچقدر زمان صرف ساخت بازی‌ات کنی، حتی به‌اندازه‌ی نیم دهه، حتما ارزش‌اش را دارد. بلیزارد را باید دوست داشت. بلیزارد از آن استودیوهایی است که نمونه‌ای مشابه‌اش وجود ندارد.

‌‌‌‌‌‌‌‌‌

حماسه‌سرای صنعت بازی

مجید نوردوست؛ تحریریه‌

فکر نمی‌کنم کسی پیدا بشود که به بازی‌های استراتژیک و نقش آفرینی علاقه داشته باشد، اما عنوان‌هایی مانند «استارکرفت» (StarCraft) ،«‌وارکرفت» (Warcraft)‌ و «دیابلو» Diablo را حتی برای چند دقیقه تجربه نکرده باشد. همه‌ی این بازی‌ها را استودیوی «بلیزارد» (Blizzard) ساخته که چند روز پیش ۲۵ ساله شد.

نام بلیزارد با افسانه‌ها، ماجراجویی‌ها و قهرمان‌های مختلف گره خورده است. استودیویی که دنیایی از فانتری‌های عجیب و دوست داشتنی را در قالب بازی‌های مختلف پیش روی بازی‌کننده‌ها قرار داده و بازی وارکرفت را در سه قسمت هیجان‌انگیز راهی بازار کرده است. قسمت سوم این مجموعه به واسطه‌ی مودی به نام DOTA سر و صدای زیادی به راه انداخت و باعث شد سبکی به نام MOBA در دنیای بازی‌های کامپیوتری به وجود بیاید. بازی‌هایی مانند DOTA 2، ‌League of Legends و Heroes of Storm به واسطه‌ی این مود و بازی وارکرفت محبوب شدند.

کم‌تر استودیوی بازی‌سازی را می‌توان پیدا کرد که چنین بازی‌های تاثیرگذاری راهی بازار کرده باشد. بازی‌های قدیمی بلیزارد مانند استارکرفت‌ و دیابلو ۲ همچنان طرفداران سر سخت خودشان را دارند و همین موضوع بیانگر این است که بلیزارد استانداردهایی خلق کرده که تنها خودش می‌تواند آن‌ها را ارتقا ببخشد.

001

اما بلیزارد برای من یادآور دوره‌ای است که ساعت‌های زیادی در گیم‌نت محل با سایر رفقا وارکرفت ۳ یا DOTA بازی می‌کردیم. هنوز یادم نمی‌رود که چه جوری با دیدن تریلرهای بسیار زیبایی که از بازی‌های مختلف بلیزارد منتشر می‌شد، چند ثانیه‌ای را مبهوت به تماشا می‌نشستیم. لذت صحبت کردن درباره‌ی قهرمان‌های مختلف و آیتم‌هایی که برای ارتقا دادن آن‌ها استفاده می‌شد هیجان خاصی داشت و ما را ساعت‌های زیادی درگیر خودشان می‌کردند.

بلیزارد جادوی مخصوص خودش را دارد. جادویی که طعم خاصی از بازی کردن را به گیمرها می‌چشاند که در هیچ بازی دیگری پیدا نمی‌شود. همین موضوع باعث شده که بازی‌های این استودیو میلیون‌ها طرفدار داشته باشند.

بلیزارد تولدت مبارک. تو بزرگ‌ترین حماسه‌سرای صنعت بازی هستی که داستانهای‌ات ما را بیش‌تر از هر کتاب حماسی دیگری تحت تاثیر قرار داده.

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

بلیزارد، جنگ ستارگان صنعت بازی

امیرحسین میرزایی‌خرم؛ تحریریه

احتمالا سر و کارتان به طرفداران بلیزارد افتاده است. اندکی فکر کنید و نحوه‌ی طرفداری آن‌ها از مجموعه‌ها یا بازی‌های مورد علاقه‌شان را به خاطر بیاورید. مطمئنا دیده‌اید که این طرفداران چگونه خودشان را برای مجموعه‌شان، می‌خواهد استارکرفت باشد یا دنیای وارکرفت، به دو نیم تقسیم می‌کنند! لحظه‌ای به دلایل پشت این طرفداری سنگین بیاندیشید؛‌ واقعا چرا طرفداران بلیزارد و بازی‌های‌اش، حتی هنوز هم که وارد دهه‌های چهارم و پنجم عمرشان شده‌اند، آن قدر از این شرکت و برند طرفداری می‌کنند؟

بازی‌های بلیزارد در عین این‌که عناصر کلاسیک‌شان را حفظ کرده‌اند، تازه هستند. شاید نگاهی به دیابلو ۳ یا Hearthstone بیاندازید و به خودتان بگویید که مگر می‌شود هنوز هم در چنین دوره‌ای، بازی‌هایی با این سبک ساخت؟ اما بلیزارد بیخیال ریشه‌های‌اش نمی‌شود و دیابلو ۳ را ایزومتریک و درست مثل دو قسمت قبلی‌اش می‌سازد. بلیزارد می‌توانست مثل فال‌آوت۳، یک نقش‌آفرینی ایزومتریک را به یک بازی با سبک و سیاق امروزی تبدیل کند؛ اما چنین تصمیمی نگرفت. شاید تصور کنید این موضوع به فروش دیابلو ۳ لطمه زده باشد، اما کافی است نگاهی به لیست پرفروش‌ترین بازی‌های تاریخ بیندازید و اسم دیابلو ۳ را در بین پنج بازی اول ببینید.

با تمام این اوصاف، کیفیت‌ بالای ساخت بازی‌های بلیزارد به جای خود؛ اینکه این شرکت هنوز هم برای بازی‌های‌اش انیمیشن‌های CG خفن می‌سازد به کنار؛ اینکه موسیقی کارت‌بازی بلیزارد را یک ارکستر بزرگ نواخته است به کنار. تمام این‌ها و توجه به کیفیت و جزییات در بازی‌های بلیزارد همگی به جای خود. مهم‌ترین عاملی که موجب شده است بلیزارد بین طرفداران‌اش به یک مکتب تبدیل شود، دنیایی است که این شرکت پیرامون بازی‌های‌اش ساخته.

004

دلیل بزرگ بودن بلیزارد با جنگ ستارگان یکی است: هر دو دنیایی بزرگ دارند؛‌ دنیایی که طرفداران‌اش در آن غرق می‌شوند. داستان‌هایی که بلیزارد در بازی‌های‌اش تعریف می‌کند در ساختار بسیار ساده هستند. داستان‌های بلیزارد، از استارکرفت گرفته تا دیابلو و دنیای وارکرفت، همگی ساختار اصلی و پایه‌ی افسانه‌گویی را پیش گرفته‌اند. این افسانه‌ها حتی کم و بیش از داستان‌های حماسی تالکین هم الهام گرفته‌اند. با این حال، داستان‌ها، اتفاقات و قهرمان‌ها به قدری پرداخت شده‌اند که به خوبی در ذهن مخاطب جای می‌گیرند.

تصورش را بکنید، صدها ساعت برای یک بازی زمان گذاشته‌اید و در دنیای آن غرق شده‌اید؛ امکان ندارد شیفته‌ی آن نشوید و خودتان را در آن دنیا نبینید.

با نگاهی به دنیاهای بزرگ بلیزارد و طرفداران‌اش، می‌توانیم به جرات بگوییم: بلیزارد، جنگ ستارگان صنعت گیم است.



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۱۶ دیدگاه
  1. ایدین

    چقدر خاطره انگیز بود…..
    dota عالی بود….
    یادمه اوایل که اومده بود برای اینکه کی لیچ برداره دعوا می کردیم :د
    حتی من یادمه اوایل برای لیچ همر می خریدم :))
    مرسی

  2. اشکان

    تحلیل خیلی قشنگی بود یاد دوران دبیرستانم افتادم زمانی که با دوستام تو گیم نت جع میشدیم و دوتا بازی میکردیم حالا که نگاه میکنم با اینکه چندین سال از اون موقع میگذره هنوز هم یاد اون زمان بهم حس خوبی میده.
    رک و پوست کنده بگم هنوز هیچ کاری یا هیچ چیزی به اندازه ی دراپ کردن سردهای ایلیدان بهم لذت نداده من واقعا با بلیزارد زندگی کردم .

  • 1
  • 2
loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما