جیمز کامرون؛ از عاشقانهی تایتانیک تا خیالپردازی آواتار
وقتی یک نفر نقطهی تلاقی علم و هنر میشود از پس هر کار خارقالعادهای بر میآید. جیمز کامرون فیلمساز، مهندس، پژوهشگر، فیلمنامهنویس و دوستدار محیط زیست، به نوعی Tech Guy (کسی که از علوم جدید سر در میآورد) دنیای سینما است؛ با دیجیکالا مگ و زندگینامهی «جیمز کامرون» (James Cameron) همراه باشید.
«جیمز فرانسیس کامرون» در ۱۶ اوت ۱۹۵۴ در «کپسوکاسینگ» از توابع ایالت اُنتاریوی کانادا به دنیا آمد. مادرش «شرلی» هنرمند بود و پدرش «فیلیپ کامرون» مهندس برق؛ حرفههای والدین به وضوح در شکلگیری روحیات و علایق جیمز موثر بودند. نیای بزرگ او در سال ۱۸۲۵ از اسکاتلند به ینگه دنیا مهاجرت کرد و خانواده خود را در آنجا شکل داد. جیمز در چیپاوای انتاریو بزرگ شد و همانجا ابتدایی را گذراند. وقتی ۱۷ سال داشت به همراه خانوادهاش در ۱۹۷۱ به کالیفرنیای آمریکا مهاجرت کرد.
از کودکی طرفدار فیلمهای علمی-تخیلی بود و آن طور که گفته شده بخش مهمی از آن دوران را به تماشای این نوع فیلمها پرداخته. بعد از دبیرستان از فرط علاقه به علم و خیال در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا به تحصیل فیزیک مشغول شد؛ طولی نکشید که دریافت فیزیک محض ارضایاش نمیکند و به کمی انعطاف و تخطی از قوانین لایتغیر آن نیاز دارد؛ اول رشته زبان انگلیسی را امتحان کرد ولی کمی بعد تحقیق رویاهایاش را در سینما پی گرفت و برای رسیدن به هدف از هیچ کاری روی گردان نبود؛ اوایل رانندگی کامیون میکرد تا بتواند هر طور شده سر صحنه فیلمبرداری حاضر باشد.
کامرون نخستین فیلم خود را در ۱۹۷۸ میلادی ساخت؛ یک فیلم کوتاه در ژانر علمی-تخیلی با نام Xenogenesis. این فیلم رزومهی خوبی شد تا بتواند در New World Pirctures مشغول به کار شود؛ صاحب این شرکت کارگردان مشهور سینما، راجر کورمن (Roger Corman) بود. کامرون در نیو ورلد کارهای مختلفی انجام داد؛ از کارگردانی هنری در فیلم نبرد فراسوی ستارهها (Battle Beyond the Stars) تولید ۱۹۸۰ تا کارگردانی فیلم پیرانا ۲: تخمریزی (Piranha II: The Spawning) تولید ۱۹۸۱.
فیلمهای مهم
زندگی هنری کامرون در سال ۱۹۸۴ با نویسندگی و کارگردانی فیلم «نابودگر» (Terminator) فصلی نو به خود دید؛ این فیلم داستانی علمی-تخیلی را روایت میکرد که در آن روباتی (با بازی آرنولد شوارتزنگر) از آینده به حال سفر میکند تا جلوی رهبر نهضت را بگیرد و مانع نبرد انسانها و روباتها شود. نابودگر بسیار موفق بود و به کامرون کمک کرد پروژه بعدیاش را کلید بزند: دنبالهای برای فیلم بیگانه (۱۹۷۹) ساخته ریدلی اسکات؛ بیگانههای کامرون در ۱۹۸۶ با بازی بهیادماندنی «سیگرنی ویور» در نقش یک قهرمان زن در فضا بر پردهی نقرهای رفت. Aliens که کامرون خودش نوشته و کارگردانی کرده بود در چندین بخش، از جمله بهترین بازیگر زن برای ویور، نامزد دریافت جایزه اسکار شد.
بعد از این موفقیت بزرگ فیلم The Abyss را در سال ۱۹۸۹ کارگردانی کرد ولی نتوانست نظرها را به خود جلب کند. روند فیلم خستهکننده بود و بیشتر در محفظهای زیر آب میگذشت؛ حتی این خستگی بر عوامل فیلم خدمه هم اثر گذاشته بود. بعد از اکران فیلم، نه منتقدان و نه تماشاگران نظر مساعدی نداشتند و ماجرای فیلم را جذاب نیافتند. البته علی رغم این موضوع جلوههای بصری آن در زمان خود بینظیر بود و به همین خاطر جایزه اسکار را در این بخش از آن خود کرد.
طی همکاری با سومین همسرش، کاترین بیگلو، کامرون به او در تولید فیلم اکشن Point Break (۱۹۹۱) کمک کرد. این فیلم از نظر سینمایی بد نبود اما با اتمامش زندگی مشترک جیمز و کاترین را هم خاتمه داد. هرچند ظاهرا این جدایی تاثیر چندانی لااقل از نظر حرفهای روی کامرون نداشت و همان سال یکی دیگر از پرفروشهای تاریخ سینما را اکران کرد: نابودگر ۲: روز قضا (Terminator 2: Judgment Day). فیلم بیش از ۲۰۰ میلیون دلار فروخت و با جلوههای ویژهی خارقالعادهاش مرزها را جابهجا کرد. این فیلم، هم به دل تماشاگران نشست هم یکی از بازیگرانش به دل جیمز؛ او چند سال بعد با یکی از هنرپیشگان این فیلم (لیندا همیلتون) ازدواج کرد.
تایتانیک؛ عاشقانهی ماندگار
کامرون با ادغام مسائل عشقی و جاسوسی فیلمنامه True Lies را نوشت و کارگردانی کرد. در این فیلم جیمی لی کرتیس و آرنولد شوارتزنگر بازی کردند. دروغهای حقیقی به صدر جدول فروش رسید، در سراسر جهان به فروش ۳۷۸ میلیون دلاری دست یافت و جایزه جلوههای ویژهی اسکار را هم از آن خود کرد. جیمز کامرون در سال ۱۹۹۵ در تهیهکنندگی و نویسندگی فیلم دیگر کاترین بیگلو به نام Strange Days همکاری کرد. این فیلم هم در ژانر علمی-تخیلی و هیجانی بود.
کامرون بعد از این فیلم هم و غم خود را معطوف به تصویر کشیدن داستان کشتی تایتانیک کرد؛ فیلمی که در آن رفتوبرگشت کلامی و بدنی دو عاشق، با بازی لئوناردو دیکاپریو و کیت وینسلت، تماشاگر را با خود به عرشه کشتی محکوم به فنای تایتانیک میبرد و او را تا غرق شدن کشتی بر صندلی سینما میخکوب میکند. جیمز کامرون برای بازآفرینی این فاجعه دریایی تاریخی، یک نسخه مشابه از تایتانیک به بلندای ۲۳۶ متر ساخت و با بیش از ۶۴ میلیون لیتر آب فیلمبرداری را انجام داد. این فیلم حدود ۲۰۰ میلیون دلار خرج برداشت، با مشکلات متعددی مواجه شد، بارها تاخیر خورد تا جایی که خیلی از اهالی سینما عاقبت فیلم را مانند داستانی که روایت میکرد، غرق شدن میدانستند.
اما کامرون خلاف همه تردیدها را اثبات کرد و در دسامبر ۱۹۹۷ فیلم را به سینماها فرستاد. نقدهای فوقالعاده با فروش بینظیر همراه شدند تا تایتانیک اولین فیلمی در تاریخ باشد که به فروش ۱ میلیارد دلاری میرسد و همزمان در ۱۴ بخش، نامزد جایزه اسکار میشود. جیمز کامرون سه اسکار بهترین کارگردان، بهتر تدوین و بهترین فیلم را دریافت کرد.
کامرون در این میان رویه یک طلاق و یک ازدواج بعد از هر فیلم را هم حفظ کرد و در سال ۱۹۹۹ از لیندا همیلتون جدا شد؛ یک سال بعد با سوزی ایمز که در تایتانیک بازی کرده بود ازدواج کرد.
سریالسازی در تلویزیون
کامرون بعد از تایتانیک به سراغ شخصیتهای کمیکهای مصور رفت و اول از همه مرد عنکبوتی را انتخاب کرد. قرار بود کار روی پروژهای که منهم گولان در شرکت کنون فیلم توسعه داده بود انجام شود. دیوید کوپ استخدام شد تا به کمک کامرون بیاید تا فیلمنامه را بنویسند. اما وقتی فیلمنامه تکمیل شد شرکت کلمبیا که لیسانس فیلم را در اختیار داشت تصمیم گرفت همه اعتبار را به کوپ بدهد و فقط نام او را به عنوان فیلمنامهنویس اعلام کند. علی رغم نارضایتی کامرون و چند تن دیگر مرد عنکبوتی نهایتا در ۲۰۰۲ به پرده سینما رسیدن و فقط نام دیوید کوپ را در اسامی پایانی خود نوشت.
کامرون که دستش از ساختن مرد عنکبوتی کوتاه مانده بود از سینما به تلویزیون رفت و یک سریال ابر قهرمانی به نام Dark Angel ساخت. ابر قهرمان این سریال یک زن بود و از این بابت توسط مجامع حامی تساوی جنسیتی مورد تقدیر قرار گرفت. اما علی رغم اینکه هواداران از فصل اول خوششان آمده بود فصل دوم چنگی به دل نزد و تولیدش متوقف شد؛ البته کامرون شخصا یک قسمت پایانی دوبخشه و دوساعته برای آن ساخت تا کارش را نیمهکاره نگذاشته باشد.
مستندسازی
جیمز که خودش هم از همان اول مسحور داستان تایتانیک شده بود به کمک برادرش مایک سعی کرد فنآوری جدیدی ایجاد کنند تا از آن برای فیلمبرداری قسمت بعد از غرق شدن تایتانیک استفاده کنند. نتیجه کار مستندی به نام Ghosts of the Abyss بود که در ۲۰۰۳ منتشر شد. بعد از ان دو مستند دیگر هم در ۲۰۰۵ ساخت: Volcanoes of the Deep و Aliens of the Deep.
آواتار
کامرون دست به انقلابی دیگر در دنیای جلوههای ویژه زد و با فیلم اکران فیلم آواتار در ۲۰۰۹ تصورها از آنچه ممکن است را تغییر داد. این فیلم درباره برخورد نیروهای آمریکایی با جمعیت یک سیاره دیگر بود. سم واشنگتین در فیلم آواتار نقش یک سرباز آمریکایی را دارد که سعی میکند به جبهه مقابل (مردم سیاره بیگانه) کمک کند؛ در این حین به یکی از آنها دل میبازد و داستان پیش میرود.
آواتار، تایتانیک را در جدول فروش پشت سر میگذارد و برای کامرون چندین جایزه از جشنوارههای بینالمللی به ارمغان میآورد؛ از جمله جایزه بهترین کارگردان و بهترین فیلم گلدن گلوب. در جشنواره اسکار نیز در نه زمینه نامزد میشود ولی خیلی از آنها را به همسرش سابقاش کاترین بیگلو با فیلم The Hurt Locker باخت؛ فیلم مهلکه بیگلو اسکارهای بهترین فیلم و بهترین کارگردان را از آن خود کرد.
موفقیت بینظیر آواتار، کامرون را بر آن داشت با توسعه بیشتر فنآوریهای جلوههای ویژه آواتار ۲ را هم بسازد. تاریخ پخش این فیلم دسامبر ۲۰۱۷ (آخر سال آیندهی میلادی) اعلام شده.
سفر به اعماق دریاها
کامرون در سال ۲۰۱۳ با زیردریایی خود موسوم به «دیپسی چلنجر» اعماق دریاها را به چالش کشید. او اعلام کرد که میخواهد با این وسیله به عمیقترین نقطهی زمین در اقیانوس آرام برود. پیش از شروع تصمیم گرفت در سراسر آمریکا به مدارس و دانشگاهها برود و تا میتواند در مورد کارش به دانشآموزان آگاهی دهد: “با تعریف کردن این ماجرا برای بچه مدرسهایها میتوانیم به نسل آینده مهندسان، دانشمندان و پژوهشگران انگیزه دهیم”. کامرون در انتهای سفر تاریخیاش «دیپسی چلنجر» را به موسسهی اقیانوسشناسی وود هول در ایالت ماساچوست آمریکا اهدا کرد. این سفر هیجانانگیز موضوع مستند دیگری شد به نام Deepsea Challenge 3D که جیمز آن را در سال ۲۰۱۴ منتشر کرد.
انرژی خورشیدی
جیمز کامرون با ترکیب عشق به دانش و فنآوری با علاقه به محیط زیست از آغاز دهه ۲۰۱۰ میلادی کوشید شرکت فیلمسازیاش را تا حد ممکن «سبز» یا همان “دوستدار محیط زیست” کند. او این کار را با نصب صفحات عظیم خورشیدی در کنار استودیویاش در ساحل منهتن کالیفرنیا شروع کرد و امیدوار است بتواند فرنچایز آواتار اولین فیلمی باشد که نیروی مورد نیازش را تماما از خورشید گرفته است.
کامرون در سال ۲۰۱۵ از پیشرفت جدید مجموعهاش در زمینه انرژی خورشیدی پرده برداشت و نمونهی اولیه آفتابگردان خورشیدی را معرفی کرد. این دستآورد درواقع یک صفحه مدور بزرگ است که به تقلید از آفتابگردان، در طول روز مسیر حرکت خورشید را دنبال میکند و روی خود را همراستا با آن تنظیم میکند. این روش از صفحات ثابت خورشیدی که در بازه کوتاهی مستقیما رو به آفتاب قرار میگیرند پربازدهتر است. اولین محل این نیروگاه خورشیدی در کنار مدرسه ملیبو در کالیفرنیا بود و نیروی مورد نیاز آن را تامین میکند.
زندگی شخصی
جیمز کامرون تا حال ۵ بار ازدواج کرده؛ همسران او به ترتیب شارون ویلیامز (۱۹۷۸ تا ۱۹۸۴)، گیل هارد (۱۹۸۵ تا ۱۹۸۹)، کارگردان مشهور کاترین بیگلو (۱۹۸۹ تا ۱۹۹۱)، لیندا همیلتون (۱۹۹۷ تا ۱۹۹۹) و سوزی ایمز از سال ۲۰۰۰ تا کنون.
کامرون از ۱۹۹۱ با همیلتون مراوده شده؛ بعد از جدایی تا هشت ماه این اتفاق را اعلام نکرده بودند؛ کامرون در مراسم اسکار ۱۹۹۹ و در جریان موفقیتهای فیلم تایتانیک به رسانهها گفت که از همیلتون جدا شده. کامرون طی این طلاق مجبور شد ۵۰ میلیون دلار به او بدهد. همیلتون بعدها درباره علت طلاقش گفت که جیمز هیچوقت با تمام وجود با او ازدواج نکرد و «کار» عشق واقعی او بود. کامرون بعد از ازدواج با ایمز صاحب سه فرزند، یک پسر و دو دختر شد؛ او در کشور نیوزلند زندگی میکند، جایی که حین فیلمبرداری آواتار شیفتهی طبیعتش شد و تصمیم گرفت همانجا سکونت کند.
کامرون از ۱۹۷۱ در ایالات متحده زندگی میکند ولی همچنان فقط شهروندی کانادا را دارد؛ او یک بار فرم درخواست شهروندی آمریکا را ارسال کرده ولی به گفته خودش بعد از پیروزی جورج دبلیو بوش در انتخابات آمریکا، دیگر این کشور را لایق شهروندی نداسته و درخواستش را پس گرفته است.
در سال ۲۰۱۳ یک هنرمند بریتانیایی به نام راجر دین علیه کامرون به دادگاهی در نیورک شکایت برد. دین، کامرون را به کپی عامدانه و آگاهانه، بهرهبرداری و انتشار تصاویر خودش متهم کرده بود. این تصاویر مربوط به فیلم آواتار میشدند و دین از دادگاه تقاضای غرامت ۵۰ میلیون دلاری کرده بود؛ در نهایت دادگاه جیمز کامرون را مقصر نشناخت و چیزی عاید راجر دین نشد.
اما کامرون فیلمساز، به جز مهندسی و علم اهل کسبوکار هم هست؛ او طی سالیان متمادی در زمینههای مختلف سرمایهگذاری کرده و آخرین بار در ۲۰۱۴ میلادی چند شرکت فعال در زمینه کشاورزی را به مبلغ ۲٬۷ میلیون دلار خرید. دارایی او تا ۲۰۱۶ میلادی حدود ۱٬۸ میلیارد دلار برآورد شده.
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که استعداد واقعیتان چیست؟ خیلیها علایق خود را با استعدادهایشان اشتباه میگیرند؛ به نظر شما چه باید کرد که کشف استعداد افراد هرچه زودتر صورت بگیرد تا در مسیر درست گام بر دارند؟
راستی چه چیز فیلمهای جیمز کامرون شما را به تماشا وا میدارد؟ فیلمنامهی خوب و هنر فیلمسازی یا جلوههای مسحورکننده بصری؟
تنها کسی که بلده هنر رو با تکنولوژی توی سینما به زیباترین شکل ادغام کنه جیمز کامرونه. به نظرم بهترین فیلم کامرون ترمیناتور ۲ هست
جیمز کمرون یک کارگردان و فیلم نامه نویس فوق العاده ست. جز چند کارگردان انگشت شماری که دیگه تکرار نمی شن. بهترین فیلم هایی که ساخته از نظر من, یکی تایتانیک بود که بسیار زیبا و احساسی بود, یکی دیگه آواتار که بسیار فوق العاده بود و من خیلی خوشم اومد از فیلمش, و از همه فیلم هاش دوست داشتنی تر و عالی تر برای من ترمیناتور ۲: روز داوری بود که بیش از ۵ بار دیدمش. ترمیناتور ۲ خیلی زیبا اینده هوش مصنوعی رو نشون داده و به نظر من داره این اتفاق می افته, هوش مصنوعی اون قدر پیشرفت می کنه تا به خوداگاهی می رسه و دیگه نمی شه جلوشو گرفت (جنگ انسان و ماشین ) و البته با این تفاوت که مثل فیلم ترمیناتور جان کانری نیست که دنیا رو نجات بده. یه عده می گن نه امکان نداره هوش مصنوعی به خوداگاهی برسه, (در فیلم ترمیناتور هم همین فکر رو می کردن ولی رسید ).چه چیز فیلم های جیمز کمرون شما را به تماشا وا می دارد؟ به نظر من چیزی نیست جز داستان فوق العاده. داستان هایی که شاید از نگاه عده ای فقط تخیل باشه, ولی از نظر من کاملا واقعی هستن. (هوش مصنوعی که اون قدر پیشرفت می کنه تا به خوداگاهی می رسه و انسان رو خطری برای خودش می بینه, و دنیای بی نهایتی که ما فکر می کنیم تنها موجود زنده در اون هستیم ولی این طور نیست ).
جیمز کامرون فوق العاده است
کلا با سلیقه من سازگاره
به امید روزی که همه به آرزوشون برسن
واقعا جذاب بود، سپاسگزارم هرچند ریدلی اسکات بیگانه (۱۹۷۹) رو ساخت و جیمز کامرون بیگانه ۲ در سال ۱۹۸۶ را ساخت و البته موفقیت ریدلی اسکات خیلی بیشتر از جیمز کامرون بود. ولی نگارش زیبا و نکته نگری عالی مقاله بسیار زیبا بود.
اصلاح شد.
بیگانه مال ریدلی اسکات عزیزه نه جیمز کامرون. کامرون فقط یک دنباله بر شاهکار اسکات ساخت.
بسیار عالی بود ولی فکر کنم بجای ترجمه Terminator 2: Judgment Day که نوشتید روز قضا می نوشتید روز داوری بهتر بود
سلام
جیمز کامرون واقعا ارزش یک شرح حال خوب و جذاب رو داشته و داره ،چرا که ایشون هم در بعد فنی و مهندسی مکاترونیک و هم در ابعاد هنری از سال ١٩٨۴ با تولید ، سینمایی های جذاب و همچنین مستند های بسیار بارزش انقلاب و استاندارد های جدیدی رو بوجود آوورده و البته که مجموعه فیلم های ترمیناتور باعث تولید ایده های بسیار مهمی و با ارزشی در همه ی علاقمندان به علم مکاترونیک شد.
البته باید ترویج و جدی تر شدن تکنولوژی هراسی که منتج از فیلم های ترمیناتور ایشون بود رو هم مد نظر داشت.
با تشکر از این مقاله زیبای شما در باره ایشون.
ح.اژدر