انقلاب عکاسی دیجیتال؛ به بهانهی معرفی آیفون SE
«اریک کیم» (Eric Kim) یک عکاس خیابانی جوان، ساکن در شهر برکلی ایالت کالیفرنیای ایالاتمتحده امریکا است. او تاکنون برای عکاسی و برگزاری کلاسهای آموزشی به بسیاری از نقاط دنیا سفر کرده است. اریک در سال ۲۰۱۰ میلادی سایت خود را به هدف انتشار آموزههایی که در زمینهی عکاسی خیابانی کسب کرده راهاندازی کرد؛ سایتی که در حال حاضر به یکی از منابع خوب در این زمینه تبدیل شده است.
چند روز پیش به مطلبی برخوردیم که اریک کیم به بهانهی معرفی آیفون SE در مورد همهگیر و دموکراتیزه شدن عکاسی دیجیتال نوشته است. تصمیم گرفتیم که این مقاله را در اختیار مخاطبان مدرسهی عکاسی موبایل دیجیکالا مگ قرار دهیم. او در این نوشته علاوه بر آیفون SE به جستجوی تاثیر تغییرات تکنولوژی در گذر زمان روی دسترسی تودههای مردم به عکاسی پرداخته و درنهایت با رویکردی نقادانه مضرات گسترش رسانههای اجتماعی را بررسی کرده است. با دیجیکالا مگ همراه باشید؛ مطمئنا شما هم از خواندن این مقاله لذت خواهید برد.
امکان «دموکراتیزه کردن»، فراهم کردن «دسترسی»، و «مقرونبهصرفه» کردن چیزها برای تودههای مردم یکی از موضوعات مهمی است که در عکاسی، زندگی و تکنولوژی به من الهام میبخشد. برای اینکه اندکی از پیشینهی زندگی من آگاهی پیدا کنید باید بگویم که من در «طبقهی پایین کارگر» رشد کردم. مادرم کموبیش بهتنهایی بار زندگی را به دوش میکشید، سه شغل پارهوقت داشت و بهزحمت میتوانست هرماه از پس اجارهی خانه برآید. در کودکی زندگی پراضطرابی داشتم. یادم میآید تنها ۱۱ سال داشتم و مادرم به من میگفت به دلیل اینکه پدرم پول اجارهی خانه را در شرطبندی از دست داده ممکن است ماه آینده آواره شویم.
من با شرایط دشواری بزرگ شدم و یاد گرفتم چگونه با آنچه دارم سر کنم. در کودکی هیچگاه پول زیادی در اختیار نداشتم. گاهی اوقات گشنگی میکشیدم تا بتوانم با پسانداز کردن پولهای ناهارم برای خود کفش یا لباس بخرم. بااینحال ناجی من تکنولوژی و بهویژه رایانهام بود. رایانه به من قدرت داد. زمانی که با مودم دایلاپ ۳۸٫۸ کیلوبیت بر ثانیه به اینترنت دسترسی پیدا کردم قادر بودم از بازیهای رایگان استفاده کنم، نسخههای اولیهی فتوشاپ و ویژوالبیسیک را (بهصورت غیرقانونی) دانلود کنم، به شکلی خودآموخته طراحی وب و برنامهنویسی را فرابگیرم، به حجم عظیمی از اطلاعات آنلاین «مجانی» دسترسی داشته باشم و با مردم زیادی در سرتاسر جهان تماس برقرار کنم.
در کودکی همیشه روحیهای هنری داشتم ولی هیچگاه در زمینهی طراحی یا نقاشی آنقدر خوب نبودم. به دنبال یک خروجی هنری و خلاق میگشتم تا خوشبختانه عکاسی مرا پیدا کرد. وقتی ۱۸ سال داشتم مادرم بهعنوان کادوی فارغالتحصیلی از دبیرستان یک دوربین کامپکت کوچک کانن مدل SD 600 به من هدیه داد. تکنولوژی مرا شگفتزده کرده بود. محو این شده بودم که چگونه میتوانم «هنری آنی» تولید کنم و نتیجهی آن را بلافاصله روی صفحهنمایش پشت دوربین ببینم. گردشهای علمی کودکی خود را به یاد دارم که چارهای بهجز استفاده کردن از دوربینهای آنالوگ یکبارمصرف نداشتم و نمیتوانستم «بازخورد آنی» فعالیت خود را ببینم.
عکاسی دیجیتال به من آزادی داد. قادر بودم در جهان جستجو کنم و زیباییهایی را که در برابرم قرار میگرفت به شکلی خلاقانه ثبت کنم. با دوربین دیجیتال کوچکی که داشتم و لپتاپی که برای دوران دانشکده تهیه کرده بودم تنها محدودیت من خلاقیتم بود.
گجتهای زیر ۳۰۰ دلار برای تودهها
بهسرعت به سال ۲۰۱۶ بیاییم. در حال حاضر ما در دنیایی واقعا شگفتانگیز زندگی میکنیم که در آن قادر هستیم ابررایانههایی را که در جیبمان جا میگیرند (گوشیهای هوشمند) و از سوپرکامپیوترهای یک دهه پیش بارها قدرتمندتر هستند با قیمتی زیر ۳۰۰ دلار (اغلب گوشیهای اندرویدی) خریداری کنیم. همچنین لپتاپهایی (مانند کرومبوکها) وجود دارند که با قیمتی در حدود ۲۰۰ دلار ما را قادر میسازند به اینترنت دسترسی داشته باشیم، از ابزارهای آنلاین رایگان استفاده کنیم و بیدرنگ با افراد مختلفی در سرتاسر کرهی خاکی ارتباط برقرار کنیم. درنتیجه تا زمانی که یک اتصال Wi-Fi و یک پریز برق در اختیار داشته باشیم (که امروزه در بسیاری از کافیشاپها یا مکانهای عمومی هم پیدا میشوند) تنها محدودیت ما خلاقیت و ذهن ماست. ما دیگر نمیتوانیم تکنولوژی را سرزنش کنیم که «بهقدر کافی خوب» نیست؛ ما خود محدودیت را بر خود تحمیل میکنیم.
اپل بهتازگی یک آیفون جدید به نام «آیفون SE» معرفی کرده است که آیفونی ۴ اینچی (کوچکتر از آیفون ۶s و قطعا ۶s Plus) است، از همان دوربین، سختافزار و قدرت آیفون ۶s بهره میبرد و مجموعا قیمت آن از ۳۹۹ دلار (برای مدل ۱۶ گیگابایتی) شروع میشود. خدای من انگار ما سرانجام به مقصد رسیدهایم. حال من حقیقتا معتقدم (حداقل برای اکثریت تودههای مردم) ما به تمام ابزارهای دیجیتالی که بهعنوان یک عکاس احتیاج داریم دسترسی پیداکردهایم.
پیش از هر چیز من معتقدم که دوربین آیفون ۶s (و حال دوربین آیفون SE) برای ۹۹ درصد از ما عکاسان نهتنها کافی است بلکه از کافی هم بهتر است. ۹۹ درصد ما عکسهای خود را در اینستاگرام و سایر شبکههای اجتماعی منتشر میکنیم؛ جایی که عکسها معمولا روی یک صفحهنمایش ۴ تا ۶ اینچی دیده خواهند شد. متاسفانه برای اغلب عکاسان چاپ کردن عکسها به پایان عمرش رسیده است. بنابراین تا زمانی که قصد نداشته باشید عکسهای خود را در ابعادی بسیار بزرگ چاپ کنید یک دوربین ۱۲ مگاپیکسل حتی فراتر از چیزی است که نیاز دارید.
دوما شما دیگر نیازی به لپتاپ، رایانهی شخصی یا یک گجت محاسبهگر «مناسب» ندارید. گوشی هوشمند شما میتواند تقریبا تمام کارهایی را که لپتاپ یا رایانهی شخصیتان انجام میدهد بر عهده بگیرد. بهویژه برای ما عکاسان که میتوانیم از ابزارهای رایگانی نظیر VSCO برای ویرایش و پسپردازش عکسهای خود استفاده کنیم.
سوما گوشیهای هوشمند ما نقش دستگاههای چاپ و نشر را هم بازی میکنند. در گذشته اگر عکاسان میخواستند تصاویرشان در دنیای واقعی «وجود» داشته باشد چارهای نداشتندجز اینکه عکسهایشان را چاپ کنند. امروزه ما میتوانیم عکسهای خود را بیدرنگ روی شبکههای اجتماعی منتشر کنیم، آنها را مستقیما برای دوستانمان بفرستیم یا از تماشای آنها روی گجتهای خودمان لذت ببریم.
جالب این است که اغلب نسل جوانتر (ازجمله خود من) با نگاهی رمانتیک به گذشتهی عکاسی نگاتیو، رسانههای چاپی و تکنولوژی آنالوگ مینگرد. تمام افراد مسنتری که من با آنها صحبت کردهام نگاه رمانتیک ما را درک نمیکنند. برای مثال مادرم در گذشته تعداد بیشماری آلبوم عکس از من جمعآوری کرده و با عکاسی نگاتیو سروکار نسبتا زیادی داشته. ولی او الان عاشق گوشی هوشمند خود و امکان گرفتن عکسهای دیجیتال و به اشتراک گذاشتن آنها با دیگران است. و حال که گوشیهای هوشمند در همهجای اجتماع حضور دارند هرکسی (که در حال حاضر زنده است) میتواند از تصاویری که ما خلق میکنیم لذت ببرد.
دیگر چه چیزی نیاز دارید؟
با پرداخت ۳۹۹ دلار (آیفون SE) شما به یک دوربین ردهبالا در عالم گوشیهای موبایل، یک گجت محاسبهگر (رایانه) و یک ایستگاه کاری متصل به شبکهی اینترنت دسترسی خواهید داشت. میتوانید عکس بگیرید، آنها را ویرایش و پردازش کرده و بیدرنگ منتشر کنید. به این بیندیشید که در گذشته (حتی در دوران عکاسی دیجیتال) به چه چیزهایی نیاز داشتیم؛ لازم بود یک دوربین DSLR بالای ۱۰۰۰ دلار و یک لپتاپ بالای ۱۰۰۰ دلار بخریم و در خانه به اینترنت (با هزینهی بالای ۵۰ دلار در ماه) دسترسی داشته باشیم. در گذشتهی دورتر برای ساختن یک تصویر به نگاتیو، مواد ظهور و ثبوت و دانش فنی استفاده از آنها نیاز داشتیم. در آن زمان موانع ورود به این حوزه بسیار بیشتر بود.
در حال حاضر عکاسی حقیقتا برای تودههای مردم همهگیر و دموکراتیک شده است. و با حرکت تکنولوژی بهسوی آینده گوشیهای هوشمند (و دوربینها) ارزانتر و ارزانتر، تکنولوژی سریعتر و قدرتمندتر و دسترسی در سرتاسر دنیا برای همگان ممکن خواهد شد. اگر صادقانه بگویم رؤیای من (که احتمالا در آینده بهسوی آن حرکت خواهم کرد) این است که تنها از یک گوشی هوشمند برای حرفهی عکاسی خود استفاده کنم. من از مزاحمتی که دوربینهای گرانقیمت، سنگین و پیچیده برایم ایجاد میکنند متنفرم. من سبک بودن را (هم ازنظر فیزیکی و هم ازنظر ذهنی) دوست دارم. در حال حاضر دوربین اصلی من دوربین دیجیتال Ricoh GR II است که ۵۵۰ دلار هزینه روی دستم گذاشته و از یک سنسور APS-C بهره میبرد. هرچند هنوز برای پردازش عکسهایم به لپتاپ مکبوک پروی ۱۳ اینچی متکی هستم که ۲۰۰۰ دلار برایم آب خورده است. عدم تقارن جالبی است، نه؟
اگر امروز عکاسی را از ابتدا شروع میکردم احتمالا تنها آیفون یا هر گوشی هوشمند دیگری را برای عکس گرفتن به کار میبردم.
با ابزاری عکاسی کنید که برای شما راحتتر است
من عکاسان بیشماری را میشناسم که عکاسی با گوشی هوشمندشان را به عکاسی با دوربینهای دیجیتال «واقعی» خود ترجیح میدهند. مشکل اینجاست که آنها تصور میکنند اگر از یک گوشی موبایل استفاده کنند یک عکاس «واقعی» نخواهند بود. چرا؟
من حس میکنم که مشکل مربوط به وبلاگهای تکنولوژی، سایتهای نقد و بررسی ابزارهای عکاسی و درمجموع کل صنعت ساخت دوربینهای عکاسی باشد. به ما تلقین شده که تاثیر بوکه (Bokeh) در عکسهایی که میگیریم چیزی مطلوب و دلخواه است. «نیاز» به یک دوربین فولفریم به تفکر ما تزریق شده است. ما اینگونه تصور میکنیم که شارپنس و کیفیت بالای تصویر بهگونهای موجب خلق تصویری حسیتر، ازنظر زیباییشنایی دلانگیزتر و ازنظر شخصی بامعناتر میشود.
ولی عکاسی به معنی تولید تصویری به تیزی و شارپی نوک پونز نیست که بتوان آن را تا ابعاد یک بیلبورد بزرگ کرد. عکاسی به معنی ساخت تصویری است که ازنظر شخصی بامعنی باشد و با قلب و روح ما همطنین شود. عکاسی به معنی ثبت لحظاتی شخصی است که به زندگی ارزش بودن میدهد. عکاسی به معنی برقراری ارتباط با افراد ناشناس، ساخت آثار هنری و درک کردن زیبایی ساده و عادی جهان روزمره است.
تمام تکنولوژی گلوبلبل نیست
البته که من نسبت به جامعه دیدی شکاک و نقادانه هم دارم. من از زمانهایی که بیشتر وقت خود را به زل زدن به گوشی هوشمندم میگذرانم متنفرم. از زمانی که دیگر بدون گوش دادن به موسیقی قادر به قدم زدن در خیابان نیستم متنفرم. از زمانی که به دلیل درگیر بودن مداوم ذهنم با تعداد لایکهایی که در اینستاگرام دریافت کردهام قادر به تمرکز کردن و انجام «کار عمیق» نیستم متنفرم. از احساس گناه عمیق وقتیکه صدها ایمیل پاسخ داده نشده دارم متنفرم.
من همچنین به رسانههای اجتماعی هم با دیدی شکاک مینگرم. هر عکسی که در فضای اجتماعی منتشر کنید دیگر متعلق به شما نیست. و وابستگی بیشازحد به «فالوور» و «لایک» تنها موجب بدبختی خواهد شد. همیشه فکر میکردم روزی که بیش از ۱۰۰ لایک روی یک تصویر بگیرم خوشحال خواهم بود ولی در حال حاضر بیش از ۱۰۰۰ لایک روی یک تصویر میگیرم ولی بازهم راضی نیستم؛ چراکه نسبت به عکاسان دیگری که بیش از ۱۰ هزار لایک روی تصاویرشان میگیرند حسادت میورزم.
قدردانی دیجیتال
حدس میزنم چیزی که درنهایت میخواهم بگویم این است که تکنولوژی فوقالعاده است و بهتر است سپاسگزار دسترسی به ابزارهایی که داریم باشیم. استیو جابز زمانی از «رایانهی شخصی» بهعنوان «دوچرخهای برای ذهن» یاد کرده بود. من هم حس میکنم که دوربینها شبیه عضوی جدید برای بدن ما هستند. دوربینهای عکاسی همانند «قلمموی نقاشی برای چشم» هستند؛ ابزارهایی که به ما اجازه میدهند پردههای دیداری حاصل از رنگها، نورها و بافتهای مختلف را به تصویری تبدیل کنیم که عمری بیشتر از خودمان خواهد داشت.
من هنوز هم با نگاتیو عکاسی میکنم؛ چراکه رویکرد آرامتر و مراقبه گونهی آن را بسیار دوست دارم. همچنین این روزها زمان کمتری را در رسانههای اجتماعی میگذرانم؛ چراکه مستعد حسادت ورزیدن به عکاسان دیگری هستم که از من موفقتر هستند و همینطور در کل فضای مجازی را پریشانکننده مییابم. هرچه زمان کمتری را صرف رسانههای اجتماعی میکنم بیشتر منتقد عکسهای خود میشوم. حال پیش از انتشار یک عکس بهجای اندیشیدن به این سؤال که «آیا دیگران این تصویر را میپسندند؟» سؤال بسیار مهمتری را در نظر میگیرم: آیامن این تصویر را میپسندم؟
پیشنهاد میکنم برای ادامه دادن به مسیر سفر خود در عکاسی و زندگی روی شخصیتر کردن عکسهای خود تمرکز کنید. سرانجام مهمترین کسی که باید در زندگی تحت تاثیر قرار دهید خودتان هستید.
منبع: Eric Kim Photography Blog
salam,maman lezat bordam az maghalaton,khodam goshi Blackberry Passport daram va dorbinesh hich chizi kam nadare
سلام و وخسته نباشید لطفا مطالب بیشتری از سایت اریک کیم بزارین
ممنون از زحمات شما
از خوندن چنین مقاله و تجربیاتی چقدر لذت بردم. ممنون از ترجمتون
فوق العاده بود بسیار لذت بردم
شرایطی که اریک کیم از زندگی خود و روال رشد خود با تکنولژی نوشته دقیقا شبیه این چیزی است
که در ایران ،خصوصا برای دهه شصتی ها اتفاق افتاده بود به بخشی از این نسل کامپیوتر ، به آنها قدرت داد
و اون افراد امروز متخصصین بزرگی هستن که ابتدا با داس یا ویندوز ۳.۱ ویا ۹۵/۹۸ کار رو شروع کردن
در زمینه عکاسی دقیقا دوستی رو می شناسم که با شرایط مشابه به اریک تونست با یک
دوربین پاناسونیک کامپکت که فقط ۳x زوم اپتیکال داشت و اون موقع دوربین های پاناسونیک
اصلا خوب نبوند اما الان بیش از یکدهه است که به عکاس سوپر حرفه ایی تبدیل شده
و تونست مثل اریک خروجی استعداد هنری خودش رو با یک دیوایس به معرض دید بگزاره
سلام … ممنون از این مقاله خوب … کلی برام انگیزه و دید جدید ایجاد کرد