مایکل دل؛ از دانشکده‌ی پزشکی تا خلق برند DELL

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۸ دقیقه
بیوگرافی مایکل دل

والدینش آرزو داشتند پزشک شود ولی او عاشق فناوری بود و هم‌زمان از داد و ستد لذت می‌برد. سر آخر هم این علایق او بودند که مسیر زندگی‌اش را تعیین کردند. در ادامه با دیجی‌کالا مگ و زندگی‌نامه‌ی «مایکل دل» (Michael Dell) همراه باشید.

    ‌     ‌  ‌‌‌

«مایکل سائول دل» (Michael Saul Dell) متولد شهر هیوستون در ایالت تگزاس آمریکا است. پدرش ارتودنتیست موفقی بود و مادرش هم دلال سهام بود هم به شرکت‌های مختلف مشاوره‌ی مالی می‌داد. مایکل از اوان کودکی به تجارت علاقه داشت و گاه و بی‌گاه این موضوع در رفتارهای او بروز می‌کرد. کمی که بزرگ‌تر شد در اوج شکوفایی دستگاه‌های الکترونیک، مسحور رایانه‌ها شد. گویی استعداد و علاقه دست در دست «زمانه و مکان مناسب» داده بودند تا آینده‌ی درخشانی برای مایکلِ جوان رقم زده شود.

مایکل دل

تشنه‌ی ورود به بازار بود و درس‌ومشق مدرسه را مانعی سر راه خود می‌دید. به همین خاطر در هشت سالگی در آزمون مدرک معادل دبیرستان (GED) شرکت کرد تا دیپلم را به‌صورت جهشی بگیرد. در نوجوانی کارهای مختلفی می‌کرد، پول در می‌آورد و پس‌انداز می‌کرد. کمی بعد با راهنمایی مادرش اندوخته‌ی خود را در بورس و فلزات گران‌بها سرمایه‌گذاری کرد. درعین‌حال هم‌چنان مشتاقانه جدیدترین ابزارهای الکترونیک را دنبال می‌کرد و بیش‌تر و بیش‌تر به آن‌ها علاقه نشان می‌داد.

1

در ۱۵ سالگی یکی از اولین رایانه‌های اپل را خرید؛ ولی نه برای استفاده‌ی عادی؛ می‌خواست ببیند داخل آن چیست و چه‌طور سر هم شده؛ پس با پیچ‌گوشتی به جانش افتاد. در مدرسه کاری برای خودش دست‌و‌پا کرد؛ او سرویسی برای تحویل روزنامه درست کرد، مردم را آبونه می‌کرد و به آن‌ها روزنامه تحویل می‌داد. از همین طریق ظرف یک سال، ۱۸ هزار دلار عایدش شد. با این پول برای خودش هم یک رایانه‌ی جدید خرید هم یک ماشین BMW. طولی نکشید که کسب‌و‌کار بزرگ‌تری راه انداخت.

والدینش واقعا دوست داشتند در دانشگاه، پزشکی بخواند، اما غافل از این‌که او از هر فرصتی برای خریدوفروش استفاده می‌کند. مایکل خوابگاهش در دانشگاه تگزاس را به دیسکت‌فروشی تبدیل کرده بود. در آن دوران هر کس که یک رایانه‌ی شخصی می‌خواست باید آن را از خرده‌فروش‌ها تهیه می‌کرد؛ همه‌ی مشخصات دستگاه‌‌ها هم همانی بود که سازنده در اختیار مصرف‌کننده می‌گذاشت و امکان تغییر در آن نبود. اگر کسی می‌خواست مثلا دستگاهی با رم بیش‌تر یا فضای ذخیره‌سازی بالاتر بگیرد ناچار بود اول آن را بخرد بعدا هر کاری خواست رویش انجام دهد.

4

مایکل فکری به ذهنش رسید. او رایانه‌هایی را که در انبار فروشگاه‌ها مانده بودند و کسی سراغ‌شان نمی‌رفت، به قیمت مناسب می‌خرید؛ بعد خودش رم و هارد آن‌ها را ارتقا می‌داد و نهایتا ۱۰ تا ۱۵ درصد ارزان‌تر از قیمت مغازه‌ها (با مشخصات جدید) می‌فروخت. دل کسب‌و‌کارش را با آورده‌ی ۱۰۰۰ دلار در ایالت تگزاس ثبت و شروع به فعالیت رسمی کرد.

با کمی تبلیغات، کلی مشتری روانه‌ی دفتر/خوابگاهش در دانشگاه شد؛ به‌طوری که دیگر پشت‌سر هم سفارش می‌گرفت. چند ماه بعد، از خوابگاه درآمد و یک آپارتمان بزرگ اجاره کرد تا بتواند در آن‌جا خودش رایانه‌ها را از اول سر هم کند؛ این‌طوری قیمت تمام‌شده خیلی کم می‌شد و راحت‌تر می‌توانست با فروشندگان باسابقه رقابت کند.

12

علی‌رغم قولی که به پدر و مادرش در مورد رها کردن تجارت و ادامه‌ی تحصیل داده بود آخر سر مجبور شد لاپوشانی را کنار بگذارد. اما برای گفتن این خبر موقع خوبی را انتخاب کرد، وقتی‌که کسب‌و‌کارش به‌حدی رونق گرفته بود که ماهانه ۸۰ هزار دلار فروش داشت. به نظرش دیگر وقت ترک تحصیل بود تا تمام‌وقت روی تجارت متمرکز شود. او اولین شرکت رایانه‌ای را تاسیس کرد که رایانه‌های شخصی را از طریق سفارش تلفنی و متناسب با خواست مشتری تحویل می‌داد و بعد از فروش، خدمات پشتیبانی فنی را به‌رایگان ارایه می‌کرد.

مایکل دل

همین‌طور که کسب‌و‌کارش گسترده‌تر می‌شد با افزایش فروش توانست باز هم ۱۰ درصد از قیمت دستگاه‌ها کم کند تا افراد بیش‌تری راغب به خرید شوند. برخلاف دیگر تولید‌کنندگان، دل تنها رایانه‌هایی را اسمبل می‌کرد که سفارش آن‌ها را گرفته بود. برای همین نیازی به انبار کردن قطعات و سر و کله زدن با دردسرهای انبارداری نداشت؛ تازه هزینه‌های تمام شده‌اش هم از رقبا کم‌تر می‌شد.

3

کم‌کم آن‌قدر فروش بالا رفت که دل توانست تامین‌کنندگان قطعات را مجاب کند انبارهایشان را به نزدیکی کارگاه‌های او انتقال دهند تا فرآیند تولید سرعت بگیرد. این موضوع به نفع تامین کنندگان هم بود و به‌جای این‌که مدت‌ها قطعات در انبارهایشان بماند می‌توانستند گردش مالی بیش‌تری داشته باشند. فروش فوق‌العاده باعث شده بود همه از این سفره سهمی ببرند. مایکل دل در ۱۹۸۸ نام شرکتش را به «شرکت کامپیوتری دل» (Dell Computer Corporation) تغییر داد و وارد بورس شد. در همان ابتدای ورود، ارزش شرکت تا ۳۰ میلیون دلار بالا رفت. تجارت دل به‌سرعت در اقصی نقاط جهان گسترده شد. شیوه‌ی کار همان بود که در آمریکا اجرا می‌شد؛ کارخانه‌های مونتاژ در آمریکای جنوبی، اروپا، آسیا و استرالیا تاسیس شدند. مایکل فقط چهار سال بعد، در ۱۹۹۲ و در ۲۷ سالگی، جوان‌ترین مدیر عامل بین مدیران ۵۰۰ شرکت برتر دنیا نام گرفت.

13

شرکت دل با توسعه‌ی اینترنت، سفارش‌گیری از تلفن را به فضای وب انتقال داد و به‌خوبی از بستر فراهم‌شده استفاده کرد. وقتی این شرکت در ۱۹۹۶ وارد وب شد هنوز خیلی‌ها در مفید بودن فروش آنلاین شک داشتند. اما در همان زمان وب‌سایت شرکت دل روزانه ۳۰ تا ۵۰ رایانه می‌فروخت. تا آخر دهه‌ی ۹۰ میلادی فروش روزانه‌ی آنلاین دل به ۱۸ میلیون دلار رسید و این شرکت به سودده‌ترین شرکت فعال در زمینه‌ی رایانه‌های شخصی بدل شد.

8

کمی بعد با ورود مجموعه به حوزه‌های دیگری چون سرورهای شبکه، سیستم‌های ذخیره‌سازی، پرینتر، خدمات پشتیبانی آی‌تی، پروژکتور، لوازم صوتی و تصویری و دستگاه‌های الکترونیک شخصی، به جای شرکت کامپیوتری دل نام خلاصه‌تر شرکت «دل» (Dell) انتخاب شد.

مایکل دل در ۱۹۹۸ مجموعه‌ای به نام MSD Capital LP تاسیس کرد که کارش راه‌اندازی شرکت‌های کوچک‌تر بود. در همان سال به همراه همسرش سوزان، بنیادی با نام Michael and Susan Dell Foundation بنا کرد تا برای ارتقای سطح تحصیلی، سلامتی و امنیتی کودکان جهان تلاش شود. هم‌چنین اتوبیوگرافی‌اش را هم تحت عنوان: «مستقیم از دل: راهبردهایی که یک صنعت را دگرگون کرد» منتشر کرد. در این کتاب او به شرح این پرداخته که چگونه با سرمایه‌گذاری آن ۱۰۰۰ دلار اولیه توانسته صاحب تجارتی ۱۰۰ میلیارد دلاری شود.

11

در ۲۰۰۴ میلادی از سمت مدیر عاملی کناره گرفت، هرچند کماکان ریاست هیات مدیره را بر عهده داشت. وقتی ۴۰ ساله شد منابع آگاه، دارایی خالص او را حدود ۲۰ میلیارد دلار برآورد کردند. یک سال بعد هم مجله‌ی فوربز او را در جایگاه ۴ام ثروتمندترین مردان آمریکا قرار داد.

هرچند او نتوانست مدرک پزشکی‌اش را از دانشگاه تگزاس بگیرد ولی بعدها در سال ۲۰۰۶ از طریق بنیاد مایکل و سوزان، ۵۰ میلیون دلار برای تاسیسات جدید به آن دانشگاه کمک کرد. مرکز تحقیقات سلامت او در شهر آستین آمریکا یکی از پیشگامان پژوهش‌های سلامت و درمان کودکان است. در بنیاد آن‌ها هم برای انواع بیماری‌های خاص و صعب‌العلاج کودکان کمک‌هزینه‌های درمان در نظر گرفته شده. در ساختمان علوم رایانه‌ی دل (Dell Computer Science Hall)، دانشجویان رایانه برای پژوهش به انواع تجهیزات دسترسی دارند. این مرکزِ علم و صنعت پیشروی ایجاد ارتباط بین موسسات علمی و شرکت‌های صنعتی است.

14

اما درحالی‌که تمام تمرکز مایکل دل روی فعالیت‌های خیریه بود شرکت دل به رتبه‌ی دوم تولید‌کنندگان رایانه‌های شخصی سقوط کرد و جایش را به HP داد. او ناچار شد دوباره در سال ۲۰۰۷ مدیریت مجموعه را به‌دست بگیرد و به اوضاع سر و سامان بدهد. تا آخر همان سال شرکت دل دستگاه «اینسپایرون ۸۰۰۰» (Inspiron 8000) را معرفی کرد که قوی‌ترین لپتاپ بازار آن زمان بود. او خیلی زود مراکز فروش فیزیکی بزرگ آمریکا مثل وال‌مارت (WalMart) و سمز کلاب (Sam’s Club) را به چرخه‌ی فروشندگان شرکت اضافه کرد. پا را از کار انحصاری با مایکروسافت و اینتل فراتر گذاشت و رایانه‌هایی با سیستم عامل لینوکس و پردازه‌های دیگر تولید کرد. با این تمهیدات فروش سالانه‌ی شرکت به رکورد جدید ۶۰ میلیارد دلار رسید.

مشکلات اقتصادی آن سال‌های آمریکا روی شرکت دل هم تاثیر گذاشته بود. اما در حالی‌که کم‌کم اوضاع بهبود می‌یافت سلیقه‌ی مردم هم از رایانه‌های رومیزی و همراه به تبلت‌ها و تلفن‌های همراه تغییر می‌کرد. در ۲۰۱۲ بالاخره برای اولین بار میزان فروش تبلت‌ها با لپتاپ‌ها برابر شد. از سوی دیگر شرکت دل، به‌وسیله‌ی شرکت‌های بزرگی چون HP، اینتل و مایکروسافت تحت فشار بود و این بر وخامت کار می‌افزود.

10

۲۵ سال از سهامی عام شدن شرکت دل می‌گذشت. اما در سال ۲۰۱۳ مایکل تصمیم گرفت شرکت را دوباره سهامی خاص کند. این کار ۲۴٫۴ میلیارد دلار هزینه برداشت. مایکروسافت به شرکت دل ۲ میلیارد دلار قرض داد تا به روند بازسازی آن کمک شود. مایکل در فرآیند خصوصی‌سازی، ۱۶ درصد از سهام را برای خود نگه داشت و باقی را واگذار کرد؛ اما هم‌چنان مدیر عامل شرکت ماند. در سال ۲۰۱۵ شرکت دل به همراه شرکت دیگر مایکل یعنی «سیلور لیک» (Silver Lake) مجموعه‌ی EMC را با مبلغی در حدود ۶۷ میلیارد دلار تصاحب کرد. این شرکت در زمینه‌ی ذخیره‌سازی داده فعالیت می‌کند و خرید انجام شده یکی بزرگ‌ترین معامله‌های تاریخ تکنولوژی است. حالا مایکل دل هم‌زمان مدیر عامل و رییس هیات مدیره این مجموعه شرکت‌ها است و به‌نوعی رهبری صنعت سرورهای شبکه و ذخیره‌سازی داده‌ها را بر عهده دارد.

    ‌        ‌

شما چقدر به علایق و استعدادهای خود بها می‌دهید؟ حاضرید مانند مایکل دل دانشکده‌ی پزشکی را رها کنید و به دنبال علاقه خود بروید؟ به نظرتان چرا شرکت دل نتوانست روند بازار و مصرف‌کننده را به‌درستی تشخیص دهد و به‌موقع سوار قطار دستگاه‌های هوشمند همراه شود؟

   ‌

شبکه‌های اجتماعی مایکل دل:

توییتر

فیسبوک

‌‌‌

????? ?????? ???? ???? ??



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۸ دیدگاه
  1. امیرحسین

    مطلب خوبی بود
    البته نمایندگی دل در ایران هم وجود داره به نام کندل و این خیلی خوبه ، من خودم از لپ تاپ دل استفاده میکنم
    دمش گرم

  2. یونس

    درود بر شما
    بهترین بخش دیجی مگ به نظرم بخش زندگی نامه بزرگان هست .سپاس از شما و آرزوی توفیق

  3. آرمین

    سلام
    بعضی از عکس‌ها احتمالا override شدن و به موضوع مقاله ارتباطی ندارن، مانند تصویر گرفتن عکس گل با دوربین در این مقاله.
    با تشکر فراوان

  4. حامد بابائي

    باسلام
    تشکر عمیق اینجانب را بابت نحوه ی پیشرفت تجاری آقای دل پذیرا باشید. در این خصوص باید بگم که در جامعه امروزی ایران پیشرفت أزان قشر ثروتمند می باشد به دلیل این که تمام إمکانات به روز وفناوری ها را در هر موقع وبه هر نحوه ی که بخواهند در هر مکانی بدست می آورند واز آن در پیشرفت وادامه کار پدران خود استفاده می نمایند.
    با أین تفاسیر اگر بیک جوان عادی که در آرزوی تحقق أهداف خود می باشد دسترسی آسان به تمام منابع علمی داشته و أصل فناوری وهمچنین نحوه رسیدن إنسان ها به علم و مادیات مالی بدون سانسور در اختیار گذاشته شود شاید کسانی در ایران باشند که بتوانند هم برأی جامعه مفید بوده وهم برأی خود کسب علم ىدرآمد کند واز روالهای تکراری درس های دانشگاهی خارج شده دریچه جدیدی جهت پیشبرد أهداف خود ارائه نماید. بازهم تشکر عمیق اینجانب را إز صمیم دل پذیرا باشد.

  5. ali

    در مواردی بستگی به شرایط هم داره

  6. m

    من این کار رو کردم، یک سال بعد از ورود به دکتری شهرسازی تونستم بر فشارهای اطرافیان فائق بیام و از دانشگاه انصراف بدم و کاری که دوست داشتم رو شروع کنم. این که آخرش به کجا برسه خدا می دونه، به نظر خودم که خیلی دیر اقدام کردم.

  7. امیر حسین جمشیدی

    اینجا مدرک برای خیلی ها (از جمله خودم) مهمتر از علاقه و استعداده
    شما پزشکی بخونی، یا هر رشته دیگه ای، جرعت نداری ترک تحصیل کنی
    حرف مردم و فشار خانواده شما رو از ۴ جهت مورد نوازش قرار میده
    بعدشم با این وضع و اوضاعی که شاهد هستیم، تقریبا هیچ کسب و کار کوچکی تبدیل به کسب و کار بزرگ نمیشه
    این مشکلیه که خود مجلس و دولت هم بهش اعتراف میکنن
    پس بچسب به مدرک و یقه رو سفت کن که راه درازی در پیشه

  8. محمدجواد

    سلام
    واسه پاسخ به پاراگراف اخرتون باید بگم که تو کشورمون شرایطش وجود نداره … همین

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X