معرفی فیلم لیتل میس سان شاین؛ این خانواده کوچک دیوانه دوستداشتنی
هر وقت حالتان بد است، حس میکنید از زمین و زمان خستهاید یا زندگی معمولی روزمره اذیتتان میکند فیلم لیتل میس سان شاین را ببینید تا قشنگیهای زندگی و داشتن خانواده دوباره امیدوارتان کند.
از آن فیلمهای مستقل جمع و جور که خورههای فیلم عاشقش شدند. فیلمی که با بودجه ۸ میلیون دلاری ساخته شد و بیشتر از ۱۰۰ میلیون دلار فروش کرد.
جاناتان دیتون و والری فاریس را تا پیش از این کسی نمیشناخت. اولین فیلمنامهای هم بود که مایکل آرنت نوشت. (کسی که بعدتر فیلمنامه کارهای شاخصی مثل «داستان اسباب بازی ۳»، «inside out» (درون بیرون) و انیمیشن «شجاع» را نوشت.)
استیو کارل، آلن آرکین، تونی کولت و گرگ کینر بازیگران اصلی فیلم بودند. داستان خانوادهای متشکل از یک پدربزرگ، یک پدر ایدهآلگرای ایرادگیر، مادری خسته، برادری که آرزویش خلبانی است و میخواهد طبق تئوریهای نیچه زندگی کند اما کوررنگی دارد، یک دایی عجیب و غریب و دختربچهای که آرزویش این است در یک مسابقه زیبایی و استعدادیابی برنده شود.
مسیری که خانواده تا محل مسابقه دخترک طی میکنند باعث میشود نسبت به هم نزدیکتر شوند و دید جدیدی به احوال هم پیدا کنند.
فیلمی بسیار شیرین و دوستداشتنی که نقاط قوتش هم از فیلمنامه جذابش میآید و هم از بازیگرانی که کاریزماتیک هستند و آن دختر بچه شیرین آن سالها ابیگل برزلین که اتفاقا نامزد اسکار بازیگر نقش مکمل هم شد. درنهایت هم آلن آرکین و فیلمنامهنویس اسکار آن سال را به خانه بردند.
این فیلمی طعنهآمیز و در عین حال شیرین درباره آدمهایی است که گمان عمومی دربارهشان شکستخورده است اما به موقعش سر پا میایستند و هوای همدیگر را دارند.
سال ۲۰۰۶ که فیلم «لیتل میس سان شاین» ساخته شد هنوز تعداد فیلمهای مستقلی که بتوانند به فصل جوایز راه پیدا کنند مثل امروز زیاد نبود. این جزو آن فیلمهایی بود که مسیر را برای کارگردانان مستقل هموار کرد.
آن سکانس مسابقه پایانی را میشود به جای داروی ضد افسردگی مصرف کرد. فیلمی که با تیرهترین مفاهیم زندگی به سرزندهترین شکل ممکن برخورد میکند.