معرفی فیلم شبکه اجتماعی؛ مارک زوکربرگ قهرمان شکست‌خورده

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۲ دقیقه

اینکه دیوید فینچر پایان دهه اول هزاره سوم را برای ساخت فیلمی مانند شبکه اجتماعی انتخاب کرد، بخاطر هوش سرشار و حساسیت بالای او به عنوان یک فیلمساز و درواقع واکنش او به اجتماع و حال و هوای جهان اطرافش بوده است. و البته اینکه ۲۰۱۰ پرسروصداترین سال در حوزه اینترنت شد و پدیده‌هایی مانند فیس‌بوک و ویکی‌لیکس به نقطه اوج شهرت و حساسیت خود رسیدند، کمی هم به خوش‌شانسی فینچر مربوط می‌شد. انتخاب مارک زوکربرگ، قهرمان فیلم فینچر، به عنوان چهره سال تایم مطمئنا به دیده شدن شبکه اجتماعی بیشتر کمک کرد.

برخلاف آنچه بنظر می‌رسد «شبکه اجتماعی» فیلمی بیوگرافی‌وار درباره زندگی یک قهرمان نیست. در قهرمان بودن زوکربرگ تردیدهایی وجود دارد که فیلم هم به این تردیدها دامن می‌زند. فینچر سعی نکرده که زوکربرگ را به عنوان یک نابغه بزرگ یا قهرمان یک نسل تصویر کند. شبکه اجتماعی هرچند درباره یک نابغه است اما برخلاف فیلمی مانند «ذهن زیبا» دغدغه قهرمان‌پروری و نشان دادن جزییات زندگی یک نابغه را ندارد. بعد از دیدن این فیلم مارک زوکربرگ برایتان تبدیل به سوال نمی‌شود بلکه چیزی که ذهن را به عنوان تماشاگر مشغول می‌کند، قضاوت‌های اخلاقی، قدرت رسانه‌ها، هوش، رقابت و همه چیز‌های دیگری است که مولفه‌ها و نشانه‌های هزاره جدید به شمار می‌روند.

هدف مارک زوکربرگ فقط خودش است. مارک حتی برعکس آن برادران دوقلوی فیلم برای هاروارد هم اهمیتی قائل نیست. هدف او برای نزدیک کردن مردم به یکدیگر، ناشی از منفعت‌های فردی‌اش مثل ارضا شدن ذهنی و نیاز به ورود به اجتماعات و کسب قدرت و از مهم‌تر انگیزه مهمی مثل قد علم کردن جلوی اریکاست. دختری که او را رها کرده.

این‌ها همه درباره قهرمانی است که فینچر انتخاب کرده تا به تصویر بکشد. طرف دیگر ماجرا خود فینچر است. اینکه چطور تماشاگر را با قهرمانش همراه می‌کند. اینکه چطور جلوه‌های بصری فیلمش را درست مانند یک برنامه کامپیوتری کارگردانی می‌کند: خیلی منظم، با حفظ جزییات و در عین حال که ممکن است پیچیده و پرگو بنظر برسد، خیلی چیزها را هم کپسوله می‌کند. احساسات و عواطف زوکربرگ هیچ‌وقت بیرون نمی‌زند. هیچ‌وقت نمی‌فهمیم که شان پارکر شیطان است یا فرشته. ادواردو رفیق است یا می‌خواهد از مارک سو‌ءاستفاده کند. در شبکه اجتماعی همه چیز خیلی مخفی است و این یعنی هوش زیادی در ساختش صرف شده و هوش زیادی هم برای درکش لازم است.

هرچند از جهاتی مارک یک قهرمان کاملا خودویرانگر است. اگر فینچر آن صحنه آخر را نگذاشته بود شاید الان خوشحالتر بودیم. فکر می‌کردیم که مارک به هدفش رسیده. اما الان آن نمای آخر باعث می‌شود احساس کنیم مارک زوکربرگ به چیزی که واقعا می‌خواسته نرسیده. که او هم پیروز این میدان نبوده. که انقدر ته همه این ماجراها، ته سایتی که قرار است همه آدم‌ها را به هم وصل کند، چیز غمگینی وجود دارد، حسی از شکست در عشق و رابطه با کسی که دوستش داری، که اجازه نمی‌دهد مارک از موفقیتش واقعا لذت ببرد.

«شبکه اجتماعی» از آن فیلم‌هایی است که باید چند بار دیده شود. بار دوم تاثیری که روی مخاطبش می‌گذارد، عمیق‌تر و طولانی‌تر است. بار سوم باز هم می‌شود چیزهای جدیدی در فیلم، ساختار و محتوایش، کشف کرد و کارگردان بیشتر می‌تواند مخاطبش را در اثری که خلق کرده، غرق کند. «شبکه اجتماعی» اوج استادی فینچر در کارگردانی است. جایی که اصلا نمی‌توان فرم و محتوا را از یکدیگر تفکیک کرد.

فیلم برنده سه جایزه اسکار شد و یکی از تحسین‌شده‌ترین فیلم‌های فینچر توسط منتقدان است.



دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X