مصدوم هم باشی، رونالدو باشی!
جام ملتهای اروپا ۲۰۱۶ تمام شد و عجب حماسی هم تمام شد! خیلی دوست داشتیم این مسابقات را به شکلی متفاوت و جذاب در دیجیکالا مگ پوشش بدهیم و از زاویهای دیگر به این جام عجیب نگاه کنیم؛ ولی ممکن نشد.
جامی پر از شگفتی؛ بزرگی کردن تیمهای کوچک؛ انگار اصلا جام از آنجایی جذاب شد که نتیجهها غیرقابل پیشبینی شدند؛ وگرنه اینکه فرانسه، آلبانی را یا آلمان، اوکراین پیر را ببرد که هیجانی ندارد. وقتی ولز پرشور با بیل و رمزی و ویلیامزش جلوی یک ارتش مهاجم و کلهگندهی انگلستان قدرتنمایی میکند و درست در لحظهی آخر کاسه از دستاش میافتد، ولی باز هم بالاتر از انگلستان صعود میکند، جام جذاب میشود. ایتالیا خوب بازی نمیکرد؛ ولی یک بوفون مغرور داشت که وقتی مقابل آلمان حذف شد، کسی نگفت آلمان برد؛ همه گفتند ایتالیا باخت.
تیم سوئد که زلاتان نابغه را در خط حمله داشت و منتظر بودیم یکی از آقای گلهای جام باشد، در دو بازی کامل، در ۱۸۰ دقیقه حتی یک ضربه هم سمت دروازهی حریفاناش نزد. ایسلند برخلاف اسم و رسماش خیلی هم گرم بازی میکرد و بعد از برد انگلستان ابرقدرت، با تماشاچیاناش یک مدل دست زدن ریتمیک و جدید را به همهی دنیا یاد داد که حالا از این به بعد مثل موج مکزیکی قرار است در خیلی از استادیومها تکرار بشود. انتهای شگفتی هم رسیدن تیمی به فینال است که فقط یک بازی را در ۹۰ دقیقه برده است. حتی صعودش هم بهخاطر خودشیرینیهای آقای پلاتینی زیرمیزیبگیر(!) بود که قبل از برکنار شدناش قانونی گذاشت که تعدادی از تیمهای خوب ردهی سوم هر گروه هم به دور حذفی صعود کنند تا شاید از این راه برای دور بعد ریاست فدراسیون برای خودش رای جمع کند.
در گروهات بهزور سهتا مساوی بگیری و با یک سری برد ناپلئونی به فینال برسی و فرانسهی میزبانی را ببری که دور قبل از روی آلمان رد شده؟! کل تیم پرتغال در شروع جام فقط یک رونالدوی باانگیزه ولی تنها بود که آن هم دو بازی طول کشید تا موتورش روشن بشود. ناگهان این تیم در آخرین بازی بدون رونالدو، تبدیل به تیمی میشود که نه گریزمان مستعد میتواند به آن گل بزند و نه پوگبای سفت از پس هافبکهایاش برمیآید و اولین قهرمانی اروپایی تاریخ کشورش را دشت میکند. به قول آقای گزارشگر «همیشه رونالدو برای پرتغال جنگید، ولی در شب فینال کل پرتغال برای رونالدو تمام قد ایستاد.» بازی فینال یک فیلم تراژدی تراز اول بود که با اشکهای ناراحتکنندهی سوپرمن شروع شد؛ اما در پایان به فریادهایی با جام در دست ختم شد که مو به تن سیخ میکرد. اگر تلخترین فریاد تاریخ را به استاد آل پاچینو برای مرگ دخترش در پدرخوانده ۳ نسبت دهیم، بدونشک اسکار شادترین فریاد را باید به کریس داد.
انگیزهی تیمهای بهظاهر کوچک کاری با تیمهای بزرگ کرد که کمتر کسی حتی یک درصد هم احتمالاش را میداد؛ پرتغال و ولز جزو چهار تیم آخر. این جام کلی از ارزشها را جابهجا کرد و اتفاقا از ارزش تیمهای بزرگ کم شد و کلی به ارزش تیمهای کوچک دیروز اضافه شد؛ که حالا برای خودشان در جدول فیفا رنکینگ دارند. خلاصه با اینکه خیلی از مدعیان حذف شدند و اشک ریختند، ولی بازهم پانزدهمین دورهی جام ملتهای اروپا یکی از جذابترین و دوستداشتنیترین جامهای ردهی ملی بود که تا کنون برگزار شده است. یورو ۲۰۱۶ با همهی شگفتیهایش تمام شد و ماهم حسابی حالش را بردیم!
آل پاچینو باسه پدرخوانده اسکار نگرفت. ولی فریادش قشنگ بود.
اشک کریستیانو موقع نگاه کردن به برانکارد تحسین برانگیز بود، بدون اینکه پروانه را کنار بزنه
کریس عشقه
خیلی خوب نوشتی.
حتما از این سبک نوشتن دوست داشتنیت استفاده میکنم.
اونجا که فریاد استاد و با سوپر من مقایسه کردی فهمیدم این بهترین مقایسه ی تاریخه!
لرد CR7 و دیگر هیچــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خدایی لیاقتشون برد فینال بود…
واقعا اگه حتی بازیهای قبلی رو بگیم خوب بازی نکردن ولی فینالو خیلی خوب بازی کردن..
به امید بازگشت دوباره CR7
من واقعا دیوانه سبک بازی و برخورد رونالدو توی زمین هستم و از زمانی که اومد توی یونایتد دوستش دارم واقعا تمام نشدنیه این بازی کن و ممنون از شما آقای رضایی بابت مطلب زیباتون CR7 For Ever
ممنون از نظر لطف شما ، در مورد رونالدو هم تا حدود زیادی با شما موافقم ، هرچند که بعضی وقتها تو زمین حرکتای عجیبی میکنه !