چرا قصههای اینستاگرام را دوست دارم؟
زمان زیادی از اضافه شدن قابلیت Stories به اینستاگرام نگذشته. با افزوده شدن این قابلیت به اینستا خیلیها بحث را کشاندند به تقلید اینستاگرام از اسنپچت و نگرانی این شبکهاجتماعی از موفقیتهای رقیبش. من اما فکر میکنم باید به استقبال این امکان جدید رفت چون یک عیب مهم این شبکه اجتماعی را اصلاح میکند یا اگر یک تنه نتواند چنین تغییری ایجاد کند دست کم شروعی است برای تغییر. یک قدم در آغاز یک راه. اما Stories چه خوبیای دارد که برایم ویژه شده؟
اگر بخواهم صادقانه بگویم به نظرم اینستاگرام و بسیاری از شبکههای اجتماعی دیگر به نوعی دروغگو بودند و هنوز هستند. دروغگو از این لحاظ که واقعیت زندگی اجتماعی افراد را به عکسهای ادیتشده، به صحنههای از پیش تنظیم شده و به فیلترهای رنگی رنگی تقلیل میدهند. عکسی میگیری و بعد مدتها ادیتش میکنی و آخر سر هم با کلی فیلتر چیزی از خودت میسازی که دیگر حسابی از خودت خالی شده است. اما Stories چطور به دادمان میرسد و چرا کاری میکند راستش را بگوییم؟ اول از همه اینکه قابلیت هر نوع ادیت و استفاده از گالری عکس موبایل را میگیرد. Stories میگوید موبایلت را بردار و زندگیات را ثبت کن، بدون فیلترهای آشنا. مبتدیانه ثبت کن، اصلا ناشیانه، بدون هر نوع ارزش عکاسانه. همین مبتدی بودن، همین کمی تا قسمتی شلخته بودن، بیادیت و بیآرایش بودن؛ این خوب است و به نظرم به حقیقت ماجرای زندگیمان نزدیکتر است.
خیلی از ما از اینستاگرام برای درج و ثبت عکسهای حرفهای مان استفاده نمیکنیم و با آن صرفا روایت زندگی روزمرهمان را باز میگوییم. پس چه بهتر که این بازگویی و این قصه زندگی از هر نوع دستکاری دور بماند و در خامترین حالت خود واقعیترین و نزدیک به حقیقتترین باشد. Stories اینستا چندجای دیگر هم کمکمان میکند. یکی از آنجاها حذف لایک و کامنت است. این کار یعنی از کار انداختن قضاوت. احتمالا اگر قصههامان لایک میخوردند و مجبور بودیم در معرض نظر دیگران قرار بگیریم باز محتاط میشدیم. باز دستمان میرفت سمت فیلترها و وقتی هم که نمیشد به کل از بازگوی قصه صرفنظر میکردیم. اینستاگرام این ترس را هم خنثی میکند. لابد حس کردهاید که فقط وقتی حاضر به گفتن حقیقتهای عریان میشوید و فقط وقتی میتوانید راست راستش را بگویید که نشستهاید با رفیقی که مطمئناید قرار نیست با شنیدن حرفتان بهتان نمره مثبت و منفی بدهد. اینستاگرام نه کاملا اما شده در حد یک قدم به این فضا نزدیک میشود. باید تاکید کنم که برایم مهم نیست این امکانات را برای اولین بار اسنپچت به کار بسته یا یک شبکهاجتماعی دیگر. موضوع نفوذ اینستاگرام در سرزمینی است که در آن زندگی میکنم، پس از افزوده شدن این قابلیتها به این شبکه اجتماعی پرنفوذ در ایران استقبال میکنم.
دست آخر بگویم که دوام و عمر ۲۴ ساعته این قصهها هم ماجرا را کامل میکند. این عمر کم و دمدستی بودن قصهها راه را برای قصههای واقعیتر و صادقانهتر میگشاید. میرویم سراغ موبایل، بدون ادیت یک عکس از لحظه واقعی زندگیمان میگیریم و میگذاریمش بین Stories. بین هزاران قصه از هزاران لحظهی زندگی هزاران آدم. دیگر نگران نیستیم که کم لایک بخورد یا چهجور کامنتی بگیرد و این را هم میدانیم که ۲۴ ساعت دیگر این تکه از واقعیت زندگی ما در هیچ کجای جهان مجازی ثبت نشده و باقی نمانده است. Stories اینستاگرام را به فال نیک میگیرم چون این شبکه اجتماعی را یک قدم به بیان واقعیت زندگی آدمها نزدیکتر میکند.
به قول یکی از دوستانمون ، بهتر بود که اینستاگرام امکان قرار دادن Stories به وسیله ی گالری رو برمیداشت ، فقط عکس لحظه ای میشد !!!
خب اگه انگشتتون رو داخل استوری به پایین بکشین عکس های ۲۴ ساعت اخیر گالریتون هم نمایان میشه : ||||
این مطلبی که خوندم واقعا خوب بود و برام جالب بود.
از همون اول این قابلیت استوری رو دیده بودم اما تاحالا ازش استفاده نکردم اما حالا متوجه شدم چطور ازش استفاده مفید کنم.
تشکر میکنم از نویسنده این مطلب
استوری هم قابلیت گذاشتن عکس و فیلم از گالری رو داره که!که خوده گالری یعنی دروغ!!!
مطلب جالبی بود. ممنون
احسنت !! عالی بود … ممنونم از این مقاله منم Stories رو خیلی دوست دارم D: