نقد قسمت پنجم فصل هشتم سریال بازی تاج و تخت
پنجمین قسمت از فصل هشتم مجموعه تلویزیونی «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones) ساعاتی پیش تحت عنوان «The Bells» از شبکه HBO پخش شده است. این قسمت ۷۸ دقیقهای توسط میگل سپاچنیک کارگردانی شده است. کارگردانی که پیش از این دو قسمت از فصل ۵ و دو قسمت از فصل ۶ را کارگردانی کرده بود و در این فصل نیز تا به حال قسمت سوم و پنجم گیم آو ترونز را کارگردانی کرده.
با پخش پنجمین قسمت از فصل هشتم مجموعه بازی تاج و تخت تنها یک قسمت به پایان کل این مجموعه تلویزیونیِ ۷۳ قسمتی باقی مانده است. از ساعاتی پیش نقدهایی که منتقدان آمریکایی درباره قسمت پنجم سریال نوشتهاند در وبسایتها منتشر شدهاند. بخشی از نقدها بر تصمیم کلیدی دنریس و حمله نهایی او متمرکز شدهاند. تحلیل شخصیت دنریس و اینکه اعمال او در قسمت پنجم واقعا متناسب با شخصیتی است که از او در این مجموعه سراغ داریم باعث بخش مهمی از اختلاف نظرات در نقدهای منتشر شده بودند.
در ادامه بخشهایی از چند نقد بر قسمت پنجم آخرین فصل گیم آو ترونز را میخوانیم:
دیوید سیمز – آتلانتیک
بخش قابل توجهی از قسمت «The Bells» به حمله نهایی دنریس وابسته است؛ حملهای انتقامجویانه و احساسی که فراتر از تمام اقدامات قبلی او است. بله درست است که ملکه اژدها از دیرباز علاقه خاصی به کشتن از طریق سوزاندن داشت، درست است که در حال حاضر دو نفر از بهترین مشاورانش جورا مورمنت و میساندی را در اختیار ندارد؛ دو مشاوری که او را از اعمال بدون ملاحظه باز میداشتند. با این وجود سریال میتوانست زیرساخت لازم را برای چنین چرخش و تصمیمی پدید آورد که نیاورد. دنریس مدتها به عنوان رهبری نشان داده شده بود که به بردهداری پایان داد و تمایل چندانی به رفتارهای ظالمانه نداشت.
گیم آو ترونز میتوانست به سادگی واقعیت زننده جنگ دنریس را نمایش دهد بدون آنکه او را وادارد افراد بیگناه را بکشد… انتخابی برای نمایش شخصیت دنریس که به نظر میرسد برای پایان سریال انتخاب ضعیفی باشد.
این قسمت به شکل زیبایی کارگردانی و اجرا شده بود و بازیگران واقعا عملکرد خوبی داشتند. صحنههای اکشن تر و تمیز از کار درآمده بودند و تدوین موازی به کار رفته در این قسمت هوشمندانه بود. اما در نگاه من کل ماجرا بسیار پوچ و توخالی به نظر رسید، گمان میکنم با حرکت دنریس تمام تکیهگاه روایی اثر از بین رفته است.
اریک کین – فوربز
قسمت جدید گیم آو ترونز شگفتانگیز بود. این قسمت میتواند یکی از جنجالبرانگیزترین قسمتهای یک مجموعه تلویزیونی باشد که تا به حال ساخته شده. من قسمت پنجم را دوست داشتم و همزمان از آن متنفر بودم و فکر میکنم این قسمت میتوانست یک نقطه اوج بینقص برای هر آنچه سریال تا به حال ایجاد کرده باشد… فقط اگر HBO زمان کافی ر ا به این لحظه دیوانهوار خون و آتش اختصاص میداد.
اگر چنین میکردند، این قسمت قطعا بینقص میبود. من شیفته این قسمت شدم، شیفته اولین فریم تا آخرین فریم آن و هنوز منتظر ادامهاش بودم که ناگهان با پایان مواجه شدم؛ حس کسی را داشتم که فریب داده شده… چه بسیار قصهها، چه پتانسیل عظیمی، چه رشتههایی … ما به پایان رسیدیم بدون آنکه واقعا به پایان رسیده باشیم… همه چپز در جای خود قرار داشت، همه چیز بینقص ساخته شده بود اما هرگز آنچنان که باید و شاید به آن نقطه اوج احساسی نرسیدیم.
دنیل داداریو – ورایتی
قسمت یکیمانده به آخر بازی تاج و تخت براساس لحظهای سر و شکل یافته بود که دنریس تارگرین … زنی که اراده معطوف به قدرتش از قسمت اول به مجموعه تحرک داده بود، به شکلی بینقص در قالب شخصیتش رفتار میکند.
شاید این ادعا نیازمند توضیحاتی باشد آن هم با توجه به اینکه دنریس هوادار افراطی آزادی و عدالت است و به شکل تاریخی تلاش کرده زندانیان حکومتهای ظالم را از بند نجات دهد. اما او در قسمت پنجم نه تنها دست به کشتن سپاه مخالفینی میزند که تسلیم شده بودند بلکه شماری از شهروندان عادی را نیز با آتش، خاکستر میکند. در اینجا باید در نظر داشت که تدابیر دنریس همواره بیش از آنکه بر مبنای همدلی با دیگران باشد بر مبنای سلطه بر دیگران بوده… اگر لازم باشد که کل یک شهر محو شود تا اطمینان حاصل شود که دیگر اثری از جهان گذشته باقی نمانده؛ اگر چنین اقدامی ضروری بود قطعا دنریس حتی زودتر از اینها دست به چنین اقدامی میزد.
خیلیا بی رحمانه میگن دنی از اول ظالم بوده درحالی که دنی بارها احساساتشو و مهربونی هاشم نشون داده مثل واکنشش به مرگ دختربچه توسط اژدها در فصل های قبل و قاطعیت شدید در دفاع و از مظلوما و از بین بردن ظالما تنها چیزی که باعث نابودیش شد بیش از حد بی رحم بودنش در برابر خطا کاراس فراموش نکنیم دنی از بچگی سختی های شدیدی کشیده حتی بدتر از جان اسنو راهنمای خوب و حامی خوب کنارخودش نداشته والبته اصلا با این فصل نتونستم خیلی قسمت ها غیر قابل باور و کلیشه ای شدن مثلا دنی راحت سرسی مکارو شکست میده یا بی رحم شدنشو میتونستن باورپذیرتر کنند یا من اصلا احساسات واقعی دنی رو نتونستم درک کنم باتوجه به بد شدنش میتونستن شخصیت پردازیشو خیلی جذاب تر کنند تا وقتی بی رحم شد واقعا غافیل گیرکننده و جذاب باشه.
این فقط یه فیلم برای مطرح شدن شبکه hbo وهر جور که خواستن فیلم نامه نوشتن پس الکی نچسبونید به زندگی واقعی
چرا انقد جان کودنه،اون که میدونست این اتفاق میفته و اگه دست دنی رو رد کنه این بلا سر شهر میاد،حتی میشد اینو تو لحظه ای که تیریون بهش میگه اگه زنگ خورد دست نگه دارید میشه دید،نگاهی که معلومه هیچ راهی واسه زنده موندن این مردم نیست،میتونست کاری کنه که دنریس ترس انتخاب نکنه،کلا هر جای این سریال که جان باید تصمیم درست میگرفته یا احساسی تصمیم گرفته یا شرافتمندانه به قول خودش،بنظرم جان پادشاه نمیشه،سانسا میتونه گزینه مناسبی برای ملکه شدن باشه،از شرایط دراماتیکی هم که تو شهر برای آریا بوجود اومد و کارگردان سعی کرد خیلی روش تاکید کنه و نفرت از دنریس رو زیاد کنه میشه حدس زد قاتلش اون باشه ولی احتمالا یه سورپرایز این وسط اتفاق میفته….
نویسنده کتابها نشون داده بر اصول خودش بشدت پایبنده و اصولا چرخش داستانی نداره.
نویسنده قبل از انتشار کتاب پایانی و هفتم اعلام کرد که کتاب پایانی شیرین نخواهد بود و پایانش تلخه.
از اصولش اکراه جان در به قدرت رسیدن اما در نهایت به قدرت رسیدنش ، بارها و بارها بوده و بر همین اساس قاعدتا باید پادشاهی جان پایان داستان باشه. از طرفی این تئوری با اعلام نویسنده مبنی بر تلخ بودن پایان در تضاده.
احتمال میدم منظورش از تلخی کتاب هفتم یا همون فصل هشتم سریال، قل و قم کردن بیش از حد و افراط گونه قهرمانهای داستانش بوده باشه.
این قسمت حال من و به عنوان بیننده گرفت اما به عنوان یک منتقد ما تو زندگی واقعی شاهد تغییرات ناگهانی افراد زیادی هستیم اینکه بوجه ٬ زمان و … امکان این را نداد کارگردان تغییرات دنی را با جزئیات بیشتر به نمایش بزاره دلیلی خوب برای حقیقت تغییرات انسان ها نیست . من فکر می کنم در قسمت ۶ اژدهای دنی نقش مهمی داره چون در قسمتی که اولین بار جان با اژدها پرواز کرد کنار آبشار اژدهای دنی نگاه خاصی به جان کرد. باید دید
به نظر من خیلی از نکات معمولی و توازن قدرت در این اپیزود رعایت نشده بود. برای مثال شما می توانید با دیدن قسمت قبلی به راحتی متوجه این بشوید که درلگون ها موجودات بالدار.قوی و بسیار آسیب پذیرند. شاید تا قبل از این قسمت همه ی ما فرض می کردیم که جان اسنو به کمک دنریس میاید و به سختی می توانند کینگزلند رو تصاحب کنند. ولی شما به وضوح شاهد این هستید که یکی از دراگون های دنریس به راحتی با دوتا از اسکورپیون ها به راحتی کشته می شود.
اما در این قسمت تنها دراگون دنریس خیلی راحت از بین ۵۰ تا و بیشتر از این اسکورپیون ها راحت جاخالی می دهد و همه ی کشتی های یورن گریجوی و ارتش طلایی را نابود می کند.
نکته ای خیلی بحث می شود این است که. دنریس بی رحم نیست و اگه شما بخواهید با این اپیزود اون رو قضاوت کنید کار اشتباهی کردید.
اگر فکر می کنید که دنریس بخواطر مردن مشاورش و اژدها عصبانی شده و دست به آتش زدن شهر زده بدونید اینطور نیست. قبل از این قسمت اگر یادتون باشه. زمانی که سرسی به دنریس می گوید که کیگزلند در مقابل وایت واکر ها دوام می آورد و بران می گویید در مقابل آتش کیگزلند آسیب پذیر است…………
خوب این هم نوع دیگر کد های تصادفی که در این سریال اونده است.
ولی اگه به بی رحمی باشه.خود سرسی گفت حاضره مردم و شهر رو نابود کنه تا به سلطنت برسه. و حتی بازم این مردم نون به نرخ روز خور و نمک نشناس به وضوح خوشحالی می کنند و جلوی سرسی کلمه ی my gueen و…… این جور پاچه خواری ها رو می کنند در حالی که تا چند وقت پیش تو اون مراسم شرم سرسی به بدن برهنه ی سرسی آشغال پرت می کردند و می خندیدند.
فکر کنم کارگردان نتیجه ی این نوع مردمانی که دو رو و ریاکار هستند رو بسیار قشنگ به نمایش گذاشت.
تازه فرض کنیم دنریس شهر را آتش نمی زد و با مهربانی رفتار می کرد….. این مردم حتی از مهربانی های دنریس هم سواستفاده خواهندکرد.
ولی نظر دوستان محترمه و هر کسی دربارش نظر خواستی داره ولی به هر حال به نظر من دنریس کار اشتباهی رو نکرد.
و امیدوارم که جان کار دیوونگی نکنه و دنریس به تخت آهنین برسه..
از نظر عقلانی بودن من فکر میکنم خوب بود . اما گیم اف ترونز همیشگی که کل دنیا را به وجه اورده بود نبود.
دیوان شدن دنریس کاملا قابل درکه . من تو زندگیم ادمهای زیادی دیدم که موقعی که همیشه تاپ دیگران هستند و همیشه پیروز اند رفتار سخاوتمندی دارند ، اما وقتی که از فقط از تاپ بودن میافتند . کاملا به رویت میارند که تو چرا جایی من گرفت . اول بودن حق من.
بعدم اژدها، اژدها سوار میخواد تا تکمیلش کند. اگر قرار بود که خودشون به تنهایی کاری بکنند که دیگه حیوان دست اموز نمی شدند.
اما سرعت فیلم خیلی بالا است و در پرداخت جزئیات بسیار بی احتیاط. دیوید بنیاف و دی. بی. وایس اینقدر اشتباه کردند که سر این فصل اخری که هرچی ترقدار داشتند از فرادا بهشون فوش میدهند.اما دوستان فراموش نکنید یک داستان دیگه با قلم جورج مارتین دارد پیش میرد که میتوان لذت زندگی کردن با گیم اف ترونز بهمون بدهد . فقط ما باید سعی کنیم بیشتر دست به کتاب بشیم.
چی فکر کردیم چی شدددد…..
من که دیگه هیچ نظری ندارم.هرچی فکر میکردم غلط از اب در اومد…
چی فکر میکردیم چی شد……………
برای قسمت بعدی هم هرچی بگین باز یک چیز دیگه در میاد…خودتونو اذیت نکنین….
دقیقا حق با شماست این سریال در واقع بسیار زیبا ماهیت افراد قدرت طلب رو نشان میداد گاهی با زبان چرب و نرم گاهی با زبان زور به سوی هدفشون که کسب قدرته گام برمیدارند و این سریال با پروراندن شخصیت دنریس تارگرین خیلی دقیق قدم به قدم در همین مسیر با ما همراه شد و به دقت این شخصیتها را به تصویر کشید
خوب بود اگه همه چی با خوشی تموم میشد که سریال ایرانی میشد! گیم اف ترونز یک تمایزی از اول با بقیه سریال ها داشت و اون هم رخداد وقایع غیرمنتظره و غیر قابل پیش بینی بود. در قسمت پنجم اخرین فصل هم این سنت حفظ شد. سریال با واقعیت انسان تطابق داشت تا احساساتی بودن. شاید نکته اش این بود: “قدرت میتونه خیلی راحت انسان ها رو تغییر بده” این رو همه ما تو زندگی روزمره میبینیم متاسفانه!
اول از همه این سریال بخصوص این قسمت عالی بود، دوم اینکه دوستان میگن اژدها آسیب پذیر بود خب دلیل کشته شدن هردو اژدها غافلگیری بود نه رویارویی از سر آگاهی و استراتژی، دنریس می دونست چی در انتظارشه و از سرعت و مانور بالای اژدها در مقابل سلاح های سنگین و کند کمان بهترین استفاده رو کرد، البته قدرت آتش اژدها در مقابل کشتیهای چوبی معقول بود اما در مقابل دیوارهای زخیم و مرمت شده به صورت خاص برای یک دژ غیر واقعی و احمقانه بنظر میامد بهتر بود اگر میخواد دیوار یا برجی رو تخریب کنه از قدرت ضربه سر یا بدن یا دم اژدها استفاده میشد تا آتیش! در مورد اقدام دنریس بعد تسلیم شدن ارتش لنیسترها و نواخته شدن ناقوس بنظرم این همون جنون تارگارین ها بود که خواستن به نمایش بذارن چون از قبل این اتفاق سانسا گفته بود دنریس آدم قابل اعتمادی نیست و با تجربه ای که پیدا کرده بود چهره واقعی دنریس رو دیده بود و اگه یادمون باشه دنریس از ابتدا قصدش همین بود که با اصرار مشاورانش از این تصمیم کوتاه اومده بود اما قتل مشاور و دوستش میساندی بدست سرسی و از طرفی محبوبیت جان بین ملت وستروس و حسادت توام با ترس از این جایگاه جان به عنوان جانشین به حق پادشاهی هفت قلمرو باعث شدن تا دست به یک نسل کشی کامل بزنه به این امید که برای آیندگان ملکه ای مهربان و عادل خواهد بود .