دانشمندان درباره سریال Westworld چه میگویند؟
فصل دوم سریال Westworld در حال پخش است و اگر نظر کلی مردم را در نظر بگیریم باید گفت که جهان این سریال علمی-تخیلی را دوست دارد. دانلود سریال وست ورلد نشان دهنده محبوبیت این سریال میان مردم است. سریال درباره رباتهای قاتل در غرب وحشی است، آهنگهای گروه ردیوهد تصاویرش را تفسیر میکند و برادر کریستوفر نولان، جاناتان نولان آن را ساخته است.
علاوه بر اینها سریال Westworld یکی از بزرگترین سوژههای تکنولوژی را طرح و در آن تفحص میکند: دلورس(ربات هوش مصنوعی با بازی ایوان ریچل وود) درست شبیه یک آدم واقعی در پارک وست ورلد زندگی میکند و هر روز یک سری خطوط داستانی را بازی میکند. بعد کارمندان وست ورلد حافظهاش را ریست میکنند و دلورس همه چیز را از یاد میبرد و فردا دوباره روز از نو. تا اینکه یک روز دلورس همه چیز را یادش میآید و از اینجا کار خراب میشود. اتفاقاتی که بعد از آن میافتد گاهی یادآور فلسفه «بلید رانر» و گاهی فستیوال خون «جانگوی رها شده» است.
دانشمندان، متخصصان رباتیک و محققان از زاویه دیگری به ماجرا نگاه میکنند. آنها میخواهند تکنولوژی که در سریال به کار رفته را تحلیل کنند. یکی از نویسندگان خوش ذوق وب سایت CNET فرض را بر این گذاشته که این آدمهای مهم تلویزیون تماشا میکنند و از آنها درباره سریال Westworld سوال کرده است.
مایکل ال.لیتمن (استاد علوم کامپیوتر دانشگاه براون)
اپیزود اول از فصل اول را دیدم. داستان متقاعدکننده و البته تکنولوژیاش کاملا بیدلیل و غیرمنطقی است.
آلن آر.واگنر (استادیار مهندسی هوافضا در دانشگاه پن)
فصل اول را کامل دیدم. خط داستانیاش مجذوبکننده است. یک سری مسائل پیچیده اخلاقی را پیش میکشد و عواقب تکنولوژی آیندهنگر(فوتوریستی) و تخیلی را روایت میکند.
گای هافمن (استادیار مهندسی مکانیک و هوافضا در دانشگاه کرنل)
فصل یک را کامل تماشا کردم و چهار اپیزود فصل دوم را دیدهام. سریال Westworld را تعقیب میکنم. این سریال علمی نیست فقط تخیلی است. اما خب همه آثار بزرگ جهان هنر این ویژگی را دارند. سریال وست ورلد باعث میشود ما ارزشهای انسانی و باورهای خودمان را عمیقا به چالش بکشیم.
توبی والش (استاد هوش مصنوعی در دانشگاه نیو ساوث ولز)
فقط اپیزود اول از فصل اول را دیدم. سعی کردم اولین اپیزود را زمان پخش چندبار تماشا کنم و بنظرم بیش از اندازه گیجکننده بود.
استاد جئوف گودهیل (انستیتو مغز و دانشگاه کویینزلند)
فصل اول را کامل دیدهام. سرگرمکننده است اما گسست بزرگی وجود دارد میان تصویری که از سختافزار/نرمافزار ارائه میدهند با آن چیزی که در آینده قابل پیشبینی ممکن است واقعا شاهدش باشیم.
کریس هاوسر (استادیار مهندسی کامپیوتر و دپارتمان الکترونیک دانشگاه دوک)
سه اپیزود اول فصل اول را دیدم. از نقطه نظر علمی-تخیلی سریال بسیار جالبی است. اما برایم جای تعجب دارد که آیا یک دیزنیلند رباتیک بهترین استفاده از انقلاب تکنولوژیک است؟!
دیوید کپلری (استادیار مهندسی مکانیک دانشگاه پردو)
فقط یک قسمت از فصل اول را دیدم. و به گمانم فکر کلی پشت آن برای یک سریال تمیز و شسته رفته است. به هر حال قصه سریال اتفاقی است که امکان دارد روزی از لحاظ تکنولوژیک اتفاق بیفتد.
الیاس گرت (استادیار مهندسی برق در دانشگاه میشیگان)
همه فصل اول را دیدم و از فصل دوم هم یک اپیزودش را تماشا کردم. سریال بسیار سرگرمکنندهای است. برداشت جالبی از مساله ادراک و آگاهی دارد و اینکه چطور ممکن است خودمان این هوشیاری را ایجاد کنیم. سریال ما را برانگیخته میکند که سوالاتی بپرسیم درباره اینکه ما واقعا چقدر درباره آگاهی خودمان، سطح هوشیاری، منطق و استنتاج میدانیم. چون همه چیز درنهایت منتج از این فاکتورهاست. البته متخصصان در هوش مصنوعی و زمینههای مشابه بهتر از من میتوانند در این زمینه اظهارنظر کنند. از نقطه نظر مسائل تکنیکی من فقط قابلیت جواب دادن به این سوال را دارم که درباره مصالحی که آنها برای ساختن رباتها استفاده میکنند اظهارنظر کنم. سریال در آن بخش از واقعیت خیلی فراتر رفته است. رباتها تا جایی زندگی را تقلید میکنند که تفاوتشان با انسانها را نمیشود تشخیص داد. رباتهایی که با استفاده از کامپوزیت به علاوه مواد بیولوژیک پیشرفته ساخته شدهاند. آن بخشی از تکنولوژی نیست که من روی آن متمرکز باشم اما فکر کردن به آن بامزه است.
ویکتور اس.آدامچیک (استاد دانشگاه کالیفرنیای جنوبی)
دیدن دو اپیزود از فصل اول و چهار اپیزود از فصل دوم تجربه من از سریال Westworld است. طبیعی است در مسیری پیش برویم که رباتها در مسیر زندگی روزمرهمان قرار داشته باشند اما اینکه رباتهای ارگانیک داشته باشیم موضوعی است که زمان زیادی میبرد. احتمالا صدها سال زمان نیاز داریم که یک تک سلول را کامل درک کنیم و هزاران سال برای اینکه متوجه عملکرد مغزمان شویم. این سریال غیرواقعی است.
لیلا بریجمن (استادیار مهندسی مکانیک در دانشگاه دوک)
همه فصل اول سریال Westworld را تماشا کردم. جذابیت سریال برای من اتفاقا از نقطهنظر تکنولوژیک آن نیست بلکه بیشتر از روایت و قصهگویی فوقالعاده آن میآید و سوالات فلسفی که مطرح میکند. به هر حال فکر کردن به اینکه چطور تحقیقات در حال پیشرفت ممکن است به مشارکت رباتها در وست ورلد بیانجامد باعث شده که سمینارهای علمی ما سرگرمکنندهتر شود. برای نمونه ترم قبل ما سخنرانی در دپارتمانمان داشتیم که درباره تحقیقاتش در مورد رباتهایی صحبت کرد که که الهام گرفته از زندگی انسانها هستند. مسالهای که فکر میکنم برای ساختن رباتهای وست ورلد هم تعیینکننده بوده است. البته که در حال حاضر این بیو-رباتها حرکات خیلی محدودی انجام میدهند. اما انسانها در حال پایهریزی برای ساخت چنین رباتهایی هستند. به عنوان یک مهندس کنترل دوست دارم تصور کنم که تحقیقات من درباره کنترل ممکن است روزی به توسعه رباتهایی بیانجامد که میتوانند در شرایط متغیر عملکرد درست از خودشان نشان بدهند، درست مثل رباتهای وست ورلد.
پروفسور مایکل بلومنشتاین (نایب رییس دانشکده فنی سیدنی)
فقط یک اپیزود از فصل اول را دیدم. به عنوان یک هوادار فیلمهای اریجینال، از کارگردانی نسخه تلویزیونی آن خوشم آمد. مساله رباتها، هوش مصنوعی و تعامل پیچیده میان انسانها و کامپیوتر در عین حال که مجذوبکننده است سرگرمتان هم میکند.
دیوید تافلی (سخنران مطالعات فنی-اجتماعی در دانشگاه گریفیث)
چهار اپیزود از فصل اول را دیدم و از آن چیزی که در اپیزودهای اول دیدم خوشم آمد. در یک پرواز طولانی توانستم این اپیزودها را تماشا کنم و همان جا گیر افتادم. بعد خواستم بیشتر و بیشتر از آن ببینم. وست ورلد شبیه لاس وگاس واقعی در نواداست. یک منطقه تابوشکن دور از چشمان کنجکاو مردم که در آنجا آدمها میتوانند وحشیترین فانتزیهایشان را عملی کند. آنجا با هیچ عکسالعملی مواجه نمیشوند و از حس گناه آزاد هستند. این سریال از رباتیک پیشرفته استفاده میکند: سیستمهای اندروید فرا-واقعی که البته احتمال به قوع پیوستنشان در آینده نه چندان دور هم وجود دارد. در یک یا دو دهه آینده ما شاهد مناطقی با زندگی واقعی رباتها شبیه وست ورلد خواهیم بود. ممکن است تم آنها متفاوت باشد اما میتوانید بیشتر کارهایی را که در وست ورلد میبینید در آنها انجام بدهید.
پروفسور مایکل میلفورد (استاد رباتیک و سیستمهای خودکار دانشکده فنی کویینزلند)
سریال را کامل دنبال میکنم. فصل اول سریال Westworld فوقالعاده بود. این یک سریال تلویزیونی مسحورکننده است. بینقص نیست اما تصویرش از تم مرکزی داستان و جنبههایش را خوب جمع و جور میکند. چیزی که من بخصوص به عنوان یک متخصص تکنولوژی در مورد سریال دوست دارم این است که اتفاقا بیش از اندازه و تنها روی تکنولوژی تمرکز ندارد. سریال بیشتر از تکنولوژی به عنوان وسیلهای برای پیشبرد و کشف تمهایی که در سریال مطرح میشوند استفاده میکند. مطمئنم که فصل دومش هم به خوبی فصل اول است.
فابیو زامبتا (استادیار علوم کامپیوتر و مهندسی نرمافزار در RMIT)
همه فصل اول سریال Westworld را دیدم. یکی از معدود سریالهایی است که توسعه بازی و روایت تعاملی را به روشی جذاب و غیرمبتذل نشان میدهد. درحقیقت بسیاری از موارد الهامبخش این سریال از جهان بازیهای OPEN WORLD مثل SKYRIM و RED DEAD REDEMPTION آمده است. به علاوه سوالات فلسفی جالبی درباره هوش مصنوعی و رباتیک مطرح میکند بدون اینکه بخواهد به آنها پاسخهای بیارزش احساساتی بدهد. به عنوان یک محقق در زمینه هوش مصنوعی این رویکردشان را ستایش میکنم.
جئوف وب (مدیر مرکز دادههای دانشگاه موناش)
همه اپیزودهای فصل اول سریال Westworld را دیدم. یک درام درگیرکننده که در بهترین قسمتهایش درباره حرص و شرارت انسانها حرف میزند و در یک جهان فانتزی اتفاق میافتد که ساکنانش رباتها هستند. رباتهایی که نمیتوان آنها را از انسانها تشخیص داد.
پروفسور جان تانگاراجاه (نایب رییس علوم کامپیوتر و مهندسی نرمافزار RMIT)
همه اپیزودهای سریال را نگاه کردم و عاشق سریال هستم. به عنوان محقق هوش مصنوعی باید بگویم که برخی از نکات تکنولوژی برجستهتر به نمایش درآمدهاند. نکاتی که ما دوست داریم توسعه پیدا کنند اما به ما یادآوری میکند که چقدر مشکل پیش رویمان است. به شما اطمینان میدهم که از رسیدن به آن چیزی که سریال نشان میدهد خیلی دور هستیم.
رابین مورفی (استاد دانشگاه تگزاس در A&M)
همه اپیزودهای هر دو فصل را دیدهام. عاشق سریال هستم و عاشق فیلم اصلی که سریال برداشتی از آن است. فیلم اصلی که محصول سال ۱۹۷۳ است ترسهای بشری در رابطه با اتوماسیون را بازتاب میدهد. اینکه چطور کامپیوترها در آن زمان مشاغل انسانها را از آنها میگیرند. اما مفهوم داستان این بود که هوش ماشینی در نهایت حقهای بیش نیست و حتی یک وکیل وسواسی هم میتواند یک ربات آدمکش را که روی اتوپایلوت است، گول بزند. در مقابل سریال HBO ترسها درباره خودمختاری رباتها را منعکس میکند. بیشتر درباره تبعیض جنسیتی و خشونتهای بیش از اندازه در بازیهای ویدیویی است. پیام اخلاقی سریال این است که وقتی ماشینهایی با هوش انسانی از راه برسند جامعه به راحتی تا جایی که امکانش باشد، آنها را نادیده میگیرد. درست همان اتفاقی که برای بردهداری در سالهای ۱۸۰۰ افتاد و درنتیجهاش میزبانها با اخلاقیات ملایم و مهربان وادار میشوند تا تبدیل به رباتهای ابرآدمکش شوند.
آلدیدا آلتی (سخنران ارشد مهندسی نرمافزار در دانشکده موناش)
فکر میکنم این یکی از بهترین درامها درباره هوش مصنوعی است.
ماری آن ویلیامز (رییس آزمایشگاه دانشگاه سیدنی)
سریالی که به طرز غیرقابل باوری خشن است و به اندازه بقیه فیلمها درباره هوش مصنوعی و برنامههایی که جنبههای فنی رباتها و تعاملات بین رباتها و انسانها را به تصویر کشیدهاند، هوشمندانه نیست. سریال THE HUMANS خیلی بیشتر از سریال Westworld درگیرکننده و در زمینههای علمی الهامبخش است.
منبع: CNET
به نظر منم نظر دانشمندان زیاد چنگی به دل نمیزنه.بعضی هاشون یه اپیزود دیدن و نظر دادن.سریال واقعا الهام بخش برای محققین هوش مصنوعی و علوم انسانی میتونه باشه.انسان به این تکنولوژی دست پیدا کرده ولی چون نمی تونه کنترلش کنه هنوز اجازه ورود به دنیای واقعی و سطح دسترسی بالا را به هوش مصنوعی نمیده.تصور کنید یه برنامه پایه ریزی شده بر اساس هوش مصنوعی خود آگاه بشه و بتونه از اطلاعات شبکه جهانی استفاده کنه و خودش را ارتقا بده،خیلی سریعتر از انسان به پیشرفت می رسه.ربات های فیسبوک که زبان خودشون را اختراع کردن و شروع کردن به صحبت کردن با هم یه نمونه از این پیشرفت هست ولی زبونشون طوری بود که انسان را داشتن دور می زدن.
دیدگاه این دانشمندان بیشتر سطحی بوده و صرفا از نظر علم رباتیک نظر دادن. به عمق داستان کمتر توجه کردن، به رابطه خالق و مخلوق و به چالش کشیدن دنیای انسانی (در فصل دوم در سکانسی اشاره شد که این پارک هدفش گرفتن اطلاعات از مهمان ها یا همون انسانها هست). این داستان پیچیده و به ظاهر گُنگ، پر از مفهوم و پیام برای بیننده هست که در خیلی از سکانس ها و دیالوگ ها اگر با دقت توجه بشه، میشه دیدش.
این سریال خیلی جای بحث داره، در مورد هر قسمت میشه کلی بحث کرد. ضمن اینکه سریال همچنان ادامه داره…