۱۰ فیلم برندهی اسکار دههی گذشته از بهترین تا بدترین
در این مطلب فهرست ۱۰ فیلم برندهی اسکار در دههی گذشته به ترتیب از بهترین تا بدترین مرتب شده است.
دههی دوم قرن ۲۱ هم به پایان رسید و ۱۰ فیلم از سال ۲۰۱۰ تا پایان ۲۰۱۹ توانستند جایزهی اسکار بهترین فیلم را از آن خودشان کنند. اما همهی منتقدان هم به جوایز آکادمی اسکار اهمیت نمیدهند. گاهی اوقات آکادمی به فیلمها براساس سیاستهای خودش جایزه میدهد و آن فیلمها در تاریخ سینما ماندگار نمیشوند. در حالی که بهترین فیلمهای واقعی یک سال ممکن است اصلا نامزد اسکار هم نشده باشند.
منتقدان سایت Taste of Cinema دست به ردهبندی برندگان اسکار بهترین فیلم در یک دههی گذشته زدهاند. آنها کیفیت فیلمها را به صورت جداگانه بررسی و برندگان اسکار را به ترتیب از بهترین تا بدترین مرتب کردهاند.
۱. مهتاب
- عنوان اصلی: Moonlight
- کارگردان: بری جنکینز
- بازیگران: ماهرشالا علی، نائومی هریس
- امتیاز متاکریتیک: ۹۹ از ۱۰۰
- محصول ۲۰۱۶
فیلم برندهی سه جایزهی اسکار بهترین فیلم، بهترین فیلمنامهی اقتباسی و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد. کوگان اسپوری منتقد سایت «ذائقهی سینما» نوشته است: «در کل تاریخ آکادمی فقط ۹ نمونه داریم که آنها جایزهی بهترین فیلم را به اثری دادهاند که به نظر من هم بهترین فیلم سال بوده است.»
این البته نظر اسپوری است و احتمالا طرفداران فیلم «لالالند» که اتفاقا در مراسم اسکار اسمش به اشتباه به عنوان بهترین فیلم خوانده شد، خیلی با او موافق نیستند. به هر حال اسپوری معتقد است شاید هیچ فیلم دیگری در این دهه نداشته باشیم که باعث شود به آن جملهی معروف راجر ایبرت ایمان بیاوریم که: فیلم بزرگترین منبع همدلی است. شبیه وسیلهای است که کمک میکند ما به عنوان مخاطب قادر شویم خودمان را جای دیگری بگذاریم و زندگی دیگران را تجربه کنیم که چهطور روزهایشان میگذرد.
قهرمان فیلم شایرون است که زندگی سختی دارد. او یک پسر کوچک خجالتی است که مادرش معتاد به مواد مخدر است و جایی زندگی میکند که فقر و جنایت در هر گوشهی خیابانش مشهود است. او در سنین پایین شروع به درک احوالاتی درون خودش میکند که برایش خیلی هم مشخص نیست. او نمیداند چرا اطرافیانش با او رابطه برقرار نمیکنند. خوان مرد دیگری است که کودکی مشابه شایرون داشته و حالا مواد فروش است. خوان شبیه پدر و مرشد برای شایرون میشود.
وقتی فیلم عرضه شد بحثهای زیادی درگرفت که آیا این فقط یک فیلم سیاهپوستی یا فیلم همجنسگرایانه است. بسیاری از مردم نسبت به این فیلم دچار سوءتفاهم شدند. در حالی که در این فیلم نژاد، جنسیت و خیلی چیزهای دیگر از یکدیگر جدا نیستند و همهی روابط در هم تنیده شدهاند. هر کسی به لحاظ شخصی و فرهنگی روی دیگری تاثیر میگذارد.
۲. بردمن
- عنوان اصلی: Birdman
- کارگردان: الخاندرو گونزالس ایناریتو
- بازیگران: مایکل کیتون، ادوارد نورتون، اما استون
- امتیاز متاکریتیک: ۸۷ از ۱۰۰
- محصول ۲۰۱۴
فیلم برندهی چهار جایزهی اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامهی اریجینال و بهترین فیلمبرداری شد. انرژی در فیلم «بردمن» وجود دارد که در فیلمهای کمی دیده میشود. واضحترین توضیح به شیوهی بدیع فیلمبرداری و تدوین آن برمیگردد جوری که کل فیلم به نظر یک پلان-سکانس میآید که با یک برداشت متوالی دوربین گرفته شده است. اما ماجرا چیزی فراتر از اینهاست. این فیلم در تکنیک و محتوا شبیه رویاست. ترکیبی است از چیزهایی که همگی فوقالعاده هستند.
فیلم بازیگران است، فیلم هالیوودی است، فیلم فلسفی است، درام خانوادگی است و در ستایش هنر نمایش است در عین حال که وضعیت کنونی هنر را هم مورد نقد قرار میدهد.
داستان فیلم به صورت موازی بین رویا و واقعیت اتفاق میافتد. مایکل کیتون نقش بازیگر بازنشستهای را بازی میکند که تلاش دارد با اجرای جدیدی از نمایشنامهی «از عشق که حرف میزنیم از چه حرف میزنیم» ریموند کارور کارنامهاش را نجات دهد.
فیلم ما را به جریان مداوم ذهنی او وصل میکند شبیه رودخانهای که دائم در جریان است و نمیایستد. در حین اتفاقاتی که پشت صحنهی تئاتر میافتد او سعی دارد که با خانوادهاش هم دوباره ارتباط برقرار کند.
۳. اسپاتلایت
- عنوان اصلی: Spotlight
- کارگردان: تام مککارتی
- بازیگران: مارک روفالو، مایکل کیتون، ریچل مکآدامز
- امتیاز متاکریتیک: ۹۳ از ۱۰۰
- محصول ۲۰۱۵
سال ۲۰۰۲ گروه ویژهی روزنامهی بوستون گلوب معروف به اسپات لایت بررسیهایشان را دربارهی سوءاستفاده از کودکان در کلیسای کاتولیک منتشر کردند. فیلم آن مقاله را به شکل عمیقی بازتاب داده است. در سالهای اخیر ایدهی رسانه و روزنامهنگاری برای مخاطب از بین رفته و به آنها اعتماد ندارند. اما قدرت واقعی روزنامهنگاری روی داستانهایی نور میاندازد که باید گفته شوند.
«اسپات لایت» فیلمی است که از ابتدا تا انتها به ماجرای بازرسی روزنامهنگاران دربارهی پروندهی کلیسای کاتولیک میپردازد اما سازندگانش طوری مدیریت کردهاند که مخاطب از ابتدا تا انتها در تعلیق باقی بماند. نه از تعقیب و گریز ماشین خبری هست و نه کسی تهدید فیزیکی میشود اما این چیزها باعث نمیشود فیلم به لحاظ عاطفی در سطوح بالا تماشاگرش را درگیر نکند.
موضوعاتی که فیلم «اسپات لایت» مطرح میکند در سالهای بعد از ساخته شدن آن مهمتر هم شدند و نمیشود به فیلم فکر کرد و به جنبش me too اشارهای نداشت.
فیلم در شش رشته نامزد دریافت اسکار بود که در نهایت اسکار بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم را گرفت.
۴. ۱۲ سال بردگی
- عنوان اصلی: 12Years a Slave
- کارگردان: استیو مک کویین
- بازیگران: چیوتل اجیفور، مایکل فاسبندر، لوپیتا نیونگ او
- امتیاز متاکریتیک: ۹۶ از ۱۰۰
- محصول ۲۰۱۳
نامزد نه جایزهی اسکار که توانست اسکار را در بخشهای بهترین فیلم، بهترین فیلمنامهی اقتباسی و بهترین بازیگر نقش مکمل زن به خانه ببرد.
«۱۲ سال بردگی» داستان مرد آزادی در نیویورک است که ویولن را به خوبی مینوازد و راه نواختن ویولن خرج زندگی خودش و همسر و فرزندش را به دست میآورد. روزی او را مسموم میکنند و شباهنگام به جنوب آمریکا میبرند. جایی که هنوز سنت بردهداری برقرار است و او را به عنوان برده میفروشند. هر قدر میخواهد ثابت کند مرد آزادی است موفق نمیشود و البته اربابان سنگدلی هم نصیبش میشوند.
فیلمهایی دربارهی این دورهی زمانی با این سوژه کم ندیدهایم. از فیلم رومانتیک «بربادرفته» تا «جانگوی رها شده از بند» که پر از هجویه است. «۱۲ سال بردگی» ما را در واقعیت ترسناکی که در آن دوران تاریک وجود داشته غوطهور میکند. فیلم براساس داستان واقعی زندگی سالومون نورتاپ ساخته شده است.
این فیلمی سنگین در سوژه و داستان و غنی در بازیهای مستعد از سوی بازیگران است. حتی بازیگران نقشهای فرعی با دیالوگهای کم هم در این فیلم میدرخشند.
این فیلم به لحاظ روشنفکرانه و احساسی اثر قدرتمندی است.
۵. گنجهی رنج
- عنوان اصلی: Hurt Locker
- کارگردان: کاترین بیگلو
- بازیگران: جرمی رنر
- امتیاز متاکریتیک: ۹۵ از ۱۰۰
- محصول ۲۰۰۸
فیلمهایی که با یک جمله آغاز میشوند معمولا جملهشان را از کتاب مقدس یا یک قطعه شهر انتخاب میکنند اما فیلم «گنجهی رنج» با یک جملهی ساده شروع میشود: «جنگ مخدر است».
کاراکتر اصلی این فیلم سروان ویلیام جیمز (با بازی جرمی رنر) مثل بقیهی داستانهای جنگی قهرمان نیست بلکه بیشتر مردی است که کارش را خوب بلد است. شغل خطرناکی هم دارد. او بمبها را خنثی میکند. به لحاظ روانی هم به بمبها وابسته شده و حتی از یک مایلی هم میتواند وجود یک بمب را تشخیص بدهد.
کاترین بیگلو نشان میدهد که استاد تعریف کردن قصهی انسانهای پیچیدهی عمیق است که در خطر اخلاقی قرار دارند. او همیشه اول روی این تمرکز میکند که این آدمها چه کسانی هستند و بعد روی خود خطر مانور میدهد. با جیمز شبیه یک قهرمان رفتار نمیشود و او هم تلاش نمیکند که قهرمان شود. دنبال مدال و این چیزها نیست اما سعی میکند کارش را به بهترین وجه انجام بدهد.
خطری که این فیلم از آن حرف میزند واقعی است و در هر لحظه از فیلم این خطر درونی را حس میکنیم. کاترین بیگلو تبدیل به اولین زنی شد که با این فیلم جایزهی اسکار کارگردانی را گرفت و البته اسکار بهترین فیلم هم نصیبش شد.
۶. آرگو
- عنوان اصلی: Argo
- کارگردان: بن افلک
- بازیگران: بن افلک، برایان کرنستون، جان گودمن
- امتیاز متاکریتیک: ۸۶ از ۱۰۰
- محصول ۲۰۱۲
فیلم برندهی سه اسکار شد و علاوه بر اسکار بهترین فیلم جایزهی بهترین فیلمنامه و تدوین را هم کسب کرد. بعضی منتقدان البته جایگاه «آرگو» را پایینتر از این حرفها میدانند.
بن افلک کارنامهی پر فراز و نشیبی داشته است. بعد از موفقیت فیلم «ویل هانتینگ خوب» به نظر میرسید که در مقابل دوست کودکیاش مت دیمون دچار افت شده است. اما بعد دوباره شروع به کارگردانی کرده و با فیلم «gone baby gone» به بازی برگشت. بعد از آن فیلم «شهر» را ساخت که اثر خوب دیگری بود و بعد نوبت به «آرگو» رسید.
قطعا «آرگو» بهترین فیلمی نیست که بن افلک ساخته اما در حد و اندازهی خودش فیلم تاثیرگذاری از کار درآمده است. خیلیها در مورد صحت و سقم قصهای که این فیلم روایت میکند حرفهایی زدهاند اما همین به این معناست که فیلم کار خودش را توانسته انجام بدهد. داستان ۵۲ آمریکایی در سفارت آمریکا که بعد از انقلاب ۴۴۴ روز گروگان گرفته شدهاند. این طولانیترین گروگانگیری در تاریخ است.
فیلم جزییات چندانی از فرار آن چند نفری که نیروهای آمریکایی برای آزادیشان به ایران میآیند نشان نمیدهد. افلک سعی کرده قصه را رمانتیک کند و در واقع فیلمش را خیلی هالیوودی بسازد. واقعیت این است که بهترین فیلم سال ۲۰۱۲ نبود اما فیلم چندان بدی هم محسوب نمیشود.
۷. شکل آب
- عنوان اصلی: The Shape of Water
- کارگردان: گیلرمو دل تورو
- بازیگران: سالی هاوکینز، اوکتاویا اسپنسر
- امتیاز متاکریتیک: ۸۷ از ۱۰۰
- محصول ۲۰۱۷
فیلمی که برندهی چهار جایزهی اسکار شد. به جز بهترین فیلم اسکار بهترین کارگردانی و بهترین موسیقی متن و بهترین طراحی تولید را هم برای عوامل فیلم به ارمغان آورد.
نکتهی جذاب فیلم این بود که بالاخره گیلرمو دل تورو هم برای این فیلم توانست اسکار کارگردانی بگیرد تا در کنار دو رفیق مکزیکی دیگرش الخاندرو گونزالس ایناریتو و آلفونسو کوارون در کارنامهاش اسکار کارگردانی هم داشته باشد.
«شکل آب» فیلم قوی مسحورکنندهای است و هر چند داستانش در زمان دیگری میگذرد اما یادآور سیاستهای مدرن است. فیلم در دوران اوج جنگ سرد اتفاق میافتد. وقتی همه دچار پارانویا هستند. در چنین شرایطی دلتورو قصهی موجود دیگری را میگوید.
این مخلوق عجیب یک استعارهی کامل است و متعلق به جهان آدمها هم نیست. این حس بیگانگی در طول فیلم به کاراکترهای دیگر هم سرایت میکند. از الیسا (با بازی سالی هاوکینز) که با موجود ارتباط برقرار میکند گرفته تا همسایهاش ژیل که تمایلات همجنسخواهانه دارد و در آن دوران نمیتواند این را به زبان بیاورد یا حتی زلدا زن سیاهپوستی که باید با تبعیض نژادی مبارزه کند. همهی آنها حق دارند اما به واسطهی اجتماع و با آرای عمومی از حقوقشان محروم شدهاند.
اگر به «هزارتوی پن» برگردیم میبینیم که دل تورو ابتکار زیادی در تلفیق واقعیت و فانتزی دارد و این اتفاقی است که در «شکل آب» هم میافتد.
۸. آرتیست
- عنوان اصلی: Artist
- کارگردان: میشل هازاناویشس
- بازیگران: ژان دوژوردان، برهنیس بژو
- امتیاز متاکریتیک: ۸۹ از ۱۰۰
- محصول ۲۰۱۱
فیلمی که در دوران خودش سر و صدای زیادی حول آن به پا شد. به هر حال این روزها رسم نیست که فیلم صامت سیاه و سفید ساخته شود. اما هر چه زمان پیش رفت شهرت زیاد این فیلم هم محو شد. البته اینطوری هم نیست که کاملا فیلم بیارزشی باشد و بشود نادیدهاش گرفت. به لحاظ تکنیکی ارزشمند است.
فیلم را با «آواز در باران» مقایسه کردهاند و البته از زمین تا آسمان بین آنها فرق است. برخلاف «آواز در باران» فیلم «آرتیست» برداشتی تاریک از دوران گذار صنعت سینما از صامت به ناطق است.
فیلم به هر حال ادای دین شیرینی به آن دوران است و به خصوص روی بازیهای خوب از سمت بازیگرانش استوار است. طبعا به تاثیرگذاری فیلمهای کلاسیک صامت نیست اما کار خودش را انجام میدهد.
۹. سخنرانی پادشاه
- عنوان اصلی: The King’s Speech
- کارگردان: تام هوپر
- بازیگران: کالین فرث، جئوفری راش
- امتیاز متاکریتیک: ۸۸ از ۱۰۰
- محصول ۲۰۱۰
انتخاب این درام تاریخی به عنوان بهترین فیلم سال ۲۰۱۰ چشم خیلیها را از تعجب باز کرد. البته از همهی نکات فیلم نمیشود صرفنظر کرد. سکانسهای تاثیرگذار دارد. بازی کالین فرث عالی است. جئوفری راش و هلنا بونهام کارتر هم فوقالعادهاند و همهشان هم نامزد دریافت اسکار شدند.
فضای فیلم هم خوب است و ما را به لندن جنگ جهانی دوم میبرد. اما فیلم از منطقهی امن خودش خارج نمیشود. شبیه یکی از آن فیلمهای قدیمی است و هیچ حرکت خلاقانهای ندارد. اما اعضای آکادمی اسکار عاشق فیلمهای تاریخی هستند و این یکی هم مستثنا نبود.
فیلم داستان جورج ششم پادشاه انگلستان زمانی است که جنگ جهانی دوم در شرف وقوع است. پادشاه لکنت زبان دارد و همین باعث نگرانی میشود که چهطور با سخنرانیاش مردم را تهییج کند. همسرش او را پیش یک دکتر میبرد و بین دکتر و پادشاه رابطهی دوستانهای برقرار میشود که به کمک هم لکنت شاه را از بین میبرند.
۱۰. کتاب مرجع (کتاب سبز)
- عنوان اصلی: Green Book
- کارگردان: پیتر فارلی
- بازیگران: ویگو مورتنسن، ماهرشالا علی
- امتیاز متاکریتیک: ۶۹ از ۱۰۰
- محصول ۲۰۱۸
در بهترین حالت این یک فیلم متواضع با بازیهای خوب است که جوری داستانش را تعریف میکند که دیدن یک فیلم ضد تبعیض نژادی تو ذوق تماشاگر نزند. فیلمی دربارهی یک بادیگارد سفیدپوست که بر تفکر تبعیض نژادی خودش غلبه میکند و رانندهی یک پیانیست سیاهپوست میشود و رابطهی دوستانهای هم بین آنها شکل میگیرد.
فیلم موفق نمیشود با تماشاگر ایجاد صمیمیت کند و میشود گفت از زمان فیلم «تصادف» (crash) تا به امروز بدترین فیلمی است که عنوان بهترین فیلم اسکار را از آن خودش کرده است.
فیلم مباحثههای زیادی هم ایجاد کرد و افراد خانوادهی دکتر شرلی که ماهرشالا علی نقشش را بازی کرده فیلم را سمفونی از دروغها خواندند.
منبع: Taste of Cinema
نمیدونم چرا این فیلمهایی که گفتی به دلم نچسبید
نمیدونم چرا حس میکنم لایق اسکار نبودن
شاید اسکار رو والاتر از این حرفا میدونم
شاید پشت فریم و رنگ این فیلمها چیز دیگه ای هست که من ندیدم
.
در هر صورت مثل همیشه عالی هستی
نمیدونم چرا هیچکدوم از این فیلما به دلم ننشست و برام معما شد که چرا اسکار گرفتن.
نمیدونم شاید من اسکار رو یک نشان افتخار بالاتر از این حرفا میبینم یا اینکه پشت رنگها و فرمهای این فیلمها چیز دیگه ای هست که من متوجه نشدم.
در هر صورت مرسی صوفیا
فن پر و پا قرصتم
قطعا آرگو جایگاه پایین تری نسزت به شکل آب و کتاب سبزباید داشته باشه
۱۲سال بردگی جزو ۱۰فیلم برتر هالیووده و کاش بجای کتاب سبز مسیر سبز رو هم تو لیست میذاشتن
بله به نظر من هم این رده بندی بسیار چرت است. سخنرانی پادشاه و شکل اب فوق العاده بودن.
من کتاب سبز دوست داشتم 🙂 بهش شاید جایگاه پنجم یا ششم توی بهترین برندگان اسکار این چند ساله بدم!
و فیلم های بردمن، ۱۲ سال بردگی و شکل آب هم دوستداشتنیترین فیلمهای این لیست برای من هستن.