جیمز دایسون؛ مخترع پنکه بدون پره، جاروی بدون کیسه
نام او با مهندسی طراحی و طراحی صنعتی عجین شده؛ با نوآوریهایش به یکی از ثروتمندترین مردان عالم بدل شد و طبق گفته خودش تا آخر عمر به ابداع و اختراع ادامه خواهد داد. با زندگینامه جیمز دایسون، موسس شرکت دایسون همراه دیجیکالا مگ باشید.
جیمز دایسون دوم می ۱۹۴۷ در شهر کرومر انگلستان به دنیا آمد. جیمز از ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۵ در مدرسهای به نام گرشام تحصیل کرد. در این مدت پدرش را بر اثر سرطان از دست داد. دایسون در تمام دوران تحصیل خود تمرین دو استقامت میکرد؛ او در اینباره میگوید: «دوندهی خیلی خوبی بودم، نه به خاطر اینکه از نظر جسمی قوی باشم، بلکه چون اراده بیشتری داشتم. من عزم و اراده را از دو یاد گرفتم.» بعد از دیپلم، یک سال (۱۹۶۵ تا ۱۹۶۶ در مدرسه هنر «بیم شاو» گذراند و بعد (۱۹۶۶ تا ۱۹۷۰) در آموزشکده هنر سلطنتی، اثاث و طراحی داخلی خواند. با اتمام تحصیلاتش به سراغ دنیای مهندسی رفت.
اولین اختراعها
دایسون در سال ۱۹۷۰ در حالی که هنوز دانشجو بود در ساخت یک کشتی باربری مشارکت کرد. اما اولین اختراع اصلی او نوعی فرغون بود که یک توپ به جای چرخَش قرار داشت. این اختراع آن قدر جلب توجه کرد که حتی برنامهی «جهان آینده» بیبیسی هم آن را نشان داد. دایسون ایدهی استفاده از توپ را به قایقها هم تعمیم داد تا کم کم به ایده یک قایق رسید که هم در آب حرکت میکرد و هم در خشکی.
اختراع بزرگ دایسون: جاروبرقی بدون کیسه
در اواخر دهه ۷۰ میلادی ایدهی استفاده از جداکنندهی سیکلونی برای ساخت جاروبرقی به ذهن دایسون رسید. او میخواست این جاروبرقی علاوه بر اینکه بدون کیسه باشد، موقع مکش هر آشغالی را به داخل خود ببرد و در میانه راه بر نگرداند. دایسون خود در منزل یک جاروبرقی ساخت شرکت هوور داشت که اصلا از عملکرد آن راضی نبود: «کیسهی دستگاه کمی که پر میشد به شدت بر مکش دستگاه تاثیر میگذاشت؛ بماند که سروکله زدن با یک کیسه پر از غبار و کثافت به خودی خود اعصابخوردکن بود.» ایدهی استفاده از سیکلون را از مشاهده یک کارگاه نجاری به دست آورد؛ در این کارگاهها از جداکنندهی سیکلونی در بالای سوله استفاده میشود.
تلاش او برای ساخت جاروبرقی مد نظرش بارها شکست خورد؛ در واقع طی ۵ سال، ۵۱۲۷ نمونه اولیه ساخت که هیچکدام موفق نبود. طی این مدت همسرش که معلم هنر بود هزینههای زندگی را تامین میکرد. بالاخره بعد از ۵ سال و تحمل مشقت فراوان جاروبرقی خود را در ۱۹۸۳ با نام «G-Force» روانهی بازار کرد.
اما مشکلات تمامی نداشت؛ هیچ شرکت بازرگانی و هیچ کارخانهای در بریتانیا حاضر به سرمایهگذاری روی جاروبرقیای که «کیسه» نداشت نبود؛ همه این محصول را فاقد ارزش تجاری میدانستند. دایسون ناگزیر به چشم بادامیهای سرزمین آفتاب متوصل شد. شنیده بود که ژاپنیها از هر چیز که بوی آینده بدهد استقبال میکنند، از بیشتر دیگر ملتها حاضر به امتحان کردن چیزهای جدید هستند و نسبت به تغییر واکنش منفی کمتری نشان میدهند. همین طور هم بود و سر آخر G-Force برای اولین بار روانه بازار مصرفی ژاپن شد و استقبال فوقالعادهی مردم، بنگاههای اقتصادی پرطمطراق بریتانیایی را متعجب کرد. جاروبرقی دایسون ۲٬۰۰۰ پوند قیمت داشت با این حال خوب میفروخت. دایسون در ۱۹۸۶ حق امتیاز ایدهاش (پتنت) را در آمریکا به ثبت رساند. اختراع او در ۱۹۹۱ جایزهی بینالمللی iF را در ژاپن به خود اختصاص داد. این جایزه به مثابه جایزهی اسکار در حوزهی طراحی است.
با همه این اوصاف هنوز مشکل اصلی بر جا بود: هیچ تولیدکنندهی بزرگی حاضر به خرید اختراع او نبود و چرخهی فروش در اولین ایستگاه میلنگید. دایسون در نهایت تصمیم گرفت شرکت و کارخانهی خودش را راه بیندازد و در ژوئن ۱۹۹۳ با ثبت شرکت مسئولیت محدود دایسون کار تولید را شروع کرد. کارخانه را در شهر مالمسبری در شهرستان ویلتشایر انگلستان تاسیس کرد؛ از همان ابتدا در کنار کارخانه یک مرکز پژوهشی هم احداث کرد تا از آینده ایدههای نو و دست اول در شرکتش مطمئن شود.
اولین عرضهی جاروبرقی دایسون در سرزمین مادریاش ۱۰ سال بعد از عرضهی اولیهی دستگاه در کشورهای دیگر رخ داد. در تبلیغات تلویزیونی در بریتانیا به جای اشارهی مستقیم به بیکیسه بودن دستگاه، گفته میشد که این جاروبرقی بر خلاف محصولات دیگر شرکتها نیازی به صرف هزینه برای خرید کیسهی نو ندارد. در آن زمان بازار تولید و خرید و فروش کیسههای جاروبرقی یک بازار ۱۰۰ میلیون پوندی بود؛ دایسون با درسی که از گذشته گرفته بود این بار با شناخت روحیات مقتصدمآبانه هموطنانش به جای تاکید بر قدرت مکش و فنآوری پشت دستگاه یا حتی بیکیسه بودنش و نیز بدون اشاره به دشواری و آلودگی تعویض آن، با شعار «با کیسهی جاروبرقی خداحافظی کنید» نوک پیکان حمله را به نقطه ضعف مردم نشانه رفت: هزینه خرید کیسههای نو. با این حربه جاروبرقی دایسون با سرعتی باور نکردنی در بریتانیا به فروش رفت و تمام رقبایی که یک روز از تولید محصول او طفره رفته بودند را پشت سر گذاشت و به یکی از محبوبترین برندهای این کشور بدل شد.
در پی موفقیت او، سایر تولیدکنندگان هم شروع به ساخت جاروبرقیهای سیکلونیک کردند. در ۱۹۹۹ دایسون از شرکت هوور به خاطر نقض پتنت خود شکایت کرد. رأی دادگاه عالی بریتانیا هم موافق نظر او بود و اعلام شد هوور قسمتهای اصلی فنآوری مورد استفاده در جاروهای دایسون را کپی کرده. سرانجام شرکت هوور پذیرفت به خاطر زیان وارده ۴ میلیون پوند غرامت بپردازد.
در گزارشهای مالی سال ۲۰۰۵ شرکت جاروبرقی دایسون حتی در ایالات متحده با اختلاف از رقبا پیش بود (البته از نظر سود و نه تعداد فروش). در همین سال دایسون واحد تولید فرغون خود را با شرکت دایسون ادغام کرد.
در سال ۲۰۱۴ جیمز دایسون شخصا به ژاپن رفت و ربات جاروبرقی این شرکت به نام «۳۶۰ Eye» را معرفی کرد. این ربات با اسکن ۳۶۰ درجهای از محیط اطرافش یک نقشه تهیه میکند و به محض مشاهدهی زباله آن را با فنآوری جداسازی سیکلونیک خود به داخل میکشد. ۳۶۰ Eye با سیستم عاملهای اندروید و آیاواس کار میکند.
دیگر اختراعها
دایسون از سال ۲۰۰۰ شروع به گسترش تولیدات لوازم خانگی خود کرد؛ ماشین لباسشویی این شرکت ContraRotator دو دیگ داشت که مخالف هم میچرخیدند. این ماشین لباسشویی بر خلاف رنگهای مرسوم سفید و سیاه و نقرهای با رنگهای روشن و جذاب همیشگی محصولات دایسون روانه بازار شد. اما این محصول شرکت نتوانست موفق شود و بعد از مدتی توقف تولید خورد.
در سال ۲۰۰۲ به سراغ خطای دید به کار رفته در چاپ سنگی اثر یک هنرمند هلندی به نام M. C. Escher رفت تا آن را در عالم واقعی محقق کند. یکی از مهندسان شرکت به نام درک فیلیپس بعد از یک سال کار موفق شد این محصول را با نام Wrong Garden تولید کند. رانگ گاردن در واقع یک نوع فواره بود که آب از چهار مسیر شیبدار آن به سمت بالا حرکت میکرد و بعد به پایین میریخت. این نوآوری در ۲۰۰۳ در نمایشگاه گل چلسی به نمایش در آمد. عملکرد رانگ گاردن به این صورت بود که از زیر مسیر شیبدار شیشهای حبابهای هوا به درون آب پمپ میشد تا به نظر برسد آب رو به بالا در حرکت است.
شرکت در اکتبر ۲۰۰۶ محصول Airblade را عرضه کرد که یک دستخشککن سریع با هوا بود. این دستگاه هوا را از باریکهای با سرعت عبور میداد و مانند تِی، آب دست را میزدود. با این روش علاوه بر سرعت بیشتر نسبت به دستگاههایی که از هوای گرم استفاده میکنند انرژی کمتری هم هدر میدهد.
محصول دیگر دایسون یک پنکه بدون پره است که او نامش را Air Multiplier گذاشته. به جز پنکه خنککننده، مدلهای دیگری مثل گرمکن و رطوبتساز آن هم تولید شد. دایسون در آوریل ۲۰۱۶ سشوار سوپرسونیکش را معرفی کرد؛ این سشوار که موتور آن کوچکتر از معمول و در دستهاش جا داده شده بود علاوه بر این که باعث میشود تعادل وسیله در دست بهتر شود اندازه کمتری دارد و بسیار کمصداتر است. شرکت دایسون امید زیادی به موفقیت این محصول دارد.
ماجرای جکوزی بیمجوز دایسون
به گزارش روزنامه دیلی میل، دایسون چهار سال پیش (۲۰۱۲) در ویلای شخصیاش یک استخر و جکوزی لوکس احداث میکند؛ از قرار معلوم در بریتانیا حتی برای چنین مواردی هم باید مجوز ساخت گرفته شود که دایسون این کار را نکرده بوده. حالا امسال (۲۰۱۶) بعد از چهار سال خبر این ساختوساز غیر مجاز به شهرداری آنجا رسیده و این سازمان هم از او شکایت کرده است؛ گفته شده به جز پرداخت جریمهی سنگین، ممکن او به زندان و کار خدماتی هم محکوم شود. رسانههای بریتانیا این موضوع را زیر نظر دارند تا ببینند آیا دادگاه با او طبق قانون برخورد میکند یا به خاطر شهرت و سمتش تنها به جریمه نقدی اکتفا میکند.
نظر دایسون دربارهی خروج بریتانیا از اتحادیهی اروپا (برگزیت)
او از موافقان کارزار ملیگرایان انگلیسی برای خروج بریتانیا از اتحادیهی اروپا بود. بعد از موفقیت این کارزار در همهپرسی اخیر در مصاحبهای با روزنامهی تلگراف لندن، ضمن تایید اینکه خودش هم فکر رأی آوردن این طرح را نمیکرده گفت: «اگر دولت در دست من بود اول خیلی سریع از اتحادیه بیرون میآمدم و بعد سر فرصت و با دقت بالا وارد یک مذاکرهی همهجانبه با آنها میشدم تا معاملهای به نفع کشور انجام شود.» او با اشاره به اینکه تا کنون تراز مبادلات بریتانیا با اتحادیهی اروپا منفی بوده و آنها تقریبا واردکنندهی صرف بودهاند بیان کرد: «این اتفاق خیلی خوبی برای کشور ما است. برگزیت کشور ما را دوباره آزاد کرد. اگر درست برنامه بریزیم نباید نگران عواقب آن باشیم؛ ما کشور بزرگ و پرتوانی داریم و الان بهترین فرصت برای بازسازی صنایع به وجود آمده.» اینکه در این مسئله تا چه حد میتوان روی درستی صحبتهای دایسون حساب کرد و آن را صائب و قرین واقعیت دانست قطعا محل بحث است چراکه قریب به اغلب کارشناسان و خبرگان اقتصادی بر این باورند این اتفاق در کوتاه مدت و دراز مدت به ضرر بریتانیا تمام خواهد شد و حتی از نظر سیاسی یکپارچگی بخشهای مختلف این کشور (انگلستان، ولز، اسکاتلند، ایرلند شمالی) را به خطر میاندازد.
جالب است بدانید جیمز دایسون در ۱۹۹۸ جزو مدیران عاملی بود که دولت وقت بریتانیا نامه نوشتند و خواستار پیوستن این کشور به منطقه پولی یورو شدند. آنها تاکید داشتند که تعلل در این اقدام موجب فروپاشی ساختار صنعتی و تولیدی بریتانیا خواهد شد. در نامهی آنها آمده بود: «این طور نیست که شغلهای ما همین فردا به آن سوی مرزها میروند؛ اما طی یک بازه میان مدت آینده بریتانیا به عنوان یک کشور تولید کننده در خطر خواهد افتاد. اگر در پیوستن به این نظام مالی دیر عمل کنیم شاید دیگر نتوانیم چیزی را نجات دهیم.» باید دید که در این مدت چه اتفاقهایی افتاده که دایسون چنین تغییر نگرشی داده.
بنیاد جیمز دایسون
دایسون در ۲۰۰۲ میلادی بنیاد خود را با هدف حمایت از طراحی و مهندسی راه انداخت. این بنیاد در بریتانیا، ایالات متحده و ژاپن فعالیت دارد. این بنیاد قصد دارد نیروهای جوان و نوجوان را به تحصیل در رشتههای مهندسی ترغیب کند؛ در بنیاد جیمز از جوانان خواسته میشود برای حل مشکلات فکر کنند و آن را عملی کنند ولو اینکه به «خطا» منجر شود.
به جز فعالیتهای روزمره، این بنیاد یک جایزه با عنوان جایزهی جیمز دایسون هم دارد که یک جایزهی بین المللی است و برای تشویق مهندسان طراح تدارک دیده شده.
زندگی شخصی؛ افتخارات و جوایز
دایسون در سال ۱۹۶۸ با «نی هیندمارش» ازدواج کرد (بعد از ازدواج: دیدری دایسون). این زوج خوشبخت سه فرزند دارند. آنها به جز بریتانیا در سواحل فرانسه چند خانه ویلایی دارند.
دایسون اکنون رئیس آموزشکده سلطنتی هنر لندن است؛ تا سال ۲۰۰۴ در هیأت امنای موزهی طراحی بریتانیا عضویت داشت تا اینکه به خاطر آنچه «رسالت نادرست موزه خواند» استعفا داد. او معتقد بود موزه به جای اینکه تنها محلی برای نمایش اشیا باشد باید به طراحان انگیزه دهد.
دایسون در ۱۹۹۷ جایزهی طراحان پرنسس فیلیپ را دریافت کرد. او در ۱۹۹۸ با عالیترین درجه شاهنشاهی بریتانیا قدردانی شد. در سال ۲۰۰۰ جایزه لرد لیویدِ کیلگران را به دست آورد. همان سال از سوی دانشگاه بث به عنوان Doctor of Engineering دست یافت. در سال ۲۰۰۵ به عضویت فرهنگستان سلطنتی مهندسی بر گزیده شد.
دایسون در مراسم تحویل سال ۲۰۰۷ از سوی ملکه بریتانیا به عنوان شوالیه مفتخر شد و از آن پس «سِر جیمز دایسون» خوانده شد. همانطور که گفته شد دایسون از سال ۲۰۱۱ ریاست آموزشکده سلطنتی هنر را بر عهده دارد. دایسون در مراسم سال نوی امسال (۲۰۱۶) به خاطر تلاشها و دستآوردهایش در عرصهی طراحی صنعتی، مدال لیاقت دریافت کرد.
دارایی دایسون تا سال ۲۰۱۶ بیش از ۷ میلیارد دلار برآورد شده.
گفتهی مشهور
ما هم مثل همه از کالاهایی که درست کار نمیکنند بدمان میآید. ما به عنوان مهندسان طراح باید این مشکلها را حل کنیم. کار ما در دو چیز خلاصه میشود: نوآوری و پیشرفت.
آدمهای عادی همیشه آرزو میکنند در جایگاه ثروتمندان و بزرگان و بستگانشان باشند، ولی کمتر به مسیری که آنها تا رسیدن به این شرایط طی کردهاند توجه میکنند! همین جیمز دایسون را در نظر بگیرید؛ احتمالا امروز همسرش هرچه بخواهد میخرد و یک زندگی مرفه دارد؛ ولی هیچ به این فکر کردهاید زمانی او ۵ سال آزگار تمام هزینههای خانواده را تامین کرد و آخر هر روز همسرش را شکست خورده میدید و احتمالا باز به او امید میداد که موفق میشود؟
«پیروزیها در پی پشتبانیها» میآیند؛ شما چهطور فکر میکنید؟
ایشون طراح صنعتی و مهندس برجسته ای هستن، اما خیلی حیف که به دلایل احتمالاً سیاسی شرکت در مسابقات و جایزه جیمز دایسون برای طراحان ایرانی وجود نداره.
من محصولات دایسون رو بسیار دوست دارم بخصوص دست خشک کن اونو که در اکثر مراکز خرید در خارج میشه دید، واقعا بی نظیر کار میکنه در مقایسه با محصولات مشابه
اتفاقا چند روز پیش سشوار دایسون رو هم دیدم بسیار با کیفیت و زیبا بود ولی خوب قیمت ۷۰۰$ اون باعث میشه سریع بزاری سرجاش و اصلا هم بهش فکر نکنی در حالی که بهترینهای رقبا قیمتس کمتر از ۷۰$ دارند
۷۰۰ دلار؟
چرا باید انقدر گرون باشه؟
اجناس انگلیسی ۱۰ ۲۰ درصد کارایی بالاتری دارند ولی چند برابر گران تر هستند
همین باعث ورشکستگی اکثر صنایع انگلیسی شده است
آنها بهره وری ندارند
مثلا استون مارتین را نگاه کنید
این خودرو یک ابر خودرو نیست ولی قیمتش از فراری گران تر است
مثلا استون مارتین یک خودروی سدان اسپرت در حد پورشه پانامرا تولید میکند ولی قیمتش بیش از دو برابر آن است و از تکنولوژی ها و کیفیت پورشه هم بویی نبرده است و فقط به واسطه برندش توقع فروش دارد که این امر به سختی قابل انجام است
انگلیسی ها در تمام صنایع خود به جای تمرکز روی کیفیت و بهره وری سعی دارند روی برند تمرکز کنند
کاش از اختراعات دیگه هم عکس میزاشتین
سلام.
ممنون از قرار دادن این زندگی نامهها. پیشنهاد میکنم اگر امکانش هست در مورد شخصیت «آناکاتا» که از اولین بنیان گذاران پایرت بی هست هم یک مطلب قرار بدین. ایشون سوئدی و متخصص کامپیوتر و هکر هستند. آناکاتا هم لقب ایشون است.