تام کروز؛ سلطان امروز گیشه و ستارهای که افول نمیکند
این روزها سلطان بلامنازع گیشهها، بازیگری است که دوران ستارگیاش دو دههای به طول انجامیده. هنوز هم «تام کروز» (Tom Cruise) میتواند روی پرده تماشاگران را مسحور کند. بخش زیادی از موفقیت اکشن «ماموریت: غیرممکن – فال اوت» (Mission: Impossible – Fallout) به حضور ستارهوار تام کروز برمیگردد.
بیلی وایلدر درباره تام کروز میگوید: «کروز هنرپیشه خوشفکری است. طوری بازی میکند که انگار هیچ زحمتی ندارد. کروز نقشهایش را روان اجرا میکند مثل کری گرانت. چیزهای سخت را آسان جلوه میدهد.»
عمر ستاره بودن تام کروز بیشتر از خیلی از بازیگران همدورهاش طول کشیده است و همچنان هم ادامه دارد. این بازیگر آمریکایی متولد ۱۹۶۲ قرار بود بخاطر فقر و مشکلات خانوادگی بورسیه بگیرد تا کشیش کاتولیک شود. در مدرسه پرخاشگر بود و در یادگیری مشکل داشت؛ آنقدر که در طول ۱۵ سال ۱۴بار مدرسهاش را عوض کرد. از شانس سینما بود که پیش از کشیش شدن، فرانکو زفیرلی نقش کوتاهی در فیلم «عشق بیپایان» (محصول ۱۹۸۱) به او داد و مسیر زندگی کروز از آن لحظه تغییر کرد. حالا میدانست که باید بازیگر شود. قطعا چیزی در وجودش بود که بعد از هفت فیلم و در عرض ۵ سال از اولین حضور کوتاهش جلوی دوربین زفیرلی به «تاپ گان» مرحوم تونی اسکات رسید و توانست در قد و قامت یک ستاره سینما ظاهر شود.
فیلم میهنپرستانه تونی اسکات درباره گروهی از خلبانان جوان نخبه نیروی هوایی آمریکا بود و به کروز این فرصت را میداد تا به عنوان قهرمان فیلم که ترکیبی از جسارت و احساسات رومانتیک بود، حسابی مانور بدهد. همان سال این شانس را پیدا کرد در فیلم مارتین اسکورسیزی، «رنگ پول»، نقش مقابل پل نیومن را بازی کند. بازی در فیلم «رینمن» بری لوینسون کنار داستین هافمن شانس بزرگی برای تام کروز بود. هرچند بازی هافمن در نقش اصلی آنقدر چشمگیر بود که منتقدان تام کروز را ندیدند. نکته اصلی این مطلب درباره تام کروز از همینجا شروع میشود.
چه در فیلمهای اکشن عامهپسند درجه یکی مثل «ماموریت غیرممکن» و چه در فیلم روشنفکرانه «با چشمان کاملا بسته» استنلی کوبریک، وقتی کروز روی پرده ظاهر میشود همهی چیزهای دیگر رنگ میبازند.
بیلی وایلدر در آن کتاب گفتوگوی معروف کمرون کرو با او، بارها از بازی تام کروز در فیلم «جری مگوایر» ستایش میکند. ما که وایلدر را به عنوان یکی از بهترین کارگردانان در هدایت بازیگران و بخصوص شناختن شیمی آنها و چیدمان درستشان کنار هم قبول داریم، حرفش را به عنوان سند قبول میکنیم وقتی میگوید: «کروز هنرپیشه خوشفکری است. طوری بازی میکند انگار هیچ زحمتی ندارد. مثلا «رین من» را در نظر بگیر. سالها طول میکشد تا کسی عقلش برسد نقش این دو نفر میتوانست جابهجا شود. فیلمی که دلم میخواست ببینم این بود که پسر خوشگله نقش دیوانه را بازی کند. کروز نقشهایش را روان اجرا میکند مثل کری گرانت. چیزهای سخت را آسان جلوه میدهد. کری گرانت میتوانست در فیلم وارد اتاقی بشود و بگوید: کسی اینجا اهل تنیس هست؟ و این را طوری بگوید که مشابه هیچکس دیگر نباشد.»
تام کروز دقیقا شبیه ستارههای کلاسیک است. وقتی کری گرانت یا جیمز استوارت روی پرده میآمدند تماشاگر مبهوتشان میشد. آنها این توانایی را داشتند که پرده سینما را تمام و کمال تسخیر کنند. مهم نبود جلویشان چه کسی بازی میکند. آنها ستارههای اصلی نمایش بودند. تام کروز همین خاصیت را دارد.
چه در فیلمهای اکشن عامهپسند درجه یکی مثل «ماموریت غیرممکن» و چه در فیلم روشنفکرانه «با چشمان کاملا بسته» استنلی کوبریک، وقتی کروز روی پرده ظاهر میشود همه چیزهای دیگر رنگ میبازند. بنظرم سال ۱۹۹۶ مهمترین سال کارنامه کروز است. همان سالی که برای اولینبار در نقش اتان هانت در سری فیلمهای «ماموریت غیرممکن» ظاهر شد و این سری اکشنهای معروف پرفروش او را تبدیل به یکی از مهمترین ستارههای پولساز و ثروتمند هالیوود کرد.
بیشتر بخوانید: پولسازترین بازیگران هالیوود را بشناسید
همان سال در کمدی ورزشی دوستداشتنی «جری مگوایر» ساخته کمرون کرو هم بازی کرد که دومین نامزدی اسکار را بعد از «متولد چهارم جولای» (ساخته الیور استون و محصول ۱۹۸۹) برایش به ارمغان آورد. «جری مگوایر» بهترین نمونه برای فیلمی از تام کروز است. کروز با بازی شوخطبعانه در کمدی کرو، هوش خودش را در شناختن ریتم، ادای دیالوگها و از همه مهمتر دلپذیر بودن نشان میدهد. بهترین مدعا برای جمله وایلدر همین فیلم است؛ تام کروز جوری نقش مگوایر را بازی میکند انگار خودش است. انگار بازی در کار نیست. انقدر نرم و روان. نکتهاش اینجاست که موفق میشود همین روش را در فیلم سخت و متفاوت «ماگنولیا» پل توماس اندرسون هم پیاده کند و آنجا هم یک نامزدی اسکار دیگر به دست بیاورد.
تام کروز دهه ۹۰ در اوج دوران حرفهای خودش است. در هزاره جدید هم چند شاهنقش بازی میکند که مهمترینشان احتمالا وینسنت در «مخمصه» مایکل مان است؛ یک آدمکش روشنفکر عجیب و غریب. بعد از «ماموریت غیرممکن ۳» ۴-۵ سالی فیلمهایش ناموفق از کار درآمدند تا اینکه سال ۲۰۱۴ با اکشن «لبه فردا» و سال ۲۰۱۵ با حضور در فیلم «ماموریت: غیرممکن – ملت یاغی» (Mission Impossible: Nation Rouge) نشان داد هنوز هم میتواند سرآمد ستارههای اکشن هالیوود باشد. در پنجاه سالگی همه صحنههای اکشن فیلمها را بدون بدل اجرا میکند. همین اتفاق در مورد فیلم جدید «ماموریت: غیرممکن – فال اوت» هم افتاده است که این روزها فاتح گیشههای سینماست. به علاوه منتقدان آن را بهترین اکشن این فرانشیز نامیدهاند. تعریفی که غیرمستقیم به تام کروز برمیگردد که تقریبا تمام مدت فیلم روی پرده مشغول انجام حرکات محیرالعقول سخت اکشن است و حتی زانویش هم سر یکی از سکانسهای فیلم آسیب دید.
حالا هم که فیلمبرداری «تاپ گان ۲» به کارگردانی جوزف کوزینسکی انجام میشود و قرار است سال آینده فیلم اکران شود. ادامه همان فیلمی که تام کروز را تبدیل به یک ستاره جریانساز در سینمای هالیوود کرد.