در جست و جوی حقیقت؛ بهترین فیلمهای روزنامهنگاری
فیلم «پست» ساختهی استیون اسپیلبرگ آخرین فیلم مهمی بود که اوایل سال گذشته در مورد روزنامهنگاری اکران شد و البته در فصل جوایز در کمال تعجب ناکام ماند. فیلم در لیست ده فیلم برتر سال ۲۰۱۸ بیشتر منتقدان حضور داشت. یکی از آن فیلمهای روزنامهنگاری که بازیگران تراز اولی مانند تام هنکس و مریل استریپ در آن نقشهای اصلی را ایفا میکردند.
جهان سینما اصولا نسبت به روزنامهنگاران مهربان است. برای سینماگران روزنامهنگاری شغلی مهیج است که حقیقت را دنبال میکند. علاوه بر این که گاهی روزنامهنگاران در تاریخ ردپایی از خودشان به جا گذاشتهاند که تاثیراتش هنوز هم مشهود است. اصولا فیلمسازان برای ساخت فیلمهای روزنامهنگاری سراغ وقایع حقیقی میروند. البته داشتیم فیلمسازانی مثل هاوارد هاکس که «منشی همه کاره او» را ساخت که یک داستان خیالی دربارهی یک زوج روزنامهنگار بود و کمدی درجه یکی هم از کار درآمد.
فهرستی که در ادامه میآید برای طرفداران فیلمهای روزنامهنگاری است. آن دسته از فیلمهایی که قدرت مطبوعات را به رخ میکشند. طبعا جایی برای کمدیهای هاکس و وایلدر نمیماند اما از فیلمهایی میگوییم که داستانهایشان چه برمبنای واقعیت باشد و چه یک داستان خیالی دربارهی تاثیر مطبوعات روی مردم و جامعه داستانسرایی کردهاند.
پست
عنوان اصلی: The Post
سال ساخت: ۲۰۱۸
کارگردان: استیون اسپیلبرگ
بازیگران: تام هنک، مریل استریپ
امتیاز متاکریتیک: ۸۳ از ۱۰۰
روزنامه واشنگتنپست در دههی شصت و هفتاد نقش تاثیرگذاری در سیاست آمریکا بازی میکند. فیلم «پست» که اشاره به اسم این روزنامه دارد داستان افشای اسناد پنتاگون است. پنتاگون اسناد مخفی داشته که نشان میداده در جنگ ویتنام شکست خورده بودند و ادامهی جنگ به ضرر منابع مالی و مالیاتدهندگان آمریکایی تمام میشده اما آنها جنگ را ادامه میدهند.
یک منبع داخلی چند سال بعد این مدارک را در اختیار بن بردلی سردبیر روزنامهی واشنگتن پست میگذارد. شوهر کاترین گراهام که مدیرمسئول و سرمایهگذار روزنامه بوده تازه مرده و حالا کاترین همه کارهی روزنامه است. او میخواهد وضعیت مالی روزنامه را به ثبات برساند و پیشنهاد بن بردلی برای چاپ این اسناد کارش را پیچیده خواهد کرد.
فیلم نامزد اسکار بهترین فیلم شد و برای بازی مثل همیشه درخشان مریل استریپ هم یک نامزدی اسکار دیگر به همراه داشت.
یکی از سریعترین فیلمهای اسپیلبرگ بود. کل فیلم در چیزی حدود شش ماه فیلمبرداری و تدوین شد. حتی یک سکانس تلف شده هم در فیلم «پست» وجود ندارد. این جا شاهد فیلمساز استاد و کارکشته هستیم که او را در شهودیترین حالت خودش میبینیم.
فیلم به گفتهی منتقدان اخلاقگرایی کاپرایی در خودش دارد. اسپیلبرگ داستان صمیمانهاش را به روشی غریب روایت میکند و به تماشاگر اجازه میدهد تا با یک درام تاریخی رابطهای نزدیک پیدا کند.
همهی مردان رییسجمهور
عنوان اصلی: All The President’s Men
سال ساخت: 1976
کارگردان: آلن جی پاکولا
بازیگران: داستین هافمن، رابرت ردفورد، جیسون روباردز
امتیاز متاکریتیک: ۸۰ از ۱۰۰
سال ۱۹۷۲ یک افسر نگهبان در مجموعهی واترگیت متوجه یک در باز میشود. به پلیس زنگ میزند و آنها پنج سارق را در مرکز کمیتهی حزب دموکرات در مجتمع واترگیت پیدا میکنند. روز بعد باب وودوارد که تازه به عنوان گزارشگر به روزنامهی واشنگتن پیوسته برای پوشش خبری دادگاه آنها مامور میشود.
وودوارد متوجه میشود که این پنج مرد همراه خودشان ادوات الکترونیک داشتهاند و به نظرش میرسد که کل این موقعیت پیچیدهتر از این حرفهاست.
کارل برنستاین که یکی دیگر از گزارشگران باسابقهی روزنامهی واشنگتن پست است مامور میشود به همراه وودوارد کل ماجرای واترگیت را پوشش بدهد که کمکم پای ماموران سازمان اطلاعات و امنیت آمریکا یعنی سیا هم به ماجرا باز میشود و کار این دو روزنامهنگار را سخت میکند و حتی جانشان مورد تهدید قرار میگیرد.
فیلم برندهی چند جایزهی اسکار از جمله بهترین فیلمنامه و بهترین اسکار بازیگر نقش مکمل مرد برای جیسون روباردز در نقش بن بردلی شد.
منتقدان میگویند که در سینمای مدرن آمریکا هوشمندانهترین و برانگیزانندهترین فیلم دربارهی شکستهای سیاسی ملت آمریکا و تصویری نسبتا بینقص از روزنامهنگاری در خالصترین نوع خودش است. در یک کلام میشود این فیلم را درخشان قلمداد کرد. علیرغم همهی پیچشهای داستانی و جزییات پیچیدهی رسوایی واترگیت، فیلم طوری ساخته شده که برای همه قابل فهم و تماشایی باشد.
اسپاتلایت
عنوان اصلی: Spotlight
سال ساخت: ۲۰۱۵
کارگردان: تام مککارتی
بازیگران: مارک روفالو، مایکل کیتون، ریچل مکآدامز
امتیاز متاکریتیک: ۹۳ از ۱۰۰
فیلم داستان جسورانهی تعدادی از روزنامهنگاران روزنامهی بوستون گلوب است و ماموریتشان که میخواهند نور حقیقت را روی بدرفتاری تعدادی از کشیشان کلیسای کاتولیک با کودکان بتابانند.
ماجرای فیلم از سال ۱۹۷۶ شروع میشود. وقتی دو افسر پلیس در مرکز پلیس بوستون دربارهی دستگیری یک کشیش کاتولیک صحبت میکنند که محکوم به تعرض به بچههاست و یکی از افسرهای عالیرتبه با مادر بچهها حرف میزند.
چند سال بعد در سال ۲۰۰۱ بوستون گلوب یک سردبیر جدید به نام مارتی بارون استخدام میکند. بارون با تیم اسپات لایت روزنامه آشنا میشود. گروه کوچکی از روزنامهنگاران که مقالههای تحقیقی مینویسند. آنها ماهها روی یک موضوع تحقیق میکنند تا آن را منتشر کنند. بارون ستونی از یک وکیل میخواند که میداند یک کاردینال از بچهها سوءاستفادهی جنسی میکند. بارون تصمیم میگیرد که تیم اسپات لایت روی این موضوع متمرکز شوند.
فیلم برندهی دو اسکار بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم سال شد. در حالی که در تمام رشتههای مهم دیگر هم نامزد دریافت جایزه شده بود. آن هم در سالی که رقبای قدری مثل «پست» اسپیلبرگ و «از گور برگشته» الخاندرو گونزالس ایناریتو داشت.
منتقدان حتی کمی بیش از حد فیلم را تحویل گرفتند. آنها نوشتند که مثل هر تلاش خلاقانهی دیگری فیلم مجموعهای از چند بخش است. از فیلمنامه بگیرید تا بازیگرانی که قرار است آن فیلمنامه را به تصویر بکشند. فیلم «اسپات لایت» تیم مک کارتی نمونهای از اثری است که همهی قطعاتش درست کنار یکدیگر قرار گرفتهاند.
همشهری کین
عنوان اصلی: Citizen Kane
سال ساخت: ۱۹۴۱
کارگردان: اورسن ولز
بازیگران: اورسن ولز، جوزف کاتن
امتیاز متاکریتیک: ۱۰۰ از ۱۰۰
بسیاری از منتقدان معتقدند که این بهترین فیلم تاریخ سینماست. فیلم داستان ظهور و البته سقوط یکی از مشهورترین غولهای مطبوعات را به تصویر میکشد. ولز به عنوان بازیگر اصلی و کارگردان و فیلمنامهنویس تقریبا همه کارهی فیلم است. این فیلمی است که درام مدرن را شکل داد.
داستان فیلم وقتی شروع میشود که چارلز فاستر کین که حالا سنی از او گذشته در بستر مرگ است. او یک گوی بلورین برفی در دست دارد و زیر لب یک کلمه را زمزمه میکند: رزباد.
وقتی از دنیا میرود گوی بلورین روی زمین میافتد و خرد میشود. جری تامپسون گزارشگری است که مسئولیت تحقیق دربارهی جزییات زندگی کین را که یکی از ثروتمندترین ناشران روزنامه در کشور بوده، برعهده میگیرد. او به دنبال معنای کلمهی رزباد است.
فیلم به دوران کودکی و جوان فاستر کین و شیوهی مدیریتی او فلاش بک میزند. «همشهری کین» از آن فیلمهایی است که در جزییات شکل میگیرد و در نتیجه گفتن خلاصه داستانش در حد همین دو خط کفایت میکند.
در حقیقت همهی فیلم در فضای روزنامهنگاری میگذرد. تحسینشدهترین فیلم تاریخ سینما فقط برندهی یک اسکار برای فیلمنامهاش شد.
فیلم به گفتهی منتقدان یک لایهی سطحی دارد که همه از آن لذت خواهند برد و یک لایهی زیرین که از درک همگانی فراتر میرود. میشود آن را نما به نما تحلیل کرد. شبیه یک مانیفست تصویری است که باید رمزگشایی شود.
اخبار تلویزیون
عنوان اصلی: Broadcast News
سال ساخت: ۱۹۸۷
کارگردان: جیمز ال.بروکس
بازیگران: ویلیام هرت، آلبرت بروکس، هالی هانتر
امتیاز متاکریتیک: ۸۴ از ۱۰۰
فیلم حول و حوش سه کاراکتر میگردد که در بخش اخبار تلویزیون کار میکنند. جین کریگ یک تهیهکنندهی بااستعداد و عصبی است که کل زندگیاش حول و حوش شغلش میگردد. آرون بهترین دوست و همکار جین است. او نویسندهای بااستعداد است که به روی خودش نمیآورد اما عاشق جین است و البته بسیار جاهطلب. تام هم یک گویندهی اخبار محلی است که قبلتر گزارشگر ورزشی بوده. او دوستداشتنی و بااستعداد اما فاقد تجربهی کافی است. او هم عاشق جین میشود.
جین به تام تمایل پیدا میکند اما نداشتن تجربهی کافی او در امر خبر برایش دافعه دارد. فیلم شرح رابطهی این سه نفر است و البته اهمیتی که خبر برای جین و آرون دارد.
فیلم بروکس نامزد هفت جایزهی اسکار شد و منتقدان معتقد بودند که فیلم حرفهای جالبی دارد که دربارهی تلویزیون بزند. علاوه بر آن فیلم موفق میشود دربارهی یک سری شخصیتهای خاص و یک سری روابط خاص هم نکات جالبی بگوید.
فیلمی که در خاطرهی شما رشد میکند و یادآور دورانی است که فیلمها برای به تصویر کشیدن شخصیتهایی با ابعاد مختلف ساخته میشدند. شخصیتهایی که برای مخاطب اهمیت داشتند.
شبکه
عنوان اصلی: Network
سال ساخت: ۱۹۷۶
کارگردان: سیدنی لومت
بازیگران: فی داناوی، پیتر فینچ، ویلیام هولدن
امتیاز متاکریتیک: ۸۳ از ۱۰۰
این فیلم طعنهآمیز امتحان خودش را در گذر سالها پس داده و نشان میدهد که فقط یک فیلم کنایی تاریخ مصرفدار نیست. برندهی چهار جایزهی اسکار از جمله بهترین فیلمنامه برای پدی چایفسکی و اسکار برای همهی بازیگران اصلی و مکمل فیلم و ۱۹۸ امین فیلم میان ۲۵۰ فیلم برتر imdb است.
داستان مردی به نام هاوارد بیل که مجری قدیمی تلویزیون است و از طریق دوستش متوجه میشود که فقط دو هفتهی دیگر روی آنتن خواهد بود چون به آمار بینندهها بیتوجهی کرده است. بیل روی آنتن زندهی تلویزیون اعلام میکند که در برنامهی سهشنبه هفتهی آینده خودکشی خواهد کرد.
شبکه به خاطر این اتفاق او را اخراج میکند اما رفیقش پادرمیانی میکند تا بیل بتواند یک خداحافظی در خور شانش داشته باشد. بیل قول میدهد برای برونریزیاش عذرخواهی کند اما باز هم روی آنتن به زندگی بد و بیراه میگوید. در کمال تعجب مسئولان شبکه آمار بینندههای برنامهی بیل افزایش پیدا میکند.
فیلم یک پایان حیرتانگیز هم دارد با حرکت کرین دوربین که در تاریخ سینما ماندگار شده است.
منتقدان معتقدند فیلم بیعیب و نقص نیست. پایانش کمی لق میزند و سوالاتی هم به جا میگذارد اما چنان خوب و دقیق اجرا شده و آنقدر تند و تیز است که در نهایت به این چیزها توجه چندانی نخواهید کرد.
شبگرد
عنوان اصلی: Nightcrawler
سال ساخت: ۲۰۱۴
کارگردان: دن گیلروی
بازیگران: جیک جیلنهال، رنه روسو
امتیاز متاکریتیک: ۷۶ از ۱۰۰
جیک جیلنهال بازی در حد اسکار در این فیلم از خودش نشان میدهد. یک تریلر روانشناسانهی به شدت سیاه که در پسزمینهاش در حقیقت به روزنامهنگاری ارتباط پیدا میکند.
یک ژورنالیست نه چندان سطح بالا موفق میشود به دنیای زیرزمینی جرایم در لسآنجلس وارد شود و در جستوجوی سوژههای بعدیاش در حقیقت انسانیتش را قربانی میکند.
فیلم تعلیقش را خیلی زیبا و درست ایجاد میکند. گیلروی به همراه مدیر فیلمبرداریاش که متخصص لسآنجلس است و پیشتر کارهایش را در فیلمهایی مثل «شبهای بوگی» و «ماگنولیا» دیده بودیم با وجود آن که فیلم اولش را ساخته با اعتماد به نفس و سرزنده کارگردانی میکند.
فیلم یک زمینهی اجتماعی و یک زمینهی اخلاقی اریجینال و منحصر به خودش دارد.
کاپوتی
عنوان اصلی: Capote
سال ساخت: ۲۰۰۵
کارگردان: بنت میلر
بازیگران: فیلیپ سیمور هافمن، کاترین کینر
امتیاز متاکریتیک: ۸۸ از ۱۰۰
فیلیپ سیمور هافمن فقید، استاد بازیگری برای بازی در این فیلم بالاخره به یک اسکار دیرهنگام برای شاهکارهایی که روی پرده آفریده بود، رسید.
داستان فیلم از سال ۱۹۵۹ شروع میشود وقتی چهار جسد خانوادهی کلاتر در مزرعهشان در کانزاس کشف میشود. ترومن کاپوتی، نویسندهی مشهور وقتی مقالهی نیویورک تایمز را میخواند چنان تحتتاثیر این ماجرا قرار میگیرد که به سردبیر نیویورکر که با آنها همکاری میکرده زنگ میزند و میگوید که میخواهد یک داستان مستند دربارهی این تراژدی بنویسد.
کاپوتی به تحقیق میپردازد و چنان غرق این ماجرا میشود که هرگز نمیتواند کتاب «در کمال خونسردی» را به پایان ببرد و دچار افسردگی عمیقی میشود. کتابی که امروز به عنوان شاهکارترین رمان غیرداستانی شناخته میشود.
منتقد هالیوود ریپورتر نوشته بود که فیلم «کاپوتی» چیزی منحصر به فرد را در سینما عرضه میکند. برای بیشتر منتقدان فیلم چشمنواز است و تماشای دگردیسی فیلیپ سیمور هافمن در کالبد ترومن کاپوتی حیرتانگیز است.
فیلم هوشمندانه از افتادن به ورطهی احساسات خودداری میکند و به جایش فیلمی عمیق و به شدت خوددار اما تاثیرگذار روی مخاطب داریم.
فراست/نیکسون
عنوان اصلی: Frost/Nixon
سال ساخت: ۲۰۰۸
کارگردان: ران هاوارد
بازیگران: فرانک لانگلا، مایکل شین
امتیاز متاکریتیک: ۸۰ از ۱۰۰
ران هاوارد استاد سینماست و در این شکی نیست. فیلم «فراست/نیکسون» داستان یک مصاحبهی تلویزیونی بعد از ماجرای واترگیت را روایت میکند. یک طرف این گفتوگو دیوید فراست مجری تاکشوهای بریتانیایی است و طرف دیگر ریچارد نیکسون، رییسجمهور سابق ایالات متحدهی آمریکا.
سال ۱۹۷۴ چیزی حدود ۴۰۰ میلیون نفر در سرتاسر جهان از تلویزیون شاهد بیرون رفتن ریچارد نیکسون از کاخ سفید هستند و یکی از آنها هم دیوید فراست است. مردی که تصمیم میگیرد با مردی که بزرگترین رسواییهای تاریخ ایالات متحدهی آمریکا را رقم زد، گفتوگو کند.
در فیلم سبک خاص بصری هاوارد و یک انرژی فوقالعاده به چشم میخورد که باعث میشود تم درام پیتر مورگان هیجانانگیزتر هم بشود. لانگلا در نقش ریچارد نیکسون بازی چشمگیری دارد.
شب به خیر و موفق باشید
عنوان اصلی: Good Night, And Good Luck
سال ساخت: ۲۰۰۵
کارگردان: جورج کلونی
بازیگران: دیوید استرتن، جورج کلونی
امتیاز متاکریتیک: ۸۰ از ۱۰۰
ادوارد آر.مارو یکی از بزرگترین خبرنگاران تاریخ تلویزیون است. او در دههی پنجاه در اوج بگیر و ببندهای مککارتی با خانوادههای آدمهایی که به اتهام حضور در حزب کمونیست زندانی یا بیکار شدهاند گفتوگو میکند.
علیرغم این که از طرف سناتور مککارتی شبکهی CBS تحت فشار قرار میگیرد اما مارو همه را متقاعد میکند که این برنامهها از لحاظ خبری ارزشمند هستند. «شب به خیر و موفق باشید» جملهی بود که مارو در پایان گزارشهای خبریاش از آن استفاده میکرد.
در نهایت گزارشهای مارو جنجال به پا میکند و تاثیر زیادی در ناکارآمد شدن فعالیتهای جوزف مککارتی دارد تا جایی که سنا او را مورد بازخواست قرار میدهد.
فیلم نامزد شش جایزهی اسکار شد. منتقدان آن سال نوشتند که: «این یکی از بزرگترین فیلمهای کوچک امسال است. یکی از بهترین فیلمهایی که در تاریخ سینما دربارهی رسانه ساخته شده است.»
بازی دیوید استرتن تاثیرگذار بود و این فیلم سیاه و سفید توانست جایگاه جورج کلونی را به عنوان یک کارگردان تثبیت کند. فیلمی که پرشور و جدی بود و استادانه و ماهرانه ساخته شده بود و کسی فکر نمیکرد که کارگردانش بازیگری است که در کارگردانی تجربهی چندانی ندارد.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم میدان جوانان سابق که دربارهی روزنامهنگاری در ایران است
اسپاتلایت
با اختلاف زیاد چرت و پرت ترین و مضخرف ترین و خسته کننده ترین و وقت تلف کننده ترین فیلمی بود که دیدم
به نظر من با اختلاف خیلی زیاد این جذاب ترین لیستی بود که تا الان منتشر کردید. در یک کلام: بی نظیر…
گرچه جا داشت به جای فیلمای شب گرد و کاپوتی که یکم از نظر محتوایی با بقیه متفاوت ان فیلمی که در مورد گزارش اگه اشتباه نکنم واشنگتن هرارد درباره جورج بوش پسر ساخته شده بود (اسم فیلمو یادم رفته) تو این لیست قرار میدادید. اونم فیلم خوبی توی زمینه خبرنگاری بود!