محمدعلی کشاورز و ماندگارترین نقشهای او در سینما و تلویزیون
از لحظهی درگذشت محمدعلی کشاورز، هنرمند بزرگ سینما و تئاتر و تلویزیون ایران تا حالا در گوشه و کنار فضای مجازی زیاد به تصاویری از حضور او برمیخوریم. عمدهی این تصاویر به سکانس خرد و خاکشیر کردن سینی غذا و خرد شدن هندوانه روی سرش در سریال «هزاردستان»، خشمش در سریال «پدرسالار» و جملههای پرطمطراقش در فیلم «کمالالملک» برمیگردد. انتخاب بهترین فیلمها و سریالهای محمدعلی کشاورز کار سادهای نیست.
کشاورز در نزدیک به ۵۰ فیلم سینمایی و دهها اثر تلویزیونی حضور ماندگار داشته است و تازه کمتر کسی فعالیتهایش در تئاترها و تلهتئاترها را به خاطر دارد. او به همراه چهار یار دیگرش، علی نصیریان، عزتالله انتظامی، داوود رشیدی و جمشید مشایخی شمایل بازیگری در سینمای ایران شده بودند.
پربیراه نیست اگر بگوییم این پنج نفر در تاریخ سینمای ایران همان نقشی را داشتند که مثلا مارلون براندو به عنوان محصول کلاسهای استلا آدلر و بازیگر متد استانیسلاوسکی در سینمای جهان داشت. تعدادی از بهترین فیلمها و سریالهای محمدعلی کشاورز را مرور میکنیم. نقشهایی که وقتی به کشاورز فکر میکنیم بیش از همه در ذهنمان پررنگ است یا به دلایلی در سینما و تلویزیون ایران اهمیت پیدا کردند.
بهترین فیلمهای محمدعلی کشاورز
زیر درختان زیتون
کارگردان: عباس کیارستمی
نقش: کارگردان
محصول ۱۳۷۲
میگویند آکیرا کوروساوا، کارگردان بزرگ ژاپنی از بازی کشاورز در نقش کارگردان در فیلم کیارستمی تمجید کرده بود. این را خود کشاورز در یکی از گفتوگوهایش به نقل از کیارستمی گفت. گویا کوروساوا گفته بود که کشاورز خیلی خوب ریتم بازی کاراکتر کارگردان را درک کرده.
تازه کوروساوا احتمالا نمیدانست که محمدعلی کشاورز بیشتر به بازی در نقشهای پردیالوگ با ضرباهنگهای تند در سینما و تلویزیون عادت دارد. هنر کشاورز درک فضای فیلم کیارستمی و نقشی بود که در این فیلم باید بازی میکرد.
«زیر درختان زیتون» سومین فیلم از سهگانهی مشهور به کوکر کیارستمی است که دو قسمت قبلیاش «خانهی دوست کجاست؟» و «زندگی و دیگر هیچ» بودند.
داستان یک گروه فیلمسازی که برای ساختن فیلم به روستای کوکر میروند. در این روستا پسری به نام حسین زندگی میکند که قبل از زلزلهی خانه خرابکن (که اشاره به زلزلهی رودبار داشته است) به خواستگاری دختری به نام طاهره رفته بود اما خانوادهی دختر به خاطر مشکلات مادی حسین به او جواب منفی داده بودند. گروه فیلمسازی با حسین کار میکنند و اتفاقا طاهره را برای بازی در نقش زن حسین انتخاب میکنند. کارگردان از راز دل حسین باخبر میشود و با او دربارهی عشقش صحبت میکند.
دلشدگان
کارگردان: علی حاتمی
نقش: وزیر دربار قاجار
محصول ۱۳۷۰
به نظر میرسد علی حاتمی در وجود محمدعلی کشاورز جوهری کشف کرده بود که هم او را در قامت شعبون استخونی میدید و هم وزیر دربار قاجار. حاتمی پیشتر در فیلم «کمالالملک» در نقشی مفصلتر از کشاورز به عنوان وزیر بهره برده بود. بازی محمدعلی کشاورز در «دلشدگان» مشابه بازیاش در «کمالالملک» است.
اینجا او واسطهی میان احمدشاه با موزیسینهایی است که باید به فرنگ بروند تا موسیقی ضبط کنند. آقاحسین دلنواز ماموریت پیدا میکند که گروهی موسیقیدان از نوازندهی تار و تنبک تا خواننده را جمع کند و به این سفر شوم ببرد تا ردیفهای موسیقی ایرانی در گزند زمان حفظ شوند. پایشان که به پاریس میرسد شاهزاده خانم نابینای عثمانی از صدای طاهر خوانندهی گروه عاشق او میشود. طاهر که هوای سرد فرنگ به او نمیسازد ذاتالریه میگیرد. دربار قاجار زیر قول و قرارش با موزیسینها میزند و دست آخر صفحههای موسیقی روی آب شناور میشوند.
این یکی از قدرنادیدهترین فیلمهای سینمای ایران است که گروه بازیگران قدرتمند و بیعیب و نقصی دارد و محمدعلی کشاورز هم یکی از آنهاست.
ناصرالدین شاه آکتور سینما
کارگردان: محسن مخملباف
نقش: وزیر
محصول ۱۳۷۰
«ناصرالدین شاه آکتور سینما» نامهی عاشقانهی مخملباف به سینماست که کاراکترهایش برگرفته از بهترین فیلمهای سینمای ایران تا آن تاریخ هستند از جمله محمدعلی کشاورز در نقش وزیر.
ماجرا این است که میرزا ابراهیم عکاسباشی در سفر فرهنگ عاشق دستگاه سینماتوگراف میشود. مظفرالدین شاه پیر است و توان تصمیمگیری ندارد. مظفرالدینشاه به فراشباشی میگوید میرزا ابراهیم را پیش پسرش ببرد که جوان متجددی است و میشود امید داشت با تایید او سینماتوگراف به کارش ادامه بدهد اما به اشتباه میرزا ابراهیم نزد ناصرالدینشاه میرود که از مخالفان سینماتوگراف است و خودش فیلمها را سانسور میکند. موقع سانسور یکی از این فیلمها ناصرالدینشاه عاشق یکی از بازیگران فیلم میشود و حکومت را رها میکند و داخل سینما میرود.
فیلم البته بیشتر از هر کسی مدیون عزتالله انتظامی است اما محمدعلی کشاورز در نقش کوتاه فرعیاش مثل همیشه خوب است و یکی از فیلمهای مهم سینما در کارنامهی کشاورز به شمار میرود.
مادر
کارگردان: علی حاتمی
نقش: محمد ابراهیم
محصول ۱۳۶۸
هر کسی از کشاورز یاد میکند یاد نقش محمد ابراهیم فیلم «مادر» میافتد. پسر بزرگتر خانواده که از کودکی مجبور بوده برود پیش پدرش در بازار کار کند و به جای همهی خواهر و برادرها سختی کشیده و این شده که به جای درس خواندن رفته سراغ پول درآوردن.
محمد ابراهیم مثل جلالالدین قشنگ حرف نمیزند. مثل بقیهی خواهر و برادرهایش روحیهی لطیف و حساس و عاطفی ندارد و حتی گاهی غلامرضا پسر کوچکتر خانواده را که دچار اختلال ذهنی است کتک میزند. بویی از رحم و شفقت نبرده و مرگ قریبالوقوع ترنجبین بانو مادرش را هم به سخره میگیرد. او یکی از محورهای مهم فیلم «مادر» است.
داستان مادری که میداند چند روز دیگر مرگش میرسد. درنتیجه از فرزندانش میخواهد او را به خانهی قدیمیاش بیاورند و همه دور هم جمع شوند تا تدارک مجلس عزا را ببینند. آخر کار مادر از دنیا میرود در حالی که بعد از دردسرهای زیاد بچههایش با هم به صلح رسیدهاند.
کشاورز در به تصویر کشیدن مردی با عقدههای کودکی و عواطف سرکوب شده درخشان عمل میکند و لحظهی بیرون ریختن احساساتش بیشتر از همهی کاراکترها اشکتان را درمیآورد.
جعفرخان از فرنگ برگشته
کارگردان: علی حاتمی
نقش: خان دایی
محصول ۱۳۶۶
این فیلم اقتباسی از نمایشنامهای به همین نام است که اواخر دورهی قاجار نوشته شده اما در فیلم علی حاتمی اواخر دورهی پهلوی به تصویر کشیده شده است. در نمایشنامه جعفرخان کاراکتری مثبت و مبادی آداب است که از خارج آمده و خانوادهاش در ایران آدمهایی عقبماندهاند اما علی حاتمی که طرفدار فرهنگ و سنتهای ایرانی بود نمایشنامه را تغییر داد و جعفرخان تبدیل به فردی غربزده شد که خانوادهی سنتی مهربانش را آزار میدهد.
جعفر یا به قول خودش جفری با بازی حسین سرشار پسر عزیزدردانهی حاجی با بازی عزتالله انتظامی است. محمدعلی کشاورز هم نقش خان دایی خوشطینت خانواده را بازی میکند. از آن نقش فرعیهای دوستداشتنی است وگرنه تصویر در تسخیر اولین هنرنمایی حسین سرشار روی پردهی سینماست.
کمالالملک
کارگردان: علی حاتمی
نقش: اتابک صدراعظم
محصول ۱۳۶۲
به قول رضاخان کمالالملک سر چهار تا شاه قاجار را خورده بود: ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه، محمدعلی شاه و احمد شاه و در کنار دو شاه اول که سالهای مهم زندگی کمالالملک را رقم زدند یک وزیر چاپلوس خوشصحبت حضور داشت که اتابک اعظم بود. محمدعلی کشاورز در نقش اتابک اعظم دیالوگهای وزین و شاعرانهی حاتمی را به زیباترین شکل ممکن ادا میکند.
فیلم روایت زندگی کمالالملک نقاش مشهور ایرانی دورهی قاجار است که به دربار ناصرالدین شاه راه پیدا میکند. شاه قاجار از هنر کمال الملک مشعوف میشود اما در دربار بی بند و بارش به نقاش تهمت دزدی میزنند و خلاصه هر روز شاه یک سازی میزند. وزیر هم کنار اوست تا در حقیقت توطئههای شازدهها علیه موقعیت خودش را با دفاع از کمالالملک خنثی کند.
از پنج بازیگر بزرگ سینمای ایران چهار نفرشان در این فیلم بازی کردهاند. عزتالله انتظامی در نقش ناصرالدینشاه، جمشید مشایخی در نقش کمالالملک، محمدعلی کشاورز در نقش اتابک وزیر و داوود رشیدی در نقش رضاخان.
شطرنج باد
کارگردان: محمدرضا اصلانی
نقش: ناپدری
محصول ۱۳۵۵
قرن بیستم تازه شروع شده است که خانم بزرگ که مالک همهی ثروت یک خانوادهی بزرگ بوده از دنیا میرود. ارثیهی خانم بزرگ به دخترش رسیده که ناتوان است. بین ناپدری و برادرزادههایش و خدمتکار خانه جنگی درمیگیرد. اول همهشان میخواهند متعهد بشوند که دختر خانم بزرگ را نابود کنند و بعد سر یکدیگر را زیر آب کنند اما ارثیه به هیچکدام وفادار نمیماند. دخترک با وزنهای به سر اتابک یعنی ناپدری با بازی کشاورز میزند و او را در سرداب پنهان میکند. بعدتر مشخص میشود اتابک زنده است و با خدمتکار خانه رابطه دارد.
تهیهکنندهی فیلم «شطرنج باد» بهمن فرمان آراست و محمدعلی کشاورز یکی از نقشهای منفی خوبش را در این فیلم به نمایش گذاشته است. شهره آغداشلو برای اولینبار در این فیلم جلوی دوربین سینما میرود.
رگبار
کارگردان: بهرام بیضایی
نقش: ناظم مدرسه
محصول ۱۳۵۱
معلم مدرسهای با بازی پرویز فنیزاده به مدرسهای در جنوب شهر میآید که دانشآموزان قلدری دارد و مسئولان مدرسه از والدین بچهها حساب میبرند. همان اول کار معلم یکی از بچهها را از کلاس بیرون میکند. فردا که خواهر پسرک به دادخواهی میآید آقا معلم عاشق او میشود. بچهها برای معلم دست میگیرند و او را آزار میدهند و قصاب محل هم که خواستگار زن بوده میخواهد از معلم انتقام بگیرد.
این وسط محمدعلی کشاورز نقش ناظم مدرسه را دارد که اول میخواهد خودش را در دل معلم تازهوارد جا کند. اما ناظم مردی مزدور است که به نظر میرسد حتی گزارش معلمها را به مدیر و بالادستیها میدهد. کشاورز در ایفای نقش ناظمی که اول کار دلنشین است و بعد میرود جزو دشمنان معلم تعادل خوبی را در بازیاش حفظ کرده است.
صادق کرده
کارگردان: ناصر تقوایی
نقش: رئیس پاسگاه
محصول ۱۳۵۱
به همسر صاحب یک قهوهخانه تجاوز میشود و او را به قتل میرسانند. صاحب قهوهخانه فقط میداند که این کار یک راننده است در نتیجه راه میافتد و برای انتقام رانندهها را میکشد. پدر زن او گروهبان ژاندارمری است که انتظامی نقشش را بازی میکند و رئیس پاسگاه هم محمدعلی کشاورز است. رئیس پاسگاه به گروهبان دستور میدهد که پروندهی قتل رانندهها را بررسی کند و درواقع مرد باید دامادش را به دام بیاندازد. نقش مهمی برای کشاورز نیست اما به جهت همکاری او با تقوایی اهمیت دارد.
آقای هالو
کارگردان: داریوش مهرجویی
نقش: محمدیپور صاحب بنگاه معاملات املاک
محصول ۱۳۴۹
آقای هالو مرد ساده دلی با بازی علی نصیریان است که از شهرستان به تهران میآید تا زن بگیرد. در شهرستان خودشان آقای هالو مردی باسواد و مورد احترام است. در گاراژ تهران اولین بلا سرش میآید و چمدانش را میدزدند.
از آن طرف محمدیپور با بازی کشاورز دوست آقای هالو بوده که مدتی است در تهران سکونت دارد و راه و رسم دغلکاری را خوب یاد گرفته و میخواهد یک زمین بایر را به اصطلاح به آقای هالو بیاندازد و پولهای او را از چنگش بیرون بیاورد. این وسط آقای هالو عاشق زنی میشود و میخواهد از او خواستگاری کند اما متوجه میشود که زن خوشنام نیست. وقتی به صاحب قهوهخانهای که زن در آن کار میکند میگوید که میخواهد آب توبه سر زن بریزد او را کتک میزنند و آقای هالو دست از پا درازتر به شهر خودش برمیگردد.
محمدعلی کشاورز در نقش معاملات ملکی زبانباز در این فیلم درخشان است.
خشت و آینه
کارگردان: ابراهیم گلستان
نقش: دکتر
محصول ۱۳۴۳
شاید کشاورز در این فیلم بازی مهمی نکرده باشد اما «خشت و آینه» یکی از مهمترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است. هجویهی ابراهیم گلستان بر وضعیت اجتماعی ایران و فیلمی که آغازگر سینمای موج نوی ایران محسوب میشود.
فیلم داستان مردی به نام هاشم است که رانندهی تاکسی است. شبی یک زن بچهی شیرخوارهاش را در ماشین او جا میگذارد. هاشم دنبال زن میگردد اما پیداش نمیکند. از دوستانش در کافه نظر میخواهد و دست آخر بچه را به کلانتری میبرد اما به او میگویند که فردا به دادگستری برود. دوست هاشم، تاجی که در کافه کار میکند شب به خانهی هاشم میرود و از بچه مراقبت میکند. او که به بچه علاقهمند شده از هاشم میخواهد که سه نفری با هم زندگی کنند.
هاشم فردا به دادگستری میرود که حضانت بچه را بگیرد اما مردی با او از مسئولیتهای بچه داشتن حرف میزند و هاشم را منصرف میکند تا بچه را به پرورشگاه بسپارد.
شب قوزی
کارگردان: فرخ غفاری
نقش: مسئول آرایشگاه
محصول ۱۳۴۳
کشاورز اولینبار سال ۱۳۴۳ با بازی در فیلم «شب قوزی» فرخ غفاری بازیگری سینما را تجربه کرد. فرخ غفاری جزو بنیانگذاران سینمای مدرن ایران بود. درنتیجه دلیل آوردن فیلم «شب قوزی» در کارنامهی محمدعلی کشاورز نه بازی او که کیفیت و اهمیت فیلم غفاری است.
ماجرای یک گروه شادمانی که قوزیشان موقع غذا خوردن خفه میشود و میمیرد. اعضای گروه از ترس جسد قوزی را به خانهای میبرند و دردسرهای زیادی به وجود میآید. کشاورز یکی از آدمهایی است که در خلال این اتفاقات با اعضای گروه روبهرو میشود. دست آخر هم پلیس متوجه جریان شده و اعضای گروه شادمانی را دستگیر میکند.
بهترین سریالهای محمدعلی کشاورز
پدرسالار
کارگردان: اکبر خواجوی
نقش: اسدالله (پدر خانواده)
محصول ۱۳۷۲
آنهایی که دههی هفتاد را به خاطر دارند خوب تاثیر سریال «پدرسالار» روی جامعه در یادشان مانده است. معروف بود که شبهایی که «پدرسالار» دارد خیابانها زود خلوت میشوند چون همه به خانههایشان میروند که سریال «پدرسالار» ببینند.
هنر بازیگری کشاورز در این سریال فوقالعاده است. او کاری میکند یک شخصیت عبوس و خودخواه و مردسالار به شدت دوستداشتنی و ترحمبرانگیز جلوه کند.
سریال ماجرای خانوادهی اسدالله بود. اسدالله بزرگ محل بود و با تفکر سنتیاش دوست داشت که همهی پسرهایش وقتی ازدواج کردند همسرهایشان را به خانهی پدری بیاورند. پسر کوچکتر با دخترعمویش آذر نامزد است که از قضا عمو اسدالله خیلی دوستش دارد. اما آذر دختر مدرنی است که سر کار میرود و نمیخواهد در خانهی پدر شوهرش زندگی کند. اسدالله که نمیتواند چنین چیزی را قبول کند با بچههایش لج میکند و قضیه تبدیل به یک مسالهی بحرانی و جریان مرگ و زندگی میشود.
هزاردستان
کارگردان: علی حاتمی
نقش: شعبون استخونی (بی مخ)
محصول ۱۳۵۸-۱۳۶۶
یکی از بهترین سریالهای تاریخ ایران به لحاظ روایت و به لحاظ بصری که نقشهایش از اصلی و فرعی میتواند کلاس بازیگری باشد. محمدعلی کشاورز در این سریال که اقتباس تاریخی سستی از روی شازده فرمانفرما بود نقش شعبون بیمخ را بازی میکند. همان شعبان جعفری که به دلیل جمع کردن لمپنها در روز کودتای ۲۹ مرداد و شعار دادن علیه مصدق نامش در تاریخ ایران ماندگار شده است.
شهرک سینمایی غزالی یا بهتر است بگوییم شهرک سینمایی علی حاتمی میراث سریال «هزاردستان» است چون برای فیلمبرداری این سریال ساخته شد. گروه بازیگران فیلم از محمدعلی کشاورز تا عزتالله انتظامی و جمشید مشایخی و داوود رشیدی و علی نصیریان درخشان هستند. تنها سریالی که هر پنج چهرهی ماندگار بازیگری ایران در آن کنار هم ظاهر شدهاند.
شخصیت اصلی سریال رضا خوشنویس است. مردی که قبلا به رضا تفنگچی معروف بوده و اعضای کمیتهی مجازات او را جذب خودشان میکنند و مردی به نام مفتش شش انگشتی در جستوجوی اوست.
محمدعلی کشاورز در تصویر کاراکتر منفور شعبون بیمخ کار سختی داشته و با صرف انرژی فیزیکی زیاد توانسته این نقش را به یادماندنی از کار دربیاورد.
سلطان و شبان
کارگردان: داریوش فرهنگ
نقش: خوابگزار اعظم
محصول ۱۳۶۲
اوایل دههی شصت خبری از محصولات نمایشی سرگرمکننده نبود و سریال کمدی «افسانهی سلطان و شبان» یکی از مفرحترین تولیدات تلویزیون محسوب میشد که بارها تکرار شد. داستانش شبیه «شاهزاده و گدا»ی مارک تواین بود.
یک سلطان احمق و خوشگذران و ظالم روزی موقع شکار با پیرمردی روبهرو میشود که پیشگویی میکند در تاریخی مورد اصابت تیر قرار خواهد گرفت. خوابگزار اعظم با بازی کشاورز متوجه میشود که پیرمرد راست میگوید و تصمیم میگیرد چارهای بیاندیشد. او و سلطان تصمیم میگیرند برای مدتی شخص دیگری را جایگزین سلطان کنند تا خطر بگذرد. چوپان سادهدلی را پیدا میکنند که شباهت خارقالعادهای به سلطان دارد و جای او و سلطان را با هم عوض میکنند.
اما کاتب دربار ماجرا را میفهمد و با کمک چوپان زندانیان را رها میکند و اطرافیان ستمگر سلطان را به بند میکشند. خوابگزار اعظم هم جانش را از دست میدهد.
نقش شیرین و بانمک کشاورز جزو نکات مفرح سریال بود.
سربداران
کارگردان: محمدعلی نجفی
نقش: خواجه قشیری
محصول ۱۳۶۰-۱۳۶۲
سریال «سربداران» از آن محصولاتی است که امروزه به آنها فاخر میگویند. سریالی تاریخی که اقتباسی از قیام سربداران خراسان به سرکردگی شیخ حسن جوری علیه حملهی مغول به ایران بود.
خواجه قشیری که کشاورز نقشش را بازی میکرد از بزرگان نیشابور بود. او سعی داشت از به دار آویخته شدن شیخ خلیفهی مازندرانی توسط طغای تیمورخان جلوگیری کند اما موفق نبود. خواجه قشیری از طرف محمد هندو ارتشی به باشتین میفرستد و آنجا را فتح میکنند و طغای تیمورخان فرار میکند.
قاضی شارع که قاضیالقضات باشتین بوده نزد او میآید اما از کمک او ناامید میشود و در انتها سر خواجه قشیری به دستور قاضی شارع بریده میشود.
کشاورز با سریال «سربداران» نشان داد که چه گزینهی خوبی برای بازی در نقشهای تاریخی است.
داییجان ناپلئون
کارگردان: ناصر تقوایی
نقش: دایی جان سرهنگ
محصول ۱۳۵۵
سریالی که اقتباس از یکی از رمانهای درجه یک ایرانی به نام «دایی جان ناپلئون» نوشتهی ایرج پزشکزاد است. اقتباس تقوایی کنار «هزاردستان» حاتمی جزو بهترین سریالهای تاریخ تلویزیون ایران و البته یکی از بهترین محصولات نمایشی تاریخ ایران است.
داستان پیرمردی که بزرگ خانواده است و در ارتش رتبهی خاصی نداشته اما عادت دارد از دلاوریهایش در جنگ کازرون و ممسنی سخن بگوید و به دلیل ارادت زیادش به ناپلئون به او دایی جان ناپلئون میگویند. راوی پسرکی به نام سعید است که یک روز گرم مرداد ساعت سه و ربع کم عاشق لیلی دختر دایی جان ناپلئون میشود. مشکل بزرگ اینجاست که دایی جان از پدر سعید یعنی آقاجان متنفر است و او را آدم بیاصل و نسبی میداند.
از آن طرف همه فکر میکنند لیلی باید با پوری پسر دایی جان سرهنگ که پسرعمویش است ازدواج کند. داستان یک خانوادهی اشرافی رو به زوال که با بازیهای درخشان همهی گروه بازیگران به خصوص غلامحسین نقشینه، پرویز فنیزاده و نصرت کریمی تبدیل به یک تراژدی-کمدی با لایههای مختلف میشود.
محمدعلی کشاورز یکی از بازیگران خوب این سریال شاهکار است و نقش دایی جان سرهنگ را دارد. دایی جان سرهنگ مرد ترسویی است که در حقیقت سرهنگ هم نیست و با درجهی سرگردی بازنشسته شده اما دایی جان ناپلئون در یک مهمانی او را داداش سرهنگ خطاب میکند و این نام رویش میماند.
۱۱ فیلم برتر عزتالله انتظامی و دیالوگهای ماندگار او
” به قول رضاخان کمالالملک سر چهار تا شاه قاجار را خورده بود: ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه، محمدعلی شاه و احمد شاه … ”
نویسنده محترم، اینکه شما از شخصیتی تاریخی خوشتان بیاید یا نیاید، دلیل نمی شود، که واقعیات تاریخی رو نادیده بگیرید. رضا پهلوی از کودتای اسفند ۱۲۹۹ تا آذر ۱۳۰۴، به شکل رضا خان و یا رضا خان سردارسپه نامیده می شود ولی پس از آذر ۱۳۰۴ رسما شاه ایران شده و باید به شکل رضاشاه مورد خطاب قرار گیرد. متاسفانه برخی که با رضا شاه به حق یا ناحق خصومت دارند و یا اطلاق رضاخان به رضاشاه رو یه ژست روشنفکری می دونن، فکر می کنن که با گفتن رضاخان به جای رضاشاه، این شخص رو تخریب و یا تحقیر می کنن، در حالی که عملکرد هر کس مثبت یا منفی در تاریخ موجوده و این مسائل تاثیری ندارن. فکر نمی کنم کسی تردید داشته باشه که شاهان قاجار از فتحعلی شاه تا احمدشاه، چه عملکرد فاجعه باری داشتن و خیانت های اساسی به ایران کردن ولی این مسئله به ما مجوز نمی ده تا مثلا ناصرالدین شاه رو ناصرالدین خان خطاب کنیم چونکه ازش خوشمون نمیاد. شخصیت های تاریخی هر عنوانی که داشته باشن باید با اون عنوان مورد خطاب قرار بگیرن و عملکردشون مثبت یا منفی ربطی به عنوانشون نداره.