ایران و ذخیرهگاههای زیستکره یونسکو
برنامه موسوم به ذخیرهگاههای زیستکره (Biosphere Reserve) یونسکو (UNESCO) یکی از برنامههای پیشگام حفاظتی است. این برنامه فعالیتهای انسانی، تحقیقات، حفاظت از محیط طبیعی و گاهی اوقات گردشگری را در یک منطقه مشخص در هم میآمیزد.
اما ذخیرهگاه زیستکره به چه جایی گفته میشود؟ ذخیرهگاههای زیستکره اغلب سکونتگاههای انسانی دارند که به خوبی سازماندهی شدهاند. الگوهای کاربری زمین در ذخیرهگاههای زیستکره به شکل سنتی کماکان در آنها جریان دارد. ذخیرهگاههای زیستکره از نظر موقعیت محیط و منظر هم منحصر به فرد هستند.
سنگبنای یک ذخیرهگاه زیستکره
در مرکز ذخیرهگاه زیستکره، یک هسته مرکزی قرار دارد که از آن به شدت حفاظت میشود. این بخش را هم یک محدوده دیگر مانند یک سپر حفاظتی، احاطه کرده که به آن زون ضربهگیر(Buffer Zone) میگویند. در محدوده ضربهگیر، فعالیتهای سنتی انسانی مانند گردآوری گیاهان خوراکی و تهیه هیزم برای مصارف خانگی به دقت و زیرنظر کارشناسان انجام میشود. در عین حال یکسری تحقیقات غیرمخرب هم میتواند در این محدوده انجام شود.
اطراف زون ضربهگیر، یک زون دیگر به نام زون ارتباطی(Transition Zone) وجود دارد که در آن بعضی از اشکال توسعه پایدار مانند کشاورزی در مقیاس کوچک انجام میشود. علاوه بر آن امکان استخراج منابع طبیعی مانند الوارکنی انتخابی و تحقیقات تجربی هم در آن وجود دارد. این استراتژی کلی که در پیرامون هسته مرکزی، یکسری زونهای ضربهگیر و زونهای انتقالی باشند، از این نظر اهمیت دارد که مردم محلی را به پشتیبانی از اهداف مناطق حفاظتشده ترغیب میکند.
یک مثال کاربردی از یک ذخیرهگاه زیستکره، ذخیرهگاه بومی کونا یالا (Kuna Yala Indigenous Reserve) واقع در ساحل شمالشرقی پاناما است. در این منطقه حفاظتشده ۶۰ هزار هکتاری متشکل از جنگلهای حاره و جزایر مرجانی، حدود ۵۰ هزار نفر در ۶۰ روستا زندگی میکنند که حرفه اصلی آنها طب سنتی، کشاورزی، ماهیگیری و جنگلداری است و این در حالی است که مستندات و پژوهشهایی هم در این ذخیرهگاه توسط دانشمندانی از موسسات خارجی در دست انجام است.
در حال حاضر باورهای حفاظتی و تجارب مردمی در کونا یالا در حال تغییر است و علت آن هم تاثیرات خارجی است، افراد جوانتر محلی اغلب درباره لزوم حفاظت سختگیرانه در این ذخیرهگاه سوالاتی دارند. علاوه بر آن، افزایش سطح دریا و کاهش منابع دریایی، رهبران روستا را مجبور به پذیرش سایر گزینههایی کرده که میتواند متضمن بقای آنها در آینده باشد.
الگوها در ذخیرهگاههای زیستکره
در ایران با وجود تهیه طرحهای تفضیلی زونبندی منطقه جاجرود و پارک ملی کویر در دهههای پیشین برای گردشگری و حفاظت در کنار جوامع محلی، اکنون شاهد روند رو به قهقرای این مناطق هستیم. الگوی بهرهبرداری پایدار مردم محلی و حفاظت از تنوعزیستی در برهه کنونی تغییر کرده و چرای بیش از ظرفیت زیستگاه، شکار غیرمجاز و… وضعیت را در مجموع دگرگون ساخته است. الگوی کلی یک ذخیرهگاه زیستکره، یک هسته مرکزی حفاظتشده است که اطراف آن به وسیله زون ضربهگیر احاطه شده است. زون ضربهگیر جایی است که در آن فعالیتهای انسانی به دقت پایش و مدیریت شده و در ضمن تحقیقات هم در آن انجام میشود.
این زون در عوض به وسیله زون انتقالی احاطه شده است. زون انتقالی جایی است که توسعه پایدار و تحقیقات تجربی در آن انجام میگیرد. همان طور که گفته شد، مردم ذخیرهگاه زیستکره کونا هنوز روشهای سنتی خود برای ماهیگیری را حفظ کردهاند و این اتفاقی است که در ذخیرهگاههای زیستکره ایران هم دور از دسترس نیست.
واقعیت این است که جمعیتهای انسانی به افزایش چشمگیر خویش در دهههای آینده ادامه خواهند داد و منابعی مانند هیزم، گیاهان دارویی و گوشت شکار روز به روز سختتر پیدا خواهد شد. اما مدیران مناطق حفاظتشده در کشورهای در حال توسعه میبایست این پیشبینی را بکنند که تقاضا برای استفاده از اندک قطعات برجای مانده از زیستگاههای طبیعی از این هم بیشتر خواهد شد.
همچنان که تراکم کشاورزی و سکونت در مجاورت مناطق حفاظتشده بیشتر میشود، تعارضات هم بالطبع افزایش خواهند یافت چرا که هم غذا کمیاب میشود و هم دیگر جایی خارج از پارک یا حتی در زمینهای کشاورزی و مناطق مسکونی مجاور پارک، برای رفتن نیست.
پستانداران و پرندگانی که در داخل مناطق حفاظتشده زیست میکنند، همگی میتوانند به محصول غله آسیب جدی وارد کنند در حالی که شکارچیانی مانند ببرها و خرسها قادرند حیوانات اهلی را بکشند و در عین حال تهدیدی هم برای مردم باشند. مشابه این وضعیت زمانی رخ میدهد که مردم فقیر و گرسنه باشند، در این صورت آنها وارد مناطق حفاظتشده میشوند تا آن چه را که نیاز دارند، تامین کنند و برایشان هم فرقی نمیکند که اجازه ورود داشته باشند یا خیر.
پارک ملی گلستان
پارک ملی گلستان، نخستین پارک ملی ایران است که در سال ۱۹۵۷ به عنوان ذخیرهگاه زیستکره انتخاب شد و همچنان نیز جایگاه خود را در خانواده ذخیرهگاههای زیستکره جهانی حفظ کرده است. پارک ملی گلستان از جمله معدود پارکهایی است که در روند تغییر و تحولات دهههای اخیر جایگاه خود را به عنوان پارک ملی حفظ و در عین حال قابلیتهایش را هم در جهت تطبیق با تغییرات مفهومی کم و بیش سامان داده است.
این پارک ملی که در شمال شرقی ایران واقع شده، مساحتی در حدود ۸۷۴ کیلومترمربع را اشغال میکند. دامنه تغییرات ارتفاعی در این پارک از ۴۵۰ بالاتر از سطح دریاها آغاز و در نهایت به ۲.۴۱۱ متر میرسد. البته میزان بارندگی هم در این پارک و ذخیرهگاه زیستکره متغیر است چنانچه در برخی عرصهها میزان بارندگی ۸۶۶ میلیمتر (غرب پارک) و در برخی دیگر از عرصهها نیز به ۱۴۲ میلیمتر (شرق پارک) میرسد.
تاثیرات ناشی از تغییرات ارتفاع و میزان بارندگی عامل شکلگیری زیستگاههای مختلف در این پارک است. پارک ملی گلستان یک زمینه کوهستانی دارد که پوشیده شده است از جنگلهای هیرکانی خشک و نیمه خشک در غرب و مناطق استپی و نیمه بیابانی در شرق. علیرغم تاریخچه طولانی حفاظت و در عین حال منابع قانونی اجرایی؛ عدم استفاده مناسب و صحیح از قوانین حفاظتی، فقر و تجارب اجرایی ناکافی باعث شده که آمار شکار در این پارک ملی و ذخیرهگاه زیستکره بالاتر از حد انتظار باشد.
هیچ روستایی در پارک ملی گلستان وجود ندارد. حدود ۸.۶۶۰ سکنه این پارک که از اقوام مختلف ترکمن، فارس، بلوچ و کرد هستند؛ در ۱۵ روستایی زندگی میکنند که هر کدام تقریبا ۲ کیلومتر با مرزهای پارک فاصله دارد. شغل اصلی جوامع محلی در پارک ملی گلستان، کشاورزی یا دامداری است.
سایر ذخیرهگاههای زیستکره ایران
در مرداد ماه سال ۱۳۹۶، شش ذخیرهگاه زیستکره ایران در شبکه جهانی ذخیرهگاههای زیستکره یونسکو ابقاء شدند. گروه علوم کمیسیون ملی یونسکو در ایران ضمن اعلام این شش ذخیرهگاه زیستکره (گلستان، ارسباران، ارژن- پریشان، گنو، حرا و کویر) یادآور میشود که علاوه بر ذخیرهگاههای یاد شده، ذخیرهگاههای میانکاله، تنگ صیاد و سبزکوه، دنا، هامون، توران و ارومیه (جمعا ۱۲ ذخیرهگاه) از جمهوری اسلامی ایران در شبکه جهانی ذخیرهگاههای یونسکو قرار دارند و کشور ما در منطقه دارای بیشترین تعداد ذخیرهگاههای یونسکو است.
فرهنگ حفاظت از محیطزیست طبیعی در ایران از سال ۱۹۷۶ دگرگون شد. در کنار سایر تدابیر و اشکال حفاظت رایج در جهان نظیر پارکهای ملی، پناهگاههای حیاتوحش، مناطق حفاظت شده و آثار طبیعی ملی مفهوم جدیدی از حفاظت و مدیریت شکل گرفت که بر اساس آن مناطق با ارزش طبیعی را به نام ذخیرهگاه زیستکره یا به تعبیر امروزیتر اندوختگاههای زیست سپهر برای حل تعارض بین انسان و طبیعت و رفع نارساییهای اشکال حفاظت معرفی کردند.
ذخیرهگاههای زیستکره تنها راه عینیت بخشیدن به مفهوم استفادههای چندجانبه از قابلیتهای مختلف مناطق تحت حفاظت به شمار میروند. کشور ایران از جمله کشورهای پیشگامی بود که در سال ۱۹۷۶ در شکلگیری نخستین گروه از ذخیرهگاههای زیستکره یونسکو مشارکت فعال داشت و ۹ منطقه را به پروژه شماره ۸ برنامه انسان و کره مسکون اهداء کرد تا نخستین شبکه ذخیرهگاههای زیستکره جهان به مرز ۵۷ منطقه برسد.
ذخیرهگاههای زیستکره ایران به ترتیب سالهای ثبت عبارتند از ذخیرهگاه زیستکره ارسباران (۱۹۷۶ میلادی)، ذخیرهگاه زیستکره ارژن (۱۹۷۶ میلادی)، ذخیرهگاه زیستکره گنو (۱۹۷۶ میلادی)، ذخیرهگاه زیستکره گلستان (۱۹۷۶ میلادی)، ذخیرهگاه زیستکره حرا (۱۹۷۶ میلادی)، ذخیرهگاه زیستکره کویر (۱۹۷۶ میلادی)، ذخیرهگاه زیستکره دریاچه ارومیه (۱۹۷۶ میلادی)، ذخیرهگاه زیستکره میانکاله (۱۹۷۶ میلادی)، ذخیرهگاه زیستکره توران (۱۹۷۶ میلادی)، ذخیرهگاه زیستکره دنا (۲۰۱۰ میلادی)، ذخیرهگاه زیستکره تنگ صیاد و سبزکوه (۲۰۱۵ میلادی) و ذخیرهگاه زیستکره هامون (۲۰۱۶ میلادی).
این ذخیرهگاهها بر اساس طبقهبندی خاصی از نواحی جغرافیای زیستی جهان انتخاب میشوند و به محض تایید میبایست برای ایفای سه نقش توسعه، حفاظت و پشتیبانی از نظر ساختاری زونبندی شوند. لازم به ذکر است که انتخاب یک منطقه از نظر شرایط طبیعی در شبکه ذخیرهگاههای زیستکره، اگرچه به سادگی امکانپذیر نیست و در صورت انتخاب شدن نیز اعتبار جهانی کسب میکند اما این اعتبار ابدی نیست.
نباید فراموش کرد که ذخیرهگاه زیستکره گلستان با وجود برتریهای نسبی نسبت به مناطق همپایه خود دارای تعارضات عمدهای است که اگر رفع آنها در اولویت برنامههای مدیریت و حفاظت این پارک قرار نگیرد، ممکن است در آیندهای نه چندان دور به تهدیدی جدی برای بقاء این میراث ارزشمند طبیعی تبدیل شود. در حال حاضر بزرگراه آسیایی که پارک ملی گلستان را به دو نیمه تقسیم کرده در شناسنامه پارکهای ملی فهرست ملل متحد به عنوان یکی از عوامل تهدیدکننده این پارک توصیف شده است.
در حال حاضر ذخیرهگاههای زیستکره جمهوری اسلامی با تهدیدات جدی مواجه هستند که ضرورت نظارت جدی را از جانب نهادهای مسوول طلب میکند. سرنوشت محتوم همه مناطقی که مفهوم ذخیرهگاهها را در عمل به تجربه نکشیدهاند و از این فرصت استثنائی برای رشد و اعتلای خود استفاده نکردهاند جز تباهی چیز دیگری نیست چرا که این مناطق در چارچوب حفاظت و مدیریت منسوخ گذشته قادر به حفظ موجودیت خود نخواهند بود.
منبع: fa unesco