اپل و سامسونگ یا استقلال و پرسپولیس؟
وقتی نوجوان بودم به بهانهای ساده عاشق یک تیم فوتبال شدم. آن زمان تیم محبوبم قهرمان بود و پرستاره. یکی دوسالی همهاش شیرینی بود، برد بود و شکوه اما با گذر زمان تیم محبوبم به تدریج سقوط میکرد طوری که حالا ویرانهای از آن چیزی که زمانی بود باقی مانده. من اما هنوز از تیمم طرفداری میکنم و گذر زمان و ناکامیها، کاهش کیفیت، تغییری در حالم ایجاد نکرده.
همه اینها را گفتم تا به مفهوم طرفداری برسم. طرفداری آن هم از نوع فوتبالیاش شکلی است از علاقه کورکورانه که آنقدرها به کیفیت ربطی ندارد و بیشتر با گذشته، خاطره، کریخواندن و بحثهای فرسایشی بینتیجه که صرفا لذتش خود بحث است نهنتیجه آن، پیوند خورده. نقدی که از خلال مفهوم طرفداری میخواهم به دنیای امروز کاربران گوشیهای هوشمند وارد کنم همین است که نوعی هواداری فوتبالی، نوعی از طرفداری بیقید و شرط در این فضا هم پدیدار شده. آدمها به چند دسته تقسیم شدهاند و خودشان را به یک تیم متعلق میدانند با یک هویت تیمی. طرفداران سامسونگ،اپلیها، عاشقان سونی. حتی نوکیا هم مثل یک تیم سقوط کرده به دسته دو که سال بعد میخواهد به لیگ برتر بیاید طرفداران افراطی خودش را دارد. با خودمان صادق باشیم، هیچکدام از این برندها بیعیب نیستند، نهتنها بیعیب نیستند که هر کدام چندین مشکل قابل توجه دارند و در عین حال صاحبان و ذینفعان هیچکدامشان هم محض رضای خدا یا دل مشتری گوشی تولید نمیکنند. در کنفرانسهایشان یک تغییر کوچک را یک تحول بزرگ جا میزنند و هر سال دوباره مجابمان میکنند یکی از همان گوشیها را بخریم.
نمیگویم از یک برند یا کیفیتش خوشمان نیاید، نقدم بر هواداری افراطی است، براین بحثهای فرسایشی تمام نشدنی بین هواداران برندها، نقد براین لقبها که برای رقیب میسازند و تصویر بیعیب و رویایی که در ذهنشان از برند محبوبشان ساختهاند. من فکر میکنم درباره گوشیهای هوشمند همیشه باید همچون یک منتقد رفتار کرد. برندها و گوشیها مثل استقلال و پرسپولیس نیستند که از کودکی یا نوجوانی طرفدار و مفتونشان شده باشیم و تا ابد هم همینطور بمانیم. در این زمین بازی باید بدبین باشیم نه طرفدار. باید آنقدر ذهنمان باز باشد که بگوییم یک گوشی را با همه عیبهایش میخریم چون دلیلی خاص داریم؛ این جمله که «هر گوشی ای که برند … تولید کند را حتما میخرم» واقعا خطرناک است. نشان از ضعف ما است در برابر تولیدکنندهها. گوشی هوشمند، تیممحبوبمان نیست که بدون نفع تا همیشه با آن عهد طرفداری ببندیم. گوشیها راهیاند برای پول درآوردن صاحبان شرکتها و برای ما شاید یک نیاز، آن هم نه هر سال و نه همیشگی.
یک طرفدار افراطی هرگز نمیتواند در خرید گوشیهای هوشمند درست عمل کند، او مثل یک عاشق چشم و گوش بسته قادر نیست عیب و ایراد برند محبوبش را ببیند و تولیدکنندهها هم دقیقا از همین دریچه، از این علاقهافراطی، از این هویت تیمی که اتفاقا از خلال همان بحثهای بیهوده ایجاد شده کمال سو استفاده را میکنند. اینجا جایی است که باید هشیارتر عمل کنیم.
راستش تیم محبوبم این هفته هم باخت، عین خیالم نیست چون بابت طرفداری ازش به کسی پول نمیدهم اما اگر برند گوشیای که از آن استفاده میکنم بخواهد فریبم بدهد در تغییرش یک لحظه هم مردد نیستم. باید قبول کنیم که بازار گوشیهای هوشمند دنیای طرفداری از تیمهای فوتبال نیست.
جالب اینجاست که هم تیم محبوبم هم برند محبوبم برندشون آبیه
حرف دل ما رو زدی.
تعصب بی مورد واقعا بد دردیه که اکثریت جامعه مبتلان بهش و همش دنبال کسی یا چیزی هستیم که ازش بت بسازیم و باهاش کری بخونیم!
این تعصب بی مورد باعث میشه بدی های برند محبوبمونو و مزایای دیگر برمدها رو نادیده بگیریم و نهایتا این ماییم که ضرر می کنیم.
فراموش نکنید که بالای ۹۰% سود عملیاتی بیزنس موبایل متعلق به اپله و سامسونگ هم از بزرگترین تامین کننده های اپله…
اپل و سامسونگ که دارن در زمینه ارتقا اقتصاد کشور های خودشون پولشون رو در میارن تعصبشم ما می کشیم. ولی استقلال و پرسپولیس دارن پول ملت رو خرج سرکار گذاشتن خود ملت میکنن. مگه یه بار استقلال برنده شده یا پرسپولیس واسه ما نون و آب شده!؟ حالا هم این وضعمونه. نباید سخت گرفت ولی لازمه کمی هم با دید بازتری به اوضاعمون نگاه کنیم.
دقیقادنیارو با یک توپ مسخره کردن
تلنگری برای آگاهی
با خودمان صادق باشیم، هیچکدام از این برندها بیعیب نیستند، نهتنها بیعیب نیستند که هر کدام چندین مشکل قابل توجه دارند و در عین حال صاحبان و ذینفعان هیچکدامشان هم محض رضای خدا یا دل مشتری گوشی تولید نمیکنند. در کنفرانسهایشان یک تغییر کوچک را یک تحول بزرگ جا میزنند و هر سال دوباره مجابمان میکنند یکی از همان گوشیها را بخریم.