تلاش برای رمزگشایی از روابط انسانهای مدرن و نئاندرتال
مقدار خیلی کمی از DNA موجود در بدن اروپاییها و آسیاییها از نئاندرتالها به ارث رسیده است. با این حال همین مقدار کم هم کنجکاوی دانشمندان را برانگیخته و باعث شده که در پی کشف چگونگی ورود این ژنها به بدن انسان مدرن بروند. در سالهای اخیر پژوهشگران رد پای این ژنهای مشترک را دنبال کردهاند و متوجه شدهاند که در طول تاریخ، انسان هوشمند چند بار همنشین نزدیک عموزادههای منقرض شدهاش بوده است. اکنون طبق گزارش جدیدی که در ساینس منتشر شده، روابط بین انسان مدرن و نئاندرتال خیلی عمیقتر از چیزی است که قبلا تصور میشد.
گروهی بینالمللی از پژوهشگران با استفاده از یک روش آماری پیچیده مشخص کردهاند که انسانهای مدرن، نئاندرتالها و گونهی دیگری از انسانتباران به نام دنیسوواییها چه زمانهایی و در کدام قارهها جفتگیری کردهاند. پژوهشگران نتیجه گرفتند که اگر شما از نظر نژادی متعلق به شرق آسیا باشید، در شجرهی خانوادگیتان سه نئاندرتال دارید. اروپاییها و مردمان جنوب آسیا دو نئاندرتال دارند و ملانزیاییها (ساکنان جزایر شمال قارهی اقیانوسیه) فقط یک نئاندرتال دارند. آفریقاییهایی که اجدادشان با نئاندرتالها جفتگیری نکردهاند هم در شجرهنامهشان هیچ نئاندرتالی ندارند. در همین حال دنیسوواییها دست کم یک بار با ملانزیاییها جفتگیری کردهاند. این بدین معنیست که برای مثال انسانهای هوشمندی که از آفریقا راهی شرق آسیا شدند، در مسیر خود سه بار با نئاندرتالها برخورد کردند، با آنها همنشین شدند و جفتگیری کردند. این درحالیست که بیشتر ساکنان آفریقا از آنجا که هیچوقت با نئاندرتالهای ساکن در دیگر نقاط جهان برخورد نداشتند هیچ کدام از ژنهای متعلق به نئاندرتالها را حمل نمیکنند.
وقتی پژوهشگران برای اولین بار رد DNA هستهی سلول نئاندرتالها را در مردمان امروز پیدا کردند، فکر کردند که شاید این ژنها از یک یا دو بار جفتگیری خیلی نادر باقی مانده باشد. تصور آنها چنین بود که شاید این DNA از همان زمانهایی که انسان مدرن با ترک آفریقا و ورود به غرب آسیا با نئاندرتالها برخورد کرد برجای مانده باشد. ولی از آن زمان به بعد شواهدی پیدا شد که نشان میدهد شجرهی خانوادگی انسان مدرن و نئاندرتال خیلی در هم تنیدهتر از چیزی است که تصور میشد.
در سالهای اخیر کاوشهای زیادی در این مسیر صورت گرفته است. ابتدا پژوهشگران با کاوش در فسیلهای ۵۰ هزار سالهی غار دنیسووا در سیبری روسیه، فهمیدند که ملانزیاییها بین دو تا چهار درصد DNA خود را از دنیسوواییها به ارث بردهاند. سپس دریافتند که خود دنیسوواییها با نئاندرتالها جفتگیری کرده بودند. سال گذشته هم پژوهشگران از روی فسیلهای ۴۰ هزار سالهی انسان مدرن در رومانی کشف کردند که آنها یک جد بزرگ نئاندرتال داشتهاند ولی این ژنوم نئاندرتالی در انسانهای امروزی وجود ندارد. ماه گذشته هم پژوهشگران از کشف DNA مدرن در استخوان انگشت نئاندرتالها خبر دادند. این نشان میدهد که این دو گونه در ۱۰۰ هزار سال پیش هم جفتگیری کرده بودند. این هفته، همان گروه از زاد و ولد دنیسوواییها و اجداد ۴۴۰ هزار سالهی نئاندرتالها خبر دادند.
این اکتشافات تکههای مختلف DNA باستانی در سلولهای ما را نشان میدهد. رهگیری منشاء هرکدام از این ژنها کار آسانی نیست. قسمتی از آن به این دلیل است که نئاندرتالها و دنیسوواییها به هم خیلی نزدیک بودند. برای مثال در مورد ملانزیاییها، تا ۲۰ درصد از زمانهایی که میگوییم قسمتی از DNA مربوط به نئاندرتالها است، در حقیقت اشتباه میکنیم و مربوط به دنیسوواییها است. بنابراین گروه پژوهشی جدید با روش آماری خود در پی کاتالوگ کردن DNA های باستانی بر آمدند. آنها ژنوم ۳۵ ملانزیایی که بیشتر از بقیهی گروهها DNA باستانی داشتند را استخراج کردند. همچنین ژنوم نزدیک به ۱۵۰۰ فرد دیگر از سراسر جهان را آنالیز کردند. آنها انتظار داشتند ژنوم زیادی از نئاندرتالها را در ملانزیاییها پیدا کنند. ولی فهمیدند که بیشتر DNA باستانی ملانزیاییها از دنیسوواییها است.
انسان مدرن اولین برخورد با نئاندرتالها را در زمان ترک آفریقا داشت. برخورد دوم با نئاندرتالها در ژنوم اروپاییها، جنوب آسیاییها و شرق آسیاییها مشخص است. احتمالا این برخورد در خاورمیانه و قبل از اینکه جمعیتها به مناطق مختلف دنیا بروند اتفاق افتاده است. در نهایت اجداد مردمان شرق آسیا برخورد سومی هم با نئاندرتالها احتمالا در مناطقی در همان شرق آسیا داشتند.
در مورد ملانزیاییها توضیح محتمل این است که قبل از دومین برخورد با نئاندرتالها از اروپاییها و آسیاییها جدا شدند. بعدها شرق اسیاییها از اروپاییها و جنوب اسیاییها جدا شدند و برای بار سوم با نئاندرتالها برخورد کردند. در همین حال اجداد ملانزیاییها جایی در آسیا با دنیسوواییها برخورد کردند. میراث این جفتگیریها ۲۱ DNA باستانی حامل ژنهای ایمنی تشخیص دهندهی ویروسها و البته چندین و چند ژن مربوط به متابولیسم است. مثل GCG که سطح گلوکوز خون را افزایش میدهد و PLPP1 که یک پروتیین در غشای سلول است و چربیها را تجزیه میکند. این ژنها به انسان مدرن کمک کرده که به هنگام ورود به محدودهی زندگی نئاندرتالها در اروپا و آسیا، با بیماریها، رژیم غذایی و اقلیم جدید سازگار شود.
ولی قسمتهای زیادی در ژنوم انسان وجود دارد که خالی از هرگونه اثر نئاندرتالی است. احتمالا این قسمتها هم زمانی تحت تاثیر قرار گرفته بودند ولی اکنون دیگر در انسانهای امروزی وجود ندارند. این نشان میدهد این قسمتهای ژنوم که حاوی ژنهای مربوط به سخن گفتن، رشد مغز و بیماری اوتیسم هستند، در ساختن هویت انسان مدرن نقش اساسی داشتهاند. بعضی از پژوهشگران هشدار میدهند که DNA انسانهای مدرن امروزی نمیتواند برای تشخیص جفتگیریهای باستانی به طور کامل قابل اعتماد باشد. گروههایی مثل ملانزیاییها ممکن است در طول زمان ژنهای باستانی خود را از دست داده باشند. بنابراین تاریخچهی روابط آنها با نئاندرتالها پاک شده است. دانشمندان روشهای جدید کاتالوگ کردن DNA های باستانی بدن ما را تحسین میکنند. این کار میتواند باعث شود که درک خیلی بهتری از گذشتهی خود پیدا کنیم.
منبع: Science Mag