انیمیشنهای پیکسار از بهترین تا بدترین

کارنامهی فیلمسازی پیکسار فراموشنشدنی و سرشار از جهانهای تخیلی و خیرهکننده است و همین ردهبندی این فیلمها را سخت میکند. اما این موضوع مانع منتقدان امپایر برای انتخاب بهترین انیمیشنهای پیکسار نشده است. در ادامه میتوانید فهرست انیمیشنهای پیکسار از بهترین تا بدترین را به انتخاب منتقدان امپایر بخوانید.
پیکسار با همان اولین تولیداتش برای خودش اعتبار زیادی دست و پا کرد. انیمیشنهای پیکسار از ابتدا تا امروز جزو خلاقانهترین آثار سینمایی محسوب میشوند و این استودیوی فیلمسازی درخشان توانسته راه خودش را خوب میان تماشاگران سینما و منتقدان باز کند.
از اواسط دههی نود که کارتون «داستان اسباب بازی» را نمایش دادند، پیکسار قواعد بازی را تغییر داد. آنها پیشگام استفاده از تکنولوژیهای جدید باورنکردنی شدند اما هیچوقت توجهشان را به داستان و شخصیتها و خلاقیت هم از دست ندادند.
در سومین دههی استودیو و پیش از شیوع ویروس کرونا آخرین کارتون آنها به نام «به پیش» اکران شد و آخرین فیلمی بود که پیش از تعطیل شدن سینماها در صدر باکس آفیس قرار گرفت.
۱. داستان اسباب بازی
عنوان اصلی: Toy Story
کارگردان: جان لسهتر
امتیاز متاکریتیک: 95 از 100
محصول 1995
علیرغم چالش این انیمیشن با تکنولوژیهای جدید و تغییرات قابل توجهی که در لحن فیلمنامهی آن در طول تولید به وجود آمد «داستان اسباب بازی» نهایی بلافاصله تبدیل به یک فیلم کلاسیک شد. نه تنها سنگ بنا را برای انیمیشنهای سه بعدی که برای دو دهه بعد از آن همچنان رواج دارند گذاشت که فیلمی بود که همزمان هم برای بزرگترها و هم بچهها کارکرد داشت. محتوای فیلم و شخصیتپردازیها لایههای عمیقی پیدا میکرد. رفاقت دو نفرهی وودی و باز به علاوهی ضرباهنگهای عاطفی داستان همان چیزی است که در همهی کارهای پیکسار نمود پیدا کرد. این انیمیشن داستان دنیای اسباب بازیهای پسری به نام اندی بود که شهردار اسباب بازیهایش یک عروسک کابوی به نام وودی است تا این که عروسک تازهواردی به نام باز که فضانورد است محبوبیت وودی را به خطر میاندازد.
۲. وال-ای
عنوان اصلی: Wall-E
کارگردان: اندرو استانتون
امتیاز متاکریتیک: 95 از 100
محصول 2008
فیلمی که در سکوت شروع میشود و بدون دیالوگ پیش میرود و ناگهان تبدیل به یک ماجراجویی سریع علیه زمان میشود و علاوه بر همهی اینها فیلم رمانتیکی است. این انیمیشن درست مثل روبات قهرمانش دلربا و گرم است. روباتی که در جهنمی که انسانها درست کردهاند گیر افتاده و مواد مصرفی انسانها را که دور ریختهاند در فضا جمع میکند. فیلم ادای دینهایی با هالیوود دارد از جمله با قطعهی موسیقی «سلام دالی». بعد امید از راه میرسد. نه فقط وقتی که ایو سر و کلهاش پیدا میشود بلکه وقتی یک گیاه کوچک و نشانهای از حیات میان آن همه آشغال یافت میشود. فیلمی که در روایتش صریح و حتی گاهی خشن و به طرز عمیقی دوستداشتنی است.
۳. درون بیرون
عنوان اصلی: Inside Out
کارگردان: پیتر داکتر، رونی دل کارمن
امتیاز متاکریتیک: 94 از 100
محصول 2015
حتی برای استودیوی مثل پیکسار که سرشار از ایدههای خلاقانه است، انیمیشنی مثل «درون بیرون» که در حقیقت اتاق فرمان پشت احساسات ما را به تصویر میکشد، مجذوب کننده و جذاب است. این فیلم مبدعانه و احساساتی و هوشمندانه است که داستان احساسات هوشمند را روایت میکند. در فیلم ما با احساس شادی، غم، خشم، نفرت و ترس یک دختر سیزده ساله به نام رایلی مواجه میشویم که به خاطر شغل پدرش از شهر خودشان به شهر دیگری رفتهاند. فیلم هر چه جلوتر میرود بامزهتر و عجیب و غریبتر میشود. مشاهدات شوخطبعانهی فیلم مثل سکانسی که داخل مغز پدر و مادر رایلی را نشان میدهد درجه یک است.
۴. بالا
عنوان اصلی: Up
کارگردان: پیت داکتر
امتیاز متاکریتیک: 88 از 100
محصول 2009
غیرممکن است دربارهی کارتون «بالا» حرف زد بدون این که به سکانس افتتاحیهی آن اشاره کرد. چکیدهی زندگی دو محبوب کارل و الی از بچگی تا زمانی که ازدواج میکنند و الی از دنیا میرود با یک تدوین جذاب که همهی اینها را به تصویر میکشد. انیمیشنی که به قلبتان ضربه میزند، احساساتیتان میکند و انسانی است. چنان فیلم قدرتمندی است که باعث میشود فراموش کنید کل اثر تا چه حد دیوانهوار است. خانهای که با بادکنکها پرواز میکند، پرندهای گرمسیری غول پیکر رنگارنگی که اسمش کوین است و سگی که پرواز میکند! کارتون «بالا» همهی این عناصر را جوری ترکیب میکند که مراقبهای روی سوگواری باشد. قهرمان هشتاد سالهی قصه حیرتانگیز است.
۵. شگفتانگیزان
عنوان اصلی: The Incredibles
کارگردان: برد بیرد
امتیاز متاکریتیک: 90 از 100
محصول 2004
یک ترکیب غیرمحتمل از «خانوادهی سیمپسونها» و کمیکبوکها و فیلمهای «نگهبانان» (واچمن). همانطور که از اسمش پیداست «شگفت انگیزان» هیجانانگیز و اکشنی بامزه است که انگار تلفیقی یک از کمیکبوک با فیلمهای باند است. فیلم جهانی را به تصویر میکشد که در آن فعالیتهای ابرقهرمانان ممنوع است و آنها مجبورند به زندگی ساده و معمولی تن بدهند. به نظر میرسد که با توجه به مرگهای اسرارآمیزی که در این انیمیشن میبینیم مخاطب استودیو بیشتر گروه بزرگسالان بوده است. سکانسهای دور هم جمع شدن ابرقهرمانان با قدرتهای ماورالطبیعه زیر نظر کارگردانی برد بیرد باشکوه است. به علاوه در قصهی فیلم یک کمدی نبوغآمیز هم به چشم میخورد. راستی را بخواهید این بهترین «چهار شگفتانگیز» (fantastic four) است که تا امروز ساخته شده.
۶. کمپانی هیولاها
عنوان اصلی: Monsters, Inc
کارگردان: پیت داکتر
امتیاز متاکریتیک: 79 از 100
محصول 2001
به نظر میرسید که پیکسار دیگر نمیتواند حتی خواب زوجی مثل وودی و باز را ببیند تا این که مایک وازوفسکی و جیمز پی.سالیوان با «کمپانی هیولاها» وارد شدند. شهر هیولاها را داریم که از جیغهای بچههای ترسیده تغذیه میشود. در حقیقت هیولاها باید بچهها را بترسانند تا از فریاد آنها شهر صاحب برق و الکتریسیته شود. بعد وقتی سالیوان متوجه میشود که بو، نوزاد خردسال وحشت زهرآگینی برای او نیست کمکم احساسات آرامی وارد قصه میشوند. اما نکتهی اصلی «کمپانی هیولاها» فیلمنامهاش است. پر از نکتههای سرگرمکننده که هوشمندانه توسط بیلی کریستال و جان گودمن، صداپیشههای اصلی جان میگیرد. همهی آوازها و رقصهای انیمیشن فوقالعاده هستند.
۷. داستان اسباب بازی 2
عنوان اصلی: Toy Story 2
کارگردان: جان لسهتر
امتیاز متاکریتیک: 88 از 100
محصول 1999
این دنبالهای است که با اعتماد به نفس ساخته شده و درست به اندازهی نسخهی اول شگفتانگیز است. هستهی اصلی فیلم دوباره وودی و باز هستند و البته کاراکترهای دوستداشتنی دیگری هم به مخاطب معرفی میشوند. در این قسمت اسباب بازیها به دنیای بزرگ و بد بیرون راه پیدا میکنند. داستان هم از جایی شروع میشود که یک کلکسیونر وودی را میدزدد و باز و دوستانش ترتیب یک عملیات نجات را برای رهایی وودی میدهند. اول استودیو تصمیم گرفته بود که قسمت دوم برای ویدیو و در مقیاس کوچکتر و حتی جدا از پیکسار در دیزنی تولید شود چون پیکساریها مشغول تولید «زندگی یک حشره» بودند اما وقتی به نظر رسید که میشود به داستان قسمت دوم امید بست همهی برنامههای تغییر کرد.
۸. راتاتویی
عنوان اصلی: Ratatouille
کارگردان: برد بیرد
امتیاز متاکریتیک: 96 از 100
محصول 2007
فقط پیکسار میتواند دربارهی یک موش عاشق آشپزی که تبدیل به سرآشپز میشود یک انیمیشن بسازد. یک سفر اودیسهوار آشپزخانهای دربارهی موشی که میتواند راتاتویی درست کند. رمی موش سرآشپز لینگوینی آشپز بی دست و پا را به روشی کنترل میکند تا بتواند خوشمزهترین غذاها را در دل رستورانی در پاریس درست کند. موسیقی مایکل جیاچینو فوقالعاده است و الهام گرفته از موسیقیهای پاریسی. سکانسی که در آن آنتون ایگو منتقد سختگیر غذا با خوردن راتاتویی یاد دوران کودکیاش میافتد باشکوه و دلپذیر است. این انیمیشن هشتمین فیلمی بود که کمپانی پیکسار ساخت و کاملا به حق و درست اسکار بهترین انیمیشن آن سال را هم به خانه برد.
۹. داستان اسباب بازی 3
عنوان اصلی: Toy Story 3
کارگردان: لی آنکریچ
امتیاز متاکریتیک: 92 از 100
محصول 2010
بالاخره جان لسهتر سکان هدایت انیمیشنی که قرار بود آخرین قسمت از سه گانهی «داستان اسباب بازی» باشد را به شخص دیگری واگذار کرد و خودش در مقام تهیهکننده در این پروژه حضور داشت. لی آنکریچ هم به طرز تحسینبرانگیزی از پس این میراث بزرگ برآمد. یک ماجراجویی مفرح دیگر با باز و وودی و سایر کسانی است که با این مجموعه بزرگ شدند. یک خداحافظی اشکانگیز با دوران کودکی است. اندی حالا بزرگ شده و قرار است به کالج برود اما اسباب بازیها به جای آن که به اتاقک زیر شیروانی منتقل شوند به اشتباه به جای دیگری منتقل میشوند و حالا وودی باید به بقیه روحیه بدهد که میتوانند به خانه برگردند.
۱۰. در جست و جوی نیمو
عنوان اصلی: Finding Nemo
کارگردان: اندرو استانتون
امتیاز متاکریتیک: 90 از 100
محصول 2003
اولین انیمیشن استودیو دربارهی ماهیها و جهان زیر آب که به لحاظ تکنیکی نفسگیر بود. آنها با نور و رنگ جهان زیر آب را باورپذیر و شگفتانگیز خلق کردند. آبی بزرگ دریای این انیمیشن همان چیزی است که میتوانستید آرزویش را داشته باشید. مارلین دلقکماهی پدر است که در مسیر یافتن پسرش با کوسههای درنده، لاکپشتهای غولآسا و هزارتویی از ستارههای دریایی مواجه میشود. پسر او نیمو توسط ماهیگیرهای محلی صید شده است. اولین تجربهی کارگردانی اندور استانتون پر از دیالوگهای ماندگار و اقیانوسی پر از کاراکترهای دوستداشتنی است. از بین آنها بعدتر دوری با صداپیشگی الن دیجنرس آنقدر مشهور شد که اسپینآف خودش را داشته باشد.
۱۱. کوکو
عنوان اصلی: Coco
کارگردان: لی آنکریچ
امتیاز متاکریتیک: 81 از 100
محصول 2017
با «کوکو» پیکسار تمایل قلبیاش را به واکنشهای احساسی فوقالعاده ثبت کرد. فیلم سفری در سرزمین مکزیک است. جایی که در روز اموات جشن مردگان برگزار میشود و پسربچهای که علیرغم میل خانوادهاش میخواهد موزیسین شود پا به سرزمین مردگان میگذارد و آنجا با اجدادش روبهرو میشود. در این سفر به اهمیت خانواده و عشق به خانواده روبهرو میشود. حتی با استانداردهای خود استودیوی پیکسار هم تصاویر سرزمین مردگان به طرز حیرتانگیزی زیباست. این فیلمی دربارهی کشف اندوه، سوگواری و به یاد آوردن است که احتمالا بالاخره یک سکانس از آن اشکتان را درمیآورد. تصویری زنده و روشن از فرهنگ مکزیک در یک نقطهی حساس تاریخی که به جا و درست تصویر شده است.
۱۲. به پیش
عنوان اصلی: Onward
کارگردان: دن اسکانلون
امتیاز متاکریتیک: 61 از 100
محصول 2020
اسمش در تاریخ ثبت میشود چون این آخرین فیلمی است که در دوران پیش از شیوع کرونا صدر جدول فروش را به خودش دید. بعد از ساختن یک سری دنباله بر فیلمهای قبلی پیکسار به اصل خودش بازگشت و سراغ یک قصهی اریجینال رفت. افتتاحیهی این انیمیشن در هفتادمین جشنوارهی برلین بود. در جهانی که مخلوقات اسطورهای در آن زندگی میکنند جادو تقریبا دیگر کارکردی ندارد. حالا دیگر پیشرفتهای تکنولوژیک جای جادو را گرفتهاند اما دو برادر الف تصمیم میگیرند با استفاده از جادو به جستوجویی دست بزنند تا شاید پدرشان را برگردانند. این یکی از بامزهترین انیمیشنهای پیکسار است. با لحنی که خیلی خوب توانسته تعادلش را میان بامزه بودن و احساسات فقدان حفظ کند.
۱۳. شگفت انگیزان 2
عنوان اصلی: Incredibles 2
کارگردان: برد بیرد
امتیاز متاکریتیک: 80 از 100
محصول 2018
باید اعتراف کرد که قسمت دوم به اندازهی نسخهی اصلی خیرهکننده نیست. اما حداقل استانداردهای یک دنبالهی پیکساری را رعایت کرده است. این کارتون یکبار دیگر نشان داد که انیمیشن میتواند یک مدیوم طبیعی برای نشان دادن قدرتهای ماورالطبیعه باشد. انیمیشنی که گیشهی سینماها را تسخیر کرد. اتفاقات فیلم در ادامهی قسمت قبلی است. هلن از قدرتهایش استفاده میکند تا جهان را نجات بدهد در حالی که باب پار یعنی همان آقای شگفتانگیز تبدیل به پدری میشود که باید در خانه بماند و به امور خانه و بچهها برسد. انیمیشن پر از سکانسهای اکشن است و بار کمدی آن همچنان بر دوش جک-جک است.
۱۴. داستان اسباب بازی 4
عنوان اصلی: Toy Story 4
کارگردان: جاش کولی
امتیاز متاکریتیک: 84 از 100
محصول 2019
بعد از این که تریلوژی داستان اسباب بازیها با یک پایان تقریبا کامل بسته شده بود استودیوی پیکسار دوباره به خودش جرات داد و سراغ اسباب بازیهای قدیمیاش رفت. دیدن «داستان اسباب بازی 4» به مخاطب این حس را میدهد که هر چند ساختنش ضروری نبوده اما فیلمی است که به لحاظ احساسی درگیرتان میکند. یک عروسک بازیافتی به نام فورکی به جمع عروسکها اضافه میشود اما این عروسک مشکلش این است که همچنان خودش را آشغال میبیند و دائم میخواهد در سطل آشغال بیفتد. ایدهی بامزهی اگزیستانسیالی دارد که البته پر از شوخی و احساسات لطیف و فرحبخش است.
۱۵. پیدا کردن دوری
عنوان اصلی: Finding Dory
کارگردان: اندرو استانتون
امتیاز متاکریتیک: 77 از 100
محصول 2016
از اسمش به نظر میرسید که اسپین آف تنبلانهای است اما به طرز تعجبآوری فیلم جالبی از کار درآمد. دوری را از قسمت اول یعنی «در جست و جوی نیمو» باید به خاطر داشته باشید. ماهی بود که حافظهی کوتاه مدتش کار نمیکرد. حالا در این انیمیشن پیکسار با دوری همراه میشویم که میخواهد خانوادهاش را پیدا کند. شوخیهایی دارد که صدای قهقهه تماشاگران را بلند کرد و منتقدان هم خوب تحویلش گرفتند. به علاوه بعد از «داستان اسباب بازی 3» تبدیل به دومین انیمیشن پیکسار شد که فروشاش از یک میلیارد دلار هم فراتر رفت. دوری به لحاظ بصری فراتر از «در جست و جوی نیمو» نرفت اما همچنان فیلم سرحالی است.
۱۶. شجاع
عنوان اصلی: Brave
کارگردان: مارک اندروز، برندا چپمن
امتیاز متاکریتیک: 69 از 100
محصول 2012
بیشتر به نظر میرسد که داستان این شاهزاده خانم اسکاتلندی به نام مریدا محصولی از دیزنی باشد. شبیه «فروزن» یا «Tangled». این را البته در مقام نقدش نمیگوییم بلکه بیشتر ویژگیاش محسوب میشود. «شجاع» با بقیهی کارتونهای پیکسار تفاوت دارد. یک رابطهی مادر و دختری پیچیدهی جذاب در این انیمیشن داریم و شخصیتپردازیهای هوشمندانه که در نهایت باعث میشود «شجاع» چه به لحاظ بصری و چه تماتیک انیمیشن زیبایی از کار دربیاید. داستان شاهزادهای که باید به تواناییهای خودش تکیه کند تا سرزمینش را از نفرین اهریمنی خلاص کند. شاهزاده خانمی که کارش با تیر و کمان حرف ندارد. بودجهی تولید انیمیشن نزدیک به 200 میلیون دلار بود اما با فروش نزدیک به 600 میلیون دلاری هزینههایش را جبران کرد.
۱۷. ماشینها 3
عنوان اصلی: Cars 3
کارگردان: برایان فی
امتیاز متاکریتیک: 59 از 100
محصول 2017
این آخرین قسمت از سهگانهی «ماشینها» ساختهی استودیوی پیکسار بود که خوشبختانه شخصیتپردازی عمیقتر و لحن دروننگرانهتری نسبت به انیمیشنهای «ماشینها»ی قبل از خودش داشت. این یکی هم در جهان ماشینها اتفاق میافتد. در این قسمت مککوئین قهرمان ما دیگر موتورش از کار افتاده و نگران آیندهاش است. حالا دیگر نسل جدیدی از ماشینهای مسابقه پا به میدان گذاشتهاند. البته که پیکسار در این کارتون در اوج خودش نیست اما به هر حال برای یک فرنچایز محبوب استاندارد است
۱۸. زندگی یک حشره
عنوان اصلی: A Bug’s Life
کارگردان: جان لسهتر
امتیاز متاکریتیک: 77 از 100
محصول 1998
پیکسار به دنبال «داستان اسباب بازی» سراغ قصهی فیلمهای «هفت سامورایی» کوروساوا و «هفت دلاور» جان استرجس رفت و همان قصهها را به دنیای حشرات آورد. فیلم به اندازهی ماجراجویی باز و وودی به یادماندنی و ماندگار از کار درنیامد اما ثابت کرد که استودیوی پیکسار اتفاقی و فقط یک فیلم موفق نساخته و ایدههای بصری و داستانی جاهطلبانهی جذابی در سر دارد. فلیک یک مورچهی خیالاتی است که به حلقهی حشرات ملحق میشود تا از قلمرویشان در مقابل دروکنندگان دفاع کند. داستان از این قرار است که جزیرهی مورچگان یک کلونی که توسط ملکه و دخترش شاهزاده آتا اداره میشود توسط یک دسته دزد ملخ مورد تهدید قرار گرفته است. سردستهی ملخها، هاپر نام دارد که هر فصل میآید و از مورچهها آذوقهشان را میدزدد. در هر فصل، مورچهها مجبورند تا برای حشرات بیگانه که قویتر از آنها هستند، آذوقه جمع کنند و بیشتر ذخیرهی خود را به آنها بدهند. فلیک که مورچهای جوان و ماجراجو است تصمیم میگیرد تا به جای دوری برود و کمک بیاورد تا مورچهها بتوانند از پس این حشرات بربیایند. فیلم خندهداری هم از کار درآمد. فروش خوبی هم در گیشهی سینماها داشت.
۱۹. دانشگاه هیولاها
عنوان اصلی: Monsters University
کارگردان: دن اسکانلون
امتیاز متاکریتیک: 65 از 100
محصول 2013
ایدهی خوبی پشت این فیلم وجود دارد که در حقیقت داستانش قبل از «کمپانی هیولاها» اتفاق میافتد. کمپ دانشگاهی هیولاها یک کمدی واقعی است. جایی که مایک وازوفسکی و جیمز سالیوان با هم آشنا میشوند و متوجه میشوند با بقیهی هیولاها کمی فرق دارند. این تنها فیلم پیکسار است که داستان آن پیشفرض قسمت قبلی است. مایک و جیمز اول رقیب یکدیگر هستند اما کمکم تبدیل به بهترین دوستان هم میشوند. در حقیقت دیزنی تمایل بیشتری داشت که با استفاده از کاراکترهای «کمپانی هیولاها» فیلم دیگری ساخته بشود. بعد از این که دیزنی پیکسار را خرید این وظیفه برعهدهی خود پیکساریها افتاد.
۲۰. ماشینها
عنوان اصلی: Cars
کارگردان: جان لسهتر
امتیاز متاکریتیک: 73 از 100
محصول 2006
این پروژهای بود که جان لسهتر بسیار به آن علاقه داشت و سالها دنبال ساختش بود. علیرغم این که یک فیلم خانوادگی خوب از کار درآمد اما از آن لحن کمدی خلاقانهی بقیهی کارهای پیکسار بیبهره ماند. پل نیومن برای آخرین بار در نقش صداپیشه در این فیلم ظاهر شد. لایتنینگ مککوئین یک ماشین مسابقهی تازهکار است که تنها هدفش این است که مسابقات را برنده شود. آنقدر که گاهی اخلاقیات را هم زیر پا میگذارد. تا این که به صورت تصادفی راهش به شهری باز میشود که در آن به دلیل سرعت بالا جریمه میشود و این ماجرا درسهای خوبی برایش به دنبال دارد. فیلم طرح داستانی قوی دارد و سکانسهای مسابقه هم تاثیرگذار از کار درآمدهاند.
۲۱. دایناسور خوب
عنوان اصلی: The Good Dinosaur
کارگردان: پیتر سون
امتیاز متاکریتیک: 66 از 100
محصول 2015
از آن داستانهای مدل یک پسر و سگش است با این تفاوت که این جا نقش پسر را یک دایناسور دارد و نقش سگ را یک پسر! انیمیشن در جهانی اتفاق میافتد که در آن آدمها و دایناسورها به راحتی کنار هم زندگی میکنند. یکی از این دایناسورها با پسربچهای طرح رفاقتی میریزد که غیرمنتظره است. «دایناسور خوب» هر چند کارتون جالبی است اما برای پیکسار شکست محسوب میشود. به نسبت هزینهی 175 میلیون دلاریاش میشود گفت حاشیهی سودش برای پیکسار کمتر از بقیهی آثارش بوده است. مانولا دارجیس از نیویورک تایمز معتقد بود که فیلم مایهی چندانی ندارد اما توانسته اثر سرگرمکنندهای از کار دربیاید.
۲۲. ماشینها 2
عنوان اصلی: Cars 2
کارگردان: جان لسهتر
امتیاز متاکریتیک: 57 از 100
محصول 2011
کارتون «ماشینها 2» با آب و رنگی که دارد محصول هر کمپانی دیگری به جز استودیوی پیکسار بود اثر قابل قبولی محسوب میشد. اما این اکشن کمدی جاسوسی که به فیلمهای جاسوسی باند هم ارجاع دارد از استانداردهای داستانگویی پیکسار عقب است. نه شخصیتهایش مجذوبکننده هستند و نه کل طرح داستانی گرمای انیمیشنهای پیکسار را دارد. مدتها از آخرین باری که لایتنینگ مک کوئین در مسابقه موفق شده بود خود را به عنوان سلطان جادهها مطرح کند میگذرد. او اکنون خوشحال از بیرقیب بودنش است قصد دارد تا مدتی را به استراحت و تعمیر فنی خود بپردازد اما رقیب قدیمی و کهنه کار ایتالیایی او به نام فرانچسکو برنولی پیشنهاد شرکت در یک گراند پریکس جهانی را به لایتنینگ مک کوئین میدهد و اعلام هم میکند که خودش، قهرمان بیرقیب این مسابقات خواهد بود. لایتنینگ مک کوئین که سرش برای مسابقات و کل کل کردن با ماشینهای دیگر درد میکند به همراه دوست صمیمی خود یعنی ماتر آماده میشوند تا به این مسابقه بروند.
منبع: Empire
به نظر من ماشینها۲ فوق العاده ست و حق این انیمیشن در ته لیست نیست
روی این انیمیشن واقعا کار شده و داستانی عالی و غیرقابل پیش بینی داره نمیدونم چرا باید در ته لیست باشه
من دوبله اصلی این انیمشن رو دیدم و واقعا خیلی داستانی پیچیده و خفن داره من این انمیشن رو خیلی دوست دارم و با این لیست خیلی موافق نیستم(این نظر منه)
من زمانی کو کوچکی بودم ماشین ها ۲ یادمه تازه اومده بود که دیدم
بهترین انیمیشن که تا باحال دیده بودم اون بود بخاطر جاسوسی بودنش
ولی یه انیمیشن مثل وال ای و بالا بخاطر کم انرژی بودن و موسیقی های ملایم به شدت متنفر بودم
اما الان بعد چند سال میبینم این لیست درسته
ماشین های ۲ هم خوب بود هاااا
من عاشق همه انیمیشن های پیکسارم
دست(جان لستر . استیو جابز . اد کردمورن)مدیران این شرکت دردنکنه
خدا استیو جابز رو بیامرزه فوت کرد تو سال ۲۰۱۱
جان لسه تر هم ک بخاطر ی سری قضیه تو سال ۲۰۱۸ اخراج شد
و الان باید از پیت داکتر(مدیر ارشد پیکسار و کارگردان انیمیشن های Soul و Inside out و Up و کارخانه هیولا ها و نویسنده انیمیشن های Up و Soul و Inside out و wall e و toy story 1 و toy story 3) و براد برد(کارگردان انیمیشن های راتاتویی و شگفت انگیزان ۱ و ۲ و چند تا انیمیشن دیگه) در کل باید ممنون تمام کارکنان پیکسار باشیم
من که عاشق ماشین ها ۳ شدم و در واقع قسمت های ۱ و ۳ رو به یه اندازه دوست دارم.نمیدونم چرا یه عده انقدر به قسمت سومش میتوپن.کاری با این امتیازاتش ندارم.در کل یکی از بهترین انیمیشن هایی که دیدم cars 3 هستش
بنظرم فیلم اول داستان اسباب بازی یک به درستی انتخاب شده اما به شخصه با برخی چیدمان ها موافق نیستم و مثلا قرار دادن ماشین ها ۱ پایین تر از ماشین ها ۳ عجیبه ، ماشین ها ۳ بنظرم یکی از بدترین و اضافی ترین آثار پیکسار بود درصورتیکه به شخصه ماشین ها ۱ رو از بهترین ها می دونم ضمنا زندگی یک حشره رو همچنان یکی از بهترین های پیکسار و بالاتر از برخی از کارهای اخیرشون می دونم. ممنون